گرچه هنوز هم مرگ رهبر گروه واگنر در هواپیمایی که روز چهارشنبه یکم شهریور در نزدیکی مسکو سقوط کرد قطعی نیست، با توجه به سابقۀ مناقشۀ او و کرملین و نوع رویکرد رهبری روسیه نسبت به «مخالفان»، روایت غالب فعلاً این است که کار کار کرملین است. اگر کشتهشدن پریگوژین واقعیت داشته باشد، این مرگ حامل چه پیامی است و چه تأثیراتی بر صحنۀ نظامی روسیه و رویکردهای آن در آفریقا خواهد داشت؟
روز پنجم تیر امسال، دو روز بعد از آنکه شورش نیروهای واگنر، تسلط آنها بر شهر روستوف و حرکتشان به سوی مسکو متوقف شد، ولادیمیر پوتین در پیامی تلویزیونی تصویری غیرواقعی از کل ماجرا ارائه کرد که میشد آن را نوعی قوت قلب بخشیدن به خود و ابواب جمعیاش تلقی کرد یا لاف و عرض اندام پس از غائله.
رهبر کرملین در آن پیام تصویری از واکنش جامعه و نهادهای امنیتی و نظامی در برابر شورش گروه واگنر به دست داد که گویی از یک اتفاقِ بهکلی متفاوت صحبت میکند. او از همبستگی جامعه و مقاومت آن در برابر شورش گفت و از انسجام و هوشیاری و اقدامات بهموقع دستگاههای امنیتی و نظامی و خلبانان و نهایتاً اینکه هرگونه تهدیدی از این دست سرکوب خواهد شد و حرفها و تهدیداتی از این دست.
صرفنظر از اینکه یوگنی پریگوژین در آن شورش قصد کودتا داشت یا آنگونه که خود بعدتر گفت، تلاشی بود که مانع ادغام نیروهایش در صفوف ارتش منظم روسیه شود، قضاوت پوتین در آن پیام اما دربارۀ اقدام او روشن بود: «این یک خیانت است.»
پنج روز پس از شورش اما پوتین و پریگوژین با یکدیگر دیدار کردند و بعدتر هم پریگوژین در حاشیه دیدار پوتین با شماری از رهبران آفریقایی در سنت پترزبورگ دیده شد. بحث محوری هم این بود که گروه واگنر کماکان بهعنوان ابزار سخت سیاست خارجی روسیه در شماری از کشورهای آفریقایی عمل خواهد کرد.
همۀ این دیدارها و بحثها این تلقی را پیش آورد که شاید «خائن» خواندن پریگوژین امری لحظهای بوده، مشمول فراموشی شده و همۀ امور در مناسبات کرملین و رهبر واگنر حالا با سلام و صلوات ختمبهخیر شده است.
اما تجربۀ حیات سیاسی و سنت تصفیۀ مخالفان در روسیه قبل و بعد از سقوط شوروی این تردید را در هوا نگه داشته بود که آیا واقعاً شورش پریگوژین و خائن خواندن او از سوی پوتین بدون عقوبت خواهد ماند.
هنوز هم پروندۀ ترور بوریس نمتسوف، از چهرههای برجستۀ مخالف پوتین، در سال ۲۰۱۵ در فاصلهای نه چندان دور از کاخ کرملین گشوده است. سر و ته ماجرای قتل روزنامهنگار منتقد، خانم آنا پولیتکوفسکایا، را هم با یک محاکمۀ نمایشی به هم آوردهاند. جزئیات قتل مشکوک برخی از چهرههای بریده از سازمان امنیت روسیه در خارج از کشور هم در هالهای از ابهام است و شمار بیشتری از مخالفان و منتقدان، بهخصوص پس از شروع جنگ با اوکراین، به دلیل بیم جان یا خطر حبس و زندان، فرار از کشور را بر ماندن ترجیح دادهاند.
پریگوژین البته بهعنوان یار غار و «آشپز» پوتین شناخته میشد و گروهش (واگنر) هم در اصل برکشیدۀ خود کرملین بود. به این ترتیب، عنوان «مخالف» برای پریگوژین شاید بیمسما باشد، ولی حرف همیشگی پوتین که «خیانت بیمجازات نخواهد ماند»، حالا در مورد شورش این گروه «خودی» هم شاید مصداق یافته باشد.
اگر هم دست کرملین در کار نبوده باشد
در مورد مرگ قطعی پریگوژین هنوز اطلاع دقیق و تأییدشدهای در دست نیست و به جز بودنِ نام او و دیمتری یوتکین، دیگر بنیانگذار گروه واگنر و فرمانده رسمی آن در حال حاضر، در فهرست سرنشینان هواپیمای سرنگونشده نشانه و سند دیگری حاکی کشتهشدن آنان هنوز ارائه نشده است.
همزمان با هواپیمای سقوطکرده یا ساقطشده، هواپیمای دیگری متعلق به گروه واگنر هم در آسمان بوده که به مسکو بازگردانده شده و این شایعه هم در هواست که شاید پریگوژین مسافر این یکی بوده باشد.
برخی از کانالهای هوادار گروه واگنر حتی مدعیاند که رهبر گروه در آفریقاست. این نظر هم وجود دارد که سقوط هواپیما نوعی صحنهسازی برای دورکردن پریگوژین از انظار عمومی است تا او بهتر بتواند فعالیتها و مقاصد کرملین را در آفریقا دنبال کند.
حضور پریگوژین در هواپیمای سقوطکرده یا ساقطشده تأیید هم بشود، باز هم بعید است که جزئیات دقیق سقوط و اینکه حکومت روسیه در آن چه نقشی بازی کرده، بهسادگی و به این زودیها روشن شود. در حال حاضر اما این ظن قوی که سقوط هواپیما با شورش اوائل تیر و «خائن» خواندن واگنر از سوی پوتین بیارتباط نیست، روایت اصلی و غالب روز است. برخی این سقوط را نوعی «اعدام علنی» و پرمعنای پریگوژین توصیف کردهاند که زهر چشم گرفتن از هر مخالف و منتقدی پیام اصلی آن است.
اگر روایت سرنگونسازی هواپیمای واگنر و کشتهشدن پریگوژین تأیید شود یا دستکم شواهد و اسنادی در تکذیب آن ارائه نشود، در وهله اول به سود پیام و رویکرد رایج کرملین و ابواب جمعی آن در برابر مخالفان و منتقدان جدیاش (ولو که از «راه خطا» هم برگشته باشد) عمل خواهد کرد: هرکس که به هر ترتیبی عَلَم مخالفت علیه کرملین بلند کند، باید بیم جان خود کند یا دستکم منتظر بند و زندان باشد.
حالا دیگر کمتر جای تردید است که پریگوژین رئیس یک باند تبهکار بود که تأسیس آن و فعالیتهایش در سوریه و کشورهای آفریقایی، بهرغم تکذیبها، سال ۲۰۱۴ در ارتباط و هماهنگی با کرملین به جریان افتاد.
خود پریگوژین گفته بود که «ما سر از جهنم در خواهیم آورد، ولی در آنجا هم بهترینها خواهیم بود». دیروز هم هوادرانش در شبکههای اجتماعی نوشتند که «مطمئن هستیم که او در جهنم هم بهترین خواهد بود».
همین توصیفات شاید نشان دهد که دار و دستۀ واگنر خود نیز به ماهیت تبهکارانۀ اقدامات خود، ازجمله بهکارگیری تبهکاران و جنایتکاران مشمول حبس در صفوف خود، درگیربودن در زدوبندهای سیاسی و نظامی و کودتاها در برخی کشورهای آفریقایی، اشتغال به قاچاق جواهرات و اشیای قیمتی در این قاره و بهخصوص به نمایشگذاشتن میزان بالایی از ددمنشی در مشارکت در جنگ اوکراین و بازتاب منفی این کارنامه در میان مردم داخل و خارج روسیه، واقف بود.
از این رو، در خود روسیه هم، حتی آنهایی هم که با کرملین میانۀ خوشی ندارند، شاید برای کشتهشدن پریگوژین و همدستانش ابراز تاسف نکنند. کما اینکه در اوکراین هم صرفنظر از اینکه مرگ پریگوژین تأثیری بر صفوف و انسجام ارتش روسیه و وضعیت در جبهههای جنگ بگذارد یا نگذارد، فینفسه با «استقبال» و خشنودی روبرو شده است.
دغدغۀ کرملین در مورد پیامد مرگ پریگوژین؟
پس از پایان شورش اوایل تیرماه، توافق بر سر انتقال نیروی واگنر به بلاروس و ادامۀ فعالیت آن در آفریقا روایت رسمی در روسیه شد. همزمان این بحث هم جریان داشت که کرملین تا انحلال کامل این نیرو به جانشینکردن پریگوژین با یک چهرۀ «خودیتر» از درون این نیرو، یعنی آندره ترشف، اقدام خواهد کرد.
در هفتههای اخیر اما خبرها بیش از پیش بر کاهش تأمین مالی گروه از سوی کرملین متمرکز بود، بهگونهای که بخشی از نیروهای واگنر مستقر در بلاروس ترک این منطقه و پیوستن به ارتش را بر ماندن در گروه ترجیح دادهاند.
این گمانه حالا بیش از پیش مطرح است که کشتهشدن پریگوژین و دیگر چهرههای قدرتمند گروه واگنر در جریان سقوط هواپیما عملاً تیر خلاص بر موجودیت این گروه است؛ بهخصوص که برای حضور روسیه در آفریقا، وزارت دفاع گروههای مزدور تازهای سر هم کرده است و کُمیت کرملین در آفریقا بدون واگنر هم لنگ نمیماند.
گرچه شورش گروه واگنر با توجه به ختم آن و آشتیکنان بیفرجام پریگوژین با پوتین اثرات چندانی در صفوف ارتش و نیروهای مسلح نداشت و فعل و انفعالات جنگی در جبههها علیه اوکراین را دچار اختلال نکرد، ولی حالا معلوم نیست که آیا کشتهشدن پریگوژین و دیگر بنیانگذار واگنر، یعنی دیمتری اوتکین، و برخی دیگر از فرماندهان ارشد واگنر در سقوط هواپیما فاقد تأثیر باشد و بدون پیامد بماند، حتی اگر برخی تحلیلها دربارۀ «اثرات فاجعهبار» این حادثه در صفوف نیروهای مسلح که از سوی برخی صاحبنظران روسیه عنوان شده، اغراقآمیز به نظر برسد.
با این همه، برکناری همزمان سرگئی سورویکین، فرمانده نیروهای هوافضای روسیه که روابط نزدیکی با پریگوژین داشت، و جانشینی او با فردی «خودیتر» که با وزیر دفاع و فرمانده ستاد مشترک ارتش همخوانی دارد، شاید بتواند اینگونه تعبیر شود که کرملین اگر پشت سقوط هواپیمای گروه واگنر و کشتهشدن پریگوژین بوده باشد، چندان دغدغهای از این اقدام «حذفی» خود نداشته و حتی آن را با اقدامات دیگری در راستای «پریگوژینزدایی» بیشتر در ارتش همراه کرده است.
نیروهای واگنر مدتها بود که دیگر در جنگ اوکراین نقشی نداشتند و اگر نگران نبودن کرملین از حذف پریگوژین و تأثیر احتمالی آن بر صفوف و روحیۀ نیروهای مسلح واقعی باشد، آن گاه شاید بتوان گفت که تأثیر این حذف بر وضعیت در جبهههای جنگ هم شاید چندان فاحش نباشد.
به عبارت دیگر، کماکان نوع اقدامات و تاکتیکها و سلاحهایی که اوکراین به کار خواهد گرفت، در روند و سرنوشت جنگ بیشتر مؤثر خواهد بود تا فعل و انفعالات داخلی روسیه در ایام اخیر.