انتشار ویدیویی از صحبتهای رهبر حزب راستگرای پوپولیست «آزادی» اتریش و رئیس فراکسیون این حزب در مجلس با «زنی زیبا» که ظاهراً دختربردار یا دخترخواهر یکی از الیگارشهای روس بوده، سبب فروپاشی دولت ائتلاف حاکم بر اتریش، مرکب از این حزب و حزب محافظهکار مردم شد. رهبران حزب آزادی در ویدئو به زن روس قول میدهند که اگر با کمکهای مالی و رسانهای قدرتگیری حزب را تسهیل کند، بعداً این اقدام با امتیازها و قراردادهایی آبدار از سوی دولت اتریش جبران خواهد شد.
حزب آزادی اتریش چند ماه پس از ضبط این ویدئو در انتخابات به نتایج خوبی دست یافت و به عنوان مؤتلف حزب محافظهکار مردم اتریش به دولت راه یافت.
از عزت و احترام در ایران تا چرخش به سوی اسرائیل
قبلاً هم چنین ائتلافی در اتریش به قدرت رسیده بود، از جمله دو بار در سالهای ۲۰۰ تا ۲۰۰۴. آن زمان منتهی حزب آزادی به رهبری یورگ هایدر، بیشتر به یهودیستیز و گرایشهای غلیظ به ایدئولوژی نازیها متهم بود و شرکتش در دولت به اعتراضهای گسترده و حتی به تحریمهایی از سوی اتحادیه اروپا علیه دولت اتریش منجر شد. اسرائیلیها هم سفیر خود را از اتریش فراخواندند و ... در عوض یورگ هایدر در محافل سیاسی ایران با استقبال روبهرو بود و سال ۱۳۸۰ که به ایران رفت حتی «شیخ اصلاحات» هم به گرمی از او استقبال کرد و مخالفت در اروپا با حزب آزادی را به «موضع محکم آن در قبال صهیونیسم و امپریالیسم» ربط داد.
حالا ولی زمانه عوض شده است، و حزب آزادی در این سالها در ظاهر و البته به گونهای اعوجاجگونه کوشیده که دامن خود را از یهودستزی و اسرائیلستیزی مبرا نشان دهد و در عوض اسلامستیزی را جایگزین آن کند، که قسماً با توجه به اقدامات افراطی و تروریستی گروههایی مانند داعش و ... دامنخوردن فضای منفی سیاسی در رابطه با مسائل مربوط به پناهجویان و ... در اروپا با اقبال بخشهایی از جوامع روبهرو است.
با این همه، و با وجود برخی بندهای اسرائیلپسند در منشور ائتلافی که یک سال و نیم در اتریش به قدرت رسید و حالا فروپاشیده است و نیز با وجود اینکه وزارت خارجه تحت کنترل حزب آزادی در جریان انتقال بحثانگیز سفارت آمریکا به بیتالمقدس به سفیر اتریش دستور داد که آشکارا در این مراسم شرکت و از آن استقبال کند، ولی باز هم اسرائیلیها دلشان با حزب آزادی صاف نشده است. از جمله در دیدار صدراعظم اتریش در تابستان گذشته آنها اجازه ندادند که وزیر خارجه نزدیک به حزب آزادی او را همراهی کند.
کدام کشور از تهیه و افشای ویدئو بیشتر از همه سود میبرد؟
حضور یک «زن زیبای روسی وابسته به یک الیگارش روس» برای «معامله با رهبران حزب آزادی» البته رد گمکننده است و کمتر میتوان دلیلی یافت که روسیه در این ماجرا درگیر باشد، بهخصوص که رهبران حزب آزادی رابطه دوستانهای با روسیه داشتهاند. از الحاق کریمه به روسیه حمایت کردهاند، با تحریم این کشور توسط اتحادیه اروپا مخالف بودهاند و حتی سرپل ارتباط حزب حاکم در دولت روسیه با احزاب راست پوپولیست اروپا بوده است.
دولت شدیداً هوادار اسرائیل ترامپ هم به رغم خروج استیو بنن از آن، همچنان (به گونهای تناقضآمیز) نظر نامساعدی نسبت به احزاب راست پوپولیست اروپا ندارد و همچنان این شائبه وجود دارد که فعالیت استیو بنن در اروپا و نیز سفیر آمریکا در برلین به سود این احزاب امری هماهنگشده با واشینگتن است.
خود احزاب متعارف اتحادیه اروپا هم البته میتوانستهاند بالقوه پس پشت تهیه چنین ویدیویی باشند، ولی با توجه به محدودیتهای حقوقی در اکثر کشورهای اروپا و نیز بیسابقهبودن این گونه اقدامات در سطح اتحادیه اروپا، همچنان نظرها با توجه به تنش و خصومت سابق و فعلی میان اسرائیل و راست پوپولیست اروپا، متوجه این کشور است، به خصوص که موساد در این زمینه بیتجربه هم نیست.
زمان انتشار ویدئویی که نزدیک به دو سال از تهیه آن میگذرد هم، خیلی حسابشده بوده است، یک هفته پیش از انتخابات پارلمان اروپا در روزهای پیش رو، انتخاباتی که قدرتگیری بیسابقه احزاب راست پوپولیست در آن و تشکیل فراکسیونی بزرگ از این احزاب که معادلات تا کنونی درون اتحادیه اروپا را به این یا آن میزان متغیر و بیثبات کند هم از جمله چشماندازهای آن است. برای اسرائیل موضع مثبت یا خنثای بخشی از راست پوپولیست اروپا نسبت به جمهوری اسلامی به رغم اسلامستیزیشان هم امر غیرمهمی تلقی نمیشود.
اینکه البته فضاحت پیش آمده برای حزب پوپولیست آزادی اتریش به وجهه و اعتبار سایر احزاب «خواهر» آن در سطح اروپا صدمه بزند، امری مسلم و قطعی نیست، و شاید هم انتظار منتشرکنندگان ویدئو در این مورد کاملاً تحقق نیابد.
ضربهای کاری به پوپولیسم در اروپا؟
در پی فضاحت سیاسی در اتریش این نگرانی هم تا حدودی بالا گرفته که در این کشور و حتی در خارج از آن احزاب محافظهکار برای جلب آرای سرخوردگان از احزاب پوپولیست همسنخ حزب آزادی اتریش، بیش از پیش شعارهای آنها را از آن خود کنند و رویکردها و سیاستهای این احزاب بدون آنکه خود لزوماً در قدرت باشند عملیاتی شود.
از اوایل این دهه که ستاره اقبال راستهای پوپولیست و به این یا آن میزان دارای گرایشهای نژادپرستانه در اروپا تابیدن گرفته است این سؤال در محافل سیاسی و احزاب متعارف مطرح بوده که کدام رویکرد در برابر آنها و کاستن از قدرت و نفوذشان مؤثر است.
یک گزینه بیاعتنایی و برخورد بیانعطاف نسبت به این احزاب و افشاگری تمام عیار در مورد برنامهها و رویکردهای آن بوده است. گزینه دیگر هم از گفتوگو و دیالوگ به خصوص با بدنه اجتماعی این احزاب تا ادغام آنها در دولت برای «تقدسزدایی» از آنها و بیرون آوردنشان از موضع «معصومیت و اپوزیسیونی» تا «مصادره به مطلوب» اجزایی از برنامه و سیاستهای آنها به وسیله احزاب راست یا حتی سوسیالدمکرات بوده است، مثلاً سختگیریهای بیشتر در مورد پناهجویان و بستن مرزها و ...
همه این گزینهها هنوز نتیجه مطلوب را به بار نیاوردهاند و نشانهای در دست نیست که ستاره اقبال راست پوپولیست که بر بستر بحرانهای معینی، مانند نگرانیهای بخشهای مختلف جامعه از چشماندازهای مبهمی که جهانیشدن و دیجیتالیشدن اقتصاد دامن میزند، بحران کاهش قدرت و اختیارات دولتهای ملی، بحران هویت فرهنگی ناشی از شناور شدن مرزها، جابهجاییهای گسترده در سطح جهان و تشدید پدیده مهاجرت و پناهجویی، بحران دموکراسی مبتنی بر نظام نمایندگی و کاهش تفاوتها میان احزاب متعارف که باز هم بیارتباط با جنبههای منفی جهانیشدن و کاهش اختیارات دولتهای ملی نیست، بحران تغییر و تحولات اقلیمی و ...
افتضاح سیاسی در اتریش شاید که ضربهای بزرگ به احزاب پوپولیست اروپا باشد، ولی مبانی قدرتگیری آنها چندان تفاوتی با سالهای گذشته نکرده است. نتیجه انتخابات پارلمانی اروپا در روز ۲۶ مه، شاید که متأثر از افتضاح اتریش نشانهای از مهار و کاهش نفوذ احزاب پوپولیست از کار دربیاید، ولی نمیتواند لزوماً نقطه پایانی بر بحرانها و معضلات کنونی تلقی شود.