عيسی سحر خيز روزنامهنگار زندانی در نامهای به رييس قوه قضاييه هشدار داده اگر ظرف يک ماه به شکايت او از مقامات و از جمله رهبر جمهوری اسلامی توجهی نشود، موضوع را به مجامع بينالمللی خواهد کشاند.
در اين نامه سرگشاده که تاريخ شنبه دوم مرداد در پايان آن ذکر شده و روز يکشنبه وبسايت جرس آن را منتشر کرده، آقای سحر خيز نوشته پيشتر از محسنی اژهای دادستان کل کشور، محمود احمدی نژاد و رهبر جمهوری اسلامی شکايت کرده ولی به شکايت او توجهی نشده است.
عيسی سحرخيز در اين نامه خطاب به صادق لاريجانی، رييس قوه قضاييه جمهوری اسلامی مینویسد: «در اين نامه سرگشاده اعلام میکنم اگر طی يک ماه از تاريخ انتشار نامه، مقدمات تشکيل دادگاه عليه افراد فوق بهعمل نيايد، اين حق را برای خود محفوظ میدانم که از طريق خانم شيرين عبادی، وکيل خود، در مراجع قضايی جهان و مجامع بينالمللی پروندهای عليه نامبردگان گشوده، و مسئله را به گونهای ديگر پيگيری کنم.»
آقای سحرخيز در جريان جلسه غيرعلنی دادگاه خود، از «آمران و عاملان ضرب و جرح و شکنجه منتهی به شکستگی استخوان سينه، پارگی تاندون شانه چپ و کبودیها و جراحتهای ديگر بدنی،» شکايت کرد بود، از محسنی اژهای دادستان کل کشور، وزير اطلاعات جمهوری اسلامی، محمود احمدینژاد و رهبر جمهوری اسلامی شکايت کرده است. وی در همين حال نقش محسنی اژهای را «ويژه» خوانده است.
عيسی سحرخيز اتهامهای زيادی را متوجه دادستان کل کشور کرده و نوشته است: «ايشان فردی است که در زمانهای گوناگون و در پستهای مختلف شخصا به ضرب و شتم دستگيرشدگان میپرداخت و آقای محسنی اژهای همان کسی است که در جايگاه معاون قوه قضاييه، در جلسه رسمی هيات نظارت برمطبوعات، اقدام به پرتاب قندان بهسوی نماينده مديران مطبوعات کشور کرد که منجر به کبودی شديد کمر بنده شد، و بعد با گاز گرفتن شانهام، مرا زخمی کرد.»
وی همچنين محمود احمدینژاد را به دليل جايگاه سياسی و اجرايی در جريان اين اتهامات مسئول دانسته و تقاضای شکايت عليه او را هم مطرح کرده است.
عيسی سحرخيز در پايان نامه خود، اتهامات را متوجه آيت الله علی خامنهای کرده و نوشته است: «عالیترين مقام رسمی جمهوری اسلامی که به خود حق دخالت در تمام امور مقننه، مجريه و قضاييه کشور را داده و میدهد و روسای قوا رخلاف روح و مفاد قانون اساسی سخنان و اوامر او را "فصلالخطاب امور" میدانند، در اين جريان نقش غيرقابل انکار و تعيينکنندهای دارد، و به تبع اين مقام و مسئوليت بايد پاسخگوی اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد.»
آقای سحرخيز در اين نامه نوشته: «پرسش اين است که چرا ايشان (رهبر جمهوری اسلامی) در قبال جنايات کهريزک دخالت مستقيم میکند – هرچند تاکنون به زيان تعدادی از خانوادههای تحت جنايت و افراد تحت ستم بوده – اما در قبال جنايات و شکنجههای صورت گرفته در بازداشتگاههای مختلف زندان اوين (ازجمله بندهای ۲۰۹ ، ۲۴۰ و ۲ الف) سکوت مینمايد، و حتی موجبات ارتقای مقام وزير اطلاعات وقت را که نقش مستقيمی در اين فشارهای روحی و جسمی داشته، فراهم میکند؟»
عيسی سحرخيز نوشته است :«دادستان تهران در تاريخ ۸۹/۴/۱۳ ، برای ديدار با زندانيان سياسی به زندان رجايیشهر آمد و در اين ديدار قول رسيدگی به شکايت اينجانب و دسترسیام به پزشکی قانونی را عنوان کرد، اما با وجود گذشت سه هفته، هنوز هيچ کاری صورت نگرفته است.»
در اين نامه سرگشاده که تاريخ شنبه دوم مرداد در پايان آن ذکر شده و روز يکشنبه وبسايت جرس آن را منتشر کرده، آقای سحر خيز نوشته پيشتر از محسنی اژهای دادستان کل کشور، محمود احمدی نژاد و رهبر جمهوری اسلامی شکايت کرده ولی به شکايت او توجهی نشده است.
عيسی سحرخيز در اين نامه خطاب به صادق لاريجانی، رييس قوه قضاييه جمهوری اسلامی مینویسد: «در اين نامه سرگشاده اعلام میکنم اگر طی يک ماه از تاريخ انتشار نامه، مقدمات تشکيل دادگاه عليه افراد فوق بهعمل نيايد، اين حق را برای خود محفوظ میدانم که از طريق خانم شيرين عبادی، وکيل خود، در مراجع قضايی جهان و مجامع بينالمللی پروندهای عليه نامبردگان گشوده، و مسئله را به گونهای ديگر پيگيری کنم.»
آقای سحرخيز در جريان جلسه غيرعلنی دادگاه خود، از «آمران و عاملان ضرب و جرح و شکنجه منتهی به شکستگی استخوان سينه، پارگی تاندون شانه چپ و کبودیها و جراحتهای ديگر بدنی،» شکايت کرد بود، از محسنی اژهای دادستان کل کشور، وزير اطلاعات جمهوری اسلامی، محمود احمدینژاد و رهبر جمهوری اسلامی شکايت کرده است. وی در همين حال نقش محسنی اژهای را «ويژه» خوانده است.
عيسی سحرخيز اتهامهای زيادی را متوجه دادستان کل کشور کرده و نوشته است: «ايشان فردی است که در زمانهای گوناگون و در پستهای مختلف شخصا به ضرب و شتم دستگيرشدگان میپرداخت و آقای محسنی اژهای همان کسی است که در جايگاه معاون قوه قضاييه، در جلسه رسمی هيات نظارت برمطبوعات، اقدام به پرتاب قندان بهسوی نماينده مديران مطبوعات کشور کرد که منجر به کبودی شديد کمر بنده شد، و بعد با گاز گرفتن شانهام، مرا زخمی کرد.»
وی همچنين محمود احمدینژاد را به دليل جايگاه سياسی و اجرايی در جريان اين اتهامات مسئول دانسته و تقاضای شکايت عليه او را هم مطرح کرده است.
عيسی سحرخيز در پايان نامه خود، اتهامات را متوجه آيت الله علی خامنهای کرده و نوشته است: «عالیترين مقام رسمی جمهوری اسلامی که به خود حق دخالت در تمام امور مقننه، مجريه و قضاييه کشور را داده و میدهد و روسای قوا رخلاف روح و مفاد قانون اساسی سخنان و اوامر او را "فصلالخطاب امور" میدانند، در اين جريان نقش غيرقابل انکار و تعيينکنندهای دارد، و به تبع اين مقام و مسئوليت بايد پاسخگوی اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد.»
آقای سحرخيز در اين نامه نوشته: «پرسش اين است که چرا ايشان (رهبر جمهوری اسلامی) در قبال جنايات کهريزک دخالت مستقيم میکند – هرچند تاکنون به زيان تعدادی از خانوادههای تحت جنايت و افراد تحت ستم بوده – اما در قبال جنايات و شکنجههای صورت گرفته در بازداشتگاههای مختلف زندان اوين (ازجمله بندهای ۲۰۹ ، ۲۴۰ و ۲ الف) سکوت مینمايد، و حتی موجبات ارتقای مقام وزير اطلاعات وقت را که نقش مستقيمی در اين فشارهای روحی و جسمی داشته، فراهم میکند؟»
عيسی سحرخيز نوشته است :«دادستان تهران در تاريخ ۸۹/۴/۱۳ ، برای ديدار با زندانيان سياسی به زندان رجايیشهر آمد و در اين ديدار قول رسيدگی به شکايت اينجانب و دسترسیام به پزشکی قانونی را عنوان کرد، اما با وجود گذشت سه هفته، هنوز هيچ کاری صورت نگرفته است.»