لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۰:۵۹

خدمات و منافع متقابل محمد یزدی و علی خامنه‌ای


محمد یزدی از نخستین کسانی بود که بحث مرجعیت خامنه‌ای را طرح کرد
محمد یزدی از نخستین کسانی بود که بحث مرجعیت خامنه‌ای را طرح کرد

یاداشتی از علی افشاری: شیخ محمد یزدی، سومین قاضی‌القضات جمهوری اسلامی، نماینده مجلس خبرگان پنجم و رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در سن ۸۹ سالگی چشم بر دنیا بست.

او تا پیش از استعفا از شورای نگهبان در ۱۱ آبان ماه سال جاری، از کارگزاران مهم جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته بود.

البته اثرگذاری او در ساختار قدرت در دوره رهبری آقای خامنه‌‌ای به‌نحو چشمگیری بیشتر شد و نیاز متقابل آن‌ها، هم فرصت نقش‌آفرینی بیشتر به شیخ محمد یزدی در سطوح بالای قدرت سیاسی و مدیریت حوزه علمیه قم داد و هم به تحکیم و تثبیت ولایت مطلقه و مرجعیت تقلید ادعایی خامنه‌‌ای منجر شد.

محمد یزدی از چهره‌های مهم جمهوری اسلامی بود که برای نخستین‌بار بحث اجتهاد و سپس مرجعیت خامنه‌ای را طرح کرد. خامنه‌ای با زیرکی دریافت که اعطای امتیاز به شیخ محمد یزدی که در اواخر دوره رهبری آیت‌الله خمینی و در جریان مخالفت با نخست‌وزیری مهندس موسوی تحقیر شده و به حاشیه قدرت رانده شده بود، یک معامله پرسود سیاسی است که می‌تواند با دادن امتیازات و ارضای شهوت مقام، او را به یکی از کارگزاران مطیع و وفادار و مفید برای تداوم یکه‌سالاری در حکومت تبدیل کند.

شیخ صادق خلخالی در شوخی‌هایی که در جمع‌های خصوصی می‌کرد، به این واقعیت اشاره می‌کرد و با تشبیه خامنه‌‌ای به حضرت مسیح [تشبیه نابجا] می‌گفت تنها کسی که می‌توانست یک مرده سیاسی مانند یزدی را احیا کند، حضرت مسیح بود!

ارزیابی خامنه‌‌ای درست از کار در آمد و یزدی تا پایان عمرش از آستانه‌بوسان بیت و کمربسته‌های قدرت ولایی بود. خامنه‌‌ای خوب تشخیص داده بود که حضور در مصادر قدرت انگیزه و پایه اصلی باورها و رفتار یزدی را تشکیل می‌دهد و به ملاک‌هایی چون خلوص دینی، تبعیت از تعالیم معصومین، اعتقاد و باور قلبی، صداقت، و انسجام در نظام معرفت دینی اعتنا ندارد و پیرامون نظریه ولایت فقیه به مؤلفه‌هایی چون ارتباط با ادعای نیابت عامه فقها در زمان غیبت امام زمان، قوت نظری، جایگاه در اندیشه سیاسی شیعه و نظرات علمای بزرگ تشیع در کُنه ضمیرش باور ندارد، بلکه میزان نزدیکی به شخص ولی فقیه و برخورداری از عطایای این همنشینی عامل اصلی است.

بدین ترتیب، شیخ محمد یزدی که در زمان رهبری آیت‌الله خمینی بر ارشادی بودن و غیرالزام‌آور بودن نظرات ولی فقیه خارج از وظایف قانونی و مقید بودن ولایت فقیه تأکید داشت، به‌یک‌باره مدافع ولایت مطلقه و نظریهٔ «کشف» شد که بر اساس این نظریه، «گزینش ولی فقیه توسط خداوند صورت می‌پذیرد و نمایندگان مجلس خبرگان این عطیه الهی را کشف می‌کنند. از این رو مقبولیت و انتخاب مردم در مشروعیت ولی فقیه هیچ نقشی ندارد».

شیخ محمد یزدی فقط به بحث نظری اکتفا نکرد بلکه در عمل نیز به تحکیم پایه‌های رهبری مطلقه و خودکامه خامنه‌‌ای کوشید و با هر حرکت سیاسی و دینی که در پی مقابله با مداخله‌های ناموجه خامنه‌‌ای و محدود کردن ولایت فقیه به چارچوب قانونی بود، به مخالفت برخاست.

اما شیخ محمد یزدی در دهه شصت مواضع دیگری داشت. او از بزرگان جناح راست نظام بود که در خصوص مداخلات آیت‌الله خمینی به‌صورت محدود مقاومت می‌کردند. یزدی در آن زمان آماج حملات جناح چپ نظام و حواریون آیت‌الله خمینی بود.

این رویارویی در انتخابات مجلس سوم اوج گرفت و با انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز به جایی رسید که شخصیت‌های جناح راست به ترویج‌دهندگان «اسلام آمریکایی و اشرافی» متهم شدند. در آن دوران، شیخ محمد یزدی هنگام سخنرانی در مهدیه تهران، توسط نیروهای حزب‌اللهی وقت و بسیجی‌ها از منبر به پایین کشیده شد و پس از آن نیز دیگر در مجامع عمومی و سیاسی حضور نیافت. حتی دلجویی بنیانگذار جمهوری اسلامی از وی و انتصابش به عضویت در شورای نگهبان نیز نتوانست به انزوای سیاسی وی خاتمه بدهد.

شیخ محمد یزدی حتی در جلسات بازنگری قانون اساسی با اضافه شدن قید مطلقه به اصل ولایت فقیه مخالفت کرده بود و چنین گفته بود:

«بنده مخالف سپردن سرنوشت امت مسلمان به دست ولی فقیه‌‌ام تا هر کار می‌خواهد بکند، مطابق سلیقه و نظر شخصی خودش.»

همچنین وی در جلسه تعیین رهبری پس از فوت آقای خمینی در جایگاه مشاور (به دلیل این‌که فقهای شورای نگهبان به عنوان مشاور در جلسه دعوت شده بودند و نه در جایگاه عضو)، به‌شدت با انتخاب آقای خامنه‌‌ای به دلیل فقدان تحصیلات حوزی بالا و دانش نازل فقهی مخالفت می‌کند و خواهان برگزیدن آیت‌الله گلپایگانی می‌شود.

این تصمیم نیز، بر اساس بازگویی خاطراتش در مصاحبه با مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ریشه در روابط نزدیک او با بیت آیت‌الله گلپایگانی و به‌خصوص پسرش سید مهدی داشت که احتمالاً فکر می‌کرده بدین‌ ترتیب موقعیت سیاسی‌‌اش ارتقا پیدا می‌کند و به جبران مافات دوران تلخ خانه‌نشینی می‌پردازد.

خامنه‌‌ای با آگاهی از این مسئله، او را بر شخصیت‌هایی چون آذری قمی که در مجلس خبرگان از مهم‌ترین حامیان جانشینی او بودند ترجیح داد تا با یک تیر دو نشان بزند؛ هم مخالفت یزدی را خنثی کند و هم او را به مهره‌‌ای در خدمت تبدیل کند.

یزدی در دوران اولیه مسئولیتش در قوه قضائیه تفاوت‌هایی با عملکرد بعدی‌‌اش داشت. به پیشنهاد خامنه‌‌ای و علی‌رغم مخالفت وزارت اطلاعات، حتی با مهندس مهدی بازرگان و دکتر ابراهیم یزدی دیدار می‌کند و به آن‌ها پیشنهاد می‌دهد به شرط این‌که در کنار انتقادات به ذکر خدمات و نکات مثبت نظام هم بپردازند، از فعالیت آن‌ها دفاع می‌کند.

تجزیه و تحلیل سیاست‌ورزی و مواضع شیخ محمد یزدی نشان از تعلق او به حوزه فقه – قدرت دارد که از ابتدای دوران طلبگی با وجود این‌که شاگرد برخی مراجع تقلید غیرسیاسی چون اراکی، محمدتقی آملی و بروجردی بود اما دنباله رو خمینی شد و از گفتمان بنیادگرایی اسلامی شیعه‌محور حمایت کرد.

البته شیفتگی به نواب صفوی و حرکت فدائیان اسلام نیز در اتخاذ این تصمیم مؤثر بود، منتها او به فقه سنتی شیعه امامیه نیز تمایل داشت و چندان از آن فاصله نگرفت. تضاد او با مدرنیته و افکار واپسگرا باعث شد تا در جناح راستِ حامیان نظریه ولایت فقیه قرار بگیرد.

فعالیت‌های او علیه حکومت پهلوی و به نفع انقلاب بهمن ۵۷، همچون دانش فقهی و آموزش حوزوی‌‌اش، در حد میانه بود و هیچ‌وقت سطح بالایی پیدا نکرد و حاصل آن، بازداشت‌های کوتاه‌مدت و تبعید‌های متعدد بود. اما همین سوابق و حضور در جمع مؤسسان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم باعث شد بعد از انقلاب مورد توجه آیت‌الله خمینی و حزب جمهوری اسلامی قرار بگیرد.

عضویت در شورای اداره‌کننده دفتر آیت‌الله خمینی در هنگام اقامت در قم نتیجه این نگاه بود. همچنین ریاست دادگاه انقلاب قم را در دست گرفت. در مجلس خبرگان قانون اساسی حضور داشت و به نفع جریان خط امام و انحراف انقلاب به سوی سیطره سنت‌گرایی ایدئولوژیک عمل کرد. بعداً در مجلس اول و دوم شورای اسلامی حضور یافت و تا جایگاه نایب‌رئیس اول مجلس ارتقا یافت.

از چپ: علی خامنه‌ای، محمد یزدی، محمود هاشمی شاهرودی، محمدعلی موحدی کرمانی، علی جنتی
از چپ: علی خامنه‌ای، محمد یزدی، محمود هاشمی شاهرودی، محمدعلی موحدی کرمانی، علی جنتی

در پروژه حذف ابوالحسن بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری در مجلس اول فعال بود. به عنوان نماینده قوای سه‌گانه در هیئت سه‌نفره حل اختلاف بین محمدعلی رجایی و بنی‌صدر انتخاب شد که عملاً حامی رجایی و نماینده جریان خط امام علیه بنی‌صدر بود. برخوردهای تند و غیرسازنده او در گسترش اختلافات در حدی بود که نوار مکالمات جلسات را در اختیار شیخ شهاب اشراقی، نماینده بنی‌صدر که داماد آیت‌الله خمینی بود، قرار نداد و باعث قهر او شد.

در مجالس دوم و سوم و چهارم خبرگان حضور داشت و در دوره پنجم با ابتکار فهرست سیاه نتوانست در انتخابات رأی بیاورد، اما در انتخابات میان‌دوره‌‌ای توانست به خبرگان پنجم راه بیاید اما دست اجل نگذاشت تا به صورت رسمی سوگند بخورد و عضو رسمی مجلس شود. سال‌ها عضو مؤثر شورای نگهبان بود و در مدیریت آن در چارچوب اراده نهاد ولایت فقیه نقش موثری داشت.

ولی مهم‌ترین مقام سیاسی او ده سال ریاست قوه قضاییه بود که به لحاظ اداری و قضایی یکی از بدترین ادوار فعالیت این نهاد است.

یزدی هیچ‌وقت در سطح یک مدرس درجه اول حوزه نبود در سایه مداخله نهاد ولایت فقیه در حوزه‌های علمیه و خدشه دار کردن استقلال آن‌ها دچار توهم شده بود که قیم و متولی حوزه علمیه قم است و دیگران باید امر و نهی او را بپذیرند. این جایگاه خودخوانده ناشی از ریاست فائقه او بر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضویت در شورای عالی اداره حوزه علمیه قم بود که خود آن نهاد نیز فاقد اعتبار برای تصدی نهاد عالی و مرجع تخصصی حوزه علمیه قم و جهت‌دهی به مدارس دینی و نمایندگی روحانیت طراز اول بود. او در حالی که در سطح شاگردان آیت‌الله موسی شبیری زنجانی هم خبرویت فقهی و منزلتی نداشت، برای ایشان تعیین تکلیف کرد.

هشدارهای چندباره متأخر او در خصوص گسترش سیاست‌گریزی و گرایش به جدایی دین از سیاست در حوزه‌های عملیه نشان داد که کنترل امور رسمی حوزه به پشتوانه قدرت نه تنها نتیجه نداشت بلکه شکاف بین حوزه‌‌ علمیه و جمهوری اسلامی ایران را تعمیق کرد.

اما ظرفیت مهم او برای رهبری مطلقه و یکه‌سالارانه خامنه‌‌ای، کمک به جاافتادن موقعیت «مرجعیت تقلید» خامنه‌ای بود. یزدی اولین کسی بود که به‌ناروا مدعی شد خامنه‌‌ای صلاحیت مرجعیت را دارد. برخی بزرگان جناح راست چون احمد آذری قمی و عبدالله جوادی آملی، علی‌رغم فشارها، تن به این کار ندادند و تاوان آن را نیز پرداختند. در ادامهٔ این مسیر نیز نام خامنه‌ای با نقش‌آفرینی شیخ محمد یزدی در جمع شش مرجع تقلید پیشنهادی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قرار گرفت.

بدین‌ ترتیب، یزدی بر بستر این خوش‌خدمتی، جایگاه خود را در بلوک قدرت ارتقا داد. حمایت یزدی از خامنه‌‌ای و جلو بردن پروژهایش فقط جنبه سیاسی صرف نداشت بلکه با توجه روحیه ستیزه‌جویانه و پرخاشگرانه او در موقعیت یک گروه فشار در داخل حکومت و حوزه‌های علمیه عمل می‌کرد و هیچ ابایی از حرمت‌شکنی و تخریب شخصیت‌ها نداشت.

حملات او به آیت‌الله منتظری، آیت‌الله موسی شبیری زنجانی، آیت‌الله سید جواد علوی بروجردی، اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و صادق لاریجانی در این خصوص روشنگر است. او یک روحانی هتاک، تندخو و بی‌اخلاق بود که کنترلی بر رفتار و خشم خود نداشت. البته مصونیت قضایی و امنیتی که از سوی رأس هرم قدرت ولایی به وی داده شده بود، پشتوانه اقدامات تهاجمی او بود. نهاد ولایت فقیه از این روحیه برای خنثی‌سازی تهدیدات و مدیریت تنش‌های درونی نظام استفاده می‌کرد. ولی همین روحیه عصبی و تندمزاجی یزدی باعث شد هیچ‌وقت در امر متحد کردن اصول‌گرایان توفیقی نداشته باشد و بیشتر مرد دعوا و درگیری باشد تا وحدت و اجماع.

مهم‌ترین وجه ماندگار میراث اجتماعی شیخ محمد یزدی تندخویی‌ها و خوش‌خدمتی‌هایش به خامنه‌‌ای نیست بلکه نقض عامدانه و سیستماتیک حقوق انسان‌های بی‌شمار به‌خصوص در دوران ۱۰ ساله ریاست بر قوه قضاییه و فعالیت طولانی در شورای نگهبان است که نام وی را در جمع چهره‌های شاخص دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی قرار می‌دهد که مسئولیت حقوقی و سیاسی را توأمان دارد.

بسیاری از انسان‌ها، با مداخلات مستقیم و یا غیرمستقیم او، یا جان‌شان را از دست دادند یا نقص عضو شدند یا سال‌هایی را در زندان‌ها به سر بردند و از حقوق فردی، سیاسی و اجتماعی محروم شدند.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG