داریوش همایون مؤسس حزب مشروطه ایران و تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با رادیو فردا ابتدا به این پرسش پاسخ داده است که بعد از روز قدس و حضور گسترده حامیان جنبش سبز، شرایط ایران را چطور ارزیابی میکند.
داریوش همایون: در شرایط فعلی در ایران یک جنبش بسیار ریشهدار و گسترده برای اولین بار جمهوری اسلامی را به چالش میکشد. این خیلی امیدبخش است. مردم نترسیدند. با وجود آن همه سرکوبی که بعد از تظاهرات مربوط به روز ۲۲ خرداد ماه شد، این تصور میرفت که مردم یا مایوس میشوند یا وحشت میکنند. چون حقیقتاً تکنیکهای خیلی ترسناکی به کار گرفته شد ولی (حوادث اخیر) نشان داد که مردم نترسیدند و جنبش زنده است.
نکته جالب این جاست که جنبش سبز، تبدیل به نمادی شده برای هر چه که خوب است و مخالف جمهوری اسلامی است. یعنی تبدیل به سمبل برتر دانستن ایران، الویت دادن به منافع ملی ایران، دنبال کردن آرمانهای دموکراتیک و حقوق بشری شده است. شعارهایی که داده شد به کلی همه سیاستها و فلسفه وجودی رژیم جمهوری اسلامی را لغو کرد. خیلی مهم بود که در روز به اصطلاح قدس، مردم شعار بدهند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». این امر باید برای جمهوری اسلامی خیلی پر معنا باشد.
جنبش سبز به خودی خود از پس حکومت برنخواهد آمد. برای اینکه اینها وسایل بسیار زیاد و افراد زیادی در اختیار دارند. میتوانند افراد زیادی را بسیج کنند. برای همین روز قدس، دهها هزار نفر از اطراف ایران را در مصلای تهران جمع کردند و سکنی دادند تا روز قدس به خیابانها ریختند و در برابر مردم صفوفشان را آراستند.
ولی جنبش سبز متحدین بسیار نیرومندی در داخل دستگاه حکومتی و در رهبری مذهبی کشور پیدا کرده است و روز به روز این پشتیبانی بیشتر خواهد شد. ضمن اینکه سیاستهای احمدینژاد و این روش آشتیناپذیری که در برابر کمترین مخالفتی ابراز میکند، و تصمیم آشکاری که دارد برای اینکه هم مواضع قدرت و هم منابع ثروت کشور را در دست بگیرد. افراد بسیاری را با او دشمن خواهد کرد. در مقابلش جبههای تشکیل خواهد شد. این است که وضع خود حکومت خیلی متزلزل شده است در حالی که جنبش سبز از یک وحدت کلی و سازمانی که الان در این شرایط امکان ندارد برخوردار است.
شکست احمدینژاد به هیچ وجه بعید نیست. منتها شرایط ، به کلی با ۳۰ سال پیش فرق کرده است. ۳۰ سال پیش همین نکته کافی بود که نیروهای مخالف صدایشان را بلند کنند. رژیم تسلیم میشد. (آن رژیم) بیش از حد انتظار به مخالفانش امتیاز میداد. همه آماده گریز بودند.
ولی این بار البته این طور نیست. اگر چه شرایط برای این رژیم مشکلتر است. برای اینکه وضع اقتصادی ایران خیلی خراب است. روز به روز بدتر هم خواهد شد. فسادی در کشور وجود دارد که بینظیر بوده است. سیاستهای حکومت آقای احمدینژاد ضد اقتصادی است. تولید را از بین میبرد. ابتکار را محدود میکند. منابع ثروت کشور به طور عجیبی بیرون فرستاده میشود. این محموله کانتینر طلا و دلاری که متعلق به سپاه پاسداران بود و به بیرون از کشور منتقل شد مورد بسیار کوچکی است.
وضع پایههای حکومت احمدینژاد سستتر از رژیم پادشاهی است. رژیم پادشاهی پایههای قدرتش سست نبود. از بالا سست بود. اما اینها از بالا استوارند و در پایین خیلی سستند.
تصور نمیکنم خیلی خوشبینانه نباشد اگر این فرض را بپذیریم که این حکومت سرانجام با شکست روبهرو خواهد شد. منتها مردم نباید مایوس شوند. بایستی ادامه بدهند و سران این جنبش و نمادهای این جنبش باید بایستند. چنان که کروبی خیلی خوب ایستاده است. در این صورت است که بخت موفقیتشان خیلی قابل ملاحظه است.
داریوش همایون: در شرایط فعلی در ایران یک جنبش بسیار ریشهدار و گسترده برای اولین بار جمهوری اسلامی را به چالش میکشد. این خیلی امیدبخش است. مردم نترسیدند. با وجود آن همه سرکوبی که بعد از تظاهرات مربوط به روز ۲۲ خرداد ماه شد، این تصور میرفت که مردم یا مایوس میشوند یا وحشت میکنند. چون حقیقتاً تکنیکهای خیلی ترسناکی به کار گرفته شد ولی (حوادث اخیر) نشان داد که مردم نترسیدند و جنبش زنده است.
نکته جالب این جاست که جنبش سبز، تبدیل به نمادی شده برای هر چه که خوب است و مخالف جمهوری اسلامی است. یعنی تبدیل به سمبل برتر دانستن ایران، الویت دادن به منافع ملی ایران، دنبال کردن آرمانهای دموکراتیک و حقوق بشری شده است. شعارهایی که داده شد به کلی همه سیاستها و فلسفه وجودی رژیم جمهوری اسلامی را لغو کرد. خیلی مهم بود که در روز به اصطلاح قدس، مردم شعار بدهند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». این امر باید برای جمهوری اسلامی خیلی پر معنا باشد.
- رادیو فردا: شما فکر میکنید توازن قدرت میان جنبش سبز و حکومت به چه صورت است؟
جنبش سبز به خودی خود از پس حکومت برنخواهد آمد. برای اینکه اینها وسایل بسیار زیاد و افراد زیادی در اختیار دارند. میتوانند افراد زیادی را بسیج کنند. برای همین روز قدس، دهها هزار نفر از اطراف ایران را در مصلای تهران جمع کردند و سکنی دادند تا روز قدس به خیابانها ریختند و در برابر مردم صفوفشان را آراستند.
ولی جنبش سبز متحدین بسیار نیرومندی در داخل دستگاه حکومتی و در رهبری مذهبی کشور پیدا کرده است و روز به روز این پشتیبانی بیشتر خواهد شد. ضمن اینکه سیاستهای احمدینژاد و این روش آشتیناپذیری که در برابر کمترین مخالفتی ابراز میکند، و تصمیم آشکاری که دارد برای اینکه هم مواضع قدرت و هم منابع ثروت کشور را در دست بگیرد. افراد بسیاری را با او دشمن خواهد کرد. در مقابلش جبههای تشکیل خواهد شد. این است که وضع خود حکومت خیلی متزلزل شده است در حالی که جنبش سبز از یک وحدت کلی و سازمانی که الان در این شرایط امکان ندارد برخوردار است.
- آقای همایون، شما به عنوان یک مقام سیاسی قبل از انقلاب، که به هر حال شاهد آن شرایط هم بودید در مقایسه با اتفاقات پیش از انقلاب، حوادث آینده را چطور پیشبینی میکنید؟
شکست احمدینژاد به هیچ وجه بعید نیست. منتها شرایط ، به کلی با ۳۰ سال پیش فرق کرده است. ۳۰ سال پیش همین نکته کافی بود که نیروهای مخالف صدایشان را بلند کنند. رژیم تسلیم میشد. (آن رژیم) بیش از حد انتظار به مخالفانش امتیاز میداد. همه آماده گریز بودند.
ولی این بار البته این طور نیست. اگر چه شرایط برای این رژیم مشکلتر است. برای اینکه وضع اقتصادی ایران خیلی خراب است. روز به روز بدتر هم خواهد شد. فسادی در کشور وجود دارد که بینظیر بوده است. سیاستهای حکومت آقای احمدینژاد ضد اقتصادی است. تولید را از بین میبرد. ابتکار را محدود میکند. منابع ثروت کشور به طور عجیبی بیرون فرستاده میشود. این محموله کانتینر طلا و دلاری که متعلق به سپاه پاسداران بود و به بیرون از کشور منتقل شد مورد بسیار کوچکی است.
وضع پایههای حکومت احمدینژاد سستتر از رژیم پادشاهی است. رژیم پادشاهی پایههای قدرتش سست نبود. از بالا سست بود. اما اینها از بالا استوارند و در پایین خیلی سستند.
تصور نمیکنم خیلی خوشبینانه نباشد اگر این فرض را بپذیریم که این حکومت سرانجام با شکست روبهرو خواهد شد. منتها مردم نباید مایوس شوند. بایستی ادامه بدهند و سران این جنبش و نمادهای این جنبش باید بایستند. چنان که کروبی خیلی خوب ایستاده است. در این صورت است که بخت موفقیتشان خیلی قابل ملاحظه است.