سی و هفت سال پس از پایان دوران دیکتاتوری نظامی در آرژانتین، هنوز پرونده جنایتهای روی داده در آن دوره بسته نشده و دستگاه قضایی آرژانتین همچنان به دنبال متهمان آن دوران است که به کشورهای دیگر فرار کردهاند.
استرداد یک شکنجهگر دیگر
دولت برزیل، پنجشنبه هفته گذشته، تنها سه روز پس از بازداشت گونزالو سانچز، معروف به «چیسپا»، یکی از شکنجهگران دوران دیکتاتوری خورخه رافائل ویدلا در آرژانتین (۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳)، او را به این کشور تحویل داد.
سانچز که قبلاً افسر پلیس دریایی آرژانتین بوده و اکنون ۶۹ ساله شده، سالها به اتهام «جنایت علیه بشریت» در پرونده تحقیقات قضایی درباره وقایع یک بازداشتگاه مخفی در زیرزمین مدرسه مکانیک نیروی دریایی آرژانتین (اِسما) در بوئنوس آیرس، در دوران دیکتاتوری این کشور، تحت پیگرد قانونی قرار داشت و پلیس برزیل، بر اساس یک حکم جلب بینالمللی، او را در شهری بین سائوپائولو و ریودوژانیرو بازداشت کرد.
پیشتر یک درخواست جلب و استرداد این متهم در سال ۲۰۱۷ با شکست مواجه شده بود.
بر اساس گزارش وزارت خارجه برزیل، سانچز از مرز زمینی پورتو یواسو در شمال شرق آرژانتین به مقامهای این کشور تحویل داده شد و هنگام تحویل، پرونده پزشکی و حتی نتیجه آزمایش کرونا که بر روی او انجام شده بود نیز تسلیم پلیس فدرال آرژانتین شد.
از نظر دستگاه قضایی آرژانتین، سانچز یکی از اعضای فرماندهی شکنجه نزدیک به پنج هزار زندانی سیاسی در اسما بود و در ربایش و قتل این زندانیان از جمله رودولفو والش، روزنامهنگار و نویسنده آرژانتینی و همچنین داگمار هاگلین، دختر ۱۷ ساله سوئدی-آرژانتینی در سال ۱۹۷۷ مشارکت داشت.
جسد والش و هاگلین هرگز پیدا نشد. فرماندهان اسما دستور داده بودند که زندانیان را بیهوش کرده و سوار بر هواپیما، در پروازهایی که «پروازهای مرگ» نام گرفته، آنان را زنده زنده در دریا یا رودخانه ریو دلا پلاتا بیندازند.
سازمانهای حقوق بشری، برآورد کردهاند که حدود ۳۰ هزار نفر در این دوران ناپدید شدهاند و دهها هزار نفر دیگر نیز از وطن خود تبعید شدند.
استرداد تدریجی متهمان
از سال ۲۰۰۳ تاکنون بیش از هزار فرمانده، افسر و نیروی پلیس رژیم دیکتاتوری آرژانتین به اتهام جنایت علیه بشریت مجرم شناخته شدهاند. همچنین برخی از آنان که به کشورهای دیگر فرار کرده بودند، در این سالها به آرژانتین بازگردانده شدند.
به عنوان نمونه، پلیس اسپانیا، در سال ۲۰۰۸ ریکاردو میگوئل کاوالو، یکی دیگر از فرماندهان پیشین نیروی دریایی آرژانتین را که او نیز در جنایتهای دوران زمامداری نظامیان دست داشت، برای محاکمه به آرژانتین بازگرداند. او در سال ۲۰۰۳ از مکزیک به اسپانیا منتقل شده بود.
همچنین خولیو پوش، یکی دیگر از این فراریان که از خلبانی «پروازهای مرگ» به خلبان شرکت هواپیمایی هلندی ترانساویا تبدیل شده بود، در سپتامبر ۲۰۰۹ از اسپانیا به آرژانتین تحویل داده شد. او متهم به قتل ۴۱ نفر بود.
آلفردو آستیز یکی از فرماندهان نظامی مدرسه مکانیک نیروی دریایی آرژانتین، که به «فرشته بلوند مرگ» مشهور بود، نیز در اکتبر سال ۲۰۱۱ به همراه ۱۱ فرمانده پیشین دیگر این مدرسه، به حبس ابد محکوم شد. او بار دیگر در نوامبر ۲۰۱۲ در دهها نفر دیگر از متهمان این پرونده محاکمه شد.
یکی دیگر از متهمانی که در آن سال در این دادگاه محاکمه شد، خورخه آکوستا معروف به «ببر» بود که بر اساس شواهد بازماندگان، به خاطر سادیسم زیادش نسبت به زندانیان مشهور بود. او با زندانیان همچون بردگان رفتار میکرد و اموال زندانیان را نیز تصرف میکرد.
همچنین چند ماه پیش، ماریو ساندوال، یکی دیگر از این متهمان از فرانسه به آرژانتین تحویل داده شد. استرداد او، نتیجه هشت سال روند قضایی در فرانسه بود. او متهم به ربایش یک دانشجوی ۲۵ ساله است و با همین اتهام در کشورش محاکمه خواهد شد.
«پروازهای مرگ» در دوران «جنگ کثیف»
مدرسه مکانیک نیروی دریایی آرژانتین، با زمینی به مساحت ۱۷ هکتار که در یکی از زیباترین بولوارهای پایتخت آرژانتین قرار دارد، در زمان دیکتاتوری نظامیان، در کنار یکی دو مرکز دیگر، به عنوان بازداشتگاهی مخفی برای اعمال شکنجه و قتل زندانیان سیاسی به کار میرفت. آنجا، در واقع، «کارخانه مرگ» و مرگبارترین اردوگاه آمریکای لاتین بود.
در سالهایی که به سالهای «جنگ کثیف» معروف شده، دهها زندان دیگر نیز در آرژانتین وجود داشت که مخالفان اغلب چپگرای حکومت در آنجا نگهداری میشدند.
اما در بازداشتگاه این مدرسه، انواع و اقسام شکنجهها اعمال میشد و حتی به زنان باردار که به این بازداشتگاه آورده میشدند، رحم نمیشد. بر اساس گزارشها، دهها زن باردار در این بازداشتگاه و زیر شکنجه بچههای خود را به دنیا آوردند، اما این نوزادان هرگز روی خانواده خود را ندیدند و حتی برخی از آنان در خانواده شکنجهگران پدر و مادر خود بزرگ شدند.
همچنین در این بازداشتگاه، دو راهب فرانسوی ربوده شده، زندانی و در نهایت کشته شدند. البته برخی از زندانیانی که از این بازداشتگاه جان سالم به در بردهاند، خاطرات خود را از آن دوران و همچنین شواهد خود از دیگر زندانیان را بازگو کردهاند.
مثلاً یکی از بازماندگان این بازداشتگاه گفته است: «وقتی بوی بدی میآمد، زندانبانان به ما میگفتند که این بوی اجسادی است که در داخل تنور نانپزی میسوزد. صداهای انفجار نیز صدای اجسادی بود که با دینامیتهای به آنها بسته شده، در زمین ورزشی کناری منفجر میشدند.»
اما شیوه رایج برای اکثریت زندانیان این بازداشتگاه «انتقال» بود؛ کلمهای کوتاه که مقصود از آن حذف فیزیکی بازداشتشدگان بود. به این صورت که قبل از اعزام آنها به «پروازهای مرگ» به آنها داروهای بیهوشی تزریق میشد.
یکی از مأموران این پروازها این «انتقال»ها را چنین بازگو کرده است: «در سال ۱۹۷۷، من یک ستوان اسما بودم. من در دو انتقال خرابکارها شرکت داشتم. به آنان میگفتیم که برای جلوگیری از شیوع یک بیماری مسری، باید به یک زندان در جنوب کشور منتقل شوید و قبل از آن باید واکسن بزنید. در واقع، ما به آنان در اسما آمپول بیهوشی میزدیم، سپس دومین دوز آن را نیز در داخل هواپیما تزریق میکردیم و آنها را در حالی که در آسمان پرواز میکردیم به داخل دریا میانداختیم. هر چهارشنبه چند انتقال داشتیم.»
کمیسیون حقوق بشر بین آمریکایی (IACHR) که مقر آن در واشنگتن است، در مستند کردن جنایتهای صورت گرفته در این مدت بسیار نقش داشته است. این کمیسیون تصاویر و اسنادی را که نزد مقامهای اروگوئه نیز بوده، جمعآوری کرده است.
مثلاً حدود صد و سی قطعه عکسی که از سوی مقامهای اروگوئه گرفته شده، نشان میدهد که امواج آب، تعدادی از اجساد قربانیان «پروازهای مرگ» را در فاصله سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸ به ساحل اروگوئه آورده بود. مقامهای اروگوئه، آرژانتینی بودن اجساد را بر اساس مارک روز لباسها و همچنین پولهایی که در جیب آنها بود تشخیص میدادند.
بر اساس این عکسها، دستها و پاهای تقریباً همه قربانیان پیش از انداخته شدن به آب، با طناب یا کابل بسته شده بود. برخی از اجساد متورم شده بودند و بر روی برخی دیگر آثار شوک الکتریکی دیده میشد.
همچنین همراه با این عکسها، برگههایی که از سوی کارشناسان اروگوئه در توضیح اجساد نوشته شده، جمعآوری شده است. مثلاً بر روی یکی از این برگه نوشته شده است: «خونریزی بیرونی ناشی از شکنجه. خونریزی ناشی از تجاوز، احتمالاً با اشیای تیز. شکستگیهای متعدد در پاها. کبودیهای بیشمار در سراسر بدن. شکستگی جمجمه و استخوان فک.»
برخی از مأموران اروگوئه که این اجساد را دیده بودند در دادگاه حاضر شدند و در این باره شهادت دادند.
یک دادرسی طولانی و دشوار
روند دادرسی به پرونده خشونتهای «جنگ کثیف»، یکی از طولانیترین روندهای قضایی در تاریخ آرژانتین به شمار میرود.
در سال ۲۰۰۴، مدرسه مکانیک نیروی دریایی آرژانتین به یک پایگاه دریایی منتقل شد و ساختمان آن به موزهای برای یادبود قربانیان و دفاع از حقوق بشر اختصاص یافت. اما تاسیس چنین موزهای، آن هم ۲۰ سال پس از پایان دیکتاتوری، آن چنان آسان هم نبود.
با وجود دو دهه برقراری دموکراسی در آرژانتین، هنوز حرف و حدیثهای بسیار و اختلافات فراوانی درباره دوران گذشته و خشونت سیاسی آن دوره وجود دارد.
برخی موافق و برخی دیگر مخالف تأسیس چنین موزهای بودند. موافقان میگفتند که این موزه باید یک بایگانی ملی درباره «تروریسم دولتی» باشد و مخالفان میگفتند که نباید این مکان را همچون «آشویتس» در نظر گرفت.
همچنین با وجود تلاش دستگاه قضایی آرژانتین برای اجرای عدالت درباره نظامیان متهم، به استثنای ژنرال مارتن بالزا، فرمانده ارتش که در سال ۱۹۹۵ از سرکوبهای غیرقانونی «سالهای سربی» انتقاد کرد، هنوز فرماندهان ارتش آرژانتین رسماً از مردم این کشور برای خشونت آن سالها عذرخواهی نکردهاند.
در این شرایط، همچنان جمعآوری اطلاعات درباره شکنجهها و استرداد و به عدالت سپردن شکنجهگران دشوار است.