یادداشتی از عرفان کسرایی: ارائه دو واحد اجباری درس «آشنایی با مبانی طب ایرانی و مکمل» برای دانشجویان دانشگاهها و دانشکدههای علوم پزشکی کشور، رسمی شدن روندی است که از چند سال پیش برای محکم کردن پایههای طب سنتی در ایران آغاز شده است.
بر اساس تقویم آموزشی دانشگاهها، حالا دانشجویان دکتری عمومی پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و کارشناسی پیوسته رشتههای پرستاری، مامایی، فیزیوتراپی و تغذیه دانشگاههای علوم پزشکی ایران، طب سنتی را نیز باید در جدول دروس خود انتخاب کنند و آموزههای عصر پیشاعلمی را به عنوان علم بیاموزند. درسی مبتنی بر روشهای منسوخ و آموزههای بهجا مانده از عصر جادوگری، اینک برای دانشجویان دانشگاه آزاد و سایر دانشجویان شهریهپرداز، هزینه هم دارد و برای فراگیری آن باید چیزی حدود ۶۰۰ هزار تومان پرداخت.
رویهای که با مصوبه شصت و پنجمین جلسه شورای عالی برنامهریزی علوم پزشکی به شکلی رسمی آغاز شده، ضربه دیگری است بر پیکره آموزش عالی در ایران.
پر کردن واحدهای درسی دانشگاهی با دروس انقلاب اسلامی، تاریخ اسلام، وصایای امام، شکوه همسرداری و نظایر آن سالهاست که محتوای علمی تحصیلات دانشگاهی را روز به روز کمتر کرده و ایدئولوژی حاکم را جایگزین آن کرده است. طب سنتی اسلامی نیز از این دایره بیرون نیست و مبتنی بر آموزههایی است که نهادهای رسمی حکومتی از سالها پیش بر گسترش آن اصرار داشتهاند.
طب سنتی چیست؟
تبلیغات رسانههای حکومتی برای تبلیغ استفاده از روغن بنفشه، ادرار شتر، دود کردن اسفند و کندر، استفاده از قطره روغن حنظل برای بسیاری آشناست. اما طب سنتی (و اسامی معادلی که گاهی برای آن به کار برده میشود مانند طب ایرانی، طب بومی و ...) در عمل فراتر از اینهاست و آموزههایی را در بر میگیرد که در طول تاریخ، به شکلهای مختلفی طرح شدهاند.
انسان تا همین چند قرن پیش کمترین اطلاعی از وجود میکروبها نداشت و حتی تصور نمیکرد ویروسها و میکرارگانیسمها عامل بروز بیماریها هستند. همین اواسط قرن نوزدهم ایگناتس زملوایس پزشک مجار به دلیل طرح دیدگاه خود مبنی بر اینکه پزشکان باید پیش از ورود به بخش زایمان بیمارستان دستهای خود را با کلسیم هیپوکلریت ضدعفونی کنند، دیوانه خوانده شد و سرانجام با ضرب و شتم نگهبانان آسایشگاه روانی درگذشت.
از نظر تاریخی، بشر تا همین قرون اخیر هیچ ایده و نظر مشخصی برای تبیین علت شیوع بیماریها نداشت و دلیل بیماریها را، همچنان که هنوز در برخی فرهنگها رایج است، به خدایان اساطیری و ارواح شریر نسبت میداد. بقراط را که پزشکی هم عصر با افلاطون بود و در حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد میزیست، به نوعی میتوان نخست کسی دانست که علت بیماریها را نه در خشم خدایان، بلکه در فعل و انفعالات داخل بدن انسان جستجو کرد.
این به آن معنی نیست که انسان پیش از او شکستگی و التهاب را نیز الزاماً ناشی از نفرین خدایان و ارواح شریر میدانسته، کاملاً برعکس انسانها از هزاران سال پیش راهحلها و روشهایی برای درمان شکستگی و جراحت داشتند و میدانستند که برخی دردها با خوردن برخی گیاهان و نوشیدنیها التیام پیدا میکند. با این وجود این نظر که بیماریها در اثر به هم خوردن تعادل اخلاط اربعه یعنی صفرا و دم و بلغم و سودا ایجاد میشوند، با وجود اینکه اشتباه و بیمعناست، اما ریشه اصلی دانشی است که امروزه پزشکی نامیده میشود.
طب مزاجی و آنچه امروز در ایران به عنوان طب سنتی از آن یاد میشود در واقع بر پایه آموزههایی است که منشأ آن را با کمی اغماض میتوان در قرن سوم هجری و به عبارت دقیقتر در ترجمههای عربی از آثار بقراط و جالینوس پیدا کرد. البته طب مزاجی (یعنی طبی که از گرمی و سردی و بلغم و صفرا صحبت میکند) تنها روش طب سنتی نیست. به عبارت دیگر همه بخشهای طب سنتی نیز خرافات و غیرعلمی نیستند.
در همین زمینه میتوان طب گیاهی را مثال زد. بسیاری از داروهای مدرن امروزی منشأ گیاهی دارند و اثربخشی داروهای گیاهی را دانشمندان میتوانند در آزمایشگاه رد یا تأیید کنند. بنابراین استفاده از داروهای گیاهی به خودی خود غیرعلمی نیست. داروهای گیاهی واقعاً دارو هستند و حتی اثر جانبی نیز دارند.
آنچه غیرعلمی است بیان گزارههایی بیمعنا نظیر این است که اطبای سنتی میگویند طبع ویروس کرونا سرد است و برای درمان یا پیشگیری آن باید از غذاهای طبع گرم استفاده کرد. این چنین بیانهایی به وضوح با علم امروز ناسازگار است و از نگاه دانشمندان، چنین بیانهایی خرافی و بیمعناست. هیچ ویروس یا هیچ خوراکی طبع سرد و گرم ندارد و اساساً طبع و مزاج، مفاهیمی است که هیچ تعریف یا مصداق مشخصی در علم ندارد.
آیا طب سنتی کار میکند؟
این پرسش را به سادگی با آری یا خیر نمیتوان پاسخ داد. باید پیش از هر چیز روشن کرد که مقصودمان از طب سنتی چیست. اگر طب گیاهی است. بله! بسیاری از داروهای گیاهی همانگونه که ذکر شد در صنایع دارویی علم مدرن امروز مورد استفاده قرار میگیرند.
نکته دیگر آن است که مقصود از کارآمدی را روشن کنیم. طب سنتی بخشی از کارآمدی نسبی و موردی خود را مدیون اثر دارونما (پلاسبو) است؛ اثری تقریباً ناشناخته که به زبان ساده باعث بهبود برخی بیماریها و علائم با استفاده از تلقین در افراد میشود. برای مثال ممکن است فردی دارونما (دارویی که هیچ ماده مؤثره ندارد و پوشش کپسول خالی با محتوای شکر است) مصرف کند و با این تصور که یک داروی کارآمد و قوی استفاده کرده، بر سرماخوردگی یا درد مفاصل یا حتی بیخوابی خود غلبه کند.
مسلم است که اثر دارونما فقط در برخی بیماریها ممکن است مشاهده شود و از این رو استفاده از دارونما (به عبارت دیگر سوءاستفاده از خاصیت دارونما در طب سنتی) برای درمان ایدز، ابولا، فلج اطفال و یا سل و کزاز هیچ فایده و اثری ندارد. این سوءاستفاده طب سنتی از اثر دارونما، در چنین مواردی ناکارآمد است و از این رو طب سنتی فقط در زمینههایی وارد میشود که ممکن است دارونما (بهبودی خودبهخودی با اثر تلقین) در آن نقش داشته باشد و هیچ طبیب سنتی، هیچ راهی برای درمان فلج اطفال و کرونا در اختیار ندارد.
طبیب سنتی ممکن است به بیمار مبتلا به رماتسیم بگوید که در پای بیمار، بلغم غلبه کرده و به بیماری که کابوس شبانه میبیند بگوید سودا در سر او غلبه کرده اما چنین بیانهایی، صرفاً مبتنی بر تصورات سادهانگارانه از انسان دوران باستانی است که تصور میکرد قلب محل اندیشیدن است و مغز جایی برای خنک کردن خون.
پزشکی امروز اگر چه با پیشرفتهای خیرهکننده ژنتیک، مهندسی، ویروسشناسی و ... از درمان بسیاری از بیماریها عاجز است، اما تنها راه عقلانی موجود برای مقابله و پیشگیری از بیماریهاست. پزشکی امروز قواعد مشخصی دارد و با معاینه بالینی، تشخیص، درمان و پیشگیری است، با معاینه فیزیکی و تشخیص افتراقی و آزمایشها و تصویربرداری، دادهها را تفسیر کرده و فرضیهای برای بیماری طرح میکند و با بهکارگیری استدلال، یک نقشه درمانی برای بیمار طراحی میکند.
طب سنتی اما مبتنی بر استدلال نیست و از کیفیتهای مبهم (مثل سردی و گرمی و طبع صفرایی) صحبت میکند. آموختن این روشهای خیالی و تصورات منسوخ شده ممکن است برای علاقهمندان به تاریخ علم پزشکی سودمند باشد اما آنچه در سرفصل آموزشی دانشکدههای پزشکی گنجانده شده، تاریخ علم نیست. آنها که درس دو واحدی اجباری «آشنایی با مبانی طب ایرانی و مکمل» را در سرفصل دروس گنجاندهاند، واقعاً انتظار دارند که پزشکان و کادردرمانی آینده ایران، از این آموزهها استفاده کند.