در سالهای گذشته بارها در مورد اقتصاد جمهوری اسلامی بحث و گفتوگوهای تندی در گرفته است. چپها و کمونیستها، اقتصاد جمهوری اسلامی را «نئولیبرالی» قلمداد کرده و میکنند. نئولیبرالها هم اقتصاد جمهوری اسلامی را پوپولیستی و سوسیالیستی قلمداد میکنند.
یک نمونه از این نوع بحثها، گفتوگوی مکتوبی بود که سالها پیش میان یوسف اباذری و موسی غنینژاد در گرفت. در آن بحثها، اباذری دولت محمود احمدینژاد را هایکیترین دولت نامید. روشن است که غنینژاد به عنوان مدافع فون هایک و میلتون فریدمن، مطلقاً چنین مدعایی برایش قابل پذیرش نبود.
این بحث در عقبههای فکری این دو، و به طور کلی طیف چپ و راست، با شدت و حدت بیشتری دنبال میشود. برخی، نئولیبرالیسم، لیبرالیسم، کمونیسم و سوسیالیسم را به عنوان دشنام به کار میبرند. به عنوان مثال، سناتور مککین در رقابت با باراک اوباما میگفت که اوباما قصد دارد آمریکا را مانند اروپا سوسیالیستی کرده و ما را بدبخت سازد (رجوع شود به مقاله «سوسیالیسم از نظر محافظهکاران آمریکایی»).
دونالد ترامپ هم سوسیالیسم را به عنوان دشنام به کار میبرد و میگوید حزب دموکرات به دست سوسیالیستها افتاده و آنان میخواهند آمریکا را به ونزوئلای دیگری تبدیل سازند. نظامی سابق، ژایر بولسونارو، نامزد راست افراطی، بعد از پیروزی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برزیل در سخنانی گفت: «من سرنوشت کشور را تغییر میدهم. از این به بعد دیگر نمیتوان ناز و غمزه سوسیالیسم و کمونیسم و چپ افراطی را تحمل کرد و با آنها لاس زد». چنان که لیبرالیسم چندین دهه در ایران به عنوان دشنام به کار میرفت.
در واقع، اقتصاد ایران، دولتی، نفتی، یارانهای، رانتی، فاسد، نابرابر و فقیرساز است. اگر اینها ویژگیهای نئولیبرالیسم یا سوسیالیسم است، خوب باید آن را یکی از این دو به شمار آورد. البته انکار نمیتوان کرد که بیشتر اقتصاددانهایی که منبع فکری و عملی دولتهای هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی بودهاند، اقتصاددان چپ یا سوسیالیست نبودهاند. بیشتر به لیبرالیسم و برخی به نئولیبرالیسم دلبسته بودند. محمود احمدینژاد به صراحت علم اقتصاد را پدیدهای غربی قلمداد کرده و آن را طرد میکرد. اما محصول ۴۰ ساله اقتصاد جمهوری اسلامی، ساختاری دولتی، نفتی، یارانهای، رانتی است که فساد را سیستماتیک کرده و شکاف طبقاتی را عمیقتر کرده است.
حسن روحانی چهار وزیر حوزه اقتصاد (اقتصاد و دارایی؛ صنعت، معدن و تجارت؛ راه و شهرسازی؛ و تعاون، کار و رفاه اجتماعی) را جهت رأی اعتماد به مجلس معرفی کرد بود. او در ۵ آبان ۱۳۹۷ در دفاع از وزرای پیشنهادی به مجلس گفت: «به عنوان امین شما و امین مردم عرض میکنم، دهها ساعت روی هر یک از وزرایی که معرفی شده، فکر، مطالعه و مشورت کردم. البته استخاره هم در این هفتههای اخیر با ما همراه نبود. بعضیها را به کار دعوت کردیم، گفتند استخاره ما بد آمده است. استخاره با ما همراه نبود. بعضی از دوستان را دعوت به کار کردیم، قبول داشتند کار کنند، اما صدایشان لرزان بود و کمی با تردید صحبت میکردند و میگفتند امروز با این شرایط و مشکلات، چگونه کار کنند؟ که متوجه شدم با این صدای لرزان نمیتوانند در این شرایط، بار را بر دوش بگیرند».
معمولاً افرادی که برای این مسئولیتها انتخاب میشوند، اقتصاددان یا مهندس هستند. یعنی تحصیلکرده دانشگاه بوده و بیشتر علوم انسانی خواندهاند. جمع فناوری با باورهای دینی و حتی خرافات چندان دشوار نیست. اما جمع علوم انسانی -به خصوص علم صد درصد دنیوی کمی اقتصاد- با امور غیرمحاسبهپذیر رازآلود دشوار است.
حسن روحانی میگوید به متخصصانی -به احتمال بسیار اقتصاددان- پیشنهاد وزارت داده، اما آنها نپذیرفتهاند. دلیل عدم پذیرش هم انجام استخاره و بد آمدن نتیجه آن بوده است. از این غیر عقلانیتر امکانپذیر است؟ برای اینکه استخاره جزو ضروریات یا فرعیات دین نیست.
آیتالله خمینی فیلسوف، عارف، فقیه و مرجع تقلید بود. اکثراً فقهای جمهوری اسلامی به شاگردی او افتخار میکنند. همگی زمامداران جمهوری اسلامی -حتی آیتالله خامنه ای- خود را پیرو او قلمداد میکنند. قبلاً هاشمی رفسنجانی گفته بود که در ایام جنگ فردی نزد او و خامنهای رفته و ادعا کرده بود که با امام زمان در ارتباط است و اگر اجازه دهند با آیتالله خمینی دیدار کند، میتواند از امام زمان برای پیروزی در جنگ کمک بگیرد. وقتی این دو موضوع را با آیتالله خمینی در میان گذاشته بودند، او با سه پرسش، این نوع ادعا را به سخره گرفته بود و حتی امام زمان را دست انداخته بود (رجوع شود به مقاله «جانشین امام زمان و دست انداختن امام زمان» ۲۹ خرداد ۱۳۹۰). آیتالله خمینی ملاقات را نپذیرفته و میگوید: «من این چیزها را قبول ندارم و نسبت به این چیزها خیلی کور باطن هستم.» «ای شیادها! دست از این کارهایتان بردارید.»
محسن رضایی فرمانده کل سپاه در زمان جنگ، برای آغاز یک عملیات بزرگ نزد آیتالله خمینی رفته و تقاضای استخاره میکند. سردار حسین علایی در ۱ مهر ۱۳۹۷ در مصاحبه با خبرآنلاین گفت: «یکی از عملیاتهای خوب و موفق ما فتحالمبین بود، عراق ۴۸ ساعت قبل از شروع عملیات به خطوط اول ما در شوش حمله کرد و آرایش خطوط دفاعی ما را به هم ریخت، به طوری که این مسئله مطرح شد "اصلاً عملیات کنیم یا نه". من رئیس ستاد قرارگاه مرکزی کربلای سپاه بودم، آنقدر ابهام بالا بود که میپرسیدند چه کار کنیم. آقا محسن رضایی و شهید صیاد شیرازی هم میگفتند "نمیدانیم". نهایتاً جمعبندی این شد که بهتر است از امام خمینی سؤال شود. آقا محسن با فانتوم نیروی هوایی ارتش به تهران رفت و با امام دیدار کرد، اما امام نظری در باره انجام دادن یا ندادن عملیات نداد. آقای محسن باز از امام خواست که "استخاره کنید". امام گفت "استخاره ندارد، بررسیهایتان را انجام دهید و سپس تصمیم بگیرید". آقا محسن که به قرارگاه برگشت، بعد از بحث و تبادل نظر تصمیم بر این شد که عملیات انجام شود».
آیتالله خمینی برای انجام کارهای کشور نه به امام زمان رجوع میکرد، نه استخاره میکرد. او برای صدور حکم قتلعام زندانیان سیاسی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷ هم به سراغ امام زمان و استخاره نرفت، خود حکم آن جنایت را صادر کرد. اما شیخالاسلام، به عنوان سفیر ایران در لبنان، در زمان جنگ داخلی آن کشور بارها و بارها برای تصمیمهای مهم استخاره کرد.
روشن است که برخی از اقتصاددانها به دلیل دخالتهای آیتالله خامنهای، سپاه، نهادهای نظامی و شخص حسن روحانی و نوبخت حاضر به همکاری با دولت نیستند. منتهی حسن روحانی قصد داشت تا با گفتن این جمله، همه را به گردن آنان بیندازد. اما روحانی هم به دنبال وزرای گوش به فرمان و هماهنگ با نوبخت فاقد تخصص بود و هست.
تصمیم تعیین دلار ۴۲۰۰ تومانی توسط حسن روحانی، الف- نه علمی (مبتنی بر علم اقتصاد) بود، ب- نه با واقعیتهای اقتصادی ۴۰ سال گذشته سازگاری داشت، پ- و نه هیچ توجهی به فضای به شدت التهابی پس از خروج آمریکا از توافق هستهای داشت. یک تصمیم استخارهای بود. (رجوع شود به مقاله «دلار ۱۰ هزار تومانی محصول سرکوب دلار و اقتصاد است، نه مذاکره با آمریکا»).
حسن روحانی در مجلس گفت: «نقدینگی به عنوان یک مشکل در کشورمان همیشه بوده است. قبل از انقلاب اگر حساب کنید از سال ۴۱ تا سال ۵۷، به طور متوسط رشد نقدینگی بالای ۲۵ درصد بوده است. بعد از انقلاب در مقاطع مختلف رشد نقدینگی در سال به طور متوسط گاهی ۲۶ درصد، در دولت قبل، گاهی ۲۷ درصد و در دولت یازدهم رشد نقدینگی ۲۴.۴ دهم درصد و در سال ۹۶ رشد نقدینگی ۲۲.۱ درصد بوده است... تقریباً میتوانم بگویم باید روزانه حدود هزار میلیارد تومان به رشد نقدینگی ما اضافه شود».
با توجه به رشد عظیم نقدینگی و تورم در۴۰ سال گذشته ، چگونه میتوان قیمت دلار را سرکوب کرد؟
قیمت بنزین در ۴۰ سال گذشته در ایران نیز یک تصمیم استخارهای بوده است. این تصمیم استخارهای موجب، الف- قاچاق بسیار گسترده بنزین به کشورهای همسایه، ب- مصرف به شدت بالای بنزین مجانی، پ- آلودگی شدید هوا (با اتومبیلهای غیراستاندارد)، ت- و هدر دادن صدها میلیارد دلار بابت یارانه انرژی شده است. برای درمان اینها، هیچ راهی جز آزاد کردن قیمت بنزین وجود ندارد. منتهی وقتی شجاعت تصمیمگیریهای اساسی به سود کشور و مردم وجود ندارد، استخاره مبنای اداره کشور میشود.
آری این پوپولیسم است. منتهی پوپولیسم استخارهای. درست است که آزادسازی قیمت بنزین و دلار موجب تورم شده و به طبقات فقیر صدمه بیشتر و بیشتری وارد میآورد. اما پوپولیسم استخارهای» چاره بیچارگی ایران نبوده و نیست. دولت میتواند و باید به پنج دهک پایینی جامعه -از جمله کارگران و معلمان- یارانه غیرنقدی بپردازد. یعنی نیازهای اساسی زندگی آنان را تأمین سازد. تبعیض مثبت راه حل این مسئله است.
قیمت انرژی و دلار فقط دو مصداق از «پوپولیسم استخارهای» هستند. حسن روحانی، بنیانگذار روضهخوانی در جلسات کابینه است. کشور به اندازه کافی دارای روضهخوان است تا رئیسجمهور به دنبال رفع مشکل کمبود روضهخوان نباشد. اما از این مهمتر، مگر دولت جای روضهخوانی است؟ آیا روضهخوانی وظیفه رئیسجمهور است؟ این هم یک نمونه دیگر از «پوپولیسم» است.
ماکس وبر در ابتدای قرن بیستم به همه گوشزد کرد که علم تجربی مدرن، جهان و اجتماع را اسطورهزدایی و افسونزدایی کرده است. او گفت هر کس این جهان را تاب نمیآورد، به صومعهها (حوزههای دینی، کنیسه و کلیسا و مساجد) باز گردد که به خوبی از آنها استقبال خواهد شد. دولتها و حکومتها با عقل و علم محاسبهگر کار میکنند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز تابع «پوپولیسم استخارهای» هستند. دولت و حکومت دینی، متعلق به جهان اسطورهای است. گذار از حکومت فقهی توسلکننده به موجودات رازآلود، شرط لازم عقلگرایی و علمگرایی است. با حکومت فقیهسالار نمیتوان مشکلات و مسائل کشور را رفع و حل کرد. علی خامنهای، حسن روحانی و بقیه فقها برای روضهخوانی و استخاره به حوزههای علمیه تشریف ببرند، نه تنها هیچکس مخالفتی نخواهد کرد، بلکه همه دعاگویشان خواهند بود.