«اگر دیدار با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه نتایجی داشته باشد یا اگر در آغوش گرفتن یا سرزنش کردنش به نفع کشور باشد، آن را انجام خواهم داد.» این گفتهٔ بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در ۲۵ تیر پس از به صندوق انداختن رأی خود در انتخابات پارلمانی کشورش بود.
روی سخن او در واقع با اردوغان بود که در روزهای گذشته چندین بار خواست خود برای دیدار با اسد را مطرح کرده است. این پاسخ دمشق به درخواست آنکارا، مثبتتر از همیشه است.
اگرچه اسد تأکید کرده است نیروهای نظامی ترکیه باید شمال سوریه را ترک کنند اما در عین حال میگوید: «مشکل در دیدار با رئیسجمهور اردوغان نیست، بلکه در محتوا و هدف این دیدار است.»
این سخنان متقابل، نتیجۀ تلاشهای دیپلماتیک دو ساله است. ترکیه و سوریه با میانجیگری روسیه در ۷ دیماه ۱۴۰۱ نشستی مشترک برگزار کردند؛ رویدادی که پس از سالها حمایت ترکیه از مخالفان اسد و لحن تند آنکارا علیه دمشق، سرانجام رنگ واقعیت گرفت.
چند ماه بعد، ایران نیز به مذاکرات مسکو پیوست. این چهار کشور با هدف مبارزه با تروریسم و در عین حال بهبود روابط ترکیه و سوریه، کنار هم نشسته بودند.
تحول اخیر در سیاست ترکیه در قبال سوریه تنها نتیجۀ تلاشهای دیپلماتیک نیست؛ این تغییرات حاصل بازی پیچیدهای از تحولات منطقهای و فشارهای داخلی هستند. روسیه با اصرار فراوان خواهان آن است که مناطق تحت کنترل ترکیه به دولت اسد واگذار شود.
در همین حال، درگیریهای ماههای گذشته بین نیروهای ترکیه و نیروهای مورد حمایت جمهوری اسلامی که نفوذ قابل توجهی در دولت سوریه دارند، بر پیچیدگی اوضاع افزوده است.
درون مرزها، نارضایتی مردم ترکیه از عملکرد دولت اردوغان نیز بهویژه پس از انتخابات محلی فروردینماه گذشته بیشتر آشکار شده است؛ هزینههای فعالیت نظامی و بحرانهای ناشی از حضور مهاجران، مانند وخامت وضع اقتصادی و آشفتگی بازار مسکن، به موجی کمسابقه از نارضایتی در میان شهروندان ترکیه دامن زده است، تا جایی که این تغییر مسیر در سیاستهای دولت ترکیه، نه یک انتخاب بلکه ضرورت به شمار میآید.
شروط و نگرانیها برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک
بشار اسد در دو سال گذشته برای ملاقات با رئیسجمهور ترکیه شرط خروج نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه را تکرار کرده است؛ بهویژه که وی حضور نظامی ترکیه را نقض حاکمیت سوریه میداند. اما مجموع سخنان اخیر او در رسانههای ترکیه نشانۀ مثبتی برای دیدار قریبالوقوع دو رئیس جمهور ارزیابی شده است.
اینهمه در شرایطی است که در سال ۲۰۱۹ اسد در مورد دیدار احتمالی با اردوغان گفته بود: «اگر روزی مجبور به انجام این کار شوم، افتخار نمیکنم. من از همکاری با چنین اسلامگرایان فرصتطلبی منزجر خواهم شد.»
اردوغان نیز در سال ۲۰۱۷ گفته بود: «هنوز هم بیچارگانی هستند که میگویند بیایید با اسد صحبت کنیم، با قاتلی که یک میلیون شهروندش را به قتل رسانده است، چه چیزی را حل خواهید کرد؟»
با وجود همۀ تقابلها در این سالها، اکنون اردوغان اعلام کرده است که ترکیه آمادگی دارد تا دوباره روابط دیپلماتیک با سوریه را برقرار کند و مانند گذشته حتی «دیدارهای خانوادگی» بین رؤسای جمهور برقرار شود. وی میگوید: «هیچ دلیلی برای عدم برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با سوریه وجود ندارد. همانطور که در گذشته همکاری کردیم، میتوانیم دوباره همکاری کنیم.»
البته ترکیه هم از دولت سوریه خواستههایی دارد. ابراهیم کالین، رئيس سازمان امنیت ملی ترکیه در یک گفتوگو تلویزیونی اعلام کرد که آنکارا در رابطهاش با دمشق دو اولویت دارد: نخست، تأمین امنیت مرزی و مبارزه با تروریسم و سپس، بازگشت پناهجویان به شکل داوطلبانه، عزتمندانه و امن.
آنکارا معتقد است که حضورش در شمال سوریه در شرایطی که دولت این کشور برنامۀ مشخصی برای کنترل «تروریستها» ندارد «عاقلانه» نیست.
همین گره خوردن خواستهها به یکدیگر و چراغ سبزهای متقابل است که موضوع دیدار دو رئیس جمهور را نسبت به گذشته متفاوت کرده و ضرورتهای منطقهای و داخلی دو کشور نیز مزید بر علت شده است.
تنش اجتماعی در دو سوی مرز
در ۱۲ شهریور ۱۳۹۲، سیوسه نفر از روشنفکران ترکیه بیانیهای تحت عنوان «راه سوم در سوریه ممکن است» امضا کردند. آن بیانیه به انتقاد از سیاستهای دولت ترکیه در قبال سوریه میپرداخت و دعوت به آغاز مذاکرات صلح داشت.
امضاکنندگان بیانیۀ یاد شده در آن روزها هدف حملات شدید رسانههای حامی دولت قرار گرفتند. امروز اما تلاشهای اردوغان برای عادیسازی روابط با سوریه، خشونتهای اخیر علیه پناهندگان در ترکیه و وضعیت مناطق تحت کنترل این کشور در سوریه، به نوعی درستی رویکرد آن بیانیه را نشان میدهد.
در آن بیانیه اشاره شده بود که مشکلات سوریه با مداخلۀ نظامی خارجی حل نخواهد شد و تأکید بر این بود که تنها راه حل، آغاز فوری مذاکرات صلح است. امضاکنندگان از دولتهای منطقه، بهویژه ترکیه و ایران، خواسته بودند تا ضمن بازنگری در سیاستهای خود، نقش میانجی را ایفا کنند.
اما هیچیک از دو کشور این موضوع را جدی نگرفتند و حال، نگرانیها ابعاد اجتماعی یافته است؛ در روزهای گذشته، برخی شهرهای ترکیه و سوریه شاهد اعتراضات و خشونتهایی بودهاند که ناشی از سیاستهای دولت اردوغان و اسد است.
اوایل تیرماه امسال، شهر کایصری (قیصریه) ترکیه، صحنۀ شورشها و درگیریهایی علیه اتباع سوریه بود. این حوادث به اعتراضات ضد ترک در شمال سوریه و درگیریهایی در این مناطق منجر شد.
دیدهبان حقوق بشر سوریه اعلام کرده است که در عفرین، درگیریها به کشته شدن شش نفر و زخمی شدن حدود ۲۰ تن منجر شده است.
اینهمه در شرایطی است که ترکیه بر اساس آمار ادارهٔ مهاجرت این کشور میزبان حدود ۳.۲ میلیون پناهندۀ سوری است که تأثیرات قابل توجهی بر پویاییهای اجتماعی و اقتصادی ترکیه دارد.
اکثر پناهندگان سوری در ترکیه در شرایط «حفاظت موقت» زندگی میکنند. دیدگاه مردم ترکیه نسبت به پناهندگان متفاوت است اما بخش فزایندهای، از حضور آنها ناراضی هستند. مشکلات اقتصادی و بیکاری در این کشور نیز منجر به افزایش دیدگاههای منفی نسبت به پناهندگان شده است.
این فشار جمعی باعث شده است که برخی از اعضای حزب «عدالت و توسعه» نیز خواهان خروج این پناهندگان از کشور شوند؛ خواستهای که مدتی است از سوی دیگر احزاب ترکیه نیز به زبان میآید و حزب حاکم ترکیه احتمالاً برای برآورده کردن این خواستهها و ترمیم آرای از دست دادۀ خود مجبور به پیگیری آن است.
روسیه و ایران چه نقشی دارند؟
تشکیل هیئتی متشکل از چهار کشور برای تسهیل روابط آنکارا و دمشق خود نشان از آن دارد که از نظر این کشورها موضوع روابط ترکیه و سوریه بدون همکاری منطقهای حل شدنی نیست.
روسیه، بهویژه با حمایت از رژیم اسد و تلاشهای دیپلماتیک، نقش فعالی در این فرآیند دارد. الکساندر لاورنتیف، نمایندۀ ویژه روسیه در امور خاورمیانه بهتازگی در دیدار با اسد اعلام کرد روسیه آماده است تا در عادیسازی روابط بین ترکیه و سوریه کمک کند.
اسد نیز پیشتر گفته بود: «روسیه روابط خوبی هم با ترکیه و هم با سوریه دارد. در عین حال ما به روسیه اعتماد داریم زیرا نقش میانجی را در تسهیل ارتباطات ما با ترکیه ایفا کرده است.»
هانده فیرات، روزنامهنگار ترک، این روند را اینگونه خلاصه میکند: «روسیه فعال شده است. مدتی پیش مسکو با آنکارا تماس گرفت و خواستار برگزاری جلسۀ اطلاعاتی چهارجانبه در پایان ماه شد. اگر مشکل یا شرط جدیدی وجود نداشته باشد، رؤسای اطلاعات چهار کشور در پایان این ماه ملاقات خواهند کرد.»
در ۲۵ تیر ماه، هاکان فیدان، وزیر خارجۀ ترکیه، دربارۀ انتظار دولت خود برای بهبود روابط اظهار داشت: «ما از روسیه و ایران توقع داریم در اینجا نقشی سازنده ایفا کنند. ما همچنین دربارۀ این مسئله با همکارانمان از عربستان سعودی صحبت کردهایم و انتظار داریم که آنها، به لطف روابطی که با سوریه آغاز شده است، نقش سازندهای ایفا کنند.»
روابط ترکیه با روسیه و ایران میتواند در حل معضل این کشور با سوریه گرهگشا باشد. روسیه به عنوان میانجی، در عین پذیرفتن نگرانیهای ترکیه به دنبال یافتن مناسبترین شکل خروج این نیروها از شمال سوریه است.
نظر به مقالۀ اخیر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور جدید ایران که در «تهران تایمز» منتشر شد، به نظر میرسد جمهوری اسلامی نیز به دنبال همکاری با ترکیه برای دستیابی به صلح در منطقه باشد و به عنوان یک شریک فعال در حل بحران سوریه عمل کند.
ترکیه در شمال سوریه به دنبال چیست؟
دمشق در شرایطی خواستار خروج نیروهای ترکیه از شمال این کشور است که اردوغان حضور نظامی را برای امنیت ترکیه ضروری میداند. او میگوید: «حضور ترکیه در سوریه بزرگترین مانع در برابر برنامههای ایجاد تروریست است.»
این دیدگاه را کالین در یک مصاحبه چنین توضیح میدهد: «ما مجبوریم به خاطر امنیت ملی خود مرزهایمان را فراتر از مرزهای میثاق ملی تعریف کنیم تا بتوانیم پیش از تهدید، به وضعیت پاسخ دهیم.»
محمد یوا، که زمانی استاد دانشگاه در دمشق بود، در راستای حل بحران معتقد است: «تضمین رسمی از سوی ترکیه، ضمانت از سوی کشورهایی که سوریه میپذیرد و یک جدول زمانی برای خروج» میتواند بحران جاری را تماموکمال حل کند. یوا البته میگوید که این فرآیند تنها در صورت برقراری اعتماد متقابل و ارائه تضمینهای مشخص ممکن است.
اما مشکل آنجاست که موضوع حضور ترکیه در شمال سوریه صرفاً ابعاد نظامی ندارد؛ بلکه فعالیتهایی برای همسانسازی (انتگراسیون) مردم این مناطق با سیاستهای ترکیه در جریان است.
آنکارا در برخی از مناطق شمال سوریه اقدام به ساخت مساجد، آموزشگاهها، بیمارستانها و تأسیسات رفاهی و حتی نظامی کرده است. فاطما شاهین، شهردار غازیآنتپ، در گفتوگویی با گونول تُل، روزنامهنگار، در اوایل جنگ سوریه این سیاست را چنین شرح داده بود: «ما میخواهیم آنها را در ترکیه ادغام کنیم.» او در سال ۲۰۱۶ نیز اظهار داشت: «ما خدمات شهرداری به منطقه جرابلس ارائه میدهیم.»
علاوهبر حضور نیروهای ترکیه در شمال سوریه، بشار اسد در مرزهای غربی خود با دغدغههای دیگری نیز روبهروست. دولت دمشق از بروز جنگ گسترده میان اسرائیل و حزبالله لبنان هراس دارد و برای کنترل تنشها در مناطق شمالی، نیازمند تدابیر تازهای است.
در این میان، دمشق نمیتواند چرخش سیاستهای ترکیه را نادیده بگیرد؛ چرا که این تغییر میتواند فرصتی برای بهرهمندی از کمکهای ترکیه در بازسازی و توسعه اقتصادی باشد و از طریق همکاری امنیتی، به حفظ تمامیت ارضی سوریه کمک کند.
اگرچه مسیر عادیسازی روابط زمانبر خواهد بود، اما در شرایط کنونی این بهترین راهحل پیش روی دو کشور برای خروج از بحران است.