صلاح تیزانی، ستاره کمدی لبنانی، با یادآوری دوران کودکیاش وقتی لبنان کاملاً نوپا بود، میگوید همان دوران نیز کشورش در معرض بیثباتی و تاختوتاز عوامل متعدد بود؛ نیروهای امپریالیستی و رهبران طوائف متعدد و رقیب که حرفشان خریدار داشت، هر یک کشورِ تازهراهافتاده را به سویی میکشاند.
صلاح تیزانی که او را در لبنان با لقب ابوسلیم میشناسند، از نخستین ستارههای تلویزیون کشورش بود که در دهههای پنجاه و شصت میلادی در برنامه طنز هفتگی مشهور شد. سریال کمدی ابوسلیم از اولین سریالهای تلویزیونی این کشور بود که موفقیتی گسترده هم پیدا کرد.
او که اکنون ۹۲ ساله است اما با ذهنی روشن تمامی بحرانهای لبنان را از همان ایامی که مرزهای کشور در سال ۱۹۲۰ تعیین شد به خاطر میآورد، خاطراتش را به مناسبت صد سالگی تولد لبنان در گفتوگو با رویترز یادآوری کرده است.
صلاح تیزانی در مورد اعلام تشکیل کشور لبنان میگوید «اشتباهی که کمتر کسی متوجهاش شد این بود که مردم زمانی که سوری یا عثمانی محسوب میشدند، خوابیدند و فردایش وقتی بیدار شدند، خود را در کشور لبنان یافتند».
خاطره تلخ جنگها، تهاجمها، سوءقصدهای سیاسی و همین انفجار مهیب اخیر بیروت مانند یک فیلم سینمایی متأثرکننده در برابر چشم صلاح تیزانی رژه میرود.
انفجار هولناک ۱۴ مرداد امسال با حدود ۱۸۰ کشته، شش هزار زخمی و بیخانمانی ۳۰۰ هزار انسان و ویرانی نیمی از بیروت، در بستری از بحرانهای اقتصادی و معیشتی و کلاف سیاسی سردرگم و خطرات احتمالی پیشرو برای لبنان، رخ داد.
این بحرانها و نگرانیها لبنانیها را به زیر خط فقر کشانده و بار دیگر سودای گریز از میهن را در سر اکثر مردم بهویژه جوانان انداخته و خاطره تلخ موج مهاجرت بزرگ لبنانیها در دهه شصت میلادی را زنده کرده است.
انفجار تکاندهنده بندر و لنگرگاه بیروت با آن قارچ شبیه انفجار هستهای با ۲۷۰۰ تُن نیترات آمونیوم در روزهایی رخ داد که لبنان در آستانه اول سپتامبر، صد سالگی تأسیس این کشور است.
فرانسه در روز اول سپتامبر سال ۱۹۲۰ میلادی «لبنان بزرگ» را که هویت آن در طول قرون و اعصار با سوریه درهمآمیخته بود، در پی رویدادهای جنگ جهانی اول تشکیل داد.
لبنان طی چهار قرن بخشی از قلمرو عثمانی بود که با فروپاشی آن امپراتوری در سال ۱۹۱۵ به قیمومیت فرانسه درآمد. تشکیل لبنان بر اساس پیمان سایکس- پیکو که فرانسه در زمان آن جنگ با بریتانیا امضا کرد، اعلام شد. هرچند، تا اعلام استقلال لبنان و سوریه، ۲۳ سال دیگر هم گذشت.
برای مارونیها، جامعه بزرگ آن زمان مسیحیان در لبنان، اعلام برپایی لبنان بزرگ توسط ژنرال فرانسوی آنری گورو، مستشار قیم فرانسه بر لبنان و سوریه، گامی ستایشانگیز در مسیر کسب استقلال بود. اما مسلمانان بسیاری که در نتیجه این اعلام، خود را جداافتاده از سوریه و فلسطین احساس میکردند، خویش را در مرزهای جدید عمیقاً سرخورده یافتند.
صلاح تیزانی که در ترابلس یا تریپولی در شمال لبنان بزرگ شد، از نزدیک شاهد این اختلافات بود.
او به یاد میآورد که در سال ۱۹۳۲نوجوانی بود که پلیس از او و دیگر اعضای خانوادهاش خواست در خانه بمانند تا اداره جدید احصائیه و ثبتاحوال، اولین سرشماری مردم لبنان را تکمیل کند، اما همسایهها مخالف بودند و نمیخواستند نامشان به عنوان شهروند لبنان ثبت شود. از آن سال دیگر در لبنان سرشماری نشد.
آقای تیزانی هنوز سوگند وفاداری به سلطان عثمانی به زبان ترکی را که از کودکی آموخته بود، واژه به واژه به یاد دارد؛ به همان وضوحی که سرود ملی فرانسه، مارسیز، را میخواند که فرانسویهای مقیم لبنان به او در مدارس آموزش داده بودند. اما ابایی ندارد که بگوید هنوز سرود ملی لبنان را کاملاً نمیتواند بخواند زیرا کسی از لزوم ملیگرایی در لبنان نوپا با او و دیگر مردم سخن نگفته بود.
او میگوید «ملت یکپارچه» لبنان یک ادعای سطحی است: «لبنان با همان سطحینگری که تشکیل شد، ادامه یافته است.» او تاکید دارد که لبنان از آغاز راه خود وابسته به سیاستمداران و سران طوائفی بود که منافع خاص خود را دنبال میکنند و این «اندوه و مصیبت لبنان است».
زمانی که لبنان در سال ۱۹۴۳ استقلال خود را اعلام کرد، حکومت وقت پاریس با زندانی کردن دولت جدید درصدد سرکوب آن برآمد و موجب خیزشی یکپارچه شد که اتفاقی نادر در وحدت ملی لبنانیها بود.
در چارچوب اساسنامه ملی (میثاق وطنی) لبنان، توافق شد که رئیسجمهوری از مسیحیان مارونی باشد، نخستوزیر از مسلمانان سنی، و رئیس مجلس از مسلمانان شیعه. سالهای بعد از اعلام استقلال ظاهراً نویدبخش بود؛ زنان در سال ۱۹۵۲ حق رأی گرفتند و سلیم حیدر که آن زمان وزیر دولت بود، با افتخار گفته بود که لبنان تنها هشت سال بعد از دستیابی زنان فرانسه به حق رأی حق مشابهی برای زنان قائل شد.
سلیم حیدر که دکترایش را از دانشگاه سوربون فرانسه گرفته بود، نخستین طرح علیه فساد در لبنان را در سال ۱۹۵۳ به مجلس برد و آن را به قانون تبدیل کرد. پسر سلیم حیدر این روزها به خبرگزاری رویترز گفته است که در آن سالها این احساس واقعی در منطقه وجود داشت که لبنان به گل سرسبد کشورهای منطقه مبدل خواهد شد و نه تنها مثل پاریس عروس خاورمیانه است بلکه کشور در کارآمدی و پاکدستی و دموکراسی، همتراز فرانسه و نمونهای رشکبرانگیز در منطقه خواهد شد.
در دهه شصت میلادی، گردشگری در لبنان بهشدت پررونق شد و این کشور به مهد فرهنگی منطقه مبدل گردید. تئاتر، سینما، موسیقی و ادبیات گلهایی شکوفا و پرعطر و بودند. غرب توجهی ویژه به لبنان یافت و حضور ستارگان سینمای فرانسه مانند بریژیت باردو در بیروت، بهترین تبلیغ بود.
در آن دوره، فستیوال بینالمللی بعلبک در جهان پرآوازه شد و سال ۱۹۶۴ در کازینو دولیبن مسابقه دختر زیبایی اروپا برگزار گردید. اسکیبازان روی آب در ساحل هتل سنت جرج بیروت که به قطب جذابی برای پولدارهای ماجراجو مبدل شده بود، استعداد خود را نشان میدادند.
اما سمیر قصیر، روزنامهنگار لبنانی، در کتابش به نام «بیروت» نوشته بود که تصویر ظاهراً ایدئالی که در چشم بیننده خارجی از بیروت آن سالها ثبت میشد، برداشتی کاملاً شتباه از شهر بود. چشم و گوش خارجیها برای دیدن و شنیدن بغضهای فروخوردهای که در حال ترکیدن بود، کور و کر بود. آنها خطرات پیشِرو را نمیشناختند و نسبت به آن اصلاً آگاهی نداشتند.
سمیر قصیر خود در انفجار اتومبیل در سال ۲۰۰۵ در بیروت کشته شد و نامش به فهرست طولانی کشتههای لبنان افزوده شد.
آن روی چهره زیبای بیروت، زندگی مردمی بود که در فقر و نداری میگذشت. تنشهای میان طوائف نیز رو به گسترش بود که سرانجام به دملی چرکین مبدل شد که با آغاز جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵ سر باز کرد و به مدت ۱۵ سال تا سال ۱۹۹۰ ادامه یافت.
پروفسور نادیا سبیطی، مدرس خاورمیانه در دانشگاه آمریکایی بیروت، به رویترز گفته است که «آن روی دیگر دوران طلایی لبنان، ستارگان هالیوودی و جشنوارههای بعلبک نبود، بلکه دورههای آموزشی شبهنظامیان در مناطق روستایی در سراسر لبنان بود».
اعلام تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ لبنان را که یکباره میزبان دستکم یکصد هزار آواره فلسطینی شد، متلاطم کرد. گروههای شبهنظامی فلسطینی در لبنان رو به گسترش بودند.
اسرائیل در حالی که تازه ۲۰ ساله شده بود، در سال ۱۹۶۸ میلادی، یکباره ۱۴ فروند هواپیمای مسافربری لبنان را در فرودگاه بینالمللی بیروت با بمباران هوایی منهدم کرد تا از دید خود به اقدام گریلاهای جبهه خلقی آزادی فلسطین که یک هواپیمای العال در مسیر رم به تلآویو را ربوده بودند، «پاسخ» داده باشد.
سلیم حیدر که آن زمان عضو مجلس لبنان بود، در یک سخنرانی در پارلمان گفته بود «اسرائیل نشان داد که ما نه یک کشور بلکه زمینِ بازیهای بینالمللی هستیم». به گفته او، در آن زمان که لبنان کشوری ۲۵ساله بود، دولتمردانش، مسیحیان و مسلمانان، پس از آن حمله سهمگین اسرائیلی، گرد میز نشستند و به عقایدشان چسبیدند. او تأکید کرده بود که تا این اختلافات هست، هر مهاجمی به خود حق خواهد داد که لبنان را زمین بازی خود بداند.
از مرگ سلیم حیدر دقیقاً ۴۰ سال گذشته، اما انشقاق و جدایی در لبنان هنوز حکایتی دنبالهدار است.
فاجعه جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵ از تشدید اختلافات میان شبهنظامیان مسیحی با سازمانهای فلسطینی که متحد جناحهای اسلامگرا بودند، آغاز شد، اما بسیار زود گسترش یافت و به نزاعی همهجانبه مبدل شد. آمریکا، روسیه و سوریه نیز شروع به دخالت کردند و اسرائیل هم در سال ۱۹۸۲ دو بار به بیروت حملهور شد.
اندکی پس از تهاجم اسرائیل به بیروت، ایران که سه سالی بود به دست آیتالله روحالله خمینی و حامی فلسطینیان در برابر اسرائیل افتاده بود، هسته حزبالله را شکل داد.
مناخم بگین، آریئل شارون، روحالله خمینی و بسیاری دیگر از بازیگران آن دوره، سالهاست که در قید حیات نیستند، اما نام حزبالله در تمامی رویدادهای ۳۸ سال اخیر لبنان بهشدت مطرح است. حزبالله بعد از پیمان طائف یا جنگ سال ۲۰۰۶ نه تنها از بین نرفت بلکه قویتر شد.
جنگ ۱۵ ساله داخلی لبنان پس از کشتار ۱۵۰ هزار انسان، ناپدید شدن ۱۷ هزار تن دیگر و آوارگی میلیونی، با توافق طائف در سال ۱۹۹۰ به پایان رسیده بود. آن پیمان از قدرت مارونیها در حاکمیت کاست و رهبران جناحهای رقیب شبهنظامی ظاهراً با نهادن سلاح خود بر زمین، پستهای وزارتی گرفتند.
رفیق الحریری، کلان میلیاردر سنی لبنانی مورد حمایت سعودی، در بازسازی لبنان و سربرآوردن کشور از زیر آوار جنگ داخلی نقشی مهم ایفا کرد. او در زمان جنگ داخلی لبنان به دور از میهن با اشتیاق و موفقیت در حال گسترش امپراتوری اقتصادیاش بود.
نائله حماده، رئیس اتحادیه تاریخنگاران لبنان، با حسرت میگوید که اکثر لبنانیها سهم بزرگ رفیق حریری در تصویب قانون عفو مجرمان جنگی را نیز از یاد بردند.
پیمان طائف بر «تعلق ملی» و تدریس تاریخ با تأمل بر نقاط وحدت و ملیت لبنان به نسل جدید کشور تأکید کرده بود، اما خانم حماده به رویترز گفته است که نزاع طایفهای عمیق در خاطر مردم مانده زیرا ملت تاریخ کشور را از روی خاطرات خانواده و آنچه از کوچه و بازار میشنوند، به یاد دارد.
تناسب قوای سنیها و شیعیان در پی قتل هولناک رفیق حریری در انفجار سنگین زمستان سال ۲۰۰۵ در قلب بیروت متزلزلتر شد. حکم هفته گذشتهٔ دادگاه بینالمللی لاهه در مجرم شناختن تنها یک عضو حزبالله در آن قتل در حالی که این سازمان هنوز نیز دخالت خود را در آن ترور سیاسی رد میکند، گواه دیگری از رویدادهای پرخشونت لبنان در سالهای آغازین قرن ۲۱ است.
در ۱۵ سالی که از قتل رفیق حریری گذشته، لبنان شاهد ترورهای سیاسی متعدد دیگر بوده است. جنگ اسرائیل و حزبالله نیز در تابستان ۲۰۰۶، سپس نزاع سخت میان هواداران دولت و مخالفان در سال ۲۰۰۸ و همین تظاهرات دوره اخیر برای اکثر لبنانیها گواه آن است که جنگ داخلی پایان نگرفته است.
نزاع سیاسی در صدر حاکمیت لبنان حتی در شرایطی ادامه دارد که اکثر چشمگیر مردم در زیر بار فلاکت اقتصادی کمر خم کردهاند و بهویژه بعد از انفجار مهیب اخیر بندر بیروت، برای گذران زندگی نیازمند اساسیترین کمکها هستند.
هنوز لبنانیهای خوشبین و امیدوار به آینده را میتوان حتی در بین جوانان لبنانی هم یافت، اما برای بسیاری از مردم این کشور، آخرین فاجعه عظیم بیروت و سهلانگاری نابخشودنی مسئولان که ۲۷۵۰ تُن نیترات آمونیوم را از بندر تخلیه نکرده بودند، مانند آخرین پر کاهی است که دیگر کمر شتر را شکسته و آنها را به فکر رفتن از وطن انداخته است.
آکار، کارگردان لبنانی تئاتر، میگوید ما بین این جنگ تا آن جنگ زندگی میکنیم؛ مرتب میسازیم و میسازیم و بعد شاهد ویرانی آن سازندگی میشویم. چه امیدی میماند؟