با آغاز فصل خرداد و شروع زمان جابهجایی اجارهنشینها، تورم بار دیگر حضور سنگین خود را در سبد معیشت خانوارهای ایرانی نشان داده است؛ برای مستأجران هزینهکردن بیش از ۵۰ درصدِ درآمد یعنی سقوط بیشتر زیر خط فقر.
سه موج بزرگ تورمی سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ مهاجرت از شهرهای بزرگ و حاشیهنشینی شهرهای ایران را افزایش داده است. تا قبل از موج تورمی سال ۱۳۹۹، آخرین آمار حاشیهنشینی براساس گزارش وزارت راه و شهرسازی، سکونت ۲۶ میلیون نفر حاشیهنشین در اطراف شهرهای بزرگ را تأیید میکند.
علاوه بر حاشیهنشینی، پدیدۀ مهاجرت از شهرهای بزرگ نیز بهدنبال افزایش قیمت اجاره مسکن در سالهای اخیر شدت گرفته است. گزارش دقیقی از مهاجران جدید و حاشیهنشینان در دست نیست، با این حال برخی منابع غیررسمی تأیید میکنند که با افزایش قیمت مسکن در شهرهای بزرگ، تقاضا برای اجارۀ خانه دراطراف شهرهای بزرگ شدت گرفته است.
امسال دستمزد کارگران ۲۷ درصد افزایش یافته است؛ رقمی که در مقایسه با تورم ۶۰ درصدی اسفند سال قبل دستکم ۳۳ درصد عقبتر از تورم است.
در محاسبات نرخ تورم در ایران تغییرات قیمت مسکن محاسبه نمیشود، این درحالی است که بر اساس آمارهای سال ۱۳۹۹ هزینه مسکن در سبد خانوارها در کل کشور ۴۳ درصد و در تهران ۵۰ درصد بوده است.
پیشبینیها نشان میدهد که همزمان با موج تورمی جدید، تورم مسکن در آستانۀ فصل جابهجایی ۴۰ درصد افزایش یابد. این بدان معناست که بیش از ۵۰ درصد از سبد معیشت خانوارهای کارگری باید به تأمین مسکن اختصاص یابد.
میلیاردرهای فقیر
تورم فقط زندگی کارگران را دگرگون نکرده است؛ طبقۀ متوسط که تنها داراییشان خانهای است که در آن سکونت دارند نیز در موج افزایشی تورم در امان نمانده است. آنها ناچارند همۀ درآمدشان را هزینه کنند، در نتیجه پسانداز از زندگی آنها حذف شده است.
این گروه که دهکهای سه تا شش درآمدی را تشکیل میدهند، متوسط قیمت خانههایشان در سالهای اخیر افزایش یافته، اما دخل و خرجشان با هم نمیخواند.
اقتصاددانان هشدار میدهند که موجهای تورمی بهتدریج طبقه متوسط را در ایران کوچکتر خواهد کرد؛ اتفاقی که در سالهای اخیر شتاب گرفته و پسانداز این طبقه از جامعه را به زیر صفر سوق داده است.
بر اساس آمارهای رسمی دولت، از جمعیت حدود ۸۸ میلیون نفری ایران ۳۰ درصد یارانه ۴۰۰ هزار تومانی و ۶۰ درصد دیگر یارانه ۳۰۰ هزار تومانی دریافت میکنند. این آمار و ارقام، با نظرداشت دادههای تورمی، خود نشانگر گستردگی جمعیت زیر خط فقر و همچنین جمعیت زیر خط فقر مطلق است.
علاوه بر این آمار، سازمان بهزیستی ایران گزارش داده که تا آبان سال ۱۴۰۱، ۱۲۸ هزار و ۷۷۸ نفر پشت نوبت دریافت مستمری بودهاند که بهگفتۀ علیمحمد قادری، رئیس این سازمان، این رقم تا پایان سال ۱۴۰۱ به ۱۶۰ هزار نفر رسیده است.
سقوط بیشتر زیر خط فقر
کارگران، در تورم ۷۰ درصدی که برخی رسانههای ایران برای ابتدای سال ۱۴۰۲ اعلام کردهاند، بیشترین فشار را تحمل میکنند.
سال گذشته اعلام شد خانوارهایی که درآمد ماهانه آنها زیر ۳۰ میلیون تومان است، زیر خط فقر قرار دارند. این محاسبه برای یک خانوار چهارنفره که سال قبل درآمد ماهانهای کمتر از ۶ میلیون و ۳۵۷ هزار تومان داشته، فقر مطلق اعلام شده است.
با توجه به اینکه حداقل دستمزد کارگری در سال گذشته ۴ میلیون و ۱۷۹ هزار تومان بوده، یعنی کل ۱۲ میلیون کارگر در ایران زیر خط فقر مطلق زندگی کردهاند.
شرایط امسال هم تفاوت چندانی با سال گذشته ندارد. افزایش ۲۷ درصدی حداقل دستمزد کارگری و افزایش ۲۰ درصدی حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران، فاصله درآمد این گروهها را با خط فقر مطلق فاصله معنادارتر کرده است.
ناصر چمنی، فعال کارگری، در گفتوگو با روزنامه ایران به تاریخ ۳ آبان ۱۴۰۱ گفته بود که بیش از ۵۰ درصد جمعیت ایران را کارگران و خانوارهای کارگری تشکیل میدهند.