اعتراضات سیاسی در ابعادی که در ۷۵ سال حیات اسرائیل سابقه نداشته، گسترش یافته و تمامی نهادها و امور زندگی و سیاست داخلی و خارجی را تحتتأثیر قرار داده است. دولت بنیامین نتانیاهو هنوز از پیگیری «اصلاحات قضایی» کوتاه نیامده و فقط آن به تعویق انداخته و صدها هزار اسرائیلی روزهای اعتراض را به «هفته فلج ملی» ارتقا دادهاند.
چه کسانی پشت تبدیل زنان «قصه ندیمه» به نماد اعتراضات هستند؟
شنلهای بلند قرمز رنگ و کلاه سفید بزرگ لبهداری که هم دید را محدود میکند و هم امکان دیدهشدن صورت زن را از دیگران میپوشاند، بر روی شلوارهای جین و تیشرتهای عادی زنان و دختران اسرائیل، این روزها به یکی از نمادهای بارز در تظاهرات مخالفان تغییرات دستگاه قضایی تبدیل شده است.
زنانی با این شمایل اکنون نه تنها در کانون تظاهرات عظیم در این کشور هستند بلکه در تجمعهای اعتراضی اسرائیلیان در خارج نیز، برای ابراز همبستگی با مردم درون کشور، از جمله در تظاهرات علیه حضور بنیامین نتانیاهو در برلین و لندن دیده شدند.
رسانههای خارجی به این نماد تظاهرات توجه زیادی نشان داده و مارگارت اتوود، نویسنده کانادایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که خالق زنانی با این نماد بوده، برای زنان معترض اسرائیلی پیام همبستگی فرستاده است.
مارگارت اتوود در کتاب تخیلی «قصه ندیمه» زنانی را در جامعهای تمامیتخواه ترسیم کرده که توان فرزندآوریشان به خدمت خدایگان جامعه درآورده شده است؛ ندیمههایی که با محروم شدن از حقوق خود، در جامعهای که به کنترل یک فرقه سیاسی و مذهبی رادیکال درآمده، در خانۀ فرمانده بردهوار نگه داشته میشوند و پس از وضع حمل برای فرمانده، به خانۀ فرمانده دیگری منتقل میشوند.
ندیمههای این رمان در بیرون از خانه شنل قرمز و کلاه سفید بزرگ بر سردارند تا تنها کمی از راه جلوی خود را بیابند نه چیز دیگری را و کسی هم روی آنان را نبیند.
اما در زندگی حقیقی در بخشهای زیادی از محلهها و شهرکهای مذهبینشین یهودی در اسرائیل، زنان و دختران همواره ناچار بودهاند که شرایط اجتماعی یک جامعۀ مذهبی را تحمل کنند و بسیاری نیز با طیب خاطر هم پوشش مذهبی دارند و هم موهای خود را میترشاند و کلاهگیس برسر میگذارند یا گاه شنلهای بلند سیاهرنگ که شباهت زیادی به چادر دارد، بر سر میگذارند.
شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل این هفته با زنی گفتوگو کرد که زنان «قصه ندیمه» را بر اساس سریالی که از روی داستان نوشته مارگارت اتوود ساخته شده بود، به نماد اعتراضات مبدل کرد.
موران زر-کاتساشتین، ۴۲ ساله و مأمور پیشین سازمان امنیت داخلی اسرائیل است که در یک خانوادۀ مذهبی یهودی شرقیتبار بزرگ شده و در خانواده خود نیز قربانی خشونت بوده است. او در این مصاحبه گفت که خودش و زنان همفکرش، برخلاف ادعای وزیران و مقامات طرفدار نتانیاهو، از آلمان یا از ایران پول نگرفتهاند بلکه خواستهاند با این کار خشم عمیق خود را نسبت به تلاش حکومت جهت به بردگیکشاندن زنان و سلب حقوق آنها نشان دهد.
خانم موران تأکید دارد که این ابتکار را در آغاز برای جلب توجه در نخستین روزهای اعتراضات نشان داد اما تصور نمیکرد که تا این حد بازتاب داشته باشد و به نمادی جدی در تجمعها تبدیل شود.
خانم میتال، یکی دیگر از زنان گروه، میگوید: مردم و مخصوصاً زنان در زندگی روزانه دنبال مشغولیات و کار عادی خود هستند اما وقتی شمار زیادی زن را به شمایل زنان سریال «قصه ندیمه» میبینند، با خود فکر میکنند چه دلیلی دارد این همه زن به اعتراضات پیوستهاند و اینجاست که شمار معترضان در این شکل افزایش یافته است.
شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل از این زنان پرسید آیا نگران نیستند که این رویۀ رادیکال به ضد خود تبدیل شود و نفرت از این عملکرد را در جامعه در پی آورد؟
خانم کهن مور، یکی از زنان گروه میگوید او و همرزمانش نگراناند که تغییرات دستگاه قضایی و مسلطشدن بیشتر مذهبیون بر جامعه، زنان اسرائیلی را نیز در وضعیتی شبیه زنان در ایران یا کشورهای زیرنفوذ مذهبیون قرار دهد. او میگوید تصور کنید که بهزودی ما ناچار شویم حتی برای بیرون آوردن پول از عابربانکها امضای الکترونیک شوهرمان را هم اسکن کنیم.
گالیت دیستل اعتباریان، وزیر ایرانیزاده اطلاعرسانی، یکی از مخالفان سرسخت گروه زنان شنلپوش است. خانم اعتباریان در مجلس، دولت، رسانهها و در صفحات خود در فضای مجازی معتقد است که این زنان تنها گروهی لوس و نازپرورده هستند که هیچ بخشی از جامعۀ واقعی را نمایندگی نمیکنند و با اغراض سیاسی روشن، علیه دولت و برنامههای آن وارد میدان شدهاند.
آیا میتوان اسرائیل را در جای دیگری برپا کرد؟
اسرائیل یکی از کشورهای کوچک جهان از نظر مساحت است. تمامیت ارضی آن در کانون نزاعی دهها ساله با فلسطینیان قرار دارد و بخشی از اعراب دارای تابعیت اسرائیل نیز همواره خود را بخشی جداییناپذیر از اراضی و تاریخ ملت فلسطین نامیدهاند و مرزهای این کشور روشن نیست.
اما برخی از حامیان اعتراضات جاری در اسرائیل این روزها به طرزی فزاینده، چه بهطعنه و چه بهجد، خواهان تقسیم کشور یا دستکم تبدیل آن به چند بخش کاملاً جداگانه مانند کانتونها در کشوری مانند سوئیس هستند و میگویند چون دولت و راستگرایان حاکم به ماهها اعتراضات مخالفان تغییرات دستگاه قضایی توجه ندارند، شاید راهکار این باشد که مذهبیون دولت خود را داشته باشند، عربهای تابع اسرائیل کشور خود را به پا کنند و یهودیان غیرمذهبی هم در قلمرو دولت خود زندگی کنند تا امور و هزینه مالیات آنها بر اساس اراده ساکنین مصرف شود و تنها نهادهایی مانند ارتش، از همه مردم دفاع کنند.
نامهایی مانند «کشور یِهودا» «کشور تلآویو» و نظایر اینها هم در همین زمینه به گوش میرسد.
پس از کشف یک گروه جداییطلب با الهام از اندیشه تئودور هرتسل، متفکر برپایی اسرائیل، فعالان آن گفتند که اگر نتوانند در این سرزمین «اسرائیل دوم» را به پا کنند، پس باید سراغ کشورهای دیگر جهان بروند و درخواست کنند که زمینی به آنها بدهند تا دولت دوم اسرائیل را در آن تأسیس کنند.
چه بسا که در زمان کنگرههای جنبش صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم میلادی در بازل سوئیس، کم نبودند کنشگران یهودی که تشکیل کشوری برای یهودیان را در سرزمینهایی مانند آنگولا توصیه میکردند و معتقد بودند که برپایی اسرائیل در «ارض تاریخی» در غرب آسیا با معضلات زیادی روبهروست و این تئودور هرتسل بود که بر تشکیل اسرائیل در این سرزمین اصرار داشت و داوید بنگوریون در آخرین دوره قیمومیت بریتانیا بر این بخش از خاورمیانه برپایی «دولت یهود، به نام اسرائیل» را اعلام کرد.
اسرائیلیهای معترض در جستوجوی زندگی در کشورهای دیگر
همزمان با انتشار گزارش سالانه «سعادتمندی» که اسرائیل را در سال ۲۰۲۲ در رده چهارم جهانی معرفی کرد و شاخصهای آن بر اساس دادههای دوران پیش از آغاز اعتراضات گسترده ماههای اخیر تنظیم شده بود، روزنامه جروزالم پست آنچه را که برخی از مردم از جمله جوانان و میانسالان تنها در جمع محدود دوستان و بستگان خود بیان میکردند، عمومی کرد؛ افشای اینکه این روزها کم نیستند اسرائیلیهایی که در تقلای آغاز زندگی در گوشه دیگری از دنیا هستند.
بهنوشتۀ این روزنامه، در نتیجۀ اصرار دولت و همفکرانش برای تغییرات دستگاه قضایی و تغییر ماهیت حکومت، این گروه از اسرائیلیها احساس میکنند که زمان آن رسیده که کشورشان را ترک کنند.
این اسرائیلیها این روزها برای گرفتن گذرنامه از دولتهایی مانند پرتغال، لهستان و حتی مراکش، که اکثرا سرزمین اجدادیشان بوده، اقدام کردهاند. بسیاری نیز یونان، قبرس و سایر کشورهای دور و نزدیک اروپایی را بررسی میکنند.
دانیل شلیدر و یار زندگیاش، لیاور، در میان کسانی هستند که این روزها آپارتمانی در بارسلون اسپانیا یافتهاند و بهخاطر هزینۀ زندگی نسبتاً ارزان اسپانیا (در قیاس با اسرائیل که یکی از گرانترین کشورهاست)، چمدانها را با هدف مهاجرت بستهاند.
این زوج در میان معترضانی هستند که باور دارند تغییرات دستگاه قضایی قدرت و استقلال قوه قضاییه سلب را خواهد گرفت، و چون توانی در خود برای تغییر مسیر حاکمیت نمیبینند، ترک کشور را ترجیح دادهاند هرچند که با قلبی مالامال از اندوه به این تصمیم رسیدهاند. دانیل میگوید «انقلاب قضایی» راستگرایان همان کاهی بود که «کمر شتر را شکست».
«امیر کوهن» نام مستعار یک مدرس علوم کامپیوتر است که وضعیت اسرائیل را «در آستانه جنگ داخلی» میداند. او که یکی از برادرانش را در جنگ غزه از دست داده، همراه با سایر برادرانش برای دریافت گذرنامه مجارستان اقدام کرده است.
عومر میزراخی، یک پیمانکار ساکن اورشلیم، میگوید که روزی پشت چراغ راهنمایی فکر کرد اگر الان با تهاجم تروریستی روبهرو شود، باید چه کند. او میگوید هراس دائمی از عملیات پیاپی تروریستی، فکر تغییر محل زندگی را در ذهنش انداخت. عومر که راهی سندیگو شده، میگوید خود را از بنبست سیاستمدارانی در اسرائیل که بیش از حد در جنگ منیتها درگیرند، رها کرده است.
خدانگهدار، من راهی لندن هستم
شبکه «کان» اسرائیل در روز سفر بنیامین نتانیاهو به لندن، در حالی که دهها هزار اسرائیلیها در نقاط مختلف کشور و سپس شماری از اسرائیلیهای ساکن بریتانیا علیه او تظاهرات کردند، یک ترانه قدیمی خواننده مشهور خانم حوا آلبرتاشتین را، با صدای چهار کمدین سرشناس و کارکشته در یک برنامه طنز پربیننده بازسازی کرد تا به زبان طنز آنچه را که ظاهراً در دل نخستوزیر در برابر اعتراضات مردم کشورش میگذرد، بیان کند:
خدانگهدار،
من راهی لندن هستم،
به بدرقه شما نیازی ندارم،
راهی لندن هستم،
نه به این خاطر که کسی در لندن منتظر من است،
نه به این دلیل که دربارۀ لندن متوهم شدهام،
آنجا نیز تنها خواهم بود، شاید برای همۀ عمر تنها بمانم،
اما خب، لندن تلویزیون و موسیقی و سینمای بهتری دارد، مردمش هم سخاوتمندترند،
در لندن اندوه راحتتر سپری میشود،
...
خدانگهدار، خدانگهدار،
من راهی لندن هستم...