بررسی نتایج انتخابات دور دوم مجلس یازدهم که توسط وزارت کشور اعلام شده، نشان میدهد که میانگین درصد مشارکت در ۱۰ حوزه انتخابیه که انتخابات در آنها برگزار شده، ۱۹ درصد بوده است.
البته در نگاهی دقیقتر، اگر به میزان کل وجدان شرایط در ده حوزه انتخابیه که حدود ۴.۸ میلیون نفر است و تعداد کل شرکتکنندگان که اندکی بیش از ۴۲۰ هزار نفر بوده دقت کنیم، تعداد کل شرکتکنندگان در انتخابات نسبت به کل واجدان شرایط رای دادن کمتر از ۹ درصد بوده است.
کاهش مشارکت در دور دوم انتخابات در دورههای مختلف انتخابات امری سابقهدار است، ولی بررسی برخی حوزههای انتخابیه نشان میدهد که درصد مشارکت رایدهندگان به کمتر از پنج درصد رسیده که رویدادی کمسابقه است.
برای مثال، در استان البرز که بر اساس آمارهای وزارت کشور در مرحله اول انتخابات مجلس یک میلیون و ۷۵۰ هزار و ۵۹۰ واجد شرایط رای دادن داشته است، تنها ۴۱ هزار و ۵۹۶ رای به صندوقها ریخته شده که نشاندهنده مشارکت ۲.۳ درصدی شهروندان این استان در انتخابات است.
البته این آمار با توجه به تعداد واجدان شرایط دور اول محاسبه شده و اگر تعداد واجدان شرایط در دور دوم افزایش یافته باشد، میزان مشارکت کمتر هم خواهد بود. نماینده منتخب این استان نیز از مجموع آرا، ۲۷ هزار و ۱۰ رای کسب کرده است، یعنی کمتر از ۱.۶ درصد آرای کل شهروندان واجدان شرایط.
کاهش شدید مشارکت انتخابات حتی در شهرهایی چون کرمانشاه نیز که معمولا رقابتهای محلی و قومی نقش مهمی در افزایش مشارکت دارند، محسوس بوده است.
بر اساس آمار استانداری کرمانشاه، تعداد کل واجدان شرایط در این شهر حدود ۸۶۸ هزار نفر بوده است. میزان مشارکت در انتخابات در این حوزه ۴۶ هزار و ۳۵۳ نفر اعلام شده که معادل ۵.۳ درصد کل وجدان شرایط است. نماینده منتخب هم ۲۱ هزار و ۹۶۶ رای کسب کرده که معادل ۲.۵ درصد کل واجدان شرایط است.
کاهش میزان مشارکت در دور اول انتخابات مجلس ایران هم خبرساز شده بود. به گفته مقامهای رسمی جمهوری اسلامی، مشارکت سراسری در دور اول انتخابات مجلس یازدهم ۴۲.۵ درصد و این رقم در تهران ۲۵ درصد بود که پایینترین میزان رسمی مشارکت در انتخابات ۴۱ سال گذشته است.
عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران، در توضیح کاهش مشارکت از مواردی چون شیوع کرونا، اعتراضهای آبان ۹۸ در حدود صد شهر ایران و سرنگونی هواپیمای اوکراینی با شلیک موشکهای سپاه نام برده بود.
اما تداوم ثبت رکوردهای تازه در زمینه کاهش مشارکت مردم در انتخابات، میتواند نمایانگر این نکته باشد که رأی ندادن شهروندان تنها یک «واکنش موردی» و مقطعی به برخی رویدادها نیست، بلکه میتواند بیانگر یک «رفتار» باشد که فضا را به سمت تحریم بیشتر انتخابات و اعتراض به کلیت سیستم جمهوری اسلامی پیش میبرد.
تبدیل «شرکت نکردن» در انتخابات به یک رفتار نهادینه شده و همچنین بیاهمیت شدن موضوع انتخابات و نهادهای مرتبط با انتخابات، در طول ماههای گذشته به طرز محسوسی در شبکههای اجتماعی قابل رصد است.
این تغییرات و هشدارها از این منظر که مقامهای ارشد جمهوری اسلامی به ویژه رهبر جمهوری اسلامی همواره از میزان مشارکت در انتخابات به عنوان یک ابزار تبلیغاتی قوی برای القای وفاداری مردم به نظام استفاده کردهاند، مهم و معنادار است.
از این زاویه در طول ۱۰ ماه آینده که دستگاه تبلیغاتی و سیاسی جمهوری اسلامی باید برگزاری انتخابات ریاستجمهوری را تدارک ببیند، چگونگی افزایش مشارکت شهروندان در انتخابات میتواند یک دغدغه مهم و جدی باشد.
شاید در یک برآورد کلی با در نظر گرفتن ملاحظاتی چون سابقه و امکان تخلف و تقلب انتخاباتی توسط نهادهای رسمی و آمارسازی، بتوان گفت در هر صورت حکومت قادر است آمار مشارکت در مواقعی مهم مثل ریاستجمهوری را تا سقف ۵۰ درصد برساند و این موضوع چندان برای نظام جمهوری اسلامی نگرانکننده نیست.
با این حال اگر در ذیل انتخابات ریاستجمهوری پروژههای سیاسی خاصی تعریف شده باشد، وضعیت متفاوت است.
برای نمونه یکی از احتمالات کنونی در فضای سیاسی ایران، کاندیداتوری ابراهیم رئيسی، رئيس قوه قضائیه، در انتخابات آینده ریاستجمهوری است.
برخی تحلیلگران میگویند با توجه به اینکه آقای رئیسی گزینه مهم برای جایگزینی علی خامنهای است، شکست او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ یک نقطه منفی در کارنامه اوست و شرکت مجدد آقای رئیسی در انتخابات و کسب رأی حداکثری و رئیسجمهور شدن او میتواند این نقیصه را بپوشاند.
در چنین شرایطی، اگر فضای انتخابات به سمت مشارکت حداقلی پیش برود و حکومت پروژه خاصی برای تغییر فضا نداشته باشد، ممکن است میزان کل شرکتکنندگان به گونهای باشد که رئيسی نتواند حتی ۱۶ میلیون رأی اعلامشده در سال ۹۶ را این بار به نام خود ثبت کند و به همین جهت در مجموع، از نامزد شدن منصرف شود.
یا حتی در فضایی برعکس، مجموعه تصمیمسازان انتخابات در ایران در ماههای آینده چرخه تبلیغات سیاسی و تصویرسازی از ابراهیم رئيسی را با قدرت بیشتری به حرکت درآورند تا از او به عنوان ناجی اصلی نام برده شود و با کمک او و سایر امدادهای غیبی، هم میزان مشارکت در انتخابات را افزایش دهند و هم پرونده صعودش را کامل کنند؛ یک تیر و چند نشان.
به همین سبب کماکان میزان و فضای عمومی مشارکت مردم در انتخابات میتواند به عنوان یک مؤلفه مهم و جهتدهنده در فضای پیش و پس از انتخابات عمل کند.