در دهههای گذشته سهم زنان از قدرت در جهان افزایش قابل ملاحظهای یافته، اما موانع ساختاری و دینی و قانونی در جمهوری اسلامی همچنان سد زنان در ساختار قدرت بهطور عام و رئیسجمهور شدن بهطور خاص است.
همانطور که پیشبینی میشد، در چهاردهمین دورهٔ انتخابات ریاستجمهوری نیز زنانی که داوطلب شده بودند، همانند دورههای قبل صلاحیتشان در شورای نگهبان رد شد.
این زنان که بودند، هماکنون چند رئیسجمهور، نخستوزیر و رئیس دولت زن در جهان وجود دارد و آیا ساختار سیاسی و اجتماعی کشورها در فرایند به قدرت رسیدن زنان و تسهیل روند برابری جنسیتی تأثیر دارد یا نه؟
زنان داوطلب ریاستجمهوری در انتخابات چهاردهم چه کسانی بودند؟
با وجود آگاهی از صفر بودن احتمال رئیسجمهور شدن زنان در ساختار جمهوری اسلامی، از میان ۸۰ نفری که برای چهاردهمین دورهٔ ریاست جمهوری ثبتنام کردند، چهار نفر زن بودند.
زهره الهیان، هاجر چنارانی و رفعت بیات از طیف اصولگرا و حمیده زرآبادی از جناح اصلاحطلب برای نامزدی در این دوره از انتخابات ثبتنام کردند.
این اولین بار بود که زنان مشخصاً اصولگرا برای انتخابات ریاستجمهوری اقدام کردند و از میان این چهار زن، هاجر چنارانی تنها زنی بود که شعار انتخاباتیاش البته با رویکرد کاملاً سیاسی مرتبط با زنان بود.
او اعلام کرد که میخواهد «سهم زنان را از کرسیهای سیاسی مطالبهگری» کند.
همانطور که پیشبینی میشد، صلاحیت هیچیک از این چهار زن تأیید صلاحیت نشد. بر اساس اصل ۱۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رئیسجمهور باید از میان «رجال مذهبی و سیاسی» انتخاب شود؛ تعبیری که پس از گذشت بیش از چهار دهه از عمر حکومت کنونی در ایران، هنوز تفسیر مشخصی از آن چه بر اساس قانون اساسی و چه طبق مصوبه شورای نگهبان وجود ندارد.
عجیب آنکه با این حال طحان نظیف، سخنگوی شورای نگهبان، در نشستی که همزمان با ثبتنام داوطلبان برگزار شد گفت که ثبتنام زنان در انتخابات «بلامانع» است، اما در عین حال تأیید صلاحیت آنان را با همین اصل قانون اساسی مرتبط دانست.
و سرانجام، همچون ۱۳ دورهٔ پیشین انتخابات ریاستجمهوری در ایران، هیچ زنی در فهرست نامزدهای نهایی قرار نگرفت.
همهٔ اینها در حالی است که حتی اگر فرضاً یک زن در جمهوری اسلامی به این مقام برسد، عملاً بالاترین مقام کشور رئیسجمهور آن نیست و سررشتهٔ همهٔ امور در دست رهبر جمهوری اسلامی بهعنوان «ولی فقیه» است.
رهبری زنان در جهان، از گذشته تا امروز
طی چند دههٔ گذشته زنان در برخی کشورها با پشت سر گذاشتن موانع سیاسی، اجتماعی و قانونی سرانجام توانستهاند مقام ریاست دولت و حکومت را کسب کنند، اما همچنان در بعضی کشورها مانند ایران، هیچ زنی اجازه نیافته یا نتوانسته است از سد این موانع بگذرد.
این موضوع تنها به ساختار سیاسی و قانونی کشورها مربوط نمیشود؛ اگر در یک سو عربستان سعودی با محدودیتهای سیاسی و اجتماعی گسترده تاکنون به قدرت رسیدن یک زن را تجربه نکرده، در سوی دیگر مثلاً در ایالات متحده آمریکا نیز با وجود بیش از ۲۳۰ سال تاریخچهٔ برگزاری انتخابات، تاکنون هیچ زنی رئیسجمهور نشده است.
بهطور کلی زنان در جهان برای پیدا کردن حق رأی، مشارکت در فعالیتهای سیاسی و رهبر شدن، مسیر طولانی و دشواری را پیمودهاند، همچنانکه راه طولانی و سختی را پیش رو دارند.
ویگدیس فینبوگادوتیر، سیاستمدار اهل ایسلند، اولین زن در جهان بود که در سال ۱۹۸۰ بهصورت دموکراتیک بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد و ۱۶ سال ریاستجمهوری او طولانیترین دورهٔ ریاست زن منتخب بر یک کشور تا به امروز بوده است.
با وجود اینکه پراکندگی ریاست زنان بر دولتها طی چند دهه گذشته در حال گسترش بوده، اما بهطور کلی اروپا منطقهای است که بیشترین تمرکز کشورهای تحت رهبری زنان را داشته است.
علاوه بر ایسلند که تاکنون سه بار ریاستجمهوری زنان را طی چهار دههٔ گذشته تجربه کرده است، در سوئیس پنج بار و در فنلاند چهار بار زنان به قدرت رسیدهاند.
از کشورهای اروپایی که یکی از دو مقام رئیسجمهور یا نخستوزیر آن در حال حاضر زن هستند، میتوان به بلاروس، استونی، گرجستان، ایتالیا، لتونی، لیتوانی، مولداوی، مقدونیه شمالی، اسلواکی و اسلوانیا اشاره کرد.
در حال حاضر از بین ۱۹۳ کشور جهان حدود ۱۵ رئیسجمهورِ زن، حدود ۱۵ نخستوزیرِ زن و ۱۰ زن نیز با عناوین مختلف در رأس قدرت هستند. به این ترتیب میتوان گفت که هماکنون حدوداً از بین هر پنج کشور در جهان، رهبری یکی از آنها را یک زن بر عهده دارد.
بررسی دقیق این آمارها نشان میدهد که جدا از اروپا طیف متنوعی از کشورها از سایر نقاط جهان در این فهرست قرار دارند. مثلاً در حال حاضر رئیسجمهوران اتیوپی و تانزانیا در آفریقا و نخستوزیران گینه استوایی، توگو و اوگاندا در این قارهٔ فقیر زن هستند.
اما قارهٔ آسیا بهعنوان بزرگترین قاره جهان که شامل ۵۲ کشور و هشت مستعمره است، هم در تعداد و هم در نسبت، سهم بسیار کمی از رهبری زنان را دارد. با این حال احتمال به قدرت رسیدن یک زن، خواهر یا دختر رهبر کره شمالی، میتواند یکی از رهبریهای شگفتیساز زنان البته نه در آیندهٔ نزدیک باشد.
یکی از رکوردهای جدید در ریاستجمهوری زنان، مربوط به پیروزی «کلودیا شینبام» در مکزیک که امسال رخ داد. به این ترتیب برای اولین بار یک زن در یک انتخابات سراسری در مجموع منطقهٔ ایالات متحده، مکزیک و کانادا پیروز شده است.
رهبری زنان و تسهیل روند «برابری جنسیتی»
زنان برای کسب موقعیتهای یکسان با مردان و برای اثبات توانمندیهای خود به تلاش مضاعفی در مقایسه با آنان نیاز دارند و به نظر میرسد که با درک درستتر از وضعیت همجنسان خود در جامعه میتوانند بهصورت هدفمندتری برای بهبود شرایط آنها تلاش کنند.
کاترین یاکوبسدوتیر، نخستوزیر ایسلند، وقتی که اواخر سال ۲۰۲۳ به اعتصاب سراسری یکروزهٔ زنان این کشور پیوست، گفت که رؤیایش این است که کشورش تا پیش از سال ۲۰۲۳ به «برابری کامل جنسیتی» دست یابد.
خانم یاکوبسدوتیر با استناد به تخمینهای سازمان ملل گفته بود که با سرعت کنونی پیشرفت، ۳۰۰ سال طول میکشد تا جهان به این برابری برسد و تأکید کرده بود که «این قابل قبول نیست» که زنان در سراسر جهان باید این همه سال منتظر رسیدن به این مهم باشند.