لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۸:۳۲

پشت پا زدن روسیه به جمهوری اسلامی


جمعه ۱۶ شهریور، در پایان نشست سران ایران، روسیه و ترکیه در تهران درباره سوریه، هماهنگی و یکسویی حسن روحانی و ولادیمیر پوتین بر سر ادلب و اجرای عملیات نظامی با هدف بیرون راندن گروه‌های شورشی مخالفِ اسد از این استان کاملاً مشهود بود.

در مقابل رجب طیب اردوغان ضمن مخالفت با هرگونه حمله علیه ادلب، تأکید کرد که ترکیه می‌تواند گروه‌هایی را که باعث نگرانی روسیه و ایران است، از مناطق تحت تسلط آنها دور کند به نحوی که ادلب در دست «نیروهای معتدل» باشد.

برخی از رسانه‌های جمهوری اسلامی، شادمان از یک صدایی حسن روحانی با پوتین، گزارش کردند تصمیمات اتخاذ شده در نشست سه‌جانبه تهران نشان داد که کاسه صبر ایران و روسیه برای بازگرداندن ادلب به دولت اسد لبریز شده و اینکه این تصمیمات ضمن کنار زدن بهانه‌جویی‌های ترکیه، عملیات نظامی در ادلب را حتمی کرده است.

چرخش موضع روسیه

۱۰ روز بعد، در نشست سوچی میان پوتین و اردوغان در حالی که هیچیک از مقام‌های ایرانی به این نشست دعوت نشده بودند، رئیس‌جمهور روسیه با چرخشی آشکار در موضع قبلی خود و با چشم‌پوشی از اجرای عملیات نظامی در ادلب، با تشکیل یک منطقه حائل عاری از نیروهای سوریه و گروه‌های مخالفِ اسد به عمق ۱۵ تا ۲۵ کیلومتر از ۲۲ مهر در این استان موافقت کرد. یکان‌های روسی و ترک در این منطقه گشت‌زنی خواهند کرد.

جمهوری اسلامی هم با پنبه شدن رشته‌هایش در نشست تهران و بی‌اثر افتادن پافشاری‌اش برای عملیات نظامی در ادلب، به ناچار به تصمیم پوتین و اردوغان صحه گذاشت.

جدا از دلایل موجّه و محکمه‌پسندی که از نظر انسانی و سیاسی برای متوقف کردن عملیات نظامی در ادلب وجود دارد، در یک نگاه کلی، چرخش سریع موضع روسیه با وانهادن جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که در عرصه بین‌المللی کشورها اولویت‌ها و اهداف خود را بر اساس منافع ملی‌شان دنبال می‌کنند. این در حالی است که جمهوری اسلامی رویکرد و سیاست خارجی‌اش به ویژه در سوریه مبتنی بر ایدئولوژی و بقای بشار اسد و دشمنی با اسرائیل است که با منافع ملی ایران منافات دارد.

«برادری» روسیه با ایران؟

در ارتباط با سوریه، جمهوری اسلامی با هزینه‌های میلیاردی در این کشور و به کشتن دادن چند هزار نفر از سپاهیان و شبه‌نظامیان، توأم با تحمل هزینه های سنگین سیاسی برای ایران، کماکان تمایل دارد که مانند گذشته نقش پیاده نظام را برای نیروهای روسی در سوریه بازی کند.

به تازگی علی‌اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل آیت‌الله خامنه‌ای، در پی دیدار و گفت‌وگو با پوتین از قول او گفت: «روسیه در کنار همسایه قدرتمند خود ایران ایستاده است».

برخی از مقام‌های جمهوری اسلامی روسیه را متحد استراتژیک ایران می‌دانند و برخی دیگر روابط نزدیک دو کشور را به سطح «برادری» ارتقا داده اند. در این باره یک تحلیلگر جمهوری اسلامی به خبرگزاری اسپوتنیک گفت: «همکاری نظامی ایران و روسیه در سوریه، خون سربازان دو کشور را با هم ادغام کرده و برادری خونی میان دو کشور ایجاد کرده است».

استفاده از کارت ایران

به رغم این خوش‌بینی‌ها که به ساده‌لوحی پهلو می‌زند، عملکرد روسیه نشان می‌دهد که این کشور نه تنها متحد استراتژیک جمهوری اسلامی نیست که از نگاه تاکتیکی در برهه‌های زمانی مختلف از کارت ایران برای پیشبرد منافع ملی و استراتژیک خود استفاده کرده است.

نمونه‌های این وانهادن و خالی کردن پشت جمهوری اسلامی عبارتند از توافق اَل گور (معاون رئیس‌جمهور آمریکا در دوران بیل کلینتون) و ویکتور چرنومِردین (نخست‌وزیر وقت روسیه) بر سر قطع فروش تسلیحات روسی به جمهوری اسلامی، تأخیر بسیار طولانی و عامدانه روسیه در تکمیل پروژه نیروگاه بوشهر، تقسیم شمال دریای خزر با آذربایجان و قزاقستان و باطل کردن طرح پیشنهادی ایران برای استفاده مشاع از این دریا، زیر پا گذاشتن قرارداد فروش سامانه پدافند هوایی اس-۳۰۰ به جمهوری اسلامی؛ و صحه گذاشتن به همه قطعنامه‌های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی در ارتباط با برنامه هسته‌ای آن به رغم حمایت‌های ظاهری از تهران.

باز گذاشتن دست اسرائیل برای حمله

در ارتباط با سوریه، روسیه به رغم داشتن برخی نقاط اشتراک با جمهوری اسلامی، بر خلاف برداشت‌های تهران، هماهنگ با اسرائیل و حتی دولت ترامپ، در نهایت خواهان خروج کامل نیروهای جمهوری اسلامی از سوریه و کاستن نفوذ آن در این کشور است؛ نکته‌ای که جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، در ۳۱ مرداد بر آن تأکید کرد.

او در این روز، در ملاقاتش با بنیامین نتانیاهو در اورشلیم (بیت‌المقدس) گفت که پوتین علاقه‌مند به خروج همه نیروهای ایرانی از سوریه است، ولی اذعان کرده که «او نمی‌تواند به تنهایی این کار را انجام دهد».

روسیه روابط نزدیکی با اسرائیل دارد و در عمل دست اسرائیل را برای حمله به مواضع سپاه و شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در سوریه بازگذاشته است. در ۱۸ ماه گذشته اسرائیل بیش از ۲۰۰ بار مواضع نیروهای جمهوری اسلامی و حزب‌الله را در خاک سوریه بمباران کرده و سامانه‌های پدافند هوایی اس-۴۰۰ و اس-۳۰۰ روسیه در سوریه، در برابر این حمله‌های اسرائیل از سوریه و جمهوری اسلامی دفاع نکرده است. به عکس، ارتش اسرائیل از طریق یک خط تلفن ویژه (هات لاین) حضور هواپیماهای خود را در حوالی و یا بر فراز حریم هوایی سوریه قبل از دست زدن به حملات، به نیرو های روسی در سوریه اطلاع می‌دهد.

پوتین و چرایی فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی

برخی از دلایل پوتین برای خالی کردن تدریجی پشت ایران را می‌توان در سایه تحولات خاورمیانه و روابط مسکو با آمریکا جستجو کرد. یکی از نقاط مشترک روسیه و جمهوری اسلامی در سوریه که مستحکم کردن موقعیت اسد بود، تقریباً محقق شده است. از این رو پوتین به دنبال رسیدن به هدف دیگر خود در خاورمیانه است یعنی کاستن از نقش آمریکا به عنوان مهم‌ترین بازیگر منطقه و در شرایط ایده آل جایگزینی آن.

اینکه روسیه توان این کار را داشته باشد، قابل بحث است ولی مسکو بر آن است که با نشان دادن خود به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد روابط خود را با مصر به ویژه با عربستان و دیگر کشورهای عرب سنی ثروتمند گسترش دهد و به موازات فروش تسلیحات روسی به آنها، راه را برای ورود روسیه به عرصه‌های اقتصادی این کشورها از جمله انرژی باز کند.

پوتین یک واقعگراست که از زاویه هزینه- فایده و نه ایدئولوژیک به مسائل نگاه می‌کند. در ارتباط با سوریه، او فعلاً اصراری به خروج زودهنگام نیروهای جمهوری اسلامی از سوریه ندارد، ولی می‌داند که ادامه حمایت از موضع جمهوری اسلامی در این کشور نه تنها فایده‌ای نخواهد داشت که برای روسیه مسئله‌ساز خواهد بود. او می‌داند که اسرائیل اهم کوشش خود را به کار خواهد بست تا از تبدیل شدن سوریه به یک پایگاه نظامی و موشکی جمهوری اسلامی جلوگیری کند و از این رو بر پایه یک توافق اعلام نشده، دست اسرائیل را برای حمله به مواضع جمهوری اسلامی بازگذاشته است، زیرا این کار منافع روسیه را نیز تأمین می‌کند.

در این میان، در مواردی پوتین سعی کرد که در راستای منافع کشور خود میانجی بین جمهوری اسلامی و اسرائیل باشد. از یک سو اسرائیل را متقاعد کرد که از وارد کردن صدمات سنگین بر مواضع نیروهای جمهوری اسلامی پرهیز کند و از سوی دیگر جمهوری اسلامی را مجاب کرد که از اجرای عملیات علیه اسرائیل و یا حضور در نواحی مرزی سوریه با اسرائیل خودداری کند. با اینهمه نه تأثیرگذاری او بر سپاه و نیروهای جمهوری اسلامی مؤثر بود و نه توانست اطمینان کامل اسرائیل را به دست آورد.

اقتصاد روسیه به خاطر تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا رنجور شده، و کاهش و دستکم اضافه نشدن این تحریم‌ها برای پوتین اولویت دارد. اقتصاد جمهوری اسلامی نیز تحت تحریم‌های سنگین و فزاینده آمریکا به لبه پرتگاه سوق داده می‌شود و لذا در چنین شرایطی حمایت پوتین از موضع جمهوری اسلامی در سوریه و در قبال دولت اسد ضمن تحریک دولت ترامپ، نمی‌تواند فایده چندانی برای روسیه داشته باشد.

علاوه بر این پیمان نانوشته میان کشورهای عرب سنی و اسرائیل و آمریکا علیه جمهوری اسلامی، پوتین را واداشته است که به تدریج از تهران فاصله بگیرد.

پوتین برای تأمین منافع کشورش و نیل به اهداف سیاسی و اقتصادی و استراتژیک خود در منطقه خاورمیانه و رسیدن به نوعی تعامل با آمریکا، به روال گذشته و با توجه به نشانه‌های آشکار موجود، می‌رود که بار دیگر پشت جمهوری اسلامی را خالی کند.

برخلاف برداشت برخی از مقام‌های بلندپایه جمهوری اسلامی از جمله علی‌اکبر ولایتی، افزایش نقاط افتراق تهران و مسکو نقاط اشتراک آنها را بسیار کم‌رنگ کرده و جمهوری اسلامی از منظر منافع ملی، اهمیت چندانی برای روسیه ندارد.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG