دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در شیلی که روز یکشنبه ۲۸ آذر برگزار شد از چند جهت واجد اهمیتی تاریخی برای این کشور و کل منطقه بود.
در ۳۰ سالی که از احیای دمکراسی و پایان حکومت نظامیان به سرکردگی آگوستو پینوشه در شیلی میگذرد، سابقه نداشته است که نامزدی که در دور اول انتخابات مقام دوم را حائز شده در دور نهایی به پیروزی برسد. روز یکشنبه ولی چنین اتفاقی رقم خورد و گابریل بوریچ با کسب ۵۶ درصد آرا رقیب راست پوپولیست خود، خوزه آنتونیو کاست را شکست داد.
بوریچ، از رهبران سابق جنبش دانشجویی در ۱۰ سال پیش، حالا ۳۵ سال سن دارد و تازه به لحاظ سنی واجد شرایط انتخابات شده است. به این ترتیب شیلی جوانترین رئیسجمهور خود را تجربه خواهد کرد. او در کارزار انتخاباتی گفته است که «از جوانی ما ترسی نداشته باشید. ما روی شانه تجربههای کسانی ایستادهایم که قبل از ما مبارزه کردند. از اشتباهات و موفقیتهای آنها درس گرفتهایم و حالا اینجا ایستادهایم.»
چهار میلیون و ۶۰۰ هزار رأیی هم که به نفع بوریچ به صندوقها ریخته شد و میزان مشارکت در انتخابات هم در کل تاریخ ۳۰ ساله پس از پینوشه کمسابقه است.
مشارکت در انتخاباتها در شیلی معمولاً در بهترین حالت هم از ۵۰ درصد فراتر نمیرفته و در دور اول انتخابات اخیر هم که ۱۹ نوامبر برگزار شد، ۴۷ درصد صاحبان حق رأی شرکت کردند. در انتخابات روز یکشنبه اما این رقم به ۵۵ درصد رسید؛ نشانهای از نگرانیهایی که در جامعه از به قدرت رسیدن کاست ایجاد شده بود و نیز نشانهای از قدرت بسیج جامعه مدنی شیلی که خواهان بازگشت به گذشته نیست و توانست بخشهایی از جوانان جامعه را که به سیاست کار چندانی نداشتند به میدان انتخابات بیاورد.
نتیجه انتخابات که قطعیت یافت، شیلی جشن و شادمانییی را شاهد شد که تنها ۳۰ سال پیش، به هنگام شکست پینوشه در رفراندوم برای بقای حکومتش یا در پیروزیهای تیم ملی فوتبال در رقابتهای بینالمللی تجربه کرده است.
انتخاباتی که قطبی شد
دور اول انتخابات با این شاخصه همراه شد که نامزدهای دو بلوک اصلی چپ- میانه و راست شیلی که پس از پایان دیکتاتوری پینوشه به تناوب قدرت را در دست داشتند، از کسب آرای لازم برای ورود به دور دوم انتخابات بازماندند و در عوض کاست از یک حزب تازهتأسیس راست پوپولیست و بوریچ از جبههای جدید از احزاب چپگرا با نام «به کرامت انسانی رأی میدهم» به دور دوم راه یافتند.
جبهه یادشده سال گذشته در آستانه رفراندوم برای تدوین یک قانون اساسی جدید شکل گرفت. برگزاری چنین رفراندومی حاصل توافق دولت راستگرای رئیسجمهور سباستین پینهرا با رهبران اعتراضهای بیسابقهای بود که سال ۲۰۱۹ کشور را به خود درکشید.
جرقه این اعتراضات را گرانی بلیط مترو زد، ولی دامنه و وسعت مطالبات آن بعدتر به جایی رفت که از آن تدوین قانون اساسی جدید نتیجه شد. شعاری در این تظاهرات مطرح شد که بعدها به نماد وضعیت شیلی در دوران پس از پینوشه تبدیل شد: «مشکل نه به ۳۰ پزویی که قرار است به قیمت بلیط افزوده شود، بلکه به قانون اساسی برمیگردد که از ۳۰ سال پیش بر کشور حاکم است.»
معروف است که شیلی مهد به کارگیری تئوریهای نئولیبرالی در زمینههای اقتصادی در جهان است. قانون اساسی موجود که در دوران پینوشه تدوین شده، از نظر منتقدانش با توجه به مؤلفههای شدید نئولیبرالی در آن موجد اصلی شکاف شدید میان فقر و غنا در شیلی است، آن هم در کشوری که یکی از بالاترین رشدهای اقتصادی در منطقه آمریکای جنوبی و حتی در میان ۳۵ کشور صنعتی عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی را داراست.
بنا بر برآوردهای همین سازمان یکسوم ثروت شیلی در دست یک درصد جمعیت متمرکز است، و مالیات گرفتن از اقشار فرادست در شیلی یکی از نازلترینها در میان ۳۸ کشور یادشده است. خصوصیسازی بخشهای آموزش و بهداشت و بیمههای بازنشستگی در کمتر کشوری مانند شیلی مانندی دارد و همه اینها در ۳۰ سال پس از کنار رفتن پینوشه هم مشمول تغییر اساسی نشده است.
رفراندومی که سال ۲۰۲۰ در پی توافق ناشی از اعتراضات سال ۲۰۱۹ برگزار شد باید به این سؤال پاسخ میداد که آیا باید قانون اساسی فعلی اصلاح شود یا قانونی جدید نوشته شود و نیز به این سؤال که چه نهادی باید این کارها را انجام دهد. در هر دو مورد حرف معترضان و نمایندگان و احزاب چپ و میانه نزدیک به آنها به کرسی نشست: یک قانون اساسی کاملاً جدید که یک مجمع انتخابی بدون سهمی از نمایندگان مجلس شورای کنونی آن را تدوین خواهد کرد.
در انتخاباتی که بهار امسال برای گزینش نمایندگان مجلس مؤسسان برپا شد، جبهه «به کرامت انسانی رأی میدهم» با کسب حدود ۱۹ درصد آرا، ۲۸ کرسی از ۱۵۵ کرسی این مجلس را از آن خود کرد و به این ترتیب، برای شرکت مستقل در انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم عزم بیشتری یپدا کرد.
در انتخابات مقدماتی درون جبهه که از ۶ حزب از طیفهای مختلف چپ تشکیل شده، بوریچ از حزب کوچک «جبهه وسیع» بر نماینده حزب کمونیست پیروز شد و نامزدی رسمی جبهه برای انتخابات ریاست جمهوری را به نام خود رقم زد.
بوریچ به دلیل سیاستهایش از جمله در زمینههای اجتماعی و سیاسی و نیز انتقادات آشکار و سریعش به دولتهای ونزوئلا و نیکاراگوئه و کوبا با احزابی مثل حزب کمونیست فاصله دارد. برنامه انتخاباتی او، بر خلاف آنچه اینجا و آنجا در رسانهها دامن زده میشود، با چپ رادیکال فاصله دارد و واجد مؤلفههای سوسیال دمکراتیک است؛ مؤلفههایی که اجرای آنها در شرایط شکاف شگرف اجتماعی و اقتصادی در شیلی و کشورهای مشابه رادیکال به نظر میرسند.
این برنامه عمدتاً مشتمل بر اصلاحاتی در نظام بیمه بازنشستگی خصوصیشده به نفع بازنشستگان و افزایش حقوق آنها، ایجاد یک بیمه درمانی عمومی که دسترسی اقشار فرودست و حتی میانی را به حداقل امکانات درمانی میسر کند، کاستن از هزینهها مردم در بخش آموزش عالی و تسهیل دسترسی به آن برای اقشار میانی و فرودست جامعه، برابرحقوقی بیشتر به نفع زنان و اقلیتهای دگرباش و نیز تمرکز بیشتر بر مسائل زیست محیطی و اقلیمی.
چالشها و مناقشات و محملهای ترس و امید
این بیم و نگرانی در جبهه حامی بوریچ وجود داشت که عدم توجه و تمرکز کافی بر مسائل معیشتی و اقتصادی و بیم و ترسی که در بخشهایی از جامعه در مورد ناامنیها و مسائل امنیتی درگرفته به علاوه تبلیغاتی که کاست روی خطر مهاجران از کشورهای همسایه و ضرر و زیان آنها برای فرصتهای شغلی نیروی کار بومی میکند نهایتاً شکست بوریچ را رقم بزند.
در سالهای اخیر عمدتاً ناشی از ساختار معیوب توزیع ثروت در شیلی و نیز بحرانهای اقتصاد بینالمللی و شرایط ناشی از کرونا فقر و فاقه در شیلی هم افزایش یافته که بیشترشدن فاحش موارد دزدی و غارت و حمله به نهادهای دولتی و مغازههای بزرگ به این روند نسبت داده میشود.
باندهای مواد مخدر هم که شیلی در آمریکای جنوبی کم و بیش از آنها در امان بود، حالا در این کشور هم رخنه کردهاند و حتی قلب سانتیاگو، پایتخت هم گهگاه کانون درگیریهای مسلحانه این باندهاست. درگیریهای قسماً توأم با خشونت اهالی بومی منطقه ماپوچو در جنوب کشور برای بازپسگیری منطقه زیست خود و ورود شماری از مهاجران از کشورهای دیگر آمریکای جنوبی به شمال شیلی هم، همه و همه در جامعهای که کم و بیش محافظهکار تلقی میشود شرایطی از نگرانی را ایجاد کردهاند.
کاست توانست با مانور روی این ترس و نگرانی اجتماعی، معرفی خود به عنوان ستایشگر نظم آهنین دوران پینوشه و همزمان، ارائه چهرهای از بوریچ و پشتیبانان او که گویا در حال سوق شیلی به سوی بیثباتی و ناامنی بیشتر هستند در دور اول انتخابات به بیشترین رأی (۲۸ درصد) دست پیدا کند.
بخشهای محافظهکارتر و به لحاظ اقتصادی غنیتر جامعه حدود ۲۰ میلیون نفری شیلی هم نگرانیهای خاص خود را از تدوین قانون اساسی جدید دارند. بیم این اقشار این است که قانون در حال تدوین در مجلس مؤسسان که اعضای منتخب آن را عمدتاً نمایندگان چپ و میانه جامعه تشکیل میدهند، تحولاتی را رقم بزند که ثبات مطلوب آنها در زمینه اقتصادی و اجتماعی را که از دوران پینوشه نشئت میگیرد دستخوش تغییر اساسی کند. کاست قول داده بود که در صورت پیروزی تداوم کار مجلس مؤسسان را با مشکل مواجه کند. حامیان ادامه کار این مجلس همگی در دور دوم انتخابات پشت سر بوریچ صف کشیدند.
بخش بزرگی از صاحبان و شاغلانی که از رهگذر استفاده قسماً بیمحابا از منابع طبیعی یا استخراج توأم با آلودهسازی محیط از منابع بزرگ مس یا کشت و کار در مزارع بزرگ آواکادو یا ساخت و فعالیت سدهای آبی بزرگ روزگار میگذارنند، نیز این بیم و نگرانی را داشتند که پروژههای زیستمحیطی بوریچ این یا آن محدودیت را برای آنها ایجاد کند. کاست در این زمینهها نیز قول و قرارهایی کاملاً متضاد داده بود، از کاهش باز هم بیشتر مالیاتها برای صاحبان سرمایه فعال در این بخشها، تا خصوصیسازی باز هم بیشتر منابع مس که دستکم یازده درصد درآمد دولت را تشکیل میدهند.
کاست فرزند خانوادهای آلمانی است و پدرش در ارتش آلمان نازی و سازمان امنیت این رژیم همکاری کرده است. کاست این سابقه پدر را دائماً تکذیب میکرد، ولی انتشار اسنادی در هفتههای اخیر تردیدی در این باره باقی نگذاشت. در عین حال خبرهایی نیز در این هفتههای اخیر تأیید شدند که بنا بر آنها کاست با عوامل شکنجه و سرکوب دوران پینوشه که به حکم دادگاه در زندان به سر میبرند ملاقات کرده و بعدتر برای آزادی آنها با رئیسجمهور دیدار داشته است.
او در برنامهاش ایجاد هماهنگی بیشتر در سطح آمریکای جنوبی برای تعقیب و سرکوب «چپهای رادیکال» را در دستور کار قرار داده است. سوق مجلس به تصویب قانونی در راستای تشدید وضعیت فوقالعاده و افزایش اختیارات رئیسجمهور نیز از دیگر بخشهای برنامه اوست، به گونهای که زمامدار کشور مجاز باشد برای بازداشت افراد ارودگاه ایجاد کند. ایجاد خندقی در مناطق شمال کشور برای ممانعت از ورود مهاجران نیز قول دیگر کاست به رأیدهندگان بود.
او که خود کاتولیکی باورمند و صاحب ۹ فرزند است همچنین سختگیرانهتر کردن و ممنوعیت کامل سقط جنین را قول داده بود. بر اساس قانون موجود تنها زنانی که از تجاوز باردار میشوند یا بارداری برای آنها با خطر جانی همراه است، مجاز به سقط جنین هستند. حذف کمکهای اجتماعی برای زنان مجرد نیز جزیی از برنامه کاست بود. او در دور اول انتخابات بخش عمده رأی مردان بالای ۵۰ سال را از آن خود کرد، در حالی که رأی اکثریت جوانها به بوریچ رسیده بود.
شرط و شروطهای موفقیت بوریچ
در کارزار انتخاباتی منتهی به دور دوم انتخابات هر دو نامزد کوشیدند برای جلب آرای بیشتری از درون اقشار میانی و محافظهکار و نیز فرودست جامعه اینجا و آنجا از غلظت و حدّت یا تأکید بر این یا آن جنبه برنامهای خود بکاهند. این رویکرد بوریچ البته بدون مخالفت و انتقاد گروههای متحدی مانند حزب کمونیست باقی نماند، ولی در نهایت موفق از کار درآمد و بازی کاست با ترس و نگرانیهای جامعه را ناکام گذاشت.
پیشتازی کاست در دور اول به بخشهایی از جامعه، از زنان و هنرمندان و دانشگاهیان گرفته تا آن دسته از جوانان و فعالان اجتماعی و مدنی که انتخابات را بیاهمیت یا فاقد تأثیرگذاری میدانستند یا نسبت به بوریچ تردید داشتتد شوکی اساسی وارد کرد. همینها بودند که در دور دوم برای ممانعت از بازگشت احتمالی به شرایطی مشابه دوران پینوشه و حذف دستاوردهای ۳۰ سال گذشته در حمایت از بوریچ به میدان آمدند و پیروزی او را رقم زدند.
بوریچ، فرزند مادری مهاجر از کاتالونیای اسپانیا و پدری مهاجر از کرواسی که نام فامیلش هم طنینی از همین منطقه دارد برای تحقق قولهای انتخاباتیاش با کنگرهای روبهروست که عمدتاً گرایش محافظهکارانه دارد و با او همراه نیست.
به این ترتیب او در صورتی میتواند در قیاس با رؤسایجمهور پیش از خود کارنامه موفقتری داشته باشد که قانون اساسی جدید تدوین موفقیتآمیزش پایان یابد و در رفراندوم سال آینده رأی اکثریت جامعه شیلی را بگیرد. این قانون قرار است برای اصلاحات بیشتر به نفع عدالت اجتماعی و تأمین مشارکت هر چه بیشتر مردم در تصمیمگیری و نیز عادلانهشدن روابط میان زن و مرد راهگشا باشد.
با این همه، نیروهای مخالف هم کم قدرت نیستند و ۴۴ درصد رأیی که به نفع کاست به صندوقها ریخته شد با مطالبات خود روبهروی بوریچ خواهد ایستاد. او اینجا و آنجا شاید از تعدیل شعارها و رویکردهایش گریزی نداشته باشد، و در جاهایی هم با اتکا به قانون اساسی جدید اهرم لازم را برای برهمزدن جنبههایی از نظم کنونی و عقبنشاندن مطالبات یادشده پیدا کند.
الگویی برای آمریکای جنوبی؟
بوریچ در کارزار انتخاباتیاش جملهای هم گفته بود که صرفاً برای شیلی قابل اهمیت نیست. او گفته است که در پایان ریاست جمهوریاش با قدرتی کمتر این مقام را ترک خواهد کرد. اشاره او به قانون اساسی جدید است که بر اساس حرف و حدیثهای جاری باید از یک سو نظام نسبی انتخابات مجلس را به ضرر نظام اکثریتی تقویت کند و مانع ماندن ساخت سیاسی در دست احزاب و محافل محدودی بشود و از سویی هم در کل، اختیارات مجلس مرکزی و مجالس و انجمنهای محلی را به ضرر نظام شدیداً ریاستی کنونی تقویت کند.
در کنار تضاد و شکافهای عمیق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، نظام انتخاباتی اکثریتی شیلی که با تمرکز اختیارات در دست رئیسجمهور هم توأم است از جمله عوامل بروز وضعیت کنونی در انتخابات اخیر و ایجاد دو قطبی شدید و ورود ناگهانی افراطیها در انتخابات و پرتاب آنها به مدارج بالای قدرت تلقی میشود.
همین نوع نظام در کل آمریکای لاتین نیز به روندها و رویدادهای مشابهای انجامیده است، از جمله در برزیل با به قدرت رساندن یک چهره حاشیهای مثل ژائیر بولسونارو. و شاید سال آینده هم در انتخابات آرژانتین به قدرتگیری راستی پوپولیست از حاشیه بیانجامد. وضعیتهای انسدادی در ونزوئلا و نیکاراگوئه و کشورهای مشابه هم با همین معضلات و مشکلات بیارتباط نیست.
تجریه احیاناً موفق شیلی در گذار از این وضعیت شاید برای کل منطقه هم مثبت و راهگشا باشد و نام این کشور از این پس صرفاً به عنوان مهد نئولیبرالیسم در ادبیات سیاسی مطرح نشود.