یادداشتی از حامد محمدی: در ایران مقامهای امنیتی میگویند دشمن برای فشار به جمهوری اسلامی تغییر راهبرد داده و با «جنگهای ترکیبی» همهجانبه به دنبال آن است که علاوه بر زیرساختهای نظامی با هدف «انتقال فشار به معیشت و رفاه مردم» در زیرساختهای غیرنظامی و خدماتی نیز اختلال ایجاد کند و با بهرهگیری حداکثری از شبکههای اجتماعی به دنبال ایجاد روحیه ناامیدی و بدبینی به نظاماند.
غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، هشدار میدهد: «دشمن به دلیل بازدارندگی ایجاد شده قدرت رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی را ندارد؛ لذا به جای رویارویی مستقیم راهبرد استفاده از نقاط قوت خود علیه نقاط ضعف و آسیبپذیر جمهوری اسلامی را در دستور کار قرار داده است.»
این مقام امنیتی گفته با «تغییر ماهیت تهدیدات» جمهوری اسلامی نیازمند تغییر در راهبردهای دفاعی در بخش نظامی و غیرنظامی کرده است.
رئیس سازمان پدافند غیرعامل اوایل دیماه به حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، گفت: «دشمنان عملیات علیه زیرساختهای حیاتی را در دستور کار خود قرار دادهاند» و امیرعبداللهیان ادعا کرد حملات سایبری علیه زیرساختهای ایران را در مجامع بینالمللی پیگیری حقوقی میکند!
انفجارهای پیاپی در تأسیسات اتمی و موشکی ایران، انفجارها و آتشسوزیهای مشکوک در کارخانههای پتروشیمی و پالایشگاهها، همینطور انفجارها در بعضی کارخانجات با فعالیتهای دوگانه صنعتی-نظامی، هدف گرفتن مقامات ارشد نظامی، حملات سایبری گسترده به زیرساختها نظیر سازمان بنادر و کشتیرانی، راهآهن و یا سیستم سوخت و پمپ بنزینها، تشدید درگیریها و تنشهای درون حکومتی، زمینگیر کردن پروژههای عمرانی، هزینهتراشی در سیاست خارجی، تحریمها، لو رفتن اطلاعات محرمانه و سرّی، کمبود کالاهای اساسی، نوسان نرخ ارز و اعتراضات عمومی و در مجموع هر آنچه که در لایههای مختلف برای نظام دردسر درست کند از نظر آنها مصداق همان «جنگ ترکیبی» است.
اواخر فروردین ۱۴۰۰ بود که محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران و معاون کنونی اقتصادی دولت، هشدار داد «کشور دچار تشدید آلودگی امنیتی شده» و توصیه کرد در دولت آینده [دولت رئیسی] باید در تمام ردهها و وزارتخانهها یک پاکسازی و سالمسازی امنیتی انجام شود.
به گفته مقامات جمهوری اسلامی، عمده این حملات از جانب اسرائیل و آمریکاست و گاهی پای سعودیها را هم وسط میکشند. مقامات سعودی و اسرائیلی مدام در مورد تشدید اقدامات تهدیدآمیز جمهوری اسلامی با احیای برجام هشدار میدهند و از تهدیدات موشکی و فعالیت گروههای شبه نظامی مورد حمایت سپاه ابراز نگرانی میکنند.
اصلیترین مأموریت شبهنظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی در منطقه نیز ضربه زدن به زیرساختهای نفتی، صنعتی و فرودگاهی کشورهایی نظیر عربستان سعودی، امارات و بحرین است. نهادهای امنیتی اسرائیل، آمریکا و بریتانیا بارها در مورد حملات سایبری هکرهای ایرانی وابسته به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات علیه زیرساختها یا مراکز حساس و آکادمیک خود گزارش دادند اما در مقایسه با ضربات امنیتی که جمهوری اسلامی دریافت میکند ناچیزند که دو علت اصلی دارد؛ بودجه و تجهیزات فنی و تخصصی.
اساس و بنیان جنگهای ترکیبی، برتری اطلاعاتی و تکنولوژیکی است که جمهوری اسلامی را در این بخش ضعیف میکند. به قول جلالی دشمن «با نقاط قوت خود نقاط ضعف و آسیبپذیر جمهوری اسلامی» را هدف قرار داده است.
یکی از چالشهای اصلی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و بخش خصوصی برای اجرای طرحهای پدافند غیرعامل کمبود پول و امکانات است. به همین منظور طرحی در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ارائه شده که «بخش خصوصی هر مقدار بر اساس استانداردهای سازمان پدافند غیرعامل برای تقویت زیرساختهای خود هزینه کند آن هزینهها از مالیاتشان کم میشود.»
جمهوری اسلامی ایران پیدا و پنهان حمایت مالی و تسلیحاتیهای از گروههای نیابتی یا «جریان مقاومت» را به عنوان راهبردی در مقابل اقدامات تحریمی غربیها که منجر به جرقههای اعتراضات اجتماعی میشود تعریف میکند.
هدفگیری زیرساختها بخشی از همان جنگهای ترکیبی (Hybrid warfare) در «مناطق خاکستری» است که نه فقط در خاورمیانه بلکه به شیوه رایج در تنشهای سایر کانونهای ملتهب جهان بدل شده است. به جرائت جایی از شرق اروپا تا جنوبیترین سواحل خاورمیانه به «فلات بحران» تبدیل شده است.
روسیه بیش از ۱۰۰ هزار نیروی نظامی با ادوات سنگین در مرز اوکراین مستقر کرده، اما حملات سایبری به سایتهای دولتی و زیرساختهای اوکراین توسط هکرها هفتهها پیش از این لشکرکشی شروع شد و بدافزارهای مخرّب در شبکههای داخلی سازمانهای دولتی اوکراین قرار داده شده و مظنون اصلی روسها هستند.
جان هالتکویست، معاون تحلیل اطلاعاتی در گروه امنیت سایبری ماندیانت (Mandiant) میگوید «عملیات سایبری تهاجمی، ابزاری است که میتواند قبل از شلیک گلولهها و موشکها مورد استفاده قرار گیرند». شرکتهای امنیت شبکه اکنون به دولتهای غربی هشدار دادند که روسیه در تلاش است تا دسترسی درازمدت و سیستماتیک به نقاط مختلفی در زنجیره تأمین فناوری پیدا کند و به دنبال جاسوسی است.
اخیراً وزارت خزانهداری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد «روسیه به سرویسهای اطلاعاتی خود دستور داده است تا مقامات فعلی و سابق دولت اوکراین را استخدام کنند تا آماده شوند دولت را به دست بگیرند و زیرساختهای حیاتی اوکراین را با نیروهای اشغالگر روسیه کنترل کنند».
دولتهای بلاروس و قزاقستان که خود را که حمایتهای روسیه را پست سر خود دارند، اخیراً با اعتراضات ضدحکومتی روبهرو شدند. رهبران این کشورها دولتهای غربی را متهم به تحریک مردم و حملات سایبری به زیرساختها و اقدامات مخرب علیه حکومتهایشان میکنند.
غربیها نیز روسیه و چین و حتی جمهوری اسلامی و کرهشمالی را متهم به حملات سایبری میکنند. «جنگهای ترکیبی» طیف وسیعی از اقدامات «روانی، سایبری و ایذایی» است که از یک سو به معادلات سیاسی گره میخورد و از سوی دیگر به اقدامات نظامی اما نه ابزارهای دیپلماتیک است و نه جنگ و در جایی بین این دو تعریف میشود.
جنگهای جهانی در درازای تاریخ از سوی مورخان «جنگ اول و دوم» نام گرفت. «جنگ سرد» از سال ۱۹۴۵ پس از پایان جنگ دوم جهانی آغاز شد، اما در آوریل سال ۱۹۴۷ برنارد باروش، سیاستمدار آمریکایی، از این اصطلاح استفاده کرد و همان دوران روزنامهنگار آمریکایی به نام والتر لیپمن مجموعه مقالاتی و کتابی را به نام «جنگ سرد» منتشر کرد تا این عبارت در توصیف آن مقطع تاریخی که مربوط به کشمکشهای ژئوپلیتیکی بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش (بلوک شرق) و آمریکا و متحدانش (بلوک غرب) و رقابتهای تسلیحاتی بود رایج شد.
بنابراین هیچ بعید نیست در آیندهای نه چندان دور تئوریسینهای جسور و روزنامهنگاران سرشناس «جنگ ترکیبی جهانی» را وارد ادبیات سیاسی دنیا کنند.