جمهوری اسلامی سه هفته پیش جشنی را با عنوان «طوفان الاقصی» در خیابانهای تهران و برخی شهرهای دیگر ایران برگزار کرد، اما حملۀ حماس به اسرائیل و شروع جنگ غزه خیلی زود دامن بازار سرمایه در ایران و اقتصاد کشور را گرفت؛ از ریزش شاخص بورس گرفته تا افزایش قیمت دلار. ماجرا به همین نوسان ختم نمیشود، ترس از گسترش جنگ و کشیده شدن دامنۀ آن به ایران باعث شده برخی تجار نیز برای سفارش کالاهای وارداتی فعلاً دست نگه دارند.
از زمان شروع درگیری نظامی بین حماس و اسرائیل، بورس تهران دو روز منفی سنگین را پشت سر گذاشته است. هر دو بار شاخص کل حدود ۵۰ هزار واحد افت کرده و خروج سنگین پول از بازار اتفاق افتاده است. ریزش اول ۱۶ مهر ماه، یعنی فردای حملۀ غافلگیرانۀ حماس به اسرائیل، و ریزش سنگین دوم شنبه ۶ آبان.
بعد از ریزش نزدیک به ۵۰ هزار واحدی ۱۶ مهر ماه، شاخص کل طی ۱۰ روز توانست حدود ۳۰ هزار واحد از ریزش را جبران کند، با این حال سرعت کُند جبران این ریزش نشان داد که ترس بر بازار حاکم شده است.
دومین سقوط بورس تهران بعد از شروع درگیریها در غزه زمانی اتفاق افتاد که خبرها حکایت از احتمال آغاز نبرد زمینی بین اسرائیل و شبهنظامیان حماس داشت. شایعات در بازار به سرعت پیچید که اگر عملیات زمینی اتفاق بیفتد و حزبالله لبنان هم به این جنگ بپیوندد، پای ایران هم وسط خواهد بود. این خبر باعث شد که شاخص بورس در اولین روز معاملات هفته ناگهان ۵۰ هزار واحد بریزد و به دنبال آن قیمت دلار نیز در بازار تا آستانه ۵۳ هزارتومان بالا برود.
ولید هلالات، کارشناس بازار سرمایه، با انتشار گزارش مقایسهای بین آثار جنگ ۳۳ روزۀ حزبالله با اسرائیل و درگیریهای اخیر حماس و اسرائیل در کانال تلگرامی خود نوشت: «در جریان جنگ ۳۳ روزه حزبالله با اسرائیل، شاخص بورس طی چند روز مجموعاً شش درصد افت کرد و در همان طول دوره جنگ، دو درصد از آن را جبران کرد. با پایان یافتن جنگ، شاخص بورس بازدهی در حدود ۱۰ درصد طی هفتههای بعدی ایجاد کرد. در سال ۱۴۰۲ با شروع جنگ موسوم به طوفان الاقصی، شاخص بورس از ۱۰ مهرماه تا روز گذشته (هفتم آبان) بالغ بر شش درصد بازده منفی داد.»
حسن کاظمزاده، دیگر کارشناس بازار سرمایه در ایران، نیز در کانال تلگرامی خود در این باره نوشت: «هنوز برای قضاوت زود است اما شاید منفیِ مورد انتظار آتی حتی به کف شنبه نیز نرسد و بازار بالاتر از سطحی که خیلی ها فکر میکنند از موج نزولی خارج شود و شاید موج صعودی بگیرد. البته توجه به این نکته ضروری است که هر اتفاق سیاسی نظامی دیگر میتواند کندل [نمایش قیمت در یک بازه مشخص] مشابه دو روز منفی سنگین ایجاد کند.»
همه به دنبال نقدینگی
از فاصلۀ ریزش اول شاخص بورس تا ریزش دوم، نزدیک به ۶۹۰۰ میلیارد تومان نقدینگی از بازار سرمایه ایران به دلیل آنچه ترس سهامداران از سایۀ جنگ خوانده شده، از بازار خارج شده است.
خروج پول فقط اختصاص به بورس ندارد؛ تقریباً در همۀ بازارها بسیاری به دنبال تبدیل نقدینگی خود به ارزهای خارجی هستند. در فاصلۀ ۱۶ مهر تاکنون قیمت ارز در بازار دو بار به کانال ۵۴ هزار تومان رسیده و برگشته است. منابع غیررسمی میگویند دلیل نوسان قیمت ارز در بازار ایران، دستکاری بانک مرکزی است و به محض بالا رفتن قیمتها، بانک مرکزی عرضه پول را به بازار افزایش میدهد. با این حال، بهگفتۀ تحلیلگران بازار، این شرایط نمیتواند پایدار باشد.
علاوه بر ارز، قیمت سکه هم از آستانه ۳۰ میلیون تومان گذشته است. نگرانی از تحولات خاورمیانه در سایر بازارها هم موج میزند. فعالان بازار خودرو از رکود در معاملات خبر میدهند و بازار مسکن هم از مشتری خالی است.
بورس و سایر بازارها به دو متغیر کلان وابسته هستند؛ نرخ ارز و دوم سیاستهای پولی بانک مرکزی. هرچند سیاست یارانهای و سیاست مالی دولت نیز تأثیرگذار است، با این حال سطح اهمیت دو متغیر بهنسبتِ باقی متغیرها بیشتر است.
حسن کاظمزاده، کارشناس بازار سرمایه، در این باره چنین گفته است:
«در مورد نرخ ارز بررسی صادرات، واردات، تقاضای خروج سرمایه و تقاضای سفتهبازی نشان میدهد بیشترین فاکتور تأثیرگذار بر کنترل نرخ ارز، افزایش عرضۀ ناشی از افزایش صادرات نفتی و همچنین دسترسی به ارزهای بلوکهشده است. البته چشمانداز افزایش عرضه، اثر نهایی بالایی در کاهش تقاضای سفتهبازانه دارد. سایر اقلام صادراتی، مجموع واردات و تقاضای خروج سرمایه در هفت ماهۀ ابتدای سال تغییر چندانی نسبت به سال گذشته نداشته است. یا اگر هم داشته بیشتر تراز ارزی را منفیتر کرده تا مثبت و به نوعی محرک رشد قیمت ارز بوده. اما ارز نفتی کاملاً توانسته شرایط را کنترل کند. به همین دلیل برای بررسی روند آتی سرمایهگذاری، چک کردن میزان صادرات نفت میتواند مهمترین کمک کننده به ما در تخمین نرخ ارز در ماه های آتی باشد.»
پیشبینی جهش دلار
اگر پای ایران به جنگ با اسرائیل باز شود، چه اتفاقی در اقتصاد ایران خواهد افتاد؟ پاسخ دادن به این سؤال آسان نیست، با این حال قابل پیشبینی است که در وهلۀ نخست تقاضا برای ارز و سرمایههای مطمئن مثل طلا و سکه بیش از پیش افزایش خواهد یافت و این وضعیتی خواهد بود که میتواند کنترل بازار ارز را از اختیار دولت خارج کند.
دولت ابراهیم رئیسی از ابتدای سال جاری، با کنترل شدید بازار ارز، مانع از افزایش قیمت دلار در بازار شده است، بهطوری که طی شش ماه گذشته قیمت دلار در کانال ۴۹ تا ۵۰ هزار تومان کنترل شده است. این سیاست بهخصوص برای کنترل نرخ تورم دنبال میشود. با این حال برخی کارشناسان بر این باورند که این شرایط نمیتواند در بازار ارز دوام داشته باشد و با کوچکترین ریسک سیاسی فنرِ نرخ ارز رها خواهد شد.
در این باره نوید خاندوزی، کارشناس بازار سرمایه، گفته است: «دولت با کنترل نرخ ارز از بازارها انتقام میگیرد؛ دقیقاً مشابه اتفاقی که در صنعت خودرو افتاد. تلاش دولت بر حفظ نرخ دلار است اما با این کار ریسک بزرگی را میپذیرد چرا که با کوچکترین ریسک سیاسی فنر دلار رها میشود.»
بهگفتۀ این کارشناس بازار سرمایه، جنگ غزه در آغاز «ریسک داخلی» دیده نمیشد، اما دلار تنها در چند روز جهش سه هزار تومانی داشت و «با یک ریسک سیاسی محکم میتوان انتظار حرکت عجیب از دلار داشت».
نمونه این اتفاق در خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ رخ داد که در پی افزایش سرسامآور نرخ ارز، سرکوب این نرخ ارز باعث خروج پول از بازار و به هم خوردن تراز تجاری شد.