«از سه تن از بازداشتشدگان آبان ۹۸ بعد از دو روز کتک، به صورت لخت مادرزاد در حضور معاون تجسس کلانتری فیلم گرفتهاند. آنها را تهدید کردهاند که فیلم را میگذاریم اینستاگرام و آبرویتان را میبریم.»
علی بیکس یکی از این سه نفر است که تحت فشار بوده به آتش زدن بانک اعتراف کند و در نهایت اعتراف کرده که یک دوربین مداربسته را شکسته است. او میگوید: «مجبور شدم زیر بار یک دوربین بروم. دیدم اگر نروم، مرا میکشند.» او به ۵ سال زندان محکوم شده است.
بسیاری از بازداشتشدگان آبان ۹۸ در چنین شرایطی ناچار به اعتراف دروغ شدهاند. احمدرضا حائری، فعال سیاسی و همبندی بازداشتشدگان آبان در زندان تهران بزرگ، در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «من حتی یک مورد ندیدم که بدون خشونت و بدون ضربوشتم بوده باشد و نوع برخوردی که با بازداشتشدگان میکردند اینطور بود که هیچ ترس و نگرانی نداشتند که طرف بمیرد و زنده ماندن و مردن طرف برایشان هیچ مسئلهای نبود.»
با گذشت یک سال از اعتراضات مردمی آبان ۹۸، مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی و دقیق تعداد بازداشت شدگان این اعتراضات و سرنوشت آنها همچنان سر باز میزنند. هزاران نفر در این اعتراضات بازداشت شدند و در حالی که صدور احکام سنگین و اجرای احکام زندان برای آنها همچنان ادامه دارد، هنوز هیچ آمار دقیقی از بازداشتشدگان و کسانی که محکوم شدهاند، وجود ندارد.
در پروندهای قاضی میگفت همین که تو رفتی تماشا کنی حضور تو باعث شد آنها که میخواستند تخریب کنند دل و جرئت بگیرند، یعنی تو نمیرفتی آنها هم دل و جرئت نمیگرفتند. با این استدلالها کیفرخواست صادر شد.بابک پاکنیا، وکیل دادگستری در تهران
در جریان اعتراضات آبان ماه در ایران که در ابتدا واکنشی به گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بود و با تغییر جهت، حکومت جمهوری اسلامی را نشانه گرفت، به گفته سخنگوی وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس بیش از هفت هزار معترض بازداشت شدند. اما بررسیهای رادیو فردا بر اساس جمعبندی سخنان مقامات رسمی جمهوری اسلامی و همچنین گزارش نهادهای حقوق بشری از بازداشت دستکم ۸۶۰۰ نفر در ۲۲ استان ایران حکایت داشت.
بابک پاکنیا، وکیل دادگستری در ایران که وکالت تعدادی از بازداشتشدگان آبان ۹۸ را برعهده دارد، در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «من خودم میدیدم فلهای دستگیر میکردند. مثل یک موکل من که رفته بود تماشا کند اما تماشاچی و غیرتماشاچی را هم میگرفتند. حتی در پروندهای قاضی میگفت همین که تو رفتی تماشا کنی، حضور تو باعث شد آنها که میخواستند تخریب کنند دل و جرئت بگیرند. یعنی تو نمیرفتی، آنها هم دل و جرئت نمیگرفتند. با این استدلالها کیفرخواست صادر شد.»
اعدام، زندانهای طولانیمدت، شلاق، تبعید و مردهشویی احکامی است که طی یک سال گذشته برای بازداشتشدگان آبان صادر شده است. بازداشتشدگانی از طیفهای مختلف؛ معترض، رهگذر و تماشاچی در ماهی که مأموران لباسشخصی برای ورود به دانشگاه از آمبولانس استفاده کردهاند و آمبولانسها زندانی بردند و در برخی شهرها، مدارس تبدیل به بازداشتگاه شدند.
مقامات جمهوری اسلامی در روزهای اول نسبت به استفاده از آمبولانس و همچنین تبدیل برخی مدارس به بازداشتگاه علیرغم انتشار ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی ابراز بیاطلاعی کردند و در روزهای بعد از هرگونه توضیحی خودداری کردند.
اتاق شاپرکها
آب لولهکشی زندان تهران بزرگ شور است و آشامیدنی نیست و بازداشتی ۱۷ ساله آبان ۹۸ از بازی گلکوچک و والیبال با دیگران در هواخوری امتناع میکند. او میگوید «بدوم، تشنه میشوم؛ پول ندارم آب بخرم».
در میان بازداشتشدگان آبان ۹۸، دهها کودک زیر ۱۸ سال بودهاند. آمار دقیقی از تعداد این کودکان وجود ندارد. مهرداد محمدنژاد، همبندی بازداشتشدگان آبان در زندان تهران بزرگ، در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «افراد زیر ۱۸ سال توی یک اتاق جداگانه نگهداری میشدند که میگفتند "اتاق شاپرکها". دو نفر از زندانیان مالی سنبالا را هم در این اتاق گذاشته بودند که این نوجوانان را کنترل کنند.»
اکثر این کودکان با سند آزاد شدهاند، اما یک نوجوان ۱۷ ساله که خانوادهاش تمایلی ندارند حتی نام او منتشر شود، به شش ماه زندان محکوم شد. او کارگر کارواش و سرپرست خانوادهاش بود و ابتدا به همکاری با دول متخاصم متهم شده بود اما در نهایت به اتهام شعارنویسی به ۶ ماه زندان محکوم شد.
احمدرضا حائری میگوید که تعدادی از زندانیان زندان تهران بزرگ ۱۸ سال داشتند و کسانی هم بودهاند که شاید در آستانه بازداشتشان به ۱۸ سالگی رسیدند.
در استانهای کرمانشاه، کردستان و خوزستان هم تعدادی از بازداشتشدگان زیر ۱۸ سال داشتند. در شهر جوانرود بنا به اعلام علیاکبر جاویدان، رئیس پلیس استان کرمانشاه، بازداشتشدگان بین ۱۷ تا ۲۷ سال سن داشتند.
روایت بازجویی و دادگاه
«تو مگر ماشین داشتی که به خاطر گرانی بنزین اعتراض کردی؟
ماشین ندارم، اما گرانی بنزین همه چیز را گران میکند. من بخواهم با زن و بچهام با آژانس جایی بروم کرایه آژانس هم چند برابر میشود.
باریکلا! یعنی تو اینقدر وضعت خوب است که با آژانس این طرف و آن طرف میروی؟»
این روایت بازجویی محمد بیگی، شهروند معترض ساکن شهریار، است که به پنج سال زندان محکوم شده است. اما جلسات دادگاه بازداشتشدگان آبان چندان تفاوتی با جلسات بازجویی آنها نداشت. برای مثال، این روایت دادگاه مهدی باقری است؛ کابینتساز ساکن تهرانپارس که با حکم محمدرضا عموزاد، قاضی شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب، به پنج سال زندان محکوم شده است.
«- حاج آقا من که کاری نکردم، اجازه بدهید صحبت کنم.
قاضی: شماها را باید اعدام کرد، اگر دست من بود همهتان را اعدام میکردم. خفه شود برو همان جهنمی که ازش آمدی.»
احمدرضا حائری، همبندی سابق مهدی باقری، در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «مهدی باقری را به دلیل اینکه یک نفر دیگر اعترافاتی علیه او مبنی بر حضور در اعتراضات کرده بود، در حالی بازداشت کرده بودند که مدتی بود در روستای پدریاش زندگی میکرد. او را موقع بازداشت کتک میزنند و میگوید حین کتک افسر ناجا اسلحه را روی پیشانی من گذاشت و گفت من همینجا میتوانم تو را بکشم و هیچکسی هم نمیتواند کاری به من داشته باشد. وقتی یک جوان ۲۷ ساله که کار کابینت میکند تازه نامزد کرده در چنین موقعیتی قرار بگیرد، میتوانید هرچیز دیگری هم گردنش بیندازید. به او اتهام اجتماع و تبانی زدهاند بدون اینکه یک نفر در پروندهاش باشد. حتی کسی که علیه او اعتراف کرده هم در پروندهاش نیست و برای مهدی، مجازات اشد اجتماع و تبانی که پنج سال است صادر میشود.»
به مهدی باقری اتهام اجتماع و تبانی زدهاند بدون اینکه یک نفر در پروندهاش باشد. حتی کسی که علیه او اعتراف کرده هم در پروندهاش نیست و برای مهدی، اشد اجتماع و تبانی را که پنج سال است صادر میشود.احمدرضا حائری، از همبندیهای بازداشتشدگان آبان
به گفته آقای حائری، یک سری از بازداشتشدگان از آدمهای سرشناس محل بودند: «آدمهای بیآزار بودند، حالا سابقهای هم در کلانتری داشتند مثلاً یکسریشان دعوا کردهاند. کلانتریها بعد از این اتفاقات (اعتراضات آبان) سراغ آنها میرفتند، فارغ از اینکه در اعتراضات بودند یا نبودند؛ مثلاً وحید باقری که در یافتآباد قهوهخانه دارد و لات محل بوده. لاتی که مردمدار بود نه به معنی لات اراذل، مورد رجوع اهالی محل و آدم سرشناس محل بوده. این آدم را به دلیل اینکه شاید با نهادهای امنیتی همکاری نکرده یا هر دلیل دیگری گرفتهاند در حالی که روزهای اعتراضات اصلاً تهران نبود. از دوستانش با کتک علیه او اعتراف گرفتهاند که همهکاره وحید باقری بوده در حالی که وحید باقری مکرر گفته و در پروندهاش هم است که در تهران نبوده و سند و شاهد هم دارد اما ۱۱ ماه بلاتکلیف در زندان است و حکم بدویاش را هم ندادهاند.
یا ابوالفضل طوسی، یک جوان ۲۴ ساله که دم مغازهاش، تعمیرگاه اتومبیل دارد، در پاکدشت بازداشت شده و به او پنج سال زندان دادهاند.
در پاکدشت تخریب وسیعی شد این تخریب را چه کسانی انجام دادهاند؟ چرا امثال این به زندان محکوم میشوند و پنج سال از زندگیشان را باید در زندان بگذرانند، اما آن کسانی که تخریب انجام دادهاند کجا هستند؟ این بچهها میپرسیدند در محله ما مثلاً پمپ بنزین آتش زدهاند، ما هم دیدیم آتش زدند، ما را گرفتند پنج سال حکم دادند ولی کسانی که پمپ بنزین آتش زدند، اصلاً معلوم نشد کجا هستند و چه کسانی هستند.»
بدنامترین ارگان پیش بچههای آبان پلیس امنیت گیشاست. همه مدل کتک و شکنجه با شوکر بدون وسیله با وسیله با مشت و لگد. روایتهایی که میشنویم از بلاهایی که سر بازداشتیهای آبان آمده اکثراً مال پلیس امنیت گیشاست.مهرداد محمدنژاد، از همبندیهای بازداشتشدگان آبان
احمدرضا حائری میگوید: «شخص را زیر کتک میگرفتند که روی تو اعتراف شده و باید بپذیری که فلان کار را تو کردهای... وقتی طرف را دستبسته با دستبند از پشت با باتوم و شوکر و کابل بگیرید چند نفری زیر ضربه و به در و دیوار بکوبید با هر ضربهای ممکن است بمیرد و یا کما برود، اما اصلاً برایشان مهم نبود.
یکی از مراکزی که به شدت برخورد میکرد پلیس امنیت گیشا بوده که یک زیرزمین دارد و خود من نصف روز را آنجا بودم. زیرزمینی با سلولهای تاریک، بدون تهویه و با بوی فاضلاب که خیلی جای بدی است. خیلیها را آنجا نگه داشتند، ضمن اینکه در مراکز دیگر مثل پایگاه مقداد، نزدیک میدان آزادی، یادگار امام هم نگه داشتند. آنجا سلول داشتند ظاهراً و نگهداری میکنند.
من نمیدانم سپاه با دو الف سپاه که زندان رسمیاش است زندانهای دیگری هم میتواند داشته باشد یا دارد ظاهراً بر اساس قرائنی که از بچهها شنیدیم در مقداد دارند. بعضی مشخصاً بیش از ۲۰ روز تا یک ماه آنجا بودند. خیلیهایشان هم نمیدانستند کجا نگهداری میشدند؛ میگفتند ما با چشمبند رفتیم و هیچ اطلاعی از اینکه کجا بودند نداشتند میگفتند شکلش مثل زندان هم نبود.»
مهرداد محمدنژاد، دیگر همبندی بازداشتشدگان آبان میگوید: «اکثراً کسانی هستند که در خیابان بازداشت نشدند و بعدها از روی فیلمها و همین طور اسماماسهای خودشان شناسایی و بازداشت شدهاند. اینترنت قطع بود و اگر کسی اساماس میداد، قطعاً بازداشت میشد؛ مثل میلاد ارسنجانی که یک اساماس به دوستش داده بود که اینجا شلوغ است. با همین اساماس او را گرفتند و ۹ سال حکم دادند که پنج سال آن قابل اجراست.
یکی از دوستان میلاد گلوله خورده بود و چون آن موقع اگر کسی گلوله خورده بیمارستان میرفت، بازداشت میکردند، برای همین نگذاشته بود برود بیمارستان و در خانهاش به او کمک کرده بود. فیلم در گوشیاش داشت و همین حکم سنگین برای او داشت یا صابر رضایی که در شهر قدس گلوله خورده بود و در مراجعه به بیمارستان بازداشت شده بود. باید دستش را عمل میکرد اما به بیمارستان اعزامش نکردند و دستش تقریباً فلج شد؛ میگفت اگر به من اجازه عمل میدادند اینطور نمیشد.»
به گفته آقای محمدنژاد «بدنامترین ارگان پیش بچههای آبان پلیس امنیت گیشاست. همه مدل کتک و شکنجه با شوکر بدون وسیله، با وسیله، با مشت و لگد. روایتهایی که میشنویم از بلاهایی که سر بازداشتیهای آبان آمده اکثراً مال پلیس امنیت گیشاست. یکی از آنها تعریف میکرد که مرا به صندلی بسته بودند، چشمم هم بسته بود گفتند دستت را بیاور جلو این را بگیر. گرفتم و با صندلی به دیوار پرت شدم.»
زندان برای جوانی که در آسایشگاه بستری بود
مادر سیامک مقیمی از بازداشتشدگان اعتراضات آبان ۹۸ در مصاحبه با رادیو فردا میگوید فرزندش در حالی به پنج سال زندان محکوم شده که پیش از بازداشت در آسایشگاه روانی بستری بوده است.
سیامک مقیمی، ۲۵ ساله و از بازداشتشدگان آبان ۹۸ از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب شهریار به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به پنج سال زندان محکوم شده است. این حکم در حالی صادر شده که براساس ماده ۱۴۹ قانون مجازات اسلامی کسانی که دچار بیماری روانی هستند، فاقد مسئولیت کیفری هستند.
احمدرضا حائری، همبندی سیامک مقیمی، هم میگوید: «سیامک پروندههای مشخص پزشکی دارد و همه آقایانی که برای بازدید به زندان آمدند، در جریان وضعیت او هستند. خود مسئولین زندان تهران بزرگ هم مکرر این مورد را گزارش دادهاند اما سیامک همچنان در زندان است و کسی هم به داد او نمیرسد.»
جزئیات بیشتر در مورد وضعیت پرونده سیامک مقیمی را در گزارش زیر بخوانید.
محرومیت از حقوق قانونی و انسانی؛ فصل مشترک بازداشتشدگان آبان
بابک پاکنیا، وکیل دادگستری در تهران که وکالت تعدادی از بازداشتشدگان آبان را بر عهده دارد، در گفتوگو با رادیو فردا میگوید: «فصل مشترک تمام اتهامات بازداشتشدگان آبان، اجتماع و تبانی بود؛ یعنی استناد به ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی و برای همه با همین ماده، مجازات تعیین کردهاند. قاطبه آنها هیچ ارتباطی به ماده ۶۱۰ نداشتند و عدهای از پروندهها با تک متهم رسیدگی میشد، در حالی که شاکله اصلی ماده ۶۱۰ این است که برای ارتکاب جرام حداقل با یک نفر دیگر تبانی کنید. پروندهای که با یک متهم دارد رسیدگی میشود چگونه میشود اجتماع و تبانی؟ در پروندهای که فقط یک نفر است که با خودش نمیتواند اجتماع و تبانی کند.»
پروندهای که با یک متهم دارد رسیدگی میشود چگونه میشود اجتماع و تبانی؟ در پروندهای که فقط یک نفر است که با خودش نمیتواند اجتماع و تبانی کند.بابک پاکنیا، وکیل دادگستری در تهران
آقای پاکنیا میگوید: «من موکلی دارم به اسم پیمان غلامی که از سوی شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب به ریاست عموزاد خلیلی به ۸ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده و عین این حکم از سوی قاضی زرگر در شعبه ۳۶ تأیید شده است. پنج سال برای اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی و سه سال زندان و شلاق به اتهام سرقت. در حالی که تنها اقدام او ایستادن و تماشا کردن آتشسوزی بانک و تماشای سرقت از فروشگاه بوده و هیچ نقشی در تخریب و تحریق نداشته. او فقط یک عدد شکلات که از دست یکی از اشخاص سارق افتاده را برداشته و فقط به خاطر برداشتن یک عدد شکلات هشت سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق دادهاند. حکمی که هیچ مبنای حقوقی ندارد و تماشای آتش گرفتن بانک فاقد عنوان مجرمانه است. اما آقایان میگویند همین که شماها ایستادید و سیاهی لشگر شدید، باعث شده یک عده دل و جرئت پیدا کنند آتش بزنند».
محرومیت از وکیل، دیگر فصل مشترک بازداشتشدگان آبان ۹۸ است. احمدرضا حائری میگوید: «اکثریت وکیل تسخیری داشتند و میگفتند وکیل تسخیری در دادگاه فقط میگفته حاج آقا این اشتباه کرده، غلط کرده شما ببخشید و رافت اسلامی به خرج بدهید و من موکلم قبول دارد که اشتباه کرده همین.
بازپرس و بازجو و ضابط میگفتند وکیل نباید داشته باشید و اگر داشته باشید به ضررتان است. اینها با چنین ذهنیتی در شرایطی که در سلولهای انفرادی ۲ الف و ۲۰۹ یا زندان تهران بزرگ و هرجایی که بودند کتک خوردهاند و شکنجه شدهاند در چنین شرایط بحرانی روحی، در واقع نمیتوانند هیچ دفاعی از خود بکنند.»
اکثر همبندیهای احمدرضا حائری از اعتراض به حکمهای خود خودداری کرده و تسلیم رأی صادره شدهاند. او میگوید: «در دادگاهها، منشیها و افرادی که آنجا بودند، به اینها پیشنهاد میکردند که اگر تسلیم به رأی بزنید به نفعتان است. اینها هم به دلیل شرایطی که در آن بودند میپذیرفتند؛ مثلاً میگفتند خیلی از حکمتان کم میشود. در قانون داریم که اگر تسلیم به رأی بزنید، یک چهارم حکم را قاضی میتواند کم بکند ولی متأسفانه علیرغم اینکه خیلی از اینها تسلیم به رأی زدند اما چندان تغییری در حکمها ایجاد نشد.»
بابک پاکنیا، وکیل دادگستری، هم میگوید: «همه متهمان در مرحله دادسرا بدون وکیل بودند چون میترسیدند وکیل بگیرند. در یک نگاه فصل مشترک همه پروندهها همین است؛ فقدان وکیل در مراحل اولیه دادسرا، تعجیل و شتاب در جمعآوری ادله و نهایتاً هم صدور حکم فوری و اتهام مشترک در همه پروندهها یعنی اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی.
بسیاری از پروندهها بیشتر جنبه امنیتی داشتند و به خاطر همین هم به اتهامات خیلیها به طور دقیق رسیدگی نشد. در بعضی از پروندهها میزان بازجویی از سوی مقام قضایی در حد چند خط بود، در حالی که بازجوی وزارت اطلاعات صفحههای متعددی بازجویی کرده بود؛ یعنی کیفیت رسیدگی به خاطر تعدد پروندهها و کثرت متهمین خیلی ضعیف بود.»
ادعای عفو همزمان با صدور احکام سنگین
همزمان با اینکه مقامات قضایی مدعی عفو تعدادی از بازداشتشدگان آبان ماه در روزهای اخیر هستند، صدور احکام سنگین برای این بازداشتشدگان و به اجرا گذاشتن احکام آنها با گذشت یکسال از اعتراضات همچنان ادامه دارد. برای ۳۶ تن از بازداشتشدگان آبان در شهر بهبهان بیش از ۱۰۹ سال زندان و ۲۵۹۰ ضربه شلاق صادر شده که بنا بر اعلام خبرگزاری هرانا، این احکام همزمان با سالگرد اعتراضات آبان به آنها ابلاغ شده است.
پیمان غلامی به ۸ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد، در حالی که تنها اقدام او ایستادن و تماشا کردن آتشسوزی بانک و تماشای سرقت از فروشگاه بوده و هیچ نقشی در تخریب و تحریق نداشت.بابک پاکنیا، وکیل دادگستری
مرجان اسحاقی، دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران و یکی از بازداشتشدگان اعتراضات آبان ۹۸، در صفحه توئیتر خود اعلام کرده که با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده و کامیار ذوقی، دانشجوی رشته انسانشناسی در دانشگاه تهران و یکی دیگر از بازداشتشدگان اعتراضات آبان، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به چهار سال حبس تعلیقی و یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
همزمان گزارشها از اعتصاب غذای فاطمه داوند، شهروند اهل بوکان در زندان ارومیه خبر میدهند. خانم داوند مادر سه فرزند است که به پنج سال و پنج ماه زندان، و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شده است.
احمدرضا حائری میگوید: «از ماههای قبل به زندانیان اعتراضات آبان این وعده داده شده که ۱۷ ربیع الاول تعداد زیادی از شما عفو میخورید و آزاد میشوید. ۱۷ ربیع الاول که آمد هیچ خبری نشد و دو سه روز بعد سه نفر از زندان تهران بزرگ آزاد شدند که یکی آقای محمد حبیبی بود که معلم بود، دو نفر هم از آبان بودند؛ مجید زرهپوش و جواد بلندجا، و هیچکس دیگری آزاد نشده. من شخصاً امیدوارم به اینکه فقط یک تأخیر اداری بوده ولی قرائن متأسفانه چیز دیگری نشان میدهد و با تعدادی که در مرخصی بودند و یک سوم حکمشان را هم گذراندهاند، تماس گرفتهاند که بیایید خودتان را معرفی کنید. مثلاً مهدی نقدی و سینا خاطری که یک سوم حکمشان را گذراندهاند و در مرخصی کرونا بودند.»
امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه تن از معترضان آبان که به اعدام محکوم شده بودند و حکمشان از سوی دیوان عالی کشور نقض شد، هم در فهرست عفوشدهها نیستند.
بابک پاکنیا، وکیل آنها، میگوید: «حکم بچهها نقض شده اما هنوز به شعبه همعرض فرستاده نشده، حتی با اینکه به من رسماً گفتهاند که حکم نقض شده، اما به خود من هم رسماً ابلاغ نکردهاند. این سه نفر قطعاً عفو نشدهاند، حکمشان نقض شده و منتظر رسیدگی مجدد هستیم.»
بازداشتشدگان آبان ماه از طیفهای مختلف بودند؛ کارگر، کارمند، خانهدار، دانشجو، دانشآموز که نام تنها تعدادی از آنها تاکنون رسانهای شده و خانوادههای اکثر آنها تحت فشارهای امنیتی سکوت کردهاند. از بسیاری از بازداشتشدگان تاکنون حتی یک اسم ساده هم منتشر نشده است.