با وجود تکذیب حسین فریدون ممکن است برخی اتهام «تقلید صدای حسن روحانی و دستور دادن به مسئولان با صدای او» را باور کنند، چرا که شوخیهایی از این دست در میان مقامهای جمهوری اسلامی بیسابقه نیست. شوخیهایی که خبر آن به بیرون درز نمیکند و تنها در گپوگفتهای سیاستمداران باقی میماند. حتی در خاطرات مقامهای جمهوری اسلامی هم تنها چهرهای رسمی از سیاست نمایش داده میشود و به این اتفاقات اشاره نمیشود، حتی اگر نقش مهمی در سیاست ایران داشته باشند.
در میانه اتهامهای اصولگرایان به حسین فریدون مبنی بر «فساد اقتصادی» جواد کریمی قدوسی، نماینده مشهد در مجلس اتهامی را به او وارد کرد که در ابتدا بیشتر به یک شوخی شبیه بود.
او دستیار ویژه رئیسجمهور را متهم کرد که با «تقلید صدای رئیسجمهور» در تماسهایی با مراکز اقتصادی، «در راستای ترخیص کالاهای غیر مجاز اقدام کرده» و همچنین در تماسی تلفنی با شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده، از او خواسته که یک سفر کاری خود را لغو کند.
چند روزی پس از این اتهام حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده شاهینشهر، این اتهام را با روایت دیگری مطرح کرد و گفت که حسین فریدون با تقلید صدای حسن روحانی از الهام امینزاده، معاون وقت حقوقی رئیسجمهور، خواسته که یک سفر خارجی خود را لغو کند.
حسین فریدون، و معاونتهای حقوقی و امور زنان و خانواده ریاست جمهوری این اتهامها را تکذیب کردهاند.
در باور عدهای، سیاستمداران و مقامهای جمهوری اسلامی هم حق دارند مانند دیگر افراد با یکدیگر شوخی کنند و همکاران خود را به اصطلاح رایج «سرکار» بگذارند، مخالفان اما میگویند که اقدامات آنان تنها محدود به خودشان نیست و تبعات فراگیری دارد. شاید به دلیل ترس از این مخالفتها سیاستمداران چندان علاقهای به روایت شوخیهای خود ندارند و همواره چهره عبوس سیاست در ایران به نمایش گذاشته میشود.
حسین مرعشی، نماینده کرمان در مجالس پنجم و ششم و رئیس دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی در دوره ریاست جمهوری، بیش از همه مقامهای جمهوری اسلامی به شوخیهایش شهره است. مشهور است که او اسحاق جهانگیری، استاندار اصفهان در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، را وقتی که برای سفری کاری به آلمان رفته بود، «سرکار» گذاشت و گفت که رئیسجمهور قصد دارد او را به عنوان وزیر صنایع منصوب کند. جهانگیری هم سفر خود را نیمهکاره گذاشت و به ایران بازگشت. جهانگیری در حاشیه یک مصاحبه با روزنامه اعتماد ملی در آستانه انتخابات مجلس هشتم این روایت مشهور را تأیید کرده بود.
مرعشی همچنین در وبسایت خود که تنها برای مدتی فعالیت میکرد، گاه بخشهایی از شوخیهایش را منتشر میکرد. از جمله اینکه در اولین هفتههایی که وزرای دولت هاشمی رفسنجانی صاحب موبایل شده بودند، او موبایل وزرا را به بهانهای میگرفت و شمارهشان را روی شماره دیگری «دایورت» میکرد. از جمله شماره مرتضی محمدخان وزیر اقتصاد و محسن نوربخش رئیس بانک مرکزی را روی یکدیگر «دایورت»کرده بود و آنان تا چند روز بیخبر از ماجرا یکدیگر را متهم میکردند که شمارهشان را اشتباهی به افراد دیگر دادهاند.
وقتی که در جلسهای موبایل مدیران و سیاستمدارانی که در کنار مرعشی نشسته بودند، زنگ میخورد، او معمولاً موبایل را میقاپید و به جای آن سیاستمدار و مدیر دستور میداد و یا مصاحبه میکرد. از جمله علی صالحآبادی، از چهرههای اصلاحطلب، در نشستی اعلام کرده بود که در جلسهای در دفتر مهدی کروبی، موبایلش زنگ خورده و مرعشی موبایل را از دستش قاپیده و به جای او درباره هاشمی شاهرودی مصاحبه کرده و گفته که او عراقی است.
مرعشی در مجلس ششم بارها از جانب مهدی کروبی نامههایی برای اعضای هیئت رئیسه مجلس نوشت. از جمله با وجود اینکه پذیرایی از نمایندگان با شیرینی و نوشیدنی درصحن علنی مجلس مرسوم نیست، در نامهای با دست خط کروبی از محمدرضا تابش، عضو رئیسه، خواسته بود تا در صحن علنی از نمایندگان با شیرینی و نوشیدنی پذیرایی کنند. تابش هم به اصطلاح رایج «سرکار» رفته بود و وقتی که شیرینیها به صحن علنی رسید مهدی کروبی از توزیع آن جلوگیری کرد و پس از مدتی کنکاش به موضوع پی برد.
او یک بار هم در وبسایتش نوشت که یکی از جلسات بررسی بودجه که پروژکتورهای دوربینهای فیلم برداری صدا و سیما به صورت مستقم بر صورت تعدادی از نمایندگان میتابیده، در نامهای از جانب مهدی کروبی خواستار جمع شدن دوربینهای صدا و سیما از صحن علنی شده و اعضای هیئت رئیسه نیز اقدام را انجام دادهاند.
شوخی دردسرساز با «تلفن سیاسی»
شهرت مرعشی به این شوخیها نزدیک بود یک بار کار دستش بدهد. در گیر و دار درگیری مجلس ششم و قوه قضائیه درباره انتخاب حقوقدانان شورای نگهبان فردی از جانب محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه، و از «تلفن سیاسی» با دفتر مهدی کروبی تماس میگیرد و اعلام میکند که او با نظر مجلس برای به رأی گذاشتن هر دو فهرست ارسال شده از سوی قوه قضائیه درباره حقوقدانان شورای نگهبان موافق است. پس از این پیغام مهدی کروبی شروع به اعلام رأیگیری درباره حقوقدانان شورای نگهبان میکند اما هاشمی شاهرودی دقایقی بعد در تماس با موبایل حداد عادل، اعلام میکند که او به دفتر کروبی تلفن نزده است.
پس از این اتفاق، همه انگشتها به سمت حسین مرعشی نشانه رفت و نهادهای وابسته به قوه قضائیه او را به مدت یک ماه چندین بار بازجویی کردند. مرعشی در مصاحبهای با نسرین وزیری و محمدرضا رستمی در وبسایت خبرآنلاین هر چند نقش خود را در این تماس تلفنی تکذیب کرده اما در عین حال گفته که «هر وقت معلوم شد کندی را چه کسی کشته، مشخص میشود این تماس تلفنی کار چه کسی بوده است».
مرعشی این روزها به گفته خودش «رئیس انجمن مدیران خیابانی» است. در یکی از مصاحبهها گفته که با این سمت ضریب هوشی منشیهای مدیران را امتحان میکند. منشیهایی که قصد دارند نامهای برای او ارسال کنند و تماس میگیرند و سمتش را میپرسند. میگوید برخی منشیها با دقت این سمت را یادداشت میکنند و بعضاً نامههایی هم با این عنوان دریافت کرده است.
دستور با صدای هاشمی رفسنجانی
پسر عموی عفت مرعشی، البته توان تقلید صدای اکبر هاشمی رفسنجانی را ندارد. اما یکی از اقوام هاشمی رفسنجانی به نام محمد صفریان که از اعضای دفتر تحکیم وحدت بود صدای او را تقلید میکرد و برخی اعضای دفتر تحکیم وحدت به او اصرار میکردند که سیاستمداران و روزنامهنگاران را «سرکار» بگذارد. او گاهی این تقاضاها را میپذیرفت و با دبیران سرویس سیاسی و سردبیران برخی روزنامهها و یا برخی سیاستمداران تماس میگرفت و میگفت، چرا فلان مطلب را علیه او منتشر کردهاند و یا در سخنرانی مطالبی را مطرح کردهاند. برخی از این روزنامهنگاران و چهرههای سیاسی هم «سرکار» میرفتند و در جلسات سیاسی و یا در شورای تیتر روزنامه میگفتند که اکبر هاشمی رفسنجانی شخصاً با آنها تماس گرفته و به مطالب و یا سخنانشان اعتراض کرده است.
«سرکار» گذاشتن مقامهای جمهوری اسلامی با صدای اکبر هاشمی رفسنجانی سابقهای طولانی دارد. نقل است در دهه ۶۰، طلبهای که صدای او را تقلید میکرد با محمد عبایی خراسانی، رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، تماس میگیرد و میگوید که من فردا به قم سفر میکنم. عبایی خراسانی به تمام مقامهای استان اعلام میکند که هاشمی رفسنجانی قصد سفر به قم را دارد و آنان برای مراسم استقبال برنامهریزی میکنند. آن طلبه وقتی متوجه میشود که ممکن است موضوع دردسرساز شود نزد عبایی خراسانی میرود و ماجرا را شرح میدهد.
«شوخیهای طلبگی»
مقامهای جمهوری اسلامی حتی در گفتوگوهایی که با عنوان «گفتوگوی صمیمانه» در رسانههای ایران مشهور است و به حاشیهها میپردازد، کمتر از شوخیهای خود میگویند، شاید به این دلیل که اکثر این شوخیها به اصطلاح مشهور «شوخیهای طلبگی» است. «شوخیهای طلبگی» در ادبیات روحانیون و مقامهای سیاسی به شوخیهایی گفته میشود که گاه مضامین جنسی دارند.
نمایندگان مجلس از این جهت که به نسبت دیگر مقامات با خبرنگاران ارتباط بیشتری دارند شوخیهایشان بیشتر درز میکند.
از جمله زمانی که تیمهایی برای اهدای خون در مجلس مستقر میشدند، فرصتی فراهم میشد تا نمایندگان با محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس، شوخی کنند. از جمله برخی نمایندگان به شوخی میگفتند که «خون باهنر به هر کسی تزریق شود زهر عقرب هم بر او کارگر نیست». البته با وجود این اتهامها باهنر چندین بار خون اهدا کرده و هیچگاه اتهام متعاد بودنش اثبات نشده است.
قدرتالله علیخانی، نماینده مجالس ششم،هفتم و هشتم از جمله روحانیونی بود که ابایی از طرح «شوخیهای طلبگی» در راهروهای مجلس نداشت. نمایندگان مجلس هفتم به شوخی میگفتند که وقتی بنا است او درکمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی سخن بگوید، علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون، از الهام امینزاده عضو وقت کمیسیون، تقاضا میکند که دقایقی بیرون برود.
بهداشتیترین شوخی او با نمایندگان و مقامهای دولتی عبارت «میبرمت قزوین» بود. از جمله او در مجلس هشتم زمانی این جمله را خطاب به حمید رسایی به کار برد که انتشار خبر آن در وبسایت «پارلمان نیوز» وابسته به فراکسیون اقلیت مجلس، بازتاب فراوانی یافت.
خبرنگاران مجلس بارها شاهد شوخیهای او با خبرنگار خبرگزاری فارس بودند. از جمله اینکه به او میگفت «بیا ببوسمت» و یا وقتی که در آسانسور تنها بود با عباراتی خاص او را به آسانسور دعوت میکرد.
تهدید «بردن به قزوین» البته تنها مخصوص قدرتالله علیخانی نبود و حتی این تهدید در صحن علنی مجلس هم مطرح شده است.
کاظم دلخوش، نماینده صومعهسرا، که به شعرخوانی در صحن علنی مجلس مشهور است، پس از سخنان علی لاریجانی درباره شورای امنیت سازمان ملل شعری با این محتوا خواند که «هر كس به رياست رئيس بدبين است/ درمان و علاجش شهر داود محمدی (قزوین) است». داود محمدی، نماینده قزوین، اما به این شعر کاظم دلخوش اعتراض کرد و گفت که او «شأن مردم قزوین را مورد خدشه قرار داده است».
رؤسای مجلس هم گاهی در جلسات علنی شوخیهایی با نمایندگان میکنند که دیگران معنای آن را متوجه نمیشوند و راز آن را خودشان میدانند. از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی در یکی از جلسات متشنج مجلس اول به صادق خلخالی گفته بود که آقای خلخالی شما نشستهاید یا ایستاده؟
آن گونه که محسن بیات، فرزند اسدالله بیات زنجانی به نقل از پدرش نوشته، ماجرای این شوخی به یک نقل قول از مصطفی خمینی فرزند آیتالله خمینی، باز میگشت که شایع بود گفته است صادق خلخالی وقتی ایستاده است مثل این است که نشسته است؛ به این معنا که قدش خیلی کوتاه است.
اکبر هاشمی رفسنجانی اما اسرار زیادی از شوخیهایش با دیگر مقامهای جمهوری اسلامی دارد که ترجیح داده آنها را حتی در کتاب خاطرات خود نیز نقل نکند.
از جمله مشهور است که آیتالله خامنهای در جلسهای با حضور تعدادی از مقامها و فرماندهان نظامی نگرانی خود را از احتمال اسیر شدن فرزندش که آن زمان در جبهههای جنگ ایران و عراق بود، مطرح میکند و هاشمی رفسنجانی به شوخی میگوید که طوری نیست اگر اسیر شود نزد عمهاش میرود. اشارهای به خواهر آیتالله خامنهای و همسر شیخ علی تهرانی که آن زمان در عراق علیه حکومت جمهوری اسلامی فعالیت میکردند.
علیاکبر ناطق نوری هم به شوخیهایش در صحن علنی مجلس و «شوخیهای طلبگی» مشهور است. از جمله در جلسهای پس از تصویب بودجه وقتی از نمایندگان تشکر کرده بود، نمایندهای به شوخی گفت که از خانواده ما هم تشکر کنید، چرا که ما مدت زیادی را در مجلس بودیم و وقت نمیکردیم به خانه برویم. ناطق نوری هم گفته بود که اتفاقاً وقتی شما در خانه نیستید خانواده شما راحتترند.
در جلسهای با حضور نمایندگان همه ادوار مجلس در مجلس هشتم سه رئیس روحانی سابق به هم رسیدند و کنایههایی را نثار هم کردند. براساس گزارشی که در رسانهها منتشر شد اکبر هاشمی رفسنجانی نمایندگان ادوار مجلس را «عتقیه» خطاب کرد و مهدی کروبی در واکنش به این شوخی گفت که آقای هاشمی در مجلس اول میگفت که این مجلس، مجلس عوام است و ما میگفتیم که شما هم رئیس مجلس عوام هستی.
سیاستمداران عبوس
از جمله طنزهای سیاست در ایران شاید این است که سیاستمدارانِ مشهور به عبوس بودن، به بذلهگویی در جلسات خصوصی شهرت دارند. علی لاریجانی و علی مطهری از جمله این سیاستمدارانند. علی مطهری در مصاحبهای با روزنامه اعتماد ملی گفته بود که یکی از ویژگیهای او و علی لاریجانی از زمانی که ۲۰ سال سن داشتهاند، دست انداختن و شوخی کردن با افراد در جلسههای خصوصی است.
بیژن زنگنه، وزیر نفت، هم در فضای عمومی به جدی بودن مشهور است اما مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری در یک مصاحبه تلویزیونی گفته که او در جلسه هیئت دولت راه میرود و هر از چند گاهی کنایهای نثار دیگر وزرا میکند.
برخی از نمایندگان مجلس هفتم میگفتند احمد خرم، وزیر راه دولت خاتمی، به صورت «فتوژنیکی» اخمو و عبوس است، اما او به جوکهایش مشهور است و اینکه برخی از جوکها را بازسازی میکند و یک یزدی که اشاره به محمد خاتمی دارد را به عنوان شخصیت اصلی جایگزین میکند.
محمد خاتمی، رئیسجمهور سابق، هم البته خود به ادبیاتش خاصش در جلسات خصوصی مشهور است. ادبیاتی که به تعبیر برخی سیاستمداران گاهی شانه به «بددهنی» هم میزند. از جمله بر اساس نوشته نشریات وابسته به دفتر تحکیم وحدت، سال ۷۵ که اعضای این گروه دانشجویی میخواستند او را به نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ترغیب کنند، گفته بود که «بروید یک پفیوز دیگر پیدا کنید».
این روزها که رسانهها و برخی مردم دانستن فیشهای حقوقی مدیران را حق خود میدانند، اتهام جواد کریمی قدوسی به حسین فریدون شاید فرصتی است که رسانهها، دانستن از شوخیهای مقامات را هم حق خود بدانند و مقامات از شوخیهای خود نیز بگویند چرا که گاهی این شوخیها و «سرکار گذاشتنها» در سرنوشت مردم بیتأثیر نیست.