با استفاده از تولیدات کارخانه سوخت اتمی و اسفنج زیرکونیوم در اصفهان، و پس از راهاندازی رآکتور ۴۰ مگاواتی آب سنگین در اراک، ایران قادر خواهد بود طی سه سال آینده کلیه عوامل لازم برای انجام یک انفجار اتمی را، از مسیری متفاوت با غنیسازی اورانیوم، در اختیار بگیرد.
ظرفیت اعلام شده کارخانه تولید سوخت اتمی اصفهان که به مناسبت روز انرژی اتمی در ۲۰ فروردین افتتاح شد، ۱۰ تن اکسید اورانیوم است، که مورد مصرف آن، پس از تبدیل، تنها برای سوخت در رآکتور آب سنگین (اراک) خواهد بود.
محصول اصلی و عمده رآکتور آب سنگین اراک، پلتونیوم است که پس از سوختن اورانیوم خام در کوره، به عنوان خاکستر اتمی باقی میماند. تنها خاصیت پلوتونیوم قدرت انفجاری بالای آن است. قدرت انفجاری هر کیلو پلوتونیوم ۲۳۹، مطابق با ۲۰ هزار کیلوگرم تی ان تی است.
رآکتور ۴۰ مگاواتی اراک قادر است، هر سال پلوتونیوم کافی (پس از بازفرآوری) برای ساختن دو بمب اتمی تولید کند.
اگرچه اعلام شده است که کارخانه اصفهان در صورت انجام تغییرات فنی قادر خواهد بود سالانه ۳۰ تن سوخت مورد مصرف در رآکتورهای آب سبک (از نوع رآکتور بوشهر) را نیز تولید کند، ولی در حال حاضر تنها محصول تولیدی آن اکسید و فلز اورانیوم است که در رآکتور آب سنگین میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
در مورد کارخانه فرآوری اورانیوم در اصفهان که کیک زرد را به گاز اورانیوم (هگزا فلوراید) تبدیل میکند، اعلام شده که ظرفیت کنونی آن در برنامه پنجم به یک هزار تن افزایش خواهد یافت.
افزایش ۵۰۰ در صد تولیدات گاز هگزافلوراید، در سالهای مانده از برنامه پنجم، موکول به بهرهبرداری رسیدن و در نتیجه افزایش تولید کیک زرد مورد نیاز در اردکان است. ضمن آنکه افزایش ظرفیت کارخانه یو سی اف اصفهان تا میزان ۵۰۰ درصد به نوبه خود نیازمند افزایش متناسب تجهیزاتی است که افزایش تولید مورد نظر را ممکن بسازد.
به عنوان مثال، افزایش ۵۰۰ درصدی تولیدات فولاد کشور بدون افزایش مقدماتی ظرفیت تولید گنداله و اسفنج آهن ( و یا تمهیداتی برای واردات آن از خارج) جهت تغذیه واحد ذوب آهن، مقدور نیست. ضمن آنکه افزایش ۵۰۰ درصدی تولیدات یک واحد، در عمل به معنی ایجاد پنج واحد تولیدی در مقیاسهای واحد موجود است که در این زمینه نیز به جز اعلام هدف، برنامه اقدام دیگری مورد اشاره قرار نگرفته است.
به بهرهبرداری رسیدن کارخانه کنونی یو سی اف اصفهان که ابتدا قرار بود توسط چین به صورت آماده کلید خوردن (ترن کی) ساخته و تحویل شود، بیش از ۱۴ سال به طول انجامید، حال آنکه آقای آقازاده از ایجاد همزمان ۵ واحد مشابه در ۴ سال آینده نوید میدهد، بدون آنکه از تدارک متناسب نیازهای تغذیه آن (کیک زرد) یادی در میان باشد.
در زمینه تولید کیک زرد، حجم کنونی تولید و ذخایر شناخته شده اورانیوم خام ایران در ساغند یزد، نمیتواند پا سخگوی افزایش ظرفیت یک هزار تن گاز اورانیوم در اصفهان باشد.
طی دو ماه گذشته منابع خارجی از به انتها رسیدن ذخیره کیک زرد ایران (وارداتی از آفریقای جنوبی) و احتمال کند شدن روند غنیسازی اورانیوم در ایران یاد کردهاند.
اگرچه ادامه فعالیت در یو سی اف اصفهان و غنیسازی اورانیوم در نطنز با حفظ ظرفیتهای کنونی همچنان مقدور خواهد بود، ولی افزایش ۵۰۰ در صدی تولیدات گاز هگزافلوراید بدون تولید متناسب کیک زرد، به علاوه دست یافتن به واحد تولید هگزافلوراید با ظرفیتی ۵۰۰ درصد بیش از ظرفیت کنونی ( در فاصله کوتاه رسیدن به پایان برنامه پنجم) عملی نخواهد بود.
در همین گزارش از افزایش ظرفیت غنیسازی اورانیوم در نطنز و به کار گرفتن ۵۰ هزار سانتریفیوژ تا پایان برنامه پنج ساله یاد شده است. در آخرین گزارش البرادعی قید شده بود که ایران در فاصله شش ماه ۱۳۶ واحد سانترفیوژ تازه را در نظنز به کار گرفته است.
گزارش ۲۰ فروردین آقازاده این تعداد را تا سه هزار واحد زیادتر از گزارش البرادعی نشان میدهد بدون آنکه اعلام شود، سانتریفیوژهای مورد اشاره ایشان به کار غنیسازی اورانیوم مشغولند و یا بدون تزریق گاز ( در شرایط خلأ) و یا با تزریق سایر گازها و بدون استفاده از گاز اورانیوم آزمایش میشوند.
ایران طی ۴ سال گذشته در بهترین شرایط (بر اساس گزارش آقای آقازاده) تنها موفق به تولید شش تا هفت هزار سانتریفیوژ شده است. قطعات لازم برای مونتاژ تعداد سه هزار واحد از این سانتریفیوژها (پی-۱) در دهه ۹۰ از خارج وارد شده و در نتیجه مونتاژ آنها از سهولت و سرعت بیشتری برخوردار بوده است.
درتولید دو نوع سانتریفیوژ تازه (ایر-۳ و ایر-۴) نیز ایران به دلیل نداشتن زیر ساخت صنعتی لازم، بیتردید نیازمند تأمین قطعات آن از منابع خارجی است. حتی در صورت تأمین قطعات مورد نیاز ۵۰ هزار سانتریفیوژ، برای تولید صنعتی این تعداد سانتریفیوژ، ایران نیازمند احداث یک کار خانه است.
این تعداد سانتریفوژ و قطعات آن را تنها در یک کارگاه کوچک مونتاژ نمیتوان تولید و نصب کرد. ایران هنوز از احداث چنین کارخانهای با ظرفیتی در این حدود، در هیچ نقطهای از کشور یادی به عمل نیاورده است.
از این لحاظ به نظر میرسد که در بهترین شرایط روند افزایش ظرفیت غنیسازی و افزایش تعداد سانتریفیوژها به نسبت ۴ سال گذشته قابل پیگیری باشد و نه بیشتر از آن.
در گزارش آقازاده همچنین از تولید دو هزار و ۳۶۰ مگاوات برق اتمی تازه طی برنامه پنجم یاد شده است. با توجه به این که سوخت کارخانه بوشهر، در صورت آغاز به کار، از سوی روسیه تأمین و تحویل شده است، احتمالاً منظور آقای آقازاده واحدهای تولیدی تازه به جز واحد پایان یافته در بوشهر است.
تولید دو هزار و ۳۶۰ مگاوات برق اتمی نیازمند دو رآکتور هزار مگاواتی و یک رآکتور ۳۶۰ مگاواتی است. رآکتور دارخوین گفته شده ۳۶۰ مگاوات ظرفیت تولید برق اتمی خواهد داشت. اما رآکتور دارخوین هنوز حتی در مرحله مطالعات اجرایی هم قرار نگرفته و در بهترین شرایط تا رسیدن به تولید نیازمند ۷ تا ۱۰ سال وقت خواهد بود!
اصولاً احداث هر واحد بزرگ تولید برق اتمی از ابتدا تا انتها به ۱۰ سال وقت نیازمند است. از این لحاظ، ایران که فاقد تکنولوژی ساخت رآکتور اتمی است و هنوز مناقصه ایجاد واحد های تازه را نیز اعلام نکرده، به سختی قادر خواهد بود، در فاصله مانده از برنامه پنجم، حتی به مرحله مطالعات مقدماتی ایجاد سه کارخانه برق اتمی به صورت همزمان دست یابد چه رسد به استفاده از برق اتمی.
در گزارش آقازاده از ساختن دو نوع سانتریفیوژ تازه در ایران یاد شده که ظرفیت آنها مطابق گفتههای ایشان ۶ تا ۷ برابر ظرفیت سانتریفیوژهای کنونی است. با توجه به شباهت فراوان سانتریفیوژهای گازی مورد استفاده در ایران، و تنها تغییر فلز ضد زنگ در نوع اول (ماراجیگ استیل) با نوع گرافیتی در داخل سیلندهای دوار سانتریفیوژ، حتی در صورت بهبود موتور برقی سانتریفیوژهای جدید گازی، حداکثر ظرفیت انواع تازه میتوانند یک تا یک و نیم برابر سانتریفیوژهای سابق باشد و نه ۶ تا ۷ برابر آنها!
در بخش دیگری از گزارش آقازاده ظرفیت غنیسازی اورانیوم در نطنز در برنامه پنجم تا دو هزار و ۵۰۰ مگاوات برق اتمی اعلام شده است حال آنکه افزایش تعداد سانتریفیوژها تا ۵۰ هزار واحد در نظر گرفته شده است.
با توجه به ظرفیت کنونی و بازده غنیسازی اورانیوم در نطنز، با در اختیار داشتن ۵۰ هزار سانتریفیوژ تنها میتوان سوخت لازم برای تولید هزار مگاوات برق اتمی را تأمین کرد. از این لحاظ در اختیار داشتن کارخانه دیگری با حداقل ظرفیت ۵۰ هزار سانتریفیوژ تازه، امری ضروری است که آقازاده از اشاره به این نیاز نیز در جهت تأمین هدف اعلام شده، خود داری ورزیده است.
نقطه ابهام دیگر در ابعاد معادن و ذخایر اورانیوم طبیعی ایران است. معدن ساغند در نزدیکی یزد که حدوداً از ۱۵ سال پیش در مرحله بهرهبرداری قرار گرفته در دو واحد شماره یک و شماره دو، مجموعاً دارای حدود ۱.۵ میلیون تن سنگ اورانیوم و حدود ۸۳۰ تن اورانیوم است.
در واحد تولید کیک زرد اردکان قرار است پس از خرد کردن و استحصال ۱۲۰ هزار تن سنگ اورانیوم ۵۰ تن کیک زرد به دست آید. برای تأمین سوخت یک رآکتور هزار مگاواتی آب سبک مانند بوشهر، ۲۰۰ تن کیک زرد مورد نیاز خواهد بود.
در صورت افزایش ظرفیت واحد کیک زرد اردکان، نیاز به افزایش بهرهبرداری از معدن ساغند نیز ضروری است، حال آنکه در صورت افزایش بهرهبرداری، بر اساس میزان ذخایر جاری، ایران تنها قادر به تأمین سوخت یک واحد هزار مگاواتی آن هم حد اکثر بمدت ۱۰ سال خواهد بود.
به علاوه، با توجه به این که هدف برنامه توسعه اتمی ایران تولید برق اتمی اعلام شده، هدفهای تجاری از جمله عمدهترین دلایل تن دادن به چنین برنامهای است. با این وجود، در استخراج سنگ اورانیوم و تولید کیک زرد، هزینههای تولید در ایران تا سه برابر بیشتر از قیمتهای روز آنها در بازارهای جهانی است.
هزینه تمام شده سنگ اورانیوم ایران هر کیلو ۸۰ تا ۱۳۰ دلار برآورد شده حال آنکه قیمتهای جهانی آن در حدود ۲۰ دلار در هر کیلو است.
به این ترتیب هیچیک از برنامههای توسعه اتمی ایران، به جز رآکتور آب سبک بوشهر که تأمین سوخت آن نیز برای ۱۰ سال از سوی روسیه ضمانت و سوخت یکسال و نیم آن هم اکنون تحویل ایران شده است، در حال حاضر عملاً در مسیر تحقق هدف تأمین سوخت هستهای با ارزشهای تجاری قرار ندارند.
دلیل عمده سوء ظن جامعه جهانی نسبت به هدفهای واقعی برنامه توسعه اتمی ایران نیز دور بودن آن برنامهها از تولید تجاری سوخت هستهای و در عین حال نزدیک بودن فوقالعاده آنها در دو مسیر موازی به ظرفیتهای دیگری است که تحقق آنها در فاصلهای بسیار نزدیکتر، امکانپذیر خواهد شد.
ظرفیت اعلام شده کارخانه تولید سوخت اتمی اصفهان که به مناسبت روز انرژی اتمی در ۲۰ فروردین افتتاح شد، ۱۰ تن اکسید اورانیوم است، که مورد مصرف آن، پس از تبدیل، تنها برای سوخت در رآکتور آب سنگین (اراک) خواهد بود.
محصول اصلی و عمده رآکتور آب سنگین اراک، پلتونیوم است که پس از سوختن اورانیوم خام در کوره، به عنوان خاکستر اتمی باقی میماند. تنها خاصیت پلوتونیوم قدرت انفجاری بالای آن است. قدرت انفجاری هر کیلو پلوتونیوم ۲۳۹، مطابق با ۲۰ هزار کیلوگرم تی ان تی است.
رآکتور ۴۰ مگاواتی اراک قادر است، هر سال پلوتونیوم کافی (پس از بازفرآوری) برای ساختن دو بمب اتمی تولید کند.
اگرچه اعلام شده است که کارخانه اصفهان در صورت انجام تغییرات فنی قادر خواهد بود سالانه ۳۰ تن سوخت مورد مصرف در رآکتورهای آب سبک (از نوع رآکتور بوشهر) را نیز تولید کند، ولی در حال حاضر تنها محصول تولیدی آن اکسید و فلز اورانیوم است که در رآکتور آب سنگین میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
در مورد کارخانه فرآوری اورانیوم در اصفهان که کیک زرد را به گاز اورانیوم (هگزا فلوراید) تبدیل میکند، اعلام شده که ظرفیت کنونی آن در برنامه پنجم به یک هزار تن افزایش خواهد یافت.
افزایش ۵۰۰ در صد تولیدات گاز هگزافلوراید، در سالهای مانده از برنامه پنجم، موکول به بهرهبرداری رسیدن و در نتیجه افزایش تولید کیک زرد مورد نیاز در اردکان است. ضمن آنکه افزایش ظرفیت کارخانه یو سی اف اصفهان تا میزان ۵۰۰ درصد به نوبه خود نیازمند افزایش متناسب تجهیزاتی است که افزایش تولید مورد نظر را ممکن بسازد.
به عنوان مثال، افزایش ۵۰۰ درصدی تولیدات فولاد کشور بدون افزایش مقدماتی ظرفیت تولید گنداله و اسفنج آهن ( و یا تمهیداتی برای واردات آن از خارج) جهت تغذیه واحد ذوب آهن، مقدور نیست. ضمن آنکه افزایش ۵۰۰ درصدی تولیدات یک واحد، در عمل به معنی ایجاد پنج واحد تولیدی در مقیاسهای واحد موجود است که در این زمینه نیز به جز اعلام هدف، برنامه اقدام دیگری مورد اشاره قرار نگرفته است.
به بهرهبرداری رسیدن کارخانه کنونی یو سی اف اصفهان که ابتدا قرار بود توسط چین به صورت آماده کلید خوردن (ترن کی) ساخته و تحویل شود، بیش از ۱۴ سال به طول انجامید، حال آنکه آقای آقازاده از ایجاد همزمان ۵ واحد مشابه در ۴ سال آینده نوید میدهد، بدون آنکه از تدارک متناسب نیازهای تغذیه آن (کیک زرد) یادی در میان باشد.
در زمینه تولید کیک زرد، حجم کنونی تولید و ذخایر شناخته شده اورانیوم خام ایران در ساغند یزد، نمیتواند پا سخگوی افزایش ظرفیت یک هزار تن گاز اورانیوم در اصفهان باشد.
طی دو ماه گذشته منابع خارجی از به انتها رسیدن ذخیره کیک زرد ایران (وارداتی از آفریقای جنوبی) و احتمال کند شدن روند غنیسازی اورانیوم در ایران یاد کردهاند.
اگرچه ادامه فعالیت در یو سی اف اصفهان و غنیسازی اورانیوم در نطنز با حفظ ظرفیتهای کنونی همچنان مقدور خواهد بود، ولی افزایش ۵۰۰ در صدی تولیدات گاز هگزافلوراید بدون تولید متناسب کیک زرد، به علاوه دست یافتن به واحد تولید هگزافلوراید با ظرفیتی ۵۰۰ درصد بیش از ظرفیت کنونی ( در فاصله کوتاه رسیدن به پایان برنامه پنجم) عملی نخواهد بود.
در همین گزارش از افزایش ظرفیت غنیسازی اورانیوم در نطنز و به کار گرفتن ۵۰ هزار سانتریفیوژ تا پایان برنامه پنج ساله یاد شده است. در آخرین گزارش البرادعی قید شده بود که ایران در فاصله شش ماه ۱۳۶ واحد سانترفیوژ تازه را در نظنز به کار گرفته است.
گزارش ۲۰ فروردین آقازاده این تعداد را تا سه هزار واحد زیادتر از گزارش البرادعی نشان میدهد بدون آنکه اعلام شود، سانتریفیوژهای مورد اشاره ایشان به کار غنیسازی اورانیوم مشغولند و یا بدون تزریق گاز ( در شرایط خلأ) و یا با تزریق سایر گازها و بدون استفاده از گاز اورانیوم آزمایش میشوند.
ایران طی ۴ سال گذشته در بهترین شرایط (بر اساس گزارش آقای آقازاده) تنها موفق به تولید شش تا هفت هزار سانتریفیوژ شده است. قطعات لازم برای مونتاژ تعداد سه هزار واحد از این سانتریفیوژها (پی-۱) در دهه ۹۰ از خارج وارد شده و در نتیجه مونتاژ آنها از سهولت و سرعت بیشتری برخوردار بوده است.
درتولید دو نوع سانتریفیوژ تازه (ایر-۳ و ایر-۴) نیز ایران به دلیل نداشتن زیر ساخت صنعتی لازم، بیتردید نیازمند تأمین قطعات آن از منابع خارجی است. حتی در صورت تأمین قطعات مورد نیاز ۵۰ هزار سانتریفیوژ، برای تولید صنعتی این تعداد سانتریفیوژ، ایران نیازمند احداث یک کار خانه است.
این تعداد سانتریفوژ و قطعات آن را تنها در یک کارگاه کوچک مونتاژ نمیتوان تولید و نصب کرد. ایران هنوز از احداث چنین کارخانهای با ظرفیتی در این حدود، در هیچ نقطهای از کشور یادی به عمل نیاورده است.
از این لحاظ به نظر میرسد که در بهترین شرایط روند افزایش ظرفیت غنیسازی و افزایش تعداد سانتریفیوژها به نسبت ۴ سال گذشته قابل پیگیری باشد و نه بیشتر از آن.
در گزارش آقازاده همچنین از تولید دو هزار و ۳۶۰ مگاوات برق اتمی تازه طی برنامه پنجم یاد شده است. با توجه به این که سوخت کارخانه بوشهر، در صورت آغاز به کار، از سوی روسیه تأمین و تحویل شده است، احتمالاً منظور آقای آقازاده واحدهای تولیدی تازه به جز واحد پایان یافته در بوشهر است.
تولید دو هزار و ۳۶۰ مگاوات برق اتمی نیازمند دو رآکتور هزار مگاواتی و یک رآکتور ۳۶۰ مگاواتی است. رآکتور دارخوین گفته شده ۳۶۰ مگاوات ظرفیت تولید برق اتمی خواهد داشت. اما رآکتور دارخوین هنوز حتی در مرحله مطالعات اجرایی هم قرار نگرفته و در بهترین شرایط تا رسیدن به تولید نیازمند ۷ تا ۱۰ سال وقت خواهد بود!
اصولاً احداث هر واحد بزرگ تولید برق اتمی از ابتدا تا انتها به ۱۰ سال وقت نیازمند است. از این لحاظ، ایران که فاقد تکنولوژی ساخت رآکتور اتمی است و هنوز مناقصه ایجاد واحد های تازه را نیز اعلام نکرده، به سختی قادر خواهد بود، در فاصله مانده از برنامه پنجم، حتی به مرحله مطالعات مقدماتی ایجاد سه کارخانه برق اتمی به صورت همزمان دست یابد چه رسد به استفاده از برق اتمی.
در گزارش آقازاده از ساختن دو نوع سانتریفیوژ تازه در ایران یاد شده که ظرفیت آنها مطابق گفتههای ایشان ۶ تا ۷ برابر ظرفیت سانتریفیوژهای کنونی است. با توجه به شباهت فراوان سانتریفیوژهای گازی مورد استفاده در ایران، و تنها تغییر فلز ضد زنگ در نوع اول (ماراجیگ استیل) با نوع گرافیتی در داخل سیلندهای دوار سانتریفیوژ، حتی در صورت بهبود موتور برقی سانتریفیوژهای جدید گازی، حداکثر ظرفیت انواع تازه میتوانند یک تا یک و نیم برابر سانتریفیوژهای سابق باشد و نه ۶ تا ۷ برابر آنها!
در بخش دیگری از گزارش آقازاده ظرفیت غنیسازی اورانیوم در نطنز در برنامه پنجم تا دو هزار و ۵۰۰ مگاوات برق اتمی اعلام شده است حال آنکه افزایش تعداد سانتریفیوژها تا ۵۰ هزار واحد در نظر گرفته شده است.
با توجه به ظرفیت کنونی و بازده غنیسازی اورانیوم در نطنز، با در اختیار داشتن ۵۰ هزار سانتریفیوژ تنها میتوان سوخت لازم برای تولید هزار مگاوات برق اتمی را تأمین کرد. از این لحاظ در اختیار داشتن کارخانه دیگری با حداقل ظرفیت ۵۰ هزار سانتریفیوژ تازه، امری ضروری است که آقازاده از اشاره به این نیاز نیز در جهت تأمین هدف اعلام شده، خود داری ورزیده است.
نقطه ابهام دیگر در ابعاد معادن و ذخایر اورانیوم طبیعی ایران است. معدن ساغند در نزدیکی یزد که حدوداً از ۱۵ سال پیش در مرحله بهرهبرداری قرار گرفته در دو واحد شماره یک و شماره دو، مجموعاً دارای حدود ۱.۵ میلیون تن سنگ اورانیوم و حدود ۸۳۰ تن اورانیوم است.
در واحد تولید کیک زرد اردکان قرار است پس از خرد کردن و استحصال ۱۲۰ هزار تن سنگ اورانیوم ۵۰ تن کیک زرد به دست آید. برای تأمین سوخت یک رآکتور هزار مگاواتی آب سبک مانند بوشهر، ۲۰۰ تن کیک زرد مورد نیاز خواهد بود.
در صورت افزایش ظرفیت واحد کیک زرد اردکان، نیاز به افزایش بهرهبرداری از معدن ساغند نیز ضروری است، حال آنکه در صورت افزایش بهرهبرداری، بر اساس میزان ذخایر جاری، ایران تنها قادر به تأمین سوخت یک واحد هزار مگاواتی آن هم حد اکثر بمدت ۱۰ سال خواهد بود.
به علاوه، با توجه به این که هدف برنامه توسعه اتمی ایران تولید برق اتمی اعلام شده، هدفهای تجاری از جمله عمدهترین دلایل تن دادن به چنین برنامهای است. با این وجود، در استخراج سنگ اورانیوم و تولید کیک زرد، هزینههای تولید در ایران تا سه برابر بیشتر از قیمتهای روز آنها در بازارهای جهانی است.
هزینه تمام شده سنگ اورانیوم ایران هر کیلو ۸۰ تا ۱۳۰ دلار برآورد شده حال آنکه قیمتهای جهانی آن در حدود ۲۰ دلار در هر کیلو است.
به این ترتیب هیچیک از برنامههای توسعه اتمی ایران، به جز رآکتور آب سبک بوشهر که تأمین سوخت آن نیز برای ۱۰ سال از سوی روسیه ضمانت و سوخت یکسال و نیم آن هم اکنون تحویل ایران شده است، در حال حاضر عملاً در مسیر تحقق هدف تأمین سوخت هستهای با ارزشهای تجاری قرار ندارند.
دلیل عمده سوء ظن جامعه جهانی نسبت به هدفهای واقعی برنامه توسعه اتمی ایران نیز دور بودن آن برنامهها از تولید تجاری سوخت هستهای و در عین حال نزدیک بودن فوقالعاده آنها در دو مسیر موازی به ظرفیتهای دیگری است که تحقق آنها در فاصلهای بسیار نزدیکتر، امکانپذیر خواهد شد.