لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۰۴

جنبش سولیدارنوش؛ آغاز تزلزل در بلوک سوسیالیستی


تظاهرات جنبش سولیدارنوش در ورشو در سوم مه ۱۹۸۲
تظاهرات جنبش سولیدارنوش در ورشو در سوم مه ۱۹۸۲

در ابتدای دهه هشتاد قرن بیستم، جنبش اتحادیه‌های کارگری سولیدارنوش در لهستان، نقش پیش‌تاز و طلایه‌دار در تاریخ نوین لهستان داشتند. سولیدارنوش یعنی همبستگی. این جنبش کارگری در رقابت با حزب سوسیالیست موجب زلزله‌ای شد که متعاقباً با به چلش کشین دیکتاتوری‌های سوسیالیستی، انفجار درونی بلوک شرق را عملاً محقق ساخت.

در سال ۱۹۸۹ «میزگرد مذاکرات» با حاکمان دیکتاتوری مستقر شده و همبستگی جنبش کارگری و مردمی منجر به ابتدای تزلزل بلوک شرق شد.

کارگران لهستانی ۹ سال مبارزه کردند تا اینکه حاکمان آن کشور حاضر شدند با آنها وارد مراوده و بحث شوند. بویژه باید تأکید کرد که این جنبش مردمی بدون رهبری افرادی مانند لخ والسا و تاریخ‌شناس مشهور آدم میخنیک و دیگران نمی‌توانست موفق شود و البته زنان در این جنبش نقش بسزایی ایفا کردند.

پبشینه جنبش

جنبش سولیدارنوش پیشینه تاریخی با اهمیتی داشت که به سال ۱۹۵۶ بر می‌گردد. در این سال کارگرانِ شهر پوزنان زیر عنوان «ما به نان احتیاج داریم» جنبش اعتراضی شجاعانه‌ای را به راه انداختند. در همین سال خروشچف در شوروی به قدرت رسیده بود. خروشچف از یکسو مخالف بخشی از سیاست‌های استالین بود ولی از سوی دیگر با سرکوب خشونت‌آمیز جنبش دموکراتیک مجارستان و جلوگیری از پیشرفت جنبش کارگری و مردمی لهستان موافقت بود.

در حدود صد هزار نفر در اعتراضات کارگری سال ۱۹۵۶ لهستان شرکت کردند. سیاست‌های دولت به اصطلاح سوسیالیستی عملاً سرکوب جنبش دموکراتیک و قتل ۵۷ نفر و زخمی شدن در حدود ۶۰۰ کارگر لهستانی را به دنبال داشت.

بعد از وقایع سال ۱۹۵۶ بخش‌هایی از کلیسای کاتولیک و نیز مجامع روشنفکری شروع به فعالیت‌های مستقل کردند و دیگر حاضر نشدند که زیر سلطِه کمونیسم روسی قرار بگیرند. آنها یک جنبش آرام و خود استوار به وجود آوردند و به اینصورت بحث‌هایی انتقادی درباره عملکرد سیاست‌های استالینیستی و سیستم دیکتاتوری پسا استالینیستی به راه انداختند. رهبران جنبش کارگری دهه هشتاد توانستند از پشتوانه فکری و مبارزات آزادی‌طلبانه دهه شصت و هفتاد استفاده کنند.

در ماه ژوئن سال ۱۹۷۶ رهبر حزب سوسیالیستی لهستان، ادوارد گیئرک در حرکتی غیرمترقبه اعلام کرد قیمت کالاهایی که یارانه‌ای بودند، افزایش خواهد یافت. به دلیل فقر اجتماعی حاکم در اجتماع مردم به بحث درباره افزایش قیمت کالاها حساسیت ویژه‌ای نشان می‌دادند. از سال ۱۹۷۰ به بعد مرتب چند روزی قبل از عید کریسمس دولت سوسیالیستی قیمت کالاها را بالا برد که خود موجب خشم مردم شد.

اعتراض‌ها و اعتصابها به صورت فجیع، خونین و دردناکی در دهه هفتاد نیز سرکوب می‌شدند. تا اینکه در سال ۱۹۷۸ اتحادیه‌های کارگری غیرقانونی به وجود آمدند و در سال ۱۹۷۹ «منشور حقوق کارگری» را منتشر کردند که خود پیشرفت شگرفی برای جنبش کارگری و مردمی جهت دریافت آزادی‌های اجتماعی بود.

آنا والنتینویچ که به دلیل فعالیت‌هایش جهت تشکیل اتحادیه‌های کارگری آزاد از کار برکنار شده بود
آنا والنتینویچ که به دلیل فعالیت‌هایش جهت تشکیل اتحادیه‌های کارگری آزاد از کار برکنار شده بود

موفقیت سولیدارنوش

هنگامی که دولت لهستان در ژوئیه سال ۱۹۸۰ قیمت گوشت و کالباس را بالا برد، در مرحله اول در چند شهر کوچک اعتصاب‌های کارگری به انجام رسید. دولت با عقب‌نشینی، پرداخت مبالغی را برای جبران بالا رفتن قیمت‌ها قبول کرد که نوعی یارانه دولتی بود. ولی این بار دیگر جنبش کارگری و روشنفکری به آن حد بلوغ رسیده بود که دیگر نمی‌خواست تاوان خشونت‌های دولت سوسیالیستی را بدهد.

از این رو اتحادیه‌های کارگری از ۱۴ اوت ۱۹۸۰ به بعد دست به اعتصاب کارگری زده و خواهان برگشت یک زن راننده چرثقیل به نام آنا والنتینویچ به محل کار خود شدند. این زن کارگر به دلیل فعالیت‌هایش جهت تشکیل اتحادیه‌های کارگری آزاد از کار برکنار شده بود. کارگران همچنین خواهان برگشت یک تعمیرکار برق به محل کار خود شدند. نام این متخصص برق لخ والسا بود. هر دو نفر از مؤسسان اتحادیه‌های آزاد کارگری بودند و هر دو خواهان ساختن یک مجسمه برای قربانیان دسامبر ۱۹۷۰، برائت مجازات و مجازات نشدن اعتصاب کنندگان و افزایش مبالغ مزد ماهیانه کارگران بود.

در روزهای آخر اوت ۱۹۸۰ بیش از ۴۰۰ کارخانه در حال اعتصاب بودند و وضع اقتصاد کشور بسیار وخیم بود. در حالی که مردم در فقر زندگی خود را می‌گذراندند، بدهی خارجی لهستان به مبلغ نجومی ۲۳ میلیارد دلار رسیده بود. از این رو بدیهی است که یکی از مهم‌ترین خواسته‌های کارگران لهستانی در آن روزها متوقف کردن صادرات گوشت به شوروی بود.

حزب سوسیالیستی حاکم در ابتدای دهه هشتاد حمایت بیش از ۹۰ درصد از کارگران سازمان‌یافته کشور را از دست داده بود. دولت لهستان که تحت سلطه شوروی قرار داشت هر روز بیشتر پایه اجتماعی و مشروعیت قانونی خود را جهت رهبری اجتماع و تشکیل جامعه سوسیالیستی از دست می‌داد.

در روز یکشنبه ۳۰ اوت ۱۹۸۰ نمایندگان کمیته اعتصاب کارگری و نمایندگان دولت در شهر گدانسک قراردادی تاریخی امضا کردند. نتیجه قرارداد گدانسک در حقیقت تأسیس اتحادیه مستقل کارگری سولیدارنوش بود.

در نوامبر ۱۹۸۰ تعداد کارگران لهستانی کلاً ۱۶ میلیون نفر بود که در حدود ۱۰ میلیون نفز از آنها عضو اتحادیه کارگری سولیدارنوش شده بودند.

حکومت اصلاح‌ناپذیر و اعتصاب سراسری

پرفسور دیتر بینگن که در دانشگاه تکنیکی شهر دارمشتاد آلمان تدریس می‌کند، می‌نویسد که دولت و حزب سوسیالیستی در بحران سختی قرار گرفته بودند و خواهان و قادر به اصلاح دموکراتیک واقعی سیستم حاکم نبودند. حتی بعد از تحولات درونی سیستم مانند تعویض منشی کمیته مرکزی حزب حاکم رفرم حکومت امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسید.

لخ والسا از رهبران سولیدارنوش
لخ والسا از رهبران سولیدارنوش

یک سال بعد از امضای قرارداد گدانسک که به عنوان یک توافق اجتماعی از آن نام برده می‌شود، اتحادیه سولیدارنوش در ماه سپتامبر ۱۹۸۱ اولین کنگره سراسری خود را در لهستان تشکیل داد. والسا در این کنگره استراتژی اتحادیه را جهت نجات اقتصادی کشور اعلام کرد و دولت او را متهم کرد که می‌خواهد در اهداف اقتصادی و سیاست توزیع دولتی دخالت کند.

سولیدارنوش متعاقباً پیامی به کارگران کشورهای سوسیالیستی برادر فرستاد که غوغا و هیاهوی فوق‌العاده‌ای به دنبال داشت. بدیهی بود که حاکمان دیکتاتوری‌های سوسیالیستی از جنبش‌های نوین کارگری وحشت دارند. ژنرال وویچخ یاروزلسکی در اکتبر ۱۹۸۱ نخست‌وزیر، وزیر دفاع کشور و همزمان رهبر حزب سوسیالیستی بود. بعد از آنکه او به قدرت رسید، تهدیدها جهت ممنوعیت قانونی اتحادیه کارگری سولیدارنوش افزایش یافت.

تظاهرات هواداران سولیدارنوش در جنوب لهستان در ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۸
تظاهرات هواداران سولیدارنوش در جنوب لهستان در ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۸

اوضاع در هفته‌های بعد روز به روز وخیم‌تر و بحرانی‌تر می‌شد تا آنجا که سولیدارنوش اعلام کرد که چنانچه دولت بخواهد به نوعی فعالیت‌های اتحادیه را محدود کند، کارگران لهستان دست به اعتصاب سراسری خواهند زد. همزمان سولیدارنوش درخواست کرد که در خصوص این پرسش که تا چه حدی نفوس اجتماع اصلاً می‌توانند به دولت و سیاست‌های دولت حاکم اعتماد و توکل داشته باشند، یک رأی‌گیری عمومی انجام شود.

در ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱، یاروزلسکی اعلام حکومت نظامی کرد و تعداد زیادی از رهبران جنبش کارگری آزاد و روشنفکران از جمله لخ والسا روانه زندان شدند. در بیانیه‌ای که در شوروی منتشر شد و نیز در یک سخنرانی رادیویی، یاروزلسکی ضمن توجیه برقراری حکومت نظامی، سولیدارنوش را متهم کرد که به دنبال سرنگونی حکومت سوسیالیستی است، باعث ایجاد آنارشی شده و اهداف این اتحادیه موجب ناهنجاری‌های اجتماعی شده است.

در هشتم اکتبر ۱۹۸۲ حکومت سوسیالیستی با تصویب قانون جدیدی، فعالیت اتحادیه کارگری سولیدارنوش غدغن کرد. به علاوه دولت لهستان تصمیم گرفت که برای خنثی کردن کلیسا با مقامات بالایی کلیسای کاتولیک وارد مذاکره شود، ولی تا آن زمان به هیچ وجه حاضر نبود که با اتحادیه کارگری آزاد وارد مذاکره شود.

طبیعی است که روشنفکران لهستانی و اعضای جنبش سولیدارنوش در دهه هشتاد فکر می‌کردند دیکتاتوری سوسیالیستی به هیچ وجه اصلاح‌پذیر نیست. با وجود این، جو حاکم و قدرت جنبش کارگری و مردمی در لهستان با اوضاع دیگر دیکتاتوری‌های بلوک شرق کاملاً فرق داشت و بسیار پیشرفته‌تر بود. باقی رهبران احزاب کمونیستی در دیگر دیکتاتوری‌های بلوک شرق به وضوح جامعه کشور خود را نسبت به اوضاع لهستان بیشتر در اختناق و خفقان تحت فشار قرار می‌دادند و هر جنبش آزادی‌طلبانه‌ای را سرکوب می‌کردند.

البته یکی از دلایل مهم ضعیف شدن سیاست‌های دولت در آن زمان اقتدار جنبش اپوزیسیون بود، و ابه دلیل نیرومندی جنبش آزادی‌طلب، حکومت نظامی فقط در حدود ۱۹ ماه به طول انجامید و در ۲۲ ماه ژوئیه ۱۹۸۳ به پایان رسید.

ژنرال یاروزلسکی در بازدید از پرنسل نیروی هوایی در اکتبر ۱۹۸۲
ژنرال یاروزلسکی در بازدید از پرنسل نیروی هوایی در اکتبر ۱۹۸۲

خط مشی میانه و عفو سیاسی

هدف یاروزلسکی پیگیری یک خط مشی میانه بود. این مسیر سیاسی حاکم در آن زمان منجر به دستور عفو سیاسی از بالا و آزادی زندانیان سیاسی در ۱۷ ژوئیه ۱۹۸۶ شد. در پایان همان سال یک شورای مشورتی تشکیل شد که در آن هم رهبران اپوزیسیون دموکراتیک و هم مقامات دولتی حضور داشتند.

البته نمایندگان اپوزیسیون حق رأی نداشتند و حضورشان در شورا بیشتر نقش نمادین داشت. با این وجود اپوزیسیون دموکراتیک لهستان می‌دانست که رهبران دیکتاتوری دیگر نمی‌توانند از آنها به سادگی بگذرند. البته در آن زمان رهبران جنبش کارگری هم نمی‌توانستند تصور کنند که چند سال بعد کل بلوک شرق در هم خواهد پاشید.

بخصوص سیاست فرهنگی دولت لهستان در نیمه دوم دهه هشتاد نرم‌تر شد تا اینکه در نوامبر ۱۹۸۷ یک مأمور امور شهروندی رسماً منصوب شد که زیر نظر وزیر امور فرهنگ وقت مشغول به فعالیت شد. با این همه حرکت‌ها برای لیبرالیزه کردن کشور بسیار با سرعت خیلی کندی به جلو می‌رفت.

میزهای گرد مذاکره

قدم تاریخی بعدی تشکیل میزهای مذاکره بین نمایندگان مردم و دولت بود. لذا بعد از اعتصابات در ماه‌های آوریل و مه سال ۱۹۸۸ و بعد از اینکه موج اعتصابات در آگوست همان سال ادامه پیدا کرده و شدیدتر شد، مقامات دولتی به این نتیجه رسیدند که فقط با مذاکره مستقیم با نمایندگان کارگری و مردم می‌شود از بحران شدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خارج شد. از این رو میزهای مذاکره تشکیل شدند که قدمی صلح‌آمیز بود.

میزهای مذاکره مستقیم پدیده‌ای بی‌نظیر و بی‌سابقه در تاریخ دیکتاتوری‌های مدرن بود و طی این روند سرکوبگران وارد مذاکره صلح‌آمیز با سرکوب‌شدگان شد.

یکی از میزگردهای مذاکره مقام‌های دولتی لهستان و مخالفان در فوریه ۱۹۸۹
یکی از میزگردهای مذاکره مقام‌های دولتی لهستان و مخالفان در فوریه ۱۹۸۹

دیتر بینگن این پدیده را روند تطوری و تکاملی تعویض سیستم سوسیالیسم واقعی و تبدیل آن به یک دموکراسی پلورالیستی کثرت‌مدار می‌نامد.

در روند فروپاشی حکومت‌های کمونیستی این میزگردهای مذاکره حاکمان با مردم ستم‌دیده در لهستان سرمشقی شدند برای جنبش‌های دموکراتیک دیگر در بلوک شرق از جمله در آلمان شرقی.

در لهستان این میزگردها حتی بعد از چندی وظایفی به عهده گرفتند که عملکرد نهادهای دولتی داشت و قدم به قدم منجر به یک نهاد قانونگذار شد. البته در ابتدا پیشنهادهای نمایندگان مردم در میزگرد مذاکره باید در پارلمان تأیید و تصویب می‌شد و برای تحقق آن هنوز موانع بزرگی در کار بود. در پنجم آوریل ۱۹۸۹ بین نمایندگان گروه‌های مسیحی و نمایندگان اتحادیه کارگری با دولت، یک سازش تاریخی به وجود آمد و انحصار قدرت توسط مقامات دیکتاتوری سوسیالیستی شکسته شد.

به دنبال به قدرت رسیدن نمایندگان مردم توسط میزگرد مذاکرات، قانون اساسی کشور تغییر داده شد. از جمله قانون انتخابات تغییر کرد، امکان فعالیت اتحادیه‌های کارگری ارتقا یافت و حقوق قانونی انجمن و کانون‌های غیردولتی بیشتر شد.

به این صورت پلورالیسم اتحادیه‌های کارگری و آزادی بیان تحکیم و گام به گام استقلال و حاکمیت مردمی در لهستان تقویت شد.

تا اینکه در چهارم ژوئن ۱۹۸۹ جنبش اپوزیسیون در انتخابات آزاد برنده شد. به اینصورت دموکرات‌های لهستانی اولین پیروزی را علیه یک رژیم کمونیستی کسب کردند و نشان دادند که می‌شود دیکتاتوری‌های خشونت‌گرایی را که از حمایت و پشتیبانی قدرت نظامی بزرگی مانند شوروی بهره می‌بردند، شکست داد.

XS
SM
MD
LG