آتیلا پسیانی هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون، پس از یک دوره بیماری طولانی، ۱۴ مهرماه در پاریس خاموش شد و پیکرش امروز پنجشنبه ۲۰ مهر در تهران بدرقه و به خاک سپرده شد.
درگذشت آتیلا پسیانی به فاصلۀ کوتاهی از فردوس کاویانی رخ داد که روزگاری با هم «برو بیا»یی داشتند در محلهای به همین نام که برنامۀ تلویزیونی پرطرفدارِ سالهای خاکستری دهۀ شصت خورشیدی بود.
آتیلا فرزند هنرپیشۀ برجسته، جمیله شیخی، بود. پدرش را در کودکی، وقتی همراه با خانواده برای مأموریتی در بهشهر بود، از دست داد و با مادر به تهران بازگشت.
در سال ۱۳۴۶، ده ساله بود که بازیگری را خیلی تصادفی در نمایشی از رکنالدین خسروی به نام «حکومت زمانخان» در دو نقش ولیعهد شاه قاجار و شاگرد دلاک تجربه کرد.
ماجرا این بود که بازیگر این نقشها آن روز برای اجرا حاضر نشده بود و به درخواست کارگردان آتیلای نوجوان آنگونه که خود گفته است «با بداههکاریهایاش» به جمع بازیگران این نمایش که اثر میرزا آقا تبریزی بود، پیوست.
این تجربه او را در کنار بزرگان هنر نمایش، محمدعلی کشاورز، پرویز پورحسینی و سعید پورصمیمی روی صحنه تئاتر ۲۵ شهریور آن روز (سنگلج) برد. آتیلای نوجوان برای اجرای اولین نمایش زندگی هنریاش ۲۴۰ تک تومانی هم دستمزد گرفت.
آتیلا پسیانی با فیلم سینمایی «مرگ سفید» به کارگردانی حسین زندباف در سال ۱۳۶۱ طعم سینمای حرفهای را چشید
آتیلا پسیانی گفته بود که در ۱۱ سالگی با دیدن نمایش «پژوهشی ژرف و سترگ و نو، در سنگوارههای دوره بیست و پنجم زمینشناسی یا چهاردهم، بیستم، و غیره، فرقی نمیکند» (نوشته عباس نعلبندیان و کارگردانی آربی آوانسیان)، با وجود مخالفت مادرش با این نمایش، به این نتیجه رسیده بود که «قطعاً در کار نمایش» خواهد ماند.
او از ۱۶ سالگی وارد کارگاه نمایش میشود و خود را تربیتشدۀ این تشکل تئاتری میدانست.
در سال ۱۳۶۸ با همان الگو گروه تئاتری خودش به نام «بازی» را با حضور فاطمه نقوی، همسرش، و حسین عاطفی تأسیس کرد تا به سبک تجربهگرای خود زیر عنوان تئاتر آلترناتیو با نمایشنامههایی از محمد چرمشیر عینیت ببخشد.
یکی از آخرین کارهای گروه «بازی» نمایش «قهوه قجری» بود که در اجرای مجدد آن آتیلا پسیانی نوید محمدزاده، هوتن شکیبا و گروه جوانتری از بازیگران را به کار گرفته بود.
آتیلا پسیانی در ۱۷ سالگی برای بازی در فیلمی دعوت میشود اما این دعوت را رد میکند، تا اینکه سال ۱۳۵۵ در اولین فیلم ابراهیم وحیدزاده برای تِلفیلم (نام سابق سیمافیلم) به نام «آرتیست» ۴۰ ثانیه جلوی دوربین میرود؛ فیلمی که گویا نسخهای از آن موجود نیست و در شمار فیلمهای «گمشده » تلقی میشود.
آقای پسیانی در دانشگاه پای کرسی بهرام بیضایی، حمید سمندریان، شمیم بهار و بسیاری چهرههای برجستۀ دیگر نشسته بود اما در نهایت منتقد سامانه آموزش هنر نمایش در دانشگاههای ایران بود و بین تحصیلاتش در این رشته و بازیگری روی صحنه خط فاصله میگذاشت؛ همان خط فاصلهای که بعدها او را در کسوت استادی هم به این نتیجه رساند که «نمیتواند در این سامانه آموزشی مثمر ثمر باشد».
در نهایت آتیلا پسیانی با فیلم سینمایی «مرگ سفید» به کارگردانی حسین زندباف در سال ۱۳۶۱ طعم سینمای حرفهای را به همراه همسرش میچشد اما در این فیلم در زمره هنرپیشگان اصلی نیست و حتی نام همسرش جلوتر از او در عنوانبندی فیلم آمده است.
فیلم اول که گویا به مذاق او چندان نساخته، آقای پسیانی را برای مدتی از سینما دور نگه میدارد تا اینکه فیلم «طلسم» به کارگردانی داریوش فرهنگ تبدیل به جدیترین حضور سینمایی و استمرار آن برای این بازیگر میشود.
فرزاد مؤتمن کارگردان و مدرس سینما از آتیلا پسیانی به عنوان بازیگری نام میبرد که میتوانست نقشهای پیچیده و روانشناختی را به گونه ای ادراکپذیر بازی کند.
اگر معنای بازیگری را همان «دیگری بودن» از نگاه آتیلا پسیانی بگیریم، کارنامه سینمایی او و طیف وسیع انتخابهایش در سینما -جدا از جریانی که میتواند پشت تولید چند کار سینمایی پرحاشیه مانند «پرواز پنجم ژوئن»، «فرزند صبح» و یا شاید «سیانور» باشد- نشانگر وفاداری به این تعریف است.
فرزاد مؤتمن، کارگردان سینما، دو فیلم دارد که فاصلهای هفت ساله از یکدیگر دارند. هر دو فیلم در ژانر پلیسی ساخته شدهاند. آقای مؤتمن پیشتر گفته است که «صداها» را «وحشتناک دوست دارد».
او دربارۀ «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» معتقد است که «فیلمی ساده و همهفهم» ساخته است.
آتیلا پسیانی در هر دو فیلم حضور دارد. آقای مؤتمن به رادیو فردا میگوید: «در صداها بازی مینیمال دارد ولی در "آخرین بار کی سحر را دیدی" بازی کمی واقعیتر ارائه میدهد چون دو فیلماند از دو جنس کاملاً مختلف.»
کارگردان فیلم «صداها» آتیلا پسیانی را «بازیگری تکنیکی با تمرکزی بالا در صحنه» میداند و از نمایش «آئورا» با بازی و کارگردانی آتیلا پسیانی به عنوان یکی از نمایشهای خوبی یاد میکند که تا به حال دیده است.
این مدرس سینما از آتیلا پسیانی به عنوان بازیگری نام میبرد که میتوانست نقشهای پیچیده و روانشناختی را به گونه ای ادراکپذیر بازی کند.
آقای مؤتمن در اینباره به فیلم «صداها» رجوع میکند و میگوید: «لحظهای هست در فیلم صداها که رؤیا نونهالی وقتی که مجاب شده شخصیت آتیلا بی تقصیر است و دارد از خانه پایش را میگذارد بیرون، صدا تلفن رضا کیانیان که حالا کشته شده و در انباری پشتی جسدش افتاده است،شنیده میشود و رؤیا نونهالی متوجه میشود که شوهرش توسط آتیلا پسیانی به قتل رسیده است.»
او سپس میافزاید: «آتیلا موقع فیلمبرداری پیشنهاد کرد تلفن رضا کیانیان را خود رؤیا نونهالی بگیرد و صدای زنگ اتفاقی و تصادفی نباشد و ما هم به پیشنهادش عمل کردیم و الان در فیلم هست.»