مجله صدای دیگر در هفتهای که گذشت به موضوع عضویت ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد پرداخت. در این مجله همچنین زندگی فرح ابراهیمی از اولین نسل زنان پناهجوی ایرانی پرداخته شده است.
بعد از یک هفته تلاش فعالان زن ایرانی برای جلوگیری از عضویت جمهوری اسلامی در کمیسیون جهانی وضعیت زنان، سازمان ملل متحد، ایران را برای عضویت چهارساله در این کمیسیون انتخاب کرد. این کمیسیون به برابری جنسیتی و پیشرفت زنان اختصاص دارد.
۲۱۴ نفر از فعالان حقوق بشر در نامه ای به سازمان ملل متحد خواستار مخالفت این سازمان با عضویت ایران شدند.
آسیه امینی که از جمله امضا کنندگان این نامه است، در مورد دلایل این اعتراض به رادیو فردا میگوید: «علت مخالفت فعالان زن با حضور و عضویت دولت ایران در این کمیسیون به این خاطر بوده که نمیخواهند تهدیدهای موجود دولت ایران در مجامع بینالمللی هم فرصت دیگری را برای آنها فراهم کند».
خانم امینی ادامه میدهد: «اعتراضی که ما کردیم و خطابش کمیسیون مقام زن و رأیدهندگان زن به انتخابات است، دقیقاً به این معنی است که نابرابریها و تبعیضهای موجود در ایران، خواسته مردم نیست و دولت ایران به دلیل مخالفت با برابری جنسیتی، مخالفت ایران با پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و مخالفت با برنامه عمل کنفرانس پکن، صلاحیت حضور در کمیسیون مقام زن را ندارد و اگر تنها سهمیه بندی منطقه ای دلیل بودن دولت ایران در این کمسیون است، خواسته ما اینست که دست کم این عضویت را مشروط بکنند به اینکه دولت ایران شرایط وخواسته هایش را مطابق با برابری جنسیتی تغییری دهد.»
ایران پس از آن نسبت به عضویت در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد ابراز تمایل کرد که از عضویت در شورای حقوق بشر این سازمان انصراف داده بود.
مینا بهارمست ضمن بررسی تلاشهای جمهوری اسلامی برای پیوستن به کمیسیون های سازمان ملل متحد، میگوید: «تفاوتی که شورای حقوق بشر سازمان ملل با کمیسیون مقام زن دارد، در این است که اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل را مستقیماً مجمع عمومی انتخاب میکند. این شورا به کشورها گزارشگر میفرستد و در محکومیت کشورهایی که حقوق بشر را نقض میکنند، قطعنامه صادر میکند».
خانم بهارمست ادامه میدهد: «از این نظر بسیار مهم است که ایران نتوانسته به این شورا راه پیدا کند. اما اعضای کمیسیون مقام زن، دولتها هستند آن هم به صرف اینکه عضو سازمان ملل هستند و در کمیسیونهای مختلف سازمان ملل عضو دارند. [همچنین] تصمیماتی که در این دو کمیسیون گرفته میشود، ضمانت اجرایی ندارد و تنها تصمیمهای شورای امنیت سازمان ملل لازمالاجراست.»
عضویت ایران در کمیسیون مقام زن در حالی است که جمهوری اسلامی تاکنون حاضر نشده است به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بپیوندد. اما پرسش اینجاست که آیا عضویت در این کمیسیون میتواند ضمانتی برای پیوستن به کنوانسیون ایجاد کند؟
پروین اردلان فعال حقوق زنان در این زمینه پاسخ میدهد: «در ساختار این کمیسیون یک مقدار تناقض وجود دارد. تلاش کمیسیون مقام زن برای توسعه برابری جنسیتی است ولی بازوهای فعال آن را دولتها تشکیل میدهند و نقش آنهاست که تأثیر میگذارد. البته این به معنا نیست که من نقش این کمیسیون را در حاشیه قرار دهم. دولتهایی که عضو هستند، در خیلی از آنها نابرابری جنسیتی در کشورهایشان رایج است. این دلیل بر این نیست که هر کسی که در این کمیسیون عضویت دارد، برابری جنسیتی را رعایت کند».
خانم اردلان میگوید: «مهم این است که [این کمیسیون] چقدر میتواند علیه نابرابری جنسیتی در کشورهای دیگر عمل کند. اگر دولتی که به برابری جنسیتی تعهد نداشته باشد و در این کمسیون عضو باشد، یک جور به تمسخر گرفتن فعالیتهای کمیسیون و فعالیتهای فعالان زنان در جهان است».
مینا بهارمست نیز با بررسی ساختار این کمیسیون میگوید: «نمایندگان گروهها و سازمانهای غیردولتی نقش مشورتی در این کمیسیونها دارند و میتوانند در آن شرکت کنند و به عنوان ناظر اعمال و رفتار دولتهای خودشان میتوانند همه ساله در جلسات این کمیسیون گزارش دهند و به همین دلیل نهادهای مدافع حقوق زنان در ایران با نظارت بر عملکرد جمهوری اسلامی که وارد این کمیسیون شده است، میتوانند به بهترین نحوی از نقطه نظر آگاه کردن کشورهای عضو و افکار جهانی در این زمینه مشارکت داشته باشند».
پروین اردلان نیز معتقد است عضویت ایران در این کمیسیون میتواند نتایج مثبتی به بار آورد: «اینکه جمهوری اسلامی خودش بانی گسترش بحث زنان در سطح بینالمللی میشود و بحثهای مختلف را ایجاد میکند، به نظر من مثبت است».
******
در نیمه دوم برنامه صدای دیگر، نگاهی داریم به وضعیت نسل اول زنان پناهجوی ایرانی. شهران طبری با نگاهی به زندگی فرح ابراهیمی، دانشجوی مخالف نظام پهلوی در آمریکا که به همراه دوستان و همسرش فرامرز سمنانی که یک هفته پس از انقلاب به ایران باز میگردد، خاطرات این پناهجو را مورد بررسی قرار میدهد.
آذر نفیسی درباره فرح ابراهیمی می گوید: «من و فرح در یازده سالگی از هم جداشدیم. او به آمریکا پهلوی خواهرش رفت و من هم به انگلیس رفتم. بار دیگر که بعد از سالها دیدمش در جنبش دانشجویی بود. ما هر دو از فعالان جنبش دانشجویی بودیم.»
پیش از انقلاب جنبش دانشجویی مشهور به کنفدراسیون دانشجویان ایران، یکی از تشکیلات مهم در شکل بخشیدن به طرز فکر جوانان آن دوره بود.
ژاله بهروزی، از فعالان این جنبش و دوست و هم اتاق فرح ابراهیمی در دوران دانشجویی میگوید: «من و فرح با هم در سال ۱۹۶۸ در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا آشنا شدیم و برای مدت سه چهار سال با هم اتاقی بودیم.»
ژاله بهروزی از بازگشت خود به ایران و جدایی از فرح ابراهیمی به دلایل تفکرات سیاسی میگوید: «بین سالهای ۷۸ تا ۸۲ میلادی فقط یک یا دو بار آن هم اتفاقی فرح را دیدم. ولی به محض اینکه از ایران دوباره فرار کردیم با فرح در تماس خیلی نزدیک بودم.»
روشنک سمنانی از روزهای پر دلهره پس از انقلاب و دستگیری برادرش فرامرز سمنانی میگوید: «روزی که برادرم را گرفتند من و فرح رفته بودیم پدرمادرم را برسانیم ایستگاه قطار که سوار شوند به مشهد بروند پیش آن یکی برادرم.»
پس از دستگیری فرامرز سمنانی، روشنک، برادر دیگرش، همسر برادرش و فرح که حامله بود و فرزندان خردسالشان از ایران گریختند.
مهناز افخمی از دست دادن خواهرش فرح را بزرگترین غم زندگیاش میداند. او و فرح در دو قطب سیاسی مختلف بودند. یکی در جوانی دومین زنی بود که در ایران به وزارت رسید و دیگری مدافع سرسخت زن از موضعی به ظاهر ۱۸۰ درجه مخالف با خواهرش.
مهناز افخمی میگوید: «در خانواده ما از مادر بزرگم که صد سال پیش زنی بود که زندگی خودش را از طریق کار خود که خیاطی بود، اداره میکرد، تا خواهرم فرح که از نظر سیاسی آرمانهای خودش را دنبال کرد و به اشتباه خودش پی برد، همه اینها هم آرمان داشتند و عقیده داشتند که به هدفی بالاتر از زندگی شخصی خودشان و نیازهای شخصی خودشان خدمت کنند همهشان تلاش کردند که خدمتی به جامعه و کشور خود کنند. این یک قرن تجربه این خانواده نمونهای است از هزارها خانواده دیگر.»
ندا ابراهیمی، دختر فرح که هنگام هجرت از ایران دو ساله بود، درباره روحیه شاد و امیداور مادرش در آخرین لحظات زندگی میگوید: «مادرم حتی تا آخرین ساعات حیاتش میگفت و میخندید. او عاشق مردم بود و قصههایشان. این میراثی است که برای من گذاشته. من فکر میکنم درست مثل او هستم.»
زندگی فرح ابراهیمی سراسر مبارزه بود که هفت سال آخر آن به مبارزه با بیماری سرطان گذشت.
بعد از یک هفته تلاش فعالان زن ایرانی برای جلوگیری از عضویت جمهوری اسلامی در کمیسیون جهانی وضعیت زنان، سازمان ملل متحد، ایران را برای عضویت چهارساله در این کمیسیون انتخاب کرد. این کمیسیون به برابری جنسیتی و پیشرفت زنان اختصاص دارد.
۲۱۴ نفر از فعالان حقوق بشر در نامه ای به سازمان ملل متحد خواستار مخالفت این سازمان با عضویت ایران شدند.
آسیه امینی که از جمله امضا کنندگان این نامه است، در مورد دلایل این اعتراض به رادیو فردا میگوید: «علت مخالفت فعالان زن با حضور و عضویت دولت ایران در این کمیسیون به این خاطر بوده که نمیخواهند تهدیدهای موجود دولت ایران در مجامع بینالمللی هم فرصت دیگری را برای آنها فراهم کند».
خانم امینی ادامه میدهد: «اعتراضی که ما کردیم و خطابش کمیسیون مقام زن و رأیدهندگان زن به انتخابات است، دقیقاً به این معنی است که نابرابریها و تبعیضهای موجود در ایران، خواسته مردم نیست و دولت ایران به دلیل مخالفت با برابری جنسیتی، مخالفت ایران با پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و مخالفت با برنامه عمل کنفرانس پکن، صلاحیت حضور در کمیسیون مقام زن را ندارد و اگر تنها سهمیه بندی منطقه ای دلیل بودن دولت ایران در این کمسیون است، خواسته ما اینست که دست کم این عضویت را مشروط بکنند به اینکه دولت ایران شرایط وخواسته هایش را مطابق با برابری جنسیتی تغییری دهد.»
ایران پس از آن نسبت به عضویت در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد ابراز تمایل کرد که از عضویت در شورای حقوق بشر این سازمان انصراف داده بود.
مینا بهارمست ضمن بررسی تلاشهای جمهوری اسلامی برای پیوستن به کمیسیون های سازمان ملل متحد، میگوید: «تفاوتی که شورای حقوق بشر سازمان ملل با کمیسیون مقام زن دارد، در این است که اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل را مستقیماً مجمع عمومی انتخاب میکند. این شورا به کشورها گزارشگر میفرستد و در محکومیت کشورهایی که حقوق بشر را نقض میکنند، قطعنامه صادر میکند».
خانم بهارمست ادامه میدهد: «از این نظر بسیار مهم است که ایران نتوانسته به این شورا راه پیدا کند. اما اعضای کمیسیون مقام زن، دولتها هستند آن هم به صرف اینکه عضو سازمان ملل هستند و در کمیسیونهای مختلف سازمان ملل عضو دارند. [همچنین] تصمیماتی که در این دو کمیسیون گرفته میشود، ضمانت اجرایی ندارد و تنها تصمیمهای شورای امنیت سازمان ملل لازمالاجراست.»
عضویت ایران در کمیسیون مقام زن در حالی است که جمهوری اسلامی تاکنون حاضر نشده است به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بپیوندد. اما پرسش اینجاست که آیا عضویت در این کمیسیون میتواند ضمانتی برای پیوستن به کنوانسیون ایجاد کند؟
پروین اردلان فعال حقوق زنان در این زمینه پاسخ میدهد: «در ساختار این کمیسیون یک مقدار تناقض وجود دارد. تلاش کمیسیون مقام زن برای توسعه برابری جنسیتی است ولی بازوهای فعال آن را دولتها تشکیل میدهند و نقش آنهاست که تأثیر میگذارد. البته این به معنا نیست که من نقش این کمیسیون را در حاشیه قرار دهم. دولتهایی که عضو هستند، در خیلی از آنها نابرابری جنسیتی در کشورهایشان رایج است. این دلیل بر این نیست که هر کسی که در این کمیسیون عضویت دارد، برابری جنسیتی را رعایت کند».
خانم اردلان میگوید: «مهم این است که [این کمیسیون] چقدر میتواند علیه نابرابری جنسیتی در کشورهای دیگر عمل کند. اگر دولتی که به برابری جنسیتی تعهد نداشته باشد و در این کمسیون عضو باشد، یک جور به تمسخر گرفتن فعالیتهای کمیسیون و فعالیتهای فعالان زنان در جهان است».
مینا بهارمست نیز با بررسی ساختار این کمیسیون میگوید: «نمایندگان گروهها و سازمانهای غیردولتی نقش مشورتی در این کمیسیونها دارند و میتوانند در آن شرکت کنند و به عنوان ناظر اعمال و رفتار دولتهای خودشان میتوانند همه ساله در جلسات این کمیسیون گزارش دهند و به همین دلیل نهادهای مدافع حقوق زنان در ایران با نظارت بر عملکرد جمهوری اسلامی که وارد این کمیسیون شده است، میتوانند به بهترین نحوی از نقطه نظر آگاه کردن کشورهای عضو و افکار جهانی در این زمینه مشارکت داشته باشند».
پروین اردلان نیز معتقد است عضویت ایران در این کمیسیون میتواند نتایج مثبتی به بار آورد: «اینکه جمهوری اسلامی خودش بانی گسترش بحث زنان در سطح بینالمللی میشود و بحثهای مختلف را ایجاد میکند، به نظر من مثبت است».
******
در نیمه دوم برنامه صدای دیگر، نگاهی داریم به وضعیت نسل اول زنان پناهجوی ایرانی. شهران طبری با نگاهی به زندگی فرح ابراهیمی، دانشجوی مخالف نظام پهلوی در آمریکا که به همراه دوستان و همسرش فرامرز سمنانی که یک هفته پس از انقلاب به ایران باز میگردد، خاطرات این پناهجو را مورد بررسی قرار میدهد.
آذر نفیسی درباره فرح ابراهیمی می گوید: «من و فرح در یازده سالگی از هم جداشدیم. او به آمریکا پهلوی خواهرش رفت و من هم به انگلیس رفتم. بار دیگر که بعد از سالها دیدمش در جنبش دانشجویی بود. ما هر دو از فعالان جنبش دانشجویی بودیم.»
پیش از انقلاب جنبش دانشجویی مشهور به کنفدراسیون دانشجویان ایران، یکی از تشکیلات مهم در شکل بخشیدن به طرز فکر جوانان آن دوره بود.
ژاله بهروزی، از فعالان این جنبش و دوست و هم اتاق فرح ابراهیمی در دوران دانشجویی میگوید: «من و فرح با هم در سال ۱۹۶۸ در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا آشنا شدیم و برای مدت سه چهار سال با هم اتاقی بودیم.»
ژاله بهروزی از بازگشت خود به ایران و جدایی از فرح ابراهیمی به دلایل تفکرات سیاسی میگوید: «بین سالهای ۷۸ تا ۸۲ میلادی فقط یک یا دو بار آن هم اتفاقی فرح را دیدم. ولی به محض اینکه از ایران دوباره فرار کردیم با فرح در تماس خیلی نزدیک بودم.»
روشنک سمنانی از روزهای پر دلهره پس از انقلاب و دستگیری برادرش فرامرز سمنانی میگوید: «روزی که برادرم را گرفتند من و فرح رفته بودیم پدرمادرم را برسانیم ایستگاه قطار که سوار شوند به مشهد بروند پیش آن یکی برادرم.»
پس از دستگیری فرامرز سمنانی، روشنک، برادر دیگرش، همسر برادرش و فرح که حامله بود و فرزندان خردسالشان از ایران گریختند.
مهناز افخمی از دست دادن خواهرش فرح را بزرگترین غم زندگیاش میداند. او و فرح در دو قطب سیاسی مختلف بودند. یکی در جوانی دومین زنی بود که در ایران به وزارت رسید و دیگری مدافع سرسخت زن از موضعی به ظاهر ۱۸۰ درجه مخالف با خواهرش.
مهناز افخمی میگوید: «در خانواده ما از مادر بزرگم که صد سال پیش زنی بود که زندگی خودش را از طریق کار خود که خیاطی بود، اداره میکرد، تا خواهرم فرح که از نظر سیاسی آرمانهای خودش را دنبال کرد و به اشتباه خودش پی برد، همه اینها هم آرمان داشتند و عقیده داشتند که به هدفی بالاتر از زندگی شخصی خودشان و نیازهای شخصی خودشان خدمت کنند همهشان تلاش کردند که خدمتی به جامعه و کشور خود کنند. این یک قرن تجربه این خانواده نمونهای است از هزارها خانواده دیگر.»
ندا ابراهیمی، دختر فرح که هنگام هجرت از ایران دو ساله بود، درباره روحیه شاد و امیداور مادرش در آخرین لحظات زندگی میگوید: «مادرم حتی تا آخرین ساعات حیاتش میگفت و میخندید. او عاشق مردم بود و قصههایشان. این میراثی است که برای من گذاشته. من فکر میکنم درست مثل او هستم.»
زندگی فرح ابراهیمی سراسر مبارزه بود که هفت سال آخر آن به مبارزه با بیماری سرطان گذشت.