آیتالله خامنهای در دیدار نهم شهریورماه محمود احمدینژاد، به او میگوید که نامزدی شما در انتخابات ریاست جمهوری و سفرهای انتخاباتی به شهرهای مختلف به مصلحت نیست و او را از شرکت در انتخاب منع میکند. با توجه به ادامه فعالیت احمدینژاد و فضایی که طرفداران او ساختند، خامنهای در پنجم مهرماه شخصاً موضوع را علنی کرد تا به این مسئله فیصله بخشد. مهمترین دلیل خامنهای برای منع فردی که روزگاری «نظراتش از همه به او نزدیکتر بود»، به شرح زیر است:
«با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید».
آیتالله خامنهای بر این باور راسخ است که «آمریکای استکباری خدعهگر» و «انگلیس خبیث» به دنبال دو قطبی کردن جامعه ایران هستند. هدف همیشگی آنها ایجاد شکاف میان رژیم و مردم بوده و هست، اگرچه در این راهبرد تاکنون شکست خوردهاند. او در ۱۳۹۴/۱۱/۱۹ گفت:
«یکی از هدفهای دائمی جبهه دشمن - که در رأسش هم آمریکا است- از اوّل انقلاب تا امروز این بوده است که یک دوقطبیِ خطرناک بین مردم و نظام به وجود بیاورد؛ درست عکس آن چیزی که جمهوری اسلامی بر اساس آن بنا شده است؛ یعنی آمیختگی کامل نظام با مردم. آنها خواستهاند این شکاف را به وجود بیاورند؛ البتّه موفّق نشدهاند. انتخابات از جمله مواردی است که دشمن را در این عرصه مأیوس میکند؛ یعنی نشاندهنده ارتباط مستحکم نظام با مردم است و این دوقطبی مورد علاقهٔ دشمن را بکلّی از بین میبرد».
دو قطبی سازیهای خوب و بد
با توجه به این مدعیات، ممکن است تصور شود که آیتالله خامنهای به کلی مخالف هرگونه دو قطبی سازی جامعه است. اما این تصور باطل است. او در «دو قطبی سازی جامعه» یک بام و دو هوا عمل میکند. هرگونه دو قطبی سازی جامعه توسط دیگران را محکوم کرده و به توطئه دشمنان خارجی- آمریکا و انگلیس و... - نسبت میدهد. اما خود، جامعه را نظراً و عملاً دو قطبی میسازد.
ممکن است تصور شود که آیتالله خامنهای به کلی مخالف هرگونه دو قطبی سازی جامعه است. اما این تصور باطل است. او در «دو قطبی سازی جامعه» یک بام و دو هوا عمل میکند. هرگونه دو قطبی سازی جامعه توسط دیگران را محکوم کرده و به توطئه دشمنان خارجی- آمریکا و انگلیس و... - نسبت میدهد. اما خود، جامعه را نظراً و عملاً دو قطبی میسازد.
تقسیم نیروهای سیاسی جامعه به «تندرو» و «میانهرو» را به شدت رد کرده و آن را ساخته دشمنان خارجی قلمداد میکند. اما همزمان از دو نوع دو قطبی سازی جامعه دفاع کرده و میکوشد آنها را به اصطلاح به گونهای موجه سازد. دو قطبی مخالفان نظام (ضدانقلابیون) و موافقان نظام (انقلابیون) و دو قطبی طرفداران دولت آمریکا و مخالفان دولت آمریکا (استکبارستیزان) را به عنوان دو قطبیهای اصلی و مقبول به شمار میآورد. آیت الله خامنهای در ۱۳۹۴/۱۲/۰۵ در این مورد گفت:
«یکی از این ترفندهایی که اخیراً یاد گرفتهاند و دارند اعمال میکنند، ایجاد دوقطبیهای کاذب است؛ دوقطبیهای دروغین... مرتّباً در رادیوها و در تلویزیونها و در رسانههای گوناگونشان خبر از دوقطبی شدن ملّت ایران - یعنی دو دستگیای که با همدیگر دشمنند و علیه هم تلاش میکنند- میدهند. بله، در ایران اسلامی یک دوقطبیای وجود دارد؛ دوقطبی انقلاب و استکبار... بله، [بین] آن کسانی که به امام علاقهمندند، به انقلاب علاقهمندند، با کسانی که اصل انقلاب را قبول ندارند، اصل نظام را قبول ندارند، البتّه یک دوقطبی اینجوری هست... الان در این انتخابات، دو قطبی القا میکنند؛ دوقطبیهای القائی؛ اصلش آنجا است... از ادبیّات دشمن استفاده نکنید. دشمنان انقلاب از روز اوّل آمدند تعبیر ادبیّات تندرو و میانهرو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است، فلان جریان میانهرو است. آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود؛ امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بندهٔ حقیر هستم... در ادبیّات سیاسی آمریکا و انگلیس و امثال اینها، معنای تندرو و میانهرو این است: تندرو کسی است که پایبند انقلاب است، میانهرو کسی است که در مقابل خواستههای آنها تسلیم است».
پس دو قطبی سازی جامعه به کلی مردود نیست. دیگران حق ندارند جامعه را دو قطبی سازند، دو قطبی سازی جامعه فقط و فقط حق اوست. همیشه این کار را کرده و در دوران هر انتخاباتی به شدت به آن دامن میزند.
بحث «نفوذیهای دشمن» که سالهاست توسط او دنبال میشود، پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، و خصوصاً پس از توافق هستهای (برجام) به شدت دنبال شد. این دیگر یک مدعای تکراری و روزمره اوست که:
«آمریکاییها برای بعد از دوران مذاکرات هستهای، یک نقشه برای داخل ایران داشتند، یک نقشه برای منطقه... خب، وقتی که دشمن برای داخل کشور برنامه دارد، چهکار میکند؟ از نفوذی استفاده میکند... بعضی تا گفته میشود نفوذ، برآشفته میشوند که آقا، گفتید نفوذ، گفتید نفوذ؟ بله، باید مراقب بود. خب، پس دشمن در فکر نفوذ است».
به صراحت هم میگوید که منظورش از نفوذ، نفوذ در ارکان تصمیمگیر نظام و تصمیمسازی برای آنهاست. ادعا میکند که زمامداران کشور- منظور بیشتر دولت و مجلس است- سخنانی بر زبان میرانند و تصمیمهایی میگیرند که خیال میکنند، تصمیم خود آنهاست، اما در واقع سخنان دشمن است که از دهان آنها خارج میشود. تصمیم آنها، تصمیمات دشمن است که با امضای آنها عملی میشود.
البته روشن است که او مریدان و اصولگرایان را نفوذیهای دشمن به شمار نمیآورد، بلکه منظورش از نفوذیها، اصلاحطلبان و اعتدالیون بوده و هستند. بدین ترتیب، با توجه به پایگاه اجتماعی و رأی میلیونی این بخش، جامعه عملاً توسط او دو قطبی میشود.
سیاست استراتژیک او در دو قطبی سازی جامعه، نفوذی آمریکا و انگلیس و اسرائیل قلمداد کردن مخالفان، منتقدان و رقبا است. وقتی سیاست خارجی و دولتهای خارجی مبنای اصلی دو قطبی سازی جامعه قرار میگیرند، عملاً معکوس قطبی که او طرد میکند، به قطب دیگر دو قطبی او تبدیل میشود.
بدین ترتیب، دو قطبی شرقگرایی و غربگرایی ساخته میشود. خامنهای بر گسترش روابط با کشورهای چین و روسیه تأکید دارد. با روسای جمهور هر دو کشور بارها دیدار کرده است.
آیتالله خامنهای در ۱۳۸۱/۰۲/۰۱ در دیدار با رییس جمهوری چین گفت: «سیاست ثابت و اصولی جمهوری اسلامی ایران گسترش روابط با چین و استفاده از تمام ظرفیتها در روابط دو جانبه است» .
خامنهای در ۱۳۹۴/۱۱/۰۳ در دیدار با رییس جمهوری چین با تأکید بر «تمایل و نگاه به شرق در فرهنگ ایرانی» گفت: «دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است. سیاستهای سلطهگرانه برخی کشورها به ویژه آمریکا و همکاری غیرصادقانه آنها با کشورهای دیگر موجب شده است که کشورهای مستقل، به دنبال همکاریهای بیشتر با یکدیگر باشند».
شکاف اصلی دموکراسی و دیکتاتوری را تا حد ممکن باید فعال کرد و تبعیض زدایی را به مطالبه اصلی جنبش دموکراسیخواهی تبدیل نمود. اگر افراد و گروههایی به دنبال ایران آزاد و دموکرات هستند، فعال کردن شکاف دیکتاتوری و دموکراسیخواهی شرط لازم آن است. اگر برابری شهروندان، مبنای مشترک دموکراسی و حقوق بشر است، تبعیض ستیزی در همه قلمروها مقدمه این آرمانها هستند.
در مورد روسیه در دو مقاله «ایران و روسیه، و سیاست دوگانه خامنهای» و «خامنهای چگونه دو قطبی روسگرایان و غربگرایان را ساخت؟» توضیح کافی ارائه کردهام. بدین ترتیب، خامنهای ناآگاهانه، انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران را به دو قطبی «روسگرایان» و «غربگرایان» تبدیل میسازد. با توجه به نگاه کنونی اکثر ایرانیان به روسیه و غرب، این دو قطبی به زیان خامنهای و نیروهای افراطی و تندرو مورد حمایت او خواهد بود.
سوابق تاریخی روسیه در تجزیه بخشهای وسیعی از خاک ایران، رأی مثبت روسیه به تمامی قطعنامههای سازمان ملل در تحریم ایران، برتری تکنولوژی غرب نسبت به تکنولوژی روسیه، و عمل نکردن روسها به وعدههایشان در رابطه با ایران؛ بخشی از علل بدبینی مردم ایران به روسیهاند. روسیه مانند هر دولت دیگری، به طور طبیعی، «منافع» خود را تعقیب میکند. روابط خصمانه ایران با دولتهای غربی- خصوصاً آمریکا- به نفع دولت روسیه است. اما این نوع روابط مطلقا به سود «منافع ملی» ایران نبوده و نیست. خصوصاً که دوران «پسا اوبامایی» هرگز مانند دوران اوباما نخواهد بود. برای ما، ایران و ایرانیان مهم است نه پوتینیسم. ولادیمیر پوتین، نه نماد چپ و سوسیالیسم است، نه نماد مبارزه با امپریالیسم. او فقط و فقط به دنبال منافع حکومت مافیایی خود و بازگرداندن جایگاه روسیه به وضعیت دوران گذشته است. اما ایرانیان باید به فکر ایران و «منافع ملی» آن باشند.
شکاف و دو قطبی اصلی ایران
رقابت و مبارزه سیاسی و اجتماعی حول شکافهای اجتماعی واقعی صورت میگیرد. در حال حاضر دهها میلیون ایرانی زیر خط فقر مطلق و نسبی به سر میبرند. بیش از ۴.۸ میلیون نفر بیکار در ایران وجود دارد. فساد و غارت ملی صدای همه را در آورده است. در عین حال شکاف اصلی جامعه، شکاف چپ/ راست نیست، برای اینکه اقتصاد در چنبره سیاست و نظامیان اسیر است و بدون حل مسئله سیاسی، تحول چندانی در اقتصاد دولتی و رانتیر نمیتوان صورت داد.
شکاف اصلی جامعه ایران، شکاف دموکراسیخواهی و دیکتاتوری است.
دموکراسی در اینجا به معنای «نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر» است که تبعیضهای قومی و مذهبی و جنسی را به حداقل ممکن کاهش دهد. فعال کردن شکافهای قومی و مذهبی به زیان یکپارچگی سرزمینی ایران و حرکت دموکراسیخواهی است.
شکاف اصلی دموکراسی و دیکتاتوری را تا حد ممکن باید فعال کرد و تبعیض زدایی را به مطالبه اصلی جنبش دموکراسیخواهی تبدیل نمود. اگر افراد و گروههایی به دنبال ایران آزاد و دموکرات هستند، فعال کردن شکاف دیکتاتوری و دموکراسیخواهی شرط لازم آن است. اگر برابری شهروندان، مبنای مشترک دموکراسی و حقوق بشر است، تبعیض ستیزی در همه قلمروها مقدمه این آرمانها هستند.
----------------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات نویسنده در این مقاله الزاما بازتابدهنده دیدگاههای رادیو فردا نیست.