لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۰:۰۰

نشانه‌شناسی مذاکره ایران و آمریکا


حسن روحانی دقایقی پیش از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه ۹۷
حسن روحانی دقایقی پیش از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه ۹۷

«جنگ» و «صلح» در خلأ رخ نمی‌دهند. هر یک از این دو تابع علل و عواملی است. گرچه قطعیتی در پیش‌بینی آن‌ علل و عوامل وجود ندارد، اما، نشانه‌هایی دارند. برای روند شکل‌گیری «مذاکره» یا «مخاصمه» میان دو کشور نیز «نشانه‌شناسی» یکی از راه‌های گمانه‌زنی است.

با توجه به «شدت یافتن» و «سرعت گرفتن» تنش جاری میان تهران و واشینگتن که نشانه‌شناسی جنگ میان ایران و آمریکا را می‌طلبد، پرسش دیگر این است که آیا نشانه‌ای برای مذاکرات ایران و آمریکا دیده می‌شود؟

مدعای این یادداشت چیزی جز این نیست که به رغم تنش‌هایی که در طول ۴ دهه گذشته بین ایران و آمریکا بی‌سابقه بوده (برای مثال به دلیل تروریستی قلمدان شدن سپاه توسط آمریکا و حتی سکوت اروپا در برابر آن)، نشانه‌هایی تا همین‌جا می‌توان یافت که محتملاً می‌تواند به مذاکرات پنهان یا آشکار تهران و آمریکا منتهی شود.

نظریه احتمالات/ نظریه بازی‌ها

کسانی که احتمال مذاکره ایران و آمریکا را مطلقاً منتفی می‌دانند همان مقدار در اشتباه هستند که صدام احتمال لشگرکشی آمریکا علیه عراق را مطلقاً منتفی می‌دانست. از اساس، گرچه روابط میان کشورها تابع «قطعیت» نیست، اما، تابع سود و زیان است. برای ارزیابی وقوع جنگ و صلح، نظریه احتمالات (Probability theory) ابزار مفیدی برای پیش‌بینی است. نظریه احتمالات به زبان ساده عبارت است از مطالعه رویدادهای احتمالی از دیدگاه ریاضیات.

این نظریه به طور اخص در رشته روابط بین الملل در شکل نظریه بازی‌ها (Game theory) با استفاده از مدل‌های ریاضی به تحلیل روش‌های همکاری (برای مثال مذاکره ایران و آمریکا) یا رقابت (برای مثال جنگ آن دو) میان موجودات خردمند می‌پردازد. از آنجایی که انسان‌ها موجودات خردمند هستند حتی در مورد فردی همچون دونالد ترامپ نیز باید باور داشت که نظریه بازی‌ها می‌تواند رفتار دولت آمریکا را تا حد بسیاری ارزیابی کند.

به طور خلاصه باید باور کرد که ترامپ دست به اقدامی نمی‌زند که دوره دوم ریاست جمهوری خود را به باد دهد. آغاز جنگ از سوی ترامپ علیه ایران بهترین بهانه برای جبهه مخالفان زخم خورده اوست که مانع دوره دوم ریاست او شوند همچنان که جرج بوش پدر نیز به دلیل جنگ بی‌فرجام عراق (جنگ اول خلیج فارس / اوت ۱۹۹۰ تا فوریه ۱۹۹۱) نتوانست به دور دوم برسد.

جنگ با ایران تنها در صورتی می‌تواند رویای دوره دوم ترامپ را بر باد دهد که او آغازکننده جنگ باشد. اما، اگر ورود او در جنگ بنا به فرض در پاسخ به جنگی باشد که تهران افروخته باشد، برگی در کارنامه دور اول او محسوب خواهد کرد.

با فرض پارامترهای متعدد (که جای تفصیل آن در اینجا نیست) از جمله اینکه تهران منطقاً نباید اراده بر جنگ با آمریکا داشته باشد و همچنین با این فرض که ترامپ نیز اولویت خود را کامیابی در دوره دوم ریاستش می‌داند، منطقاً و بر اساس احتمالات وقوع جنگ ارادی (نه یک حادثه منتهی به جنگ) در مقطع کنونی ضعیف است. ناگزیر چاره دیگر باید اندیشید: مذاکره.

نشانه‌شناسی مذاکره ایران و آمریکا

از کاخ سفید پالس‌هایی متناقض مخابره می‌شود. گاه پومپئو شرط‌های ۱۲ گانه نهاده و گاه ترامپ گفته که «بدون شرط» مایل به مذاکره با تهران است. اگر نبود این پالس‌های متناقض، تهران منطقاً بر اساس نظریه احتمالات باید به همان دلیل که پیشتر مبادرت به نرمش (قهرمانانه!) کرد اینک نیز مبادرت به اتخاذ تصمیم مشابه کند.

اگر آیت‌الله خامنه‌ای یک بار پذیرفت که «اسلام ناب محمدی» به مذاکره با «شیطان بزرگ» مبادرت کند تا به تصریح سخن او تحریم‌ها «مرتفع» شوند چرا برای دوم مبادرت به تصمیم مشابه نکند؟

نباید از یاد برد که آمریکا یا هر کشور دیگری در پهنه‌ای به گستره خاورمیانه می‌توانند ترفندی به کار بندند تا نیروی تحت امر خامنه‌ای آغازگر حمله به نیروهای آمریکایی قلمداد گردند؛ نیروهایی آمریکایی که از نظر تهران همگی تروریستی هستند (مراجعه شود به «مصوبه اقدام متقابل علیه آمریکا؛ کوفتن بر طبل جنگ»)

در گمان نویسنده خطر جنگ ارادی در مقطع کنونی بنا به نظریه احتمالات ضعیف است اما، خطر جنگ ناخواسته (جنگی که به پای ایران نوشته شود) به شدت زیاد است. فرستادن سیگنال‌هایی برای مذاکره با آمریکا در این شرایط منطقی‌ترین اقدام ممکن است.

با توضیحی که داده شد، آیا نشانه‌ای از مذاکره ایران و آمریکا مشاهده می‌شود؟ آیا سیگنال‌هایی از سوی ایران به آمریکا ارسال شده است؟ پاسخ به هر دو پرسش مثبت است.

پیام‌های واضح آمریکا برای مذاکره با ایران بر کسی پوشیده نیست. چنانچه گفته شد ترامپ حتی یک‌بار از تمایل خود برای مذاکره بدون شرط با ایران سخن گفته بود. در مقابل، این فرمول‌بندی نادرست خامنه‌ای است که به شدت خطرناک است. به گمان قوی، او «نوشتن جنگی به پای ایران» را کمتر محاسبه کرده است. اصرار او بر فرمول «نه جنگ، نه مذاکره» مخاطره‌آمیزترین تصمیم او در زمان حال حاضر است. اما شواهدی در دست است که ایران تدریجاً تمایل خود را به مذاکره نشان می‌دهد. اهم شواهد موجود تا به اینجا عبارتند از:

یکم: ظریف در سفر اخیر به نیویورک گفت از اختیار کافی برای تبادل چند زندانی بین ایران و آمریکا را در دست دارد. منطقاً این را باید سیگنالی برای گشودن روزنه‌ای جهت مذاکرات وسیع‌تر ارزیابی کرد. (مراجعه شود به «نخستین سیگنال‌های تهران برای مذاکره با دولت ترامپ»)

دوم: انتصاب مجید تخت‌روانچی به عنوان سفیر ایران در نیویورک اقدامی حساب شده بود. در میان چهار مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای یعنی ظریف، عراقچی، روانچی و بعیدی‌نژاد، از دو نفر اخیر یکی (روانچی) سفیر ایران در نیورورک و دیگری (بعیدی‌نژاد) سفیر در لندن است. این دو با اشراف بر زوایای پرونده هسته‌ای می‌توانند «سرپل ارتباطات» برای مذاکرات پنهانی، غیررسمی یا غیر مستقیم با طرف آمریکایی باشند.

سوم: در پی ابراز تمایل صریح ترامپ مبنی بر اینکه اخیراً گفت مایل است از طرف ایرانی‌ها تلفنی دریافت کند، این ابراز تمایل او «مطلقاً» با هیچ «ابراز مخالفتی» در ایران مواجه نشد، جز مخالفت یدالله جوانی از سرداران میانی سپاه که هیچ وزنی در تصمیم سازی‌های اساسی ندارد.

به عبارت دیگر، امتناع مقامات درجه یک نظام از مایوس کردن ترامپ، خود گواه آن است که نمی‌خواهند باب مذاکرات را مسدود کنند گرچه گشودن آن تلاش دیگری می‌طلبد؛ تلاشی مثلا از جنس میانجی‌گری.

چهارم: تا اینجا کشورهای عمان و ژاپن صراحتاً از آمادگی خود برای میانجی‌گری میان ایران و آمریکا سخن گفته‌اند. مانند مورد سوم، همین که تهران باب میانجی‌گری کشور ثالث را مسدود نمی‌کند، خود گواه آن است که جمهوری اسلامی به مذاکره با آمریکا می‌اندیشد.

پنجم: روحانی گفته بود که در اخرین دیدارش از نیویورک دولت ترامپ هشت بار از او تقاضای دیدار و گفتگو داشت. هیچ بعید نیست که این تقاضا برای بار دیگر در مجمع عمومی امسال در سپتامبر از سوی آمریکا تکرار شود.

در نظر گرفتن دو دوره ۶۰ روزه (مجموعاً ۱۲۰ روز برابر با ۴ ماه ) برای تجدید نظر ایران در تعهدات برجامی‌اش،‌ تقریباً مصادف می‌شود با آغاز مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر سال جاری که محتملاً می‌تواند محملی برای مذاکرات ایران و آمریکا باشد هر چند به صورت پنهانی.

نظرات طرح شده در این یادداشت، بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG