سلسهیادداشتی از جلیل روشندل: در دو بخش پیشینِ این یادداشتها ضمن بررسی برخی قراردادهای چین با سایر کشورها اهداف درازمدت چین را تحلیل کردیم. در این باره به رابطهٔ چین با برخی کشورهای آمریکای لاتین و به تبع آن در کلیات به رقابت چین و آمریکا نیز پرداختیم.
در این بخش نگاه عمیقتری به رابطهٔ آمریکا و چین از دیدگاه رقابتهای اقتصادی، سیاسی و فناوری میپردازیم.
اقتصاد جهانی تغییرات اقلیمی
آیندهٔ جهان حول محور روابط چین و آمریکا میچرخد. این رابطه حیطههای متعددی دارد که از اقتصاد جهانی گرفته تا تغییرات اقلیمی در آن دیده میشود. تنش بین دو کشور از سال ۲۰۲۰ پس از آن فزونی گرفت که دونالد ترامپ چین را به گسترش ویروس کووید ۱۹ متهم کرد و متعاقب آن دو کشور درگیرِ نوعی جنگ اقتصادی شدند. اما کارشناسان سیاست خارجی آمریکا معتقدند آمریکا با رئیسجمهور جدید، جو بایدن، در جستجوی استراتژی جدیدی برای تنظیم روابط خود با چین است و بایدن میخواهد با چین همکاری کند.
ماکس باوکوس، که زمانی با جو بایدن در سنای آمریکا همکار بود و در زمان باراک اوباما نیز بهعنوان سفیر آمریکا در چین خدمت کرده است، در مصاحبهای با کانال تلویزیونی سی جی اِن (۱۸ آوریل ۲۰۲۱) میگوید که «بایدن ایدئولوگ نیست». او کسی نیست که بخواهد فشار بیش از حد وارد کند. «بایدن درمجموع میخواهد با دیگران کار کند؛ هرکسی که باشد، خواه عضو کنگره یا یک سناتور و یا یک کشور دیگر مانند چین».
نباید فراموش کرد که چین سومین شریک تجاری آمریکاست، ولی تحت شرایط فعلی و از دوران دونالد ترامپ به اینطرف، هر دو کشور بهصورت متقابل با وضع یک تعرفهٔ گمرکی بیش از میزان عادی بر صادرات و واردات یکدیگر رابطهٔ تجاری دوجانبه را متشنج و آسیبپذیر کردهاند.
وضع چنین تعرفهٔ بالایی نشانهٔ تنش در رابطه است و امکان سرمایهگذاری و سفرهای تجاری را محدود و یا مشکل میکند. طبیعی است هر دو کشور صادرکنندگانی دارند که نمیخواهند صادراتشان به کشور متقابل دچار مشکل یا کاملاً قطع شود.
از طرف دیگر در آمریکا نظر دولت فدرال در مورد مناسبات اقتصادی با چین الزاماً با نظر فرمانداران ایالات گوناگون یکی نیست، بهخصوص اگر در نظر بگیریم ایالتهایی وجود دارند که ترجیح میدهند رابطهٔ بهتری با چین داشته باشند چون این رابطه برای آن ایالات، علاوه بر سود اقتصادی ناشی از صادرات و واردات، توان کارآفرینی قابلملاحظهای ایجاد میکند. اما شرایط فعلی جهتگیری آتی در رابطهٔ دوجانبه را غیرمطمئن و غیرقابلپیشبینی کرده و نیازمند ترمیم و اصلاح است.
تایوان هنگکنگ نیست
شاید بتوان گفت که تایوان یکی از فاکتورهای تشکیلدهندهٔ اختلاف سیاسی چین با جهان خارج است. چین تمایل زیادی دارد رهیافتِ «یک کشور، دو سیستم» را که از سال ۱۹۹۷ در مورد هنگکنگ به کار گرفته شد و مفهوم «چین واحد» را ایجاد کرد، در مورد تایوان نیز پیاده کند.
چین میخواهد با اجرای این شیوه که بهشدت مورد اعتراض مردم تایوان است، کنترل حزب کمونیست چین را بر تایوان تحمیل کند. جزیرهٔ تایوان که با تنگهای به همین نام از چین مجزا شده، از سال ۱۹۴۹ با نام رسمی «جمهوری چین» حیات سیاسی مستقل خود را آغاز کرده است. اما چین تایوان را ایالت تجزیهشدهای میداند که نهایتاً بر مبنای توافقنامهٔ ۱۹۹۲ با سرزمین اصلی متحد خواهد شد. این توافقنامه بین نمایندگان حزب کمونیست چین و حزب حاکم وقت تایوان امضا شده بود و امروزه مورد قبول تایوان نیست.
تهدید چین برای بازگرداندن تایوان به سیستم چینِ واحد از نظر آمریکا اقدامی در جهت تثبیت هژمونی منطقهای است که با واکنش آمریکا نیز روبهرو شد. از اوایل سال ۲۰۱۹ دولت دونالد ترامپ تصمیم گرفت تسلیحات پیشرفته به چین بفروشد. رقم اولیهای که در ماه اوت ۲۰۱۹ توسط مقامات وزارت خارجه اعلام شد، برابر با ۸ میلیارد دلار و شامل تسلیحات پیشرفته از جمله ۶۶ جنگنده از نوع «اف ۱۶» بود که بعداً اقلام دیگری نیز به آن افزوده شد. قبل از اعلام فروش تسلیحات، عبور ناوهای جنگی از تنگهٔ تایوان بهدفعات موجب خشم چینیها شده بود.
آمریکا تنها کشوری نیست که با انضمام تایوان به چین مخالف است. اگرچه تایوان عضو سازمان ملل متحد نیست ولی با ۲۳ میلیون نفر جمعیت دارای دولتی است که بهشیوهٔ دموکراتیک انتخاب شده است. با این حال همهٔ رهبران سیاسی تایوان در مورد وضعیت حقوقی این سرزمین اتفاق نظر ندارند.
آمریکا بارها از تایوان بهعنوان یک کشور مستقل حمایت کرده و همین امر یکی از موارد مهم اختلاف سیاسی بین چین و آمریکا را تشکیل میدهد. مواضع چین در قبال تایوان یکی از مهمترین و حساسترین مسائل منطقه است که بر روابط چین و آمریکا نیز تأثیر مستقیم دارد.
از روابط تجاری تا برنامههای فضایی
رقابتهای تجاری اغلب میتواند از طریق راهبرد تنشزدایی اصلاح شود و به اعتمادسازی بینجامد بهنحوی که منافع هر دو کشور تأمین شود. اما، همانطور که در بخشهای قبلی اشاره شد، برخی صاحبنظران رابطهٔ دو کشور را صرفاً رقابت اقتصادی نمیدانند و آن را از منظر امنیت ملی و سیاسی نیز ارزیابی میکنند.
در عمل نیز رقابت چین و آمریکا وارد حیطههای جدیدتری شده است. در حال حاضر یکی از مهمترین زمینههای رقابت دو کشور در فضا و در کرات مریخ و ماه است. در روز ۱۴ ماه مه سال جاری، با فرود ماهواره فضایی بر سطح سیارهٔ مریخ، چین رقابت فضایی خود را با آمریکا علنی کرد و توانست جایگاه خود را در مریخنوردی بعد از آمریکا و بهعنوان دومین کشور در دنیا تثبیت کند.
چین در روز ۲۸ ماه آوریل بخش اول این برنامه را با قراردادن اجزای اولیهٔ ایستگاه فضایی خود در کرهٔ مریخ عملی کرده بود. این کشور در اواخر سال گذشتهٔ میلادی نیز توانست برای اولین بار در ۴۴ سال اخیر مأموریتِ موفقیتآمیزی در کرهٔ ماه اجرا کند و نمونههایی از خاک ماه را به زمین منتقل کند.
سرگرد جارد تامپسون در یادداشتی برای نشریهٔ اخبار فضایی (Space News – May 20, 2021) نوشته است که «جاهطلبیهای چین در فضا همانهایی است که در زمین دارد: تثبیت خود بهعنوان یک قدرت هژمون».
شی جین پینگ، نخستوزیر چین، سال ۲۰۱۳ خواهان تحقق «رؤیای فضایی» چین و تبدیل این کشور به یک قدرت فضایی پیشرو تا سال ۲۰۴۵ شده بود. به این ترتیب و در سایهٔ آخرین دستاوردها باید انتظار داشت که این رقابت تداوم داشته باشد.
سرگرد تامپسون با نقل بخشی از سخنان یه پیجیان، رئیس برنامههای اکتشافی چین در کرهٔ ماه، به اهداف و جاهطلبیهای دراز مدت چین اشاره میکند. یه پیجیان جهان را اقیانوس و ماه و مریخ را مانند جزایری در اقیانوس میبیند. او معتقد است که «اگر ما در زمانی که قدرت داریم ( به این کُرات) نرویم، نسلهای آینده ما را سرزنش خواهند کرد. اگر دیگران بروند، آن وقت آنها کنترل (آن جزایر) را در دست خواهند داشت و شما حتی اگر بخواهید، قادر به رفتن نخواهید بود. همین دلیل کافی است».
کارشناسان استراتژیِ فضایی چین را با اقدام این کشور از طریق بهکارگیری تسلیحات و اِعمال زور بر دریای جنوب چین و اِعمال قدرت «دوفاکتو» مقایسه و آن را بهعنوان نمونهٔ رفتار آتی چین در فضا تلقی میکنند.
هرچند قوانین و معاهدات بینالمللی مانند معاهدهٔ فضای بیرونی ۱۹۶۷ که ۱۱۱ کشور از جمله چین و روسیه و آمریکا آن را امضا کردهاند اجازه نمیدهد که هیچ کشوری ادعای مالکیت بر کرهٔ ماه یا سایر اجرام آسمانی کند، ولی با توجه به رفتار دولت فعلی چین نگرانیهایی در جهت نقض معاهدات در صورت داشتن قدرت مطرح میشود. استدلال این گروه بر پایهٔ روابط قدرت و این واقعیت استوار است که داشتن قدرت برتر به معنای دارا بودن توان کنترل و اِعمال قدرت است و با معاهده و پیمان یا اعتقاد به اخلاق و عدالت و غیره کنترلپذیر نیست.
از این دیدگاه، اغلب به آمریکا توصیه میشود که در جهت جلوگیری از جاهطلبیهای چین در فضا آیندهنگر باشد و منافع درازمدت را در نظر بگیرد. بهعقیدهٔ سرگرد تامپسون، آمریکا در حال حاضر چنین تواناییای را دارد چراکه تبدیل فناوری فضایی از اندیشه به عمل امری زمانبر است و پکن بنا به عادت کُندتر از آمریکا عمل میکند. بنابراین عامل زمان به نفع آمریکا حرکت میکند، اما آمریکا باید طرح و نقشهٔ مشخصی نیز داشته باشد.
چین، آمریکا و امارات متحده عربی به سوی مریخ
در سال ۲۰۱۷ امارات متحده عربی که در روی زمین کشوری کوچک است اما بلندترین برج را در کنار بزرگترین جزیرهٔ مصنوعی در خلیج فارس برپا ساخته، پروژهای جاهطلبانه را رقم زد. امارات قرار است در صورت تحقق این پروژه حدود یکصد سال دیگر، یعنی در سال ۲۱۱۷ میلادی، شهری را با ششصد هزار جمعیت در کرهٔ مریخ ایجاد کند.
جالب توجه است که یک روز قبل از ورود مریخنورد چینی به مدار کرهٔ مریخ (۱۴ مه ۲۰۲۱) یک ماهوارهٔ اماراتی نیز به مدار مریخ وارد شد تا آب و هوای آن را مطالعه کند. ماهوارهٔ اماراتی بر مریخ فرود نیامد، ولی مریخنورد چینی بر آن نشست تا اهداف خود را دنبال کند. برای امارات هدفِ تعیینشده سال ۲۱۱۷ است، ولی برای چین هدف همین امروز و فردا و یا هرچه زودتر که ممکن باشد.
آمریکا باید در جهت جلوگیری از اهداف جاهطلبانهٔ چین برای مالکیت سایر کُرات طرح و نقشهٔ عملی همراه با حمایت بینالمللی داشته باشد. در حال حاضر این جنبه از برنامهریزی در نگاه آشتیجویانهٔ پرزیدنت بایدن دیده نمیشود.
نگاه اماراتیها به پروژهٔ «مریخ ۲۱۱۷» نگاهی چندملیتی است که بودجهٔ آن در امارات از محل درآمدهای نفتی تأمین خواهد شد. ولی پروژهٔ چینیها با نقض معاهدات بین المللی بر مبنای «قدرت» رقم خورده و همانطور که پیشتر اشاره شد، بر این اصل استوار است که «اگر دیگران بروند، آنوقت آنها کنترل را در دست خواهند داشت و شما حتی اگر بخواهید، قادر به رفتن نخواهید بود.»
اگر نگرش مثبت جو بایدن نتواند به رقابت چین و آمریکا خاتمه دهد و یا فقط بر بخش اقتصادی آن تکیه کند، بدون اینکه در بخش سیاسی، امنیتی، فناوری، و یا نظامی پیشرفتی داشته باشد، این رقابت بیتردید روزبهروز بیشتر به سمت رقابت همراه با اصطکاک حرکت خواهد کرد.
ژنرال دیوید برگر، از فرماندهان نیروی دریایی آمریکا که در ده سال اخیر در مورد چین مطالعه و بررسی انجام داده، معتقد به اجتنابناپذیر بودن جنگ با چین نیست و برعکس فکر میکند که «تدابیری وجود دارد که هر دو طرف میتوانند انجام بدهند».
با اینهمه، از نظر ژنرال برگر، چینیها «بهوضوح یک استراتژی دارند و در حال تهیهٔ طرحی هستند که منابع آن از طریق وحدت دولتی تأمین میشود»؛ سیستمی که دارای مزیتها و معایب خاص خود است.