مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه مریلند که احمد کریمی حکاک مدیریتش را بر عهده دارد از جمعه تا یکشنبه، هفتم تا نهم آبان میزبان کنفرانسی سه روزه درباره فرهنگ آزادیهای مدنی، حقوق بشر و دموکراسی در ایران است که به بستر فرهنگی لازم برای گسترش این ارزشها، هنجارها و نهادها در ایران میپردازد.
زیرا به باور برگزارکنندگانش احمد کریمی حکاک و منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی دانشگاه بنینگتون، در ایران حکومتها آمدهاند و رفتهاند اما آنچه بر جای مانده عادتها و رفتارهاست یا به باور محمدعلی جمالزاده نویسنده معاصر، خلقیات ما ایرانیان از بد و خوب.
کنفرانس همچنین به بستر فرهنگی لازم برای بسط تکثر فرهنگی میپردازد. از نهاد خانواده و دین گرفته تا عرصه گفتمان و رسانه و از تلاشهای زنان تا کوششهای ادیبان و هنرمندان همه زمینههای متفاوت این بررسی در پانلهای مختلف کنفرانس هستند.
نام سخنرانان فهرستی است بلند از جمله شامل شیرین عبادی، جان لیمبرت دیپلمات و یکی از ۵۲ گروگان سابق آمریکایی و چهرههایی مانند مهرانگیز کار، هاله اسفندیاری، مهناز افخمی، ناهید مظفری، یرواند آبراهامیان، علی بنوعزیزی، ایرج گرگین، داریوش همایون، آرش نراقی، پرستو فروهر، رکسانا صابری، آرش سبحانی، شهریار مندنیپور، فاطمه حقیقتجو، اکبر موسوی خوئینی، آسیه امینی، فرشته قاضی، امید معماریان و صاحب نظران و صاحب نامان دیگر.
در مراسم معارفه از دو تن از جوانترین سخنرانان این کنفرانس نظرشان را درباره وزن فرهنگ در این کنفرانس پرسیدم.
از آرش سبحانی، چهره آشنای موسیقی پاپ زیرزمینی ایران در گروه موسیقی کیوسک:
ما متأسفانه از نظر تاریخی در مقطعی هستیم که تولید موسیقی یا تولید هر اثر هنر دیگر خود به خود یک کمک است و حرکت رو به جلو. اتفاقاً شاید نکته اینست وقتی آن اثر را تولید میکنیم لزوماً دنبال این نیستیم که مستقیماً پیامی دهیم. این اتفاق باید ناخودآگاه بیافتد. قشنگی یک موضوع هنری اینست که به صورت ناخودآگاه این حس زمان را بیان کند. ما سعی میکنیم این را قاطی نکنیم.»
*****
سخنران دیگر کنفرانس فیروزه محمودی فعال مدنی در گروه اتحاد برای ایران شبکه عمدتاً مجازی که پس از انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته تشکیل شد، هم از ارتباط فرهنگ و حقوق بشر در روزمرهترین رفتارهای اجتماعی میگوید:
به سراغ احمد کریمی حکاک میزبان کنفرانس میرویم.
ما دو سه سالی است که به فکر برگزاری چنین کنفرانسی بودیم. شکل نهاییاش را البته رویدادهای یک سال ونیم گذشته ایران تعیین کرد. آن اینکه من و دوستانی که در این قضایا فکر میکنند مثل آقای دکتر یرواند آبراهامیان، دکتر منصور فرهنگ، خانم مهناز افخمی، خانم مهرانگیز کار و دیگر دوستان که در حال حاضر گفت و شنود و گفتمان درباره حقوق بشر در ایران به نظر میرسد که حول محور یک دولت بد در برابر مردم خوب قرار دارد.
ما فکر میکردیم که قضیه از این پیچیدهتر است. یعنی باید طوری فکر کنیم که همین شکنجهگرها همین تجاوزگران هم بخشی از مردم ایران هستند متأسفانه که به چنین رفتارهایی روی میآورند. این است که کلمه فرهنگ در فرهنگ حقوق بشر و دیگر عناصری که عنوان کنفرانس را تشکیل میدهد خیلی برای ما مهم است.
یعنی میخواهیم از گفت و شنود و نوع سخن گفتن درباره حقوق بشر در ایران که میگوید مردم خوب است و دولت بد است و اگر دولت عوض شود همه چیز درست خواهد شد فراتر رویم و ببینیم در بطن فرهنگ چه موانعی در راه پیشبرد حقوق بشر هست.
من گاهی به دوستان میگویم همان آدمی که صبح تا شب ممکن است در خیابان بگوید مرگ بر دیکتاتور وقتی میرسد خانه در را میبندد خودش میشود دیکتاتور کوچکی در فضای خانواده. بنابراین کوشش این است که نهادهایی که با یک انقلاب دیگر دگرگون نخواهند شد، بیشتر بکاویم.
خانواده، فضاهای تحصیل و تدریس، دانشگاهها و رسانهها و روابط بین اشخاص بین پدر و فرزند، بین زن و شوهر و بین خانوادهها را بکاویم ببینیم موانع کجاست که چنین پدیده هایی پیش میآید و چنین اجحافاتی به راحتی عملی میشود. این قصد کنفرانس ماست و امیدواریم در طول سه روز آینده تاحدی به این مقصود برسیم.
همانطور که مانعهایی هست منابع یعنی ابزاری هم هست در خود این فرهنگ که جاسازی شده و ما را به تلطیف رفتار و رواداری و مدارا فرا میخواند. این را در گوشههایی از شعر عارفانه کلاسیک فارسی میشود دید. در بخشهای بزرگی از ادبیات جدید ایران میشود دید.
مثلاً ما اگر حقوق حیوانات را هم بخشی از شناخت مسئله حقوق حتی وقتی در مورد یک حیوان اعمال میشود بگیریم، داستانهایی مثل سگ ولگرد هدایت و دیگران برای ما مفید میشوند. در خود بطن فرهنگ در حافظ داریم که من اگر نیکم اگر بد، تو برو خود را باش، هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت. یا در ضرب المثلها عیسی به دین خود، موسی به دین خود. همه اینها را میشود بسیج کرد و از اندرونه این فرهنگ نوعی سخن گفتن روادارانه را بیرون کشید و برکشید.
در آغاز قرن بیستم این کار را کردند. بسیاری از متون کتابهای درسی ما مثلاً خاطرم هست تا پنجاه شصت سال پیش چنین بود. داستان بسیار زیبای موسی و شبان در مثنوی که میگوید هر کسی خدای خودش را دارد و با خدای خودش به گونهای سخن میگوید.
یا حکایت سعدی در مورد کسی که ابلیس را کسی در خواب میبیند که چهره بسیار زیبا و نورانی دارد. میرود میپرسد تو چرا اینگونه زیبا هستی ما فکر میکنیم تو زشت باید باشی و چهرهات را زشت مینگاریم. ابلیس میگوید این گناه من نیست. این چهرهپردازی شماست. در روز آغاز بنی بشر را از بهشت بیرون راندم در نتیجه چهره من در ذهن آدمیان زشت رقم میخورد.
این گونه سخن گفتنها، این گونه اشعار، این گونه داستانها میشود توشههای فرهنگی باشد که برای راه آینده ما به سوی یک فرهنگ حقوق بشر و فرهنگ دموکراسی و فرهنگ آزادیهای مدنی که در ذهن و ضمیر هر کسی جای خودش را باز کند، میشود بسیج شود و به کار گرفته شود.
من ترازو ندارم که اینها را بسنجم. درست هم نیست این جور کار. مهم این است که این فرهنگ همه جنبهها را دارد. ولی آیا فرهنگمداران چگونه انتخاب کنند و چه گزینههایی را برگزینند، امر دیگری است. در همه فرهنگها نکات خوب هست، نکات بد هست و نکات منفی و مثبت هست. ولی فرهنگسازان اند و متفکران یک جامعه و رهبران اجتماعیاند که کوشش میکنند مردمان خود را به سوی گستردگیهای بیشتر سوق دهند و رهبری کنند.
*****
نمایشگاه شاهنامه در واشینگتن
۱۹ برگ نفیس از شاهنامه. دو نسخه کامل از چاپ کهن سروده حکیم طوس یکی مربوط به هفت قرن و دیگری به پنج قرن پیش از این. به علاوه نمادهای فلزی چهرهها و قهرمانان شاهنامه همه در موزه اسمیتسونین واشینگتن دی سی پایتخت ایالات متحده آمریکا. از اول آبان ماه تا نوروز.
درباره ویژگی این نمایشگاه مخاطبان آن و حد و حدود علاقهمندی آمریکاییان به شاهنامه نظر مدیر مرکز مطالعات ایران شناسی دانشگاه مریلند در نزدیکی واشنگتن و استاد ادبیات فارسی این دانشگاه را جویا شدهایم.
چندین و چند صفحه اصلی شاهنامه شاه طهماسبی که هاتون یکی از کلکسیونرهای هنری آمریکا آن را خریده و بعد اوراق شده و هر ورقش دست کسی افتاد و الان سیصد و پنجاه و چند ورق آن در ایران است که دولت جمهوری اسلامی ایران تاخت زد با برهنههای فرح پهلوی، برای اولین بار بینندگان فرصت این را پیدا میکنند که از نزدیک به اصل این آثار هنری بسیار زیبا و مهم نگاه کنند.
هیچ چیز جدید ندارد. عکسهای اینها همه جا بوده و چاپ شده ولی اینکه آدم در حضور خود آن ورقی که ۵۰۰ سال پیش کشیده شده و نقاشی شده البته حال و هوایی را ایجاد خواهد کرد که برای کسانی که موزهها را دنبال میکنند و میروند و این آثار را میبینند، ارزش دیگری دارد. نوعی حضور را بینندگان تجربه خواهند کرد که در برابر این اسناد و مدارک عزیز و گرانقدر قدیمی به آدم دست میدهد.
گروههای متفاوتی هستند. ایرانی آمریکاییها، کلاً آدمهای با فرهنگ و تحصیل کردهای هستند. استقبال خواهند کرد. در میان آمریکاییان بسیار هستند که شاهنامه فردوسی را به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی جهان به رسمیت میشناسند و به دیدار آن خواهند رفت. من حدس میزنم این نمایشگاه بسیار موفق خواهد بود و حتی ممکن است از شهرهای دیگر آمریکا کسانی به قصد دیدن شاهنامه سفر کنند.
بد نیست. بسیار خوب است. در سالهای اخیر به یمن همت همکار عزیز من آقای دیک دیویس شاهنامه ترجمه شده یک ترجمه بسیار خوب نثر و بخشهایی به شعر انگلیسی و دو اپیزود آن را دکتر کلینتون دوست روانشاد من ترجمه کردهاند. ایشان استاد دانشگاه پرینستون بودند و کلاً شاهنامه را میشود گفت دانشجویان آمریکایی که با ادبیات جهان آشنا هستند میشناسند شاید بیش از هر اثر دیگری در ادبیات فارسی.
زیرا به باور برگزارکنندگانش احمد کریمی حکاک و منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی دانشگاه بنینگتون، در ایران حکومتها آمدهاند و رفتهاند اما آنچه بر جای مانده عادتها و رفتارهاست یا به باور محمدعلی جمالزاده نویسنده معاصر، خلقیات ما ایرانیان از بد و خوب.
کنفرانس همچنین به بستر فرهنگی لازم برای بسط تکثر فرهنگی میپردازد. از نهاد خانواده و دین گرفته تا عرصه گفتمان و رسانه و از تلاشهای زنان تا کوششهای ادیبان و هنرمندان همه زمینههای متفاوت این بررسی در پانلهای مختلف کنفرانس هستند.
نام سخنرانان فهرستی است بلند از جمله شامل شیرین عبادی، جان لیمبرت دیپلمات و یکی از ۵۲ گروگان سابق آمریکایی و چهرههایی مانند مهرانگیز کار، هاله اسفندیاری، مهناز افخمی، ناهید مظفری، یرواند آبراهامیان، علی بنوعزیزی، ایرج گرگین، داریوش همایون، آرش نراقی، پرستو فروهر، رکسانا صابری، آرش سبحانی، شهریار مندنیپور، فاطمه حقیقتجو، اکبر موسوی خوئینی، آسیه امینی، فرشته قاضی، امید معماریان و صاحب نظران و صاحب نامان دیگر.
در مراسم معارفه از دو تن از جوانترین سخنرانان این کنفرانس نظرشان را درباره وزن فرهنگ در این کنفرانس پرسیدم.
از آرش سبحانی، چهره آشنای موسیقی پاپ زیرزمینی ایران در گروه موسیقی کیوسک:
«خود تعریف فرهنگ کیفیت زندگی روز به روز آدمها است. یعنی هر کاری که میکنیم میشود یک جوری فرهنگ دانست. اگر ما به عنوان یک جمع نتوانیم این جمع بودن خود را به چیزی تبدیل کنیم که برای همهمان بهتر باشد یک مشکل داریم. دموکراسی چیزی است که به نظر من فعلاً حداقل الان تنها چیزی است که میدانیم راحتتر میکند. این را جمعی که با هم هستند برای تک تک افرادی که آن جمع را تشکیل میدهند شرایطی را مهیا کند که زندگی یا در واقع فرهنگ بهتری داشته باشند. اینست که به نظر من ارتباطی دارد که توی همدیگر بافته شده.»
- در موسیقی خودتان و در ترانهها و ملودیها چه تمهیداتی به کار میبرید؟
ما متأسفانه از نظر تاریخی در مقطعی هستیم که تولید موسیقی یا تولید هر اثر هنر دیگر خود به خود یک کمک است و حرکت رو به جلو. اتفاقاً شاید نکته اینست وقتی آن اثر را تولید میکنیم لزوماً دنبال این نیستیم که مستقیماً پیامی دهیم. این اتفاق باید ناخودآگاه بیافتد. قشنگی یک موضوع هنری اینست که به صورت ناخودآگاه این حس زمان را بیان کند. ما سعی میکنیم این را قاطی نکنیم.»
*****
سخنران دیگر کنفرانس فیروزه محمودی فعال مدنی در گروه اتحاد برای ایران شبکه عمدتاً مجازی که پس از انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته تشکیل شد، هم از ارتباط فرهنگ و حقوق بشر در روزمرهترین رفتارهای اجتماعی میگوید:
«فرهنگ پایه این مسائل است… کسی که مسائل حقوق بشر را میگوید درازمدت روی این مسئله فکر میکند. هر کس که بیاید برود فرق ندارد حقوق بشر همیشه باید باشد. این مسئله فرهنگی است که فرهنگ و حقوق بشر را باید رویش کار کرد. یک مسائلی است که در جامعه مدنی احتیاج است و یک جامعه مدنی قوی احتیاج است. هر دو چیز. هم بعدهایش و هم خود جامعه که مسائل حقوق بشر و دموکراسی بتواند جلو برود. اگر ما این فرهنگ را نداشته باشیم و فرهنگ جامعه مدنی برایمان مهم باشد و بدانیم در این جامعه چطور با هم کنار بیاییم و همکاری کنیم حقوق بشر و دموکراسی را در دراز مدت نمیتوانیم هم بیاوریم و هم نگاه داریم. هر دو مهم است. مثلاً همکاری، با هم کردن. روی هدف کار کردن. صدای همدیگر را واقعا گوش کردن. وقتی که حقوق بشر سازمان ملل شروع شد، خانم النور روزولت گفتند که حقوق بشر در خانه شروع میشود و این واقعاً صحت دارد. بدون این مسئله و این فرهنگ که در خانه شروع شود و آدم به همدیگر احترام داشته باشد و با هم جلو برود و حقوق بشر یعنی این. در را برای هم باز کردن. احترام داشته باشند. برای ایده هم است. حتی اگر با آن ایده موافق نباشد احترام داشته باشد. با آن تکهها یک خانه بزرگ دموکراسی ساخته میشود.»
*****به سراغ احمد کریمی حکاک میزبان کنفرانس میرویم.
- آقای کریمی حکاک چه شد که تصمیم گرفتید کنفرانسی به این نام برگزار کنید؟ با نام فرهنگ آزادیهای مدنی و حقوق بشر و دموکراسی در ایران؟
ما دو سه سالی است که به فکر برگزاری چنین کنفرانسی بودیم. شکل نهاییاش را البته رویدادهای یک سال ونیم گذشته ایران تعیین کرد. آن اینکه من و دوستانی که در این قضایا فکر میکنند مثل آقای دکتر یرواند آبراهامیان، دکتر منصور فرهنگ، خانم مهناز افخمی، خانم مهرانگیز کار و دیگر دوستان که در حال حاضر گفت و شنود و گفتمان درباره حقوق بشر در ایران به نظر میرسد که حول محور یک دولت بد در برابر مردم خوب قرار دارد.
ما فکر میکردیم که قضیه از این پیچیدهتر است. یعنی باید طوری فکر کنیم که همین شکنجهگرها همین تجاوزگران هم بخشی از مردم ایران هستند متأسفانه که به چنین رفتارهایی روی میآورند. این است که کلمه فرهنگ در فرهنگ حقوق بشر و دیگر عناصری که عنوان کنفرانس را تشکیل میدهد خیلی برای ما مهم است.
یعنی میخواهیم از گفت و شنود و نوع سخن گفتن درباره حقوق بشر در ایران که میگوید مردم خوب است و دولت بد است و اگر دولت عوض شود همه چیز درست خواهد شد فراتر رویم و ببینیم در بطن فرهنگ چه موانعی در راه پیشبرد حقوق بشر هست.
من گاهی به دوستان میگویم همان آدمی که صبح تا شب ممکن است در خیابان بگوید مرگ بر دیکتاتور وقتی میرسد خانه در را میبندد خودش میشود دیکتاتور کوچکی در فضای خانواده. بنابراین کوشش این است که نهادهایی که با یک انقلاب دیگر دگرگون نخواهند شد، بیشتر بکاویم.
خانواده، فضاهای تحصیل و تدریس، دانشگاهها و رسانهها و روابط بین اشخاص بین پدر و فرزند، بین زن و شوهر و بین خانوادهها را بکاویم ببینیم موانع کجاست که چنین پدیده هایی پیش میآید و چنین اجحافاتی به راحتی عملی میشود. این قصد کنفرانس ماست و امیدواریم در طول سه روز آینده تاحدی به این مقصود برسیم.
- در فرهنگ ایران چه منابعی هست که با اتکا به آن میشود جامعه را به سوی گسترش آزادیهای مدنی پیش برد؟ یعنی منابع فرهنگی که هست و میشود به آنها تکیه کرد کدامهاست؟
همانطور که مانعهایی هست منابع یعنی ابزاری هم هست در خود این فرهنگ که جاسازی شده و ما را به تلطیف رفتار و رواداری و مدارا فرا میخواند. این را در گوشههایی از شعر عارفانه کلاسیک فارسی میشود دید. در بخشهای بزرگی از ادبیات جدید ایران میشود دید.
مثلاً ما اگر حقوق حیوانات را هم بخشی از شناخت مسئله حقوق حتی وقتی در مورد یک حیوان اعمال میشود بگیریم، داستانهایی مثل سگ ولگرد هدایت و دیگران برای ما مفید میشوند. در خود بطن فرهنگ در حافظ داریم که من اگر نیکم اگر بد، تو برو خود را باش، هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت. یا در ضرب المثلها عیسی به دین خود، موسی به دین خود. همه اینها را میشود بسیج کرد و از اندرونه این فرهنگ نوعی سخن گفتن روادارانه را بیرون کشید و برکشید.
در آغاز قرن بیستم این کار را کردند. بسیاری از متون کتابهای درسی ما مثلاً خاطرم هست تا پنجاه شصت سال پیش چنین بود. داستان بسیار زیبای موسی و شبان در مثنوی که میگوید هر کسی خدای خودش را دارد و با خدای خودش به گونهای سخن میگوید.
یا حکایت سعدی در مورد کسی که ابلیس را کسی در خواب میبیند که چهره بسیار زیبا و نورانی دارد. میرود میپرسد تو چرا اینگونه زیبا هستی ما فکر میکنیم تو زشت باید باشی و چهرهات را زشت مینگاریم. ابلیس میگوید این گناه من نیست. این چهرهپردازی شماست. در روز آغاز بنی بشر را از بهشت بیرون راندم در نتیجه چهره من در ذهن آدمیان زشت رقم میخورد.
این گونه سخن گفتنها، این گونه اشعار، این گونه داستانها میشود توشههای فرهنگی باشد که برای راه آینده ما به سوی یک فرهنگ حقوق بشر و فرهنگ دموکراسی و فرهنگ آزادیهای مدنی که در ذهن و ضمیر هر کسی جای خودش را باز کند، میشود بسیج شود و به کار گرفته شود.
- در شرایط فعلی منابعی که میشود به آنها تکیه کرد بیشتر است یا موانع؟
من ترازو ندارم که اینها را بسنجم. درست هم نیست این جور کار. مهم این است که این فرهنگ همه جنبهها را دارد. ولی آیا فرهنگمداران چگونه انتخاب کنند و چه گزینههایی را برگزینند، امر دیگری است. در همه فرهنگها نکات خوب هست، نکات بد هست و نکات منفی و مثبت هست. ولی فرهنگسازان اند و متفکران یک جامعه و رهبران اجتماعیاند که کوشش میکنند مردمان خود را به سوی گستردگیهای بیشتر سوق دهند و رهبری کنند.
*****
نمایشگاه شاهنامه در واشینگتن
۱۹ برگ نفیس از شاهنامه. دو نسخه کامل از چاپ کهن سروده حکیم طوس یکی مربوط به هفت قرن و دیگری به پنج قرن پیش از این. به علاوه نمادهای فلزی چهرهها و قهرمانان شاهنامه همه در موزه اسمیتسونین واشینگتن دی سی پایتخت ایالات متحده آمریکا. از اول آبان ماه تا نوروز.
درباره ویژگی این نمایشگاه مخاطبان آن و حد و حدود علاقهمندی آمریکاییان به شاهنامه نظر مدیر مرکز مطالعات ایران شناسی دانشگاه مریلند در نزدیکی واشنگتن و استاد ادبیات فارسی این دانشگاه را جویا شدهایم.
- آقای احمد کریمی حکاک این نمایشگاه چه خصوصیاتی دارد؟
چندین و چند صفحه اصلی شاهنامه شاه طهماسبی که هاتون یکی از کلکسیونرهای هنری آمریکا آن را خریده و بعد اوراق شده و هر ورقش دست کسی افتاد و الان سیصد و پنجاه و چند ورق آن در ایران است که دولت جمهوری اسلامی ایران تاخت زد با برهنههای فرح پهلوی، برای اولین بار بینندگان فرصت این را پیدا میکنند که از نزدیک به اصل این آثار هنری بسیار زیبا و مهم نگاه کنند.
هیچ چیز جدید ندارد. عکسهای اینها همه جا بوده و چاپ شده ولی اینکه آدم در حضور خود آن ورقی که ۵۰۰ سال پیش کشیده شده و نقاشی شده البته حال و هوایی را ایجاد خواهد کرد که برای کسانی که موزهها را دنبال میکنند و میروند و این آثار را میبینند، ارزش دیگری دارد. نوعی حضور را بینندگان تجربه خواهند کرد که در برابر این اسناد و مدارک عزیز و گرانقدر قدیمی به آدم دست میدهد.
- چه کسانی از این آثاری که در موزه هست استقبال میکنند؟
گروههای متفاوتی هستند. ایرانی آمریکاییها، کلاً آدمهای با فرهنگ و تحصیل کردهای هستند. استقبال خواهند کرد. در میان آمریکاییان بسیار هستند که شاهنامه فردوسی را به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی جهان به رسمیت میشناسند و به دیدار آن خواهند رفت. من حدس میزنم این نمایشگاه بسیار موفق خواهد بود و حتی ممکن است از شهرهای دیگر آمریکا کسانی به قصد دیدن شاهنامه سفر کنند.
- شاهنامه فردوسی در چه حد شناخته شده است در آمریکا؟
بد نیست. بسیار خوب است. در سالهای اخیر به یمن همت همکار عزیز من آقای دیک دیویس شاهنامه ترجمه شده یک ترجمه بسیار خوب نثر و بخشهایی به شعر انگلیسی و دو اپیزود آن را دکتر کلینتون دوست روانشاد من ترجمه کردهاند. ایشان استاد دانشگاه پرینستون بودند و کلاً شاهنامه را میشود گفت دانشجویان آمریکایی که با ادبیات جهان آشنا هستند میشناسند شاید بیش از هر اثر دیگری در ادبیات فارسی.