رکسانا صابری، روزنامهنگار ایرانی- آمریکایی، که یک سال و اندی پیش مدتی توسط حکومت ایران بازداشت و در زندان اوین زندانی بود، در مطلبی در روزنامه واشنگتنپست با اشاره به خاطرات خود از دوران زندان به سرگذشت چند تن از بهائیان ایران پرداخته است که در ماه گذشته توسط دستگاه قضایی ایران به ۲۰ سال حبس محکوم شدند.
رکسانا صابری در آغاز گفتار خود مینویسد که در دوران حبس در زندان اوین مدتی را با دو تن از رهبران جامعه بهایی به نامهای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی سپری کرده است. در این مدت همبندی یک احساس خواهری به آنها پیدا کرده و از نگاه وی آنان زنانی بودند که تنها جرم آنها اجرای مسالمتآمیز مراسم دینی خود و مقاومت در برابر زندانبانان برای زیر پا گذاشتن اعتقاداتشان بود. به خاطر همین جرم این دو زن و پنج مرد بهایی در ماه گذشته به ۲۰ سال زندان محکوم شدند.
نویسنده یادآوری میکند که بهائیت پر شمارترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران است که در قرن نوزدهم میلادی شکل گرفت. محور اصلی اعتقادات دینی این آیین این است که یک زمانی در سراسر دنیا صلح و آرامش برقرار خواهد شد. اما از نگاه حکومت ایران بهائیت شاخه کفرآلودی است که از اسلام جدا شده است.
نویسنده میافزاید که جرم مهوش و فریبا و پنج مرد بهایی که اخیراً به ۲۰ سال زندان محکوم شدهاند، جاسوسی برای اسرائیل، توهین به مقدسات دینی و افساد فیالارض اعلام شده است. هر یک از این جرائم در ایران میتواند مجازات مرگ داشته باشند. اما بهائیان این اتهامات را رد کرده و میگویند جمعیت چند صد هزار نفره بهائیان ایران همه طرفدار مسالمت و در مسائل سیاسی بیطرف هستند.
رکسانا صابری میافزاید که با وجود شرایط دشوار و اتهامات سنگین روحیه دو همبند بهایی وی بسیار عالی بود. هر سه نفر سعی میکردند به بهترین وجه از امکانات محدود زندان برای حفظ روحیه و سلامت خود بهره جویند. این دو نفر به رکسانا گفته بودند که با وجود همه فشارها بر جامعه بهائیان آنها قصد ترک ایران را ندارند چون وظیفه خود را نه تنها خدمت به بهائیان بلکه خدمت به کل ایرانیان میدانند.
رکسانا صابری در ادامه گفتار خود درواشنگتن پست به محاکمه هفت تن از رهبران جامعه بهاییان اشاره کرده و مینویسد همان قاضی که یک سال و اندی پیش به جرم واهی جاسوسی برای آمریکا مرا به هشت سال حبس محکوم کرده بود این هفت نفر را به ۲۰ سال زندان محکوم کردهاست. جرائم این افراد هنوز دقیقاً اعلام نشده است.
سازمانهای مدافع حقوق بشر میگویند محاکمه این افراد حتی طبق قوانین ایران نواقض فراوانی داشته است. میزان دسترسی این افراد به وکیل مدافع بسیار محدود بوده و وکلای آنها فقط چند ساعت اجازه بررسی پرونده و مدارک را داشتهاند. این دادگاه به شکل به اصطلاح علنی با حضور تعدادی از اعضای خانوادههای متهمان ولی فقط با حضور نمایندگان رسانههای وابسته به دولت برگزار شده است.
به نوشته خانم صابری در حالی که وکیل مدافع آنها پرونده را برای فرجامخواهی به مراجع قضایی فرستاده است مهوش و فریبا از زندان اوین به زندان رجاییشهر منتقل شدهاند. زندانیانی که هر دو زندان را تجربه کردهاند میگویند شرایط زندان رجاییشهر بسیار بدتر از زندان اوین است. این زندان به محل شکنجه شهرت دارد، امکانات بهداشتی و نظافت در آن بسیار بد است و گاهی اوقات زندانیان سیاسی و عقیدتی را در کنار مجرمان و تبهکاران نگه میدارند.
رکسانا صابری به تبعیضهای مذهبی علیه پیروان آیین بهائیت اشاره کرده و مینویسد بهائیت در قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته نشده و پیروان آن از کار اخراج شده و اجازه تحصیلات عالی ندارند. بهائیان خود یک دانشگاه غیررسمی شکل دادهاند که مهوش ثابت از مدیران آن و فریبا کمال آبادی نیز در این دانشگاه روانشناسی خوانده بود. به گزارش کمیته بینالمللی بهائیان علاوه بر این هفت نفر که اخیراً محاکمه شدهاند ۴۴ بهائی دیگر در زندانهای جمهوری اسلامی هستند.
در بخش بعدی این گفتار نویسنده بر اهمیت و ضرورت اعتراض بیشتر به محاکمه و مجازات ناعادلانه بهائیان در ایران تأکید کرده و مینویسد که افزایش این اعتراضها به حاکمان ایران و رژیمهای مستبد دیگر نشان خواهد داد که به خاطر نقض موازین حقوق بشر مسئول شناخته خواهند شد. کسانی مثل مهوش و فریبا حتماً اخبار مربوط به این اعتراضها را خواهند شنید و حمایت جامعه بینالمللی به آنها نیروی بیشتری خواهد داد تا با فشارهای داخل زندان مقابله کنند.
در پایان این گفتار در روزنامه واشنگتنپست رکسانا صابری مینویسد مطمئن است که این دو زن بهایی زندانی با وجود تمام ظلمهایی که در حق آنها صورت گرفته هیچ کینهای به دل نگرفتهاند. در روزهایی که در زندان بودیم وقتی که من از دست بازجو قاضی عصبانی میشدم فریبا و مهوش به من میگفتند که از هیچکس کینهای به دل ندارند حتی از سرگوبگران خود.
آنها میگفتند: «ما به عشق و محبت برای تمام بشریت اعتقاد داریم حتی برای آنهایی که اعمال نادرستی انجام میدهند».
رکسانا صابری در آغاز گفتار خود مینویسد که در دوران حبس در زندان اوین مدتی را با دو تن از رهبران جامعه بهایی به نامهای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی سپری کرده است. در این مدت همبندی یک احساس خواهری به آنها پیدا کرده و از نگاه وی آنان زنانی بودند که تنها جرم آنها اجرای مسالمتآمیز مراسم دینی خود و مقاومت در برابر زندانبانان برای زیر پا گذاشتن اعتقاداتشان بود. به خاطر همین جرم این دو زن و پنج مرد بهایی در ماه گذشته به ۲۰ سال زندان محکوم شدند.
نویسنده یادآوری میکند که بهائیت پر شمارترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران است که در قرن نوزدهم میلادی شکل گرفت. محور اصلی اعتقادات دینی این آیین این است که یک زمانی در سراسر دنیا صلح و آرامش برقرار خواهد شد. اما از نگاه حکومت ایران بهائیت شاخه کفرآلودی است که از اسلام جدا شده است.
رکسانا صابری، روزنامهنگار ایرانی- آمریکایی بخشی از مدت زمان حبس خود در ایران را با دو تن از رهبران بهائیان در یک بند سپری کرده است
رکسانا صابری در ادامه تشریح دوران همبندی خود با دو زن بهایی در زندان اوین مینویسد که مهوش و فریبا هر کدام بین هشت ماه تا یک سال ممنوعالملاقات بودند. هر یک از این دو نیمی از دوران حبس خود را در سلولهای انفرادی گذرانده بودند و با خانواده و جهان خارج هیچ ارتباطی نداشتند. تنها چیزی که در اختیار آنها بود نسخهای از قرآن بود. پس از این مدت زندانبانها به هریک از این دو یک مداد دادند و این مداد برای آنها چقدر ارزشمند بود. اما تنها کاری که میتوانستند با این مداد انجام دهند حل جدول و معماهای روزنامههای دولتی ایران بود.نویسنده میافزاید که جرم مهوش و فریبا و پنج مرد بهایی که اخیراً به ۲۰ سال زندان محکوم شدهاند، جاسوسی برای اسرائیل، توهین به مقدسات دینی و افساد فیالارض اعلام شده است. هر یک از این جرائم در ایران میتواند مجازات مرگ داشته باشند. اما بهائیان این اتهامات را رد کرده و میگویند جمعیت چند صد هزار نفره بهائیان ایران همه طرفدار مسالمت و در مسائل سیاسی بیطرف هستند.
رکسانا صابری میافزاید که با وجود شرایط دشوار و اتهامات سنگین روحیه دو همبند بهایی وی بسیار عالی بود. هر سه نفر سعی میکردند به بهترین وجه از امکانات محدود زندان برای حفظ روحیه و سلامت خود بهره جویند. این دو نفر به رکسانا گفته بودند که با وجود همه فشارها بر جامعه بهائیان آنها قصد ترک ایران را ندارند چون وظیفه خود را نه تنها خدمت به بهائیان بلکه خدمت به کل ایرانیان میدانند.
رکسانا صابری در ادامه گفتار خود درواشنگتن پست به محاکمه هفت تن از رهبران جامعه بهاییان اشاره کرده و مینویسد همان قاضی که یک سال و اندی پیش به جرم واهی جاسوسی برای آمریکا مرا به هشت سال حبس محکوم کرده بود این هفت نفر را به ۲۰ سال زندان محکوم کردهاست. جرائم این افراد هنوز دقیقاً اعلام نشده است.
سازمانهای مدافع حقوق بشر میگویند محاکمه این افراد حتی طبق قوانین ایران نواقض فراوانی داشته است. میزان دسترسی این افراد به وکیل مدافع بسیار محدود بوده و وکلای آنها فقط چند ساعت اجازه بررسی پرونده و مدارک را داشتهاند. این دادگاه به شکل به اصطلاح علنی با حضور تعدادی از اعضای خانوادههای متهمان ولی فقط با حضور نمایندگان رسانههای وابسته به دولت برگزار شده است.
به نوشته خانم صابری در حالی که وکیل مدافع آنها پرونده را برای فرجامخواهی به مراجع قضایی فرستاده است مهوش و فریبا از زندان اوین به زندان رجاییشهر منتقل شدهاند. زندانیانی که هر دو زندان را تجربه کردهاند میگویند شرایط زندان رجاییشهر بسیار بدتر از زندان اوین است. این زندان به محل شکنجه شهرت دارد، امکانات بهداشتی و نظافت در آن بسیار بد است و گاهی اوقات زندانیان سیاسی و عقیدتی را در کنار مجرمان و تبهکاران نگه میدارند.
رکسانا صابری به تبعیضهای مذهبی علیه پیروان آیین بهائیت اشاره کرده و مینویسد بهائیت در قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته نشده و پیروان آن از کار اخراج شده و اجازه تحصیلات عالی ندارند. بهائیان خود یک دانشگاه غیررسمی شکل دادهاند که مهوش ثابت از مدیران آن و فریبا کمال آبادی نیز در این دانشگاه روانشناسی خوانده بود. به گزارش کمیته بینالمللی بهائیان علاوه بر این هفت نفر که اخیراً محاکمه شدهاند ۴۴ بهائی دیگر در زندانهای جمهوری اسلامی هستند.
در بخش بعدی این گفتار نویسنده بر اهمیت و ضرورت اعتراض بیشتر به محاکمه و مجازات ناعادلانه بهائیان در ایران تأکید کرده و مینویسد که افزایش این اعتراضها به حاکمان ایران و رژیمهای مستبد دیگر نشان خواهد داد که به خاطر نقض موازین حقوق بشر مسئول شناخته خواهند شد. کسانی مثل مهوش و فریبا حتماً اخبار مربوط به این اعتراضها را خواهند شنید و حمایت جامعه بینالمللی به آنها نیروی بیشتری خواهد داد تا با فشارهای داخل زندان مقابله کنند.
در پایان این گفتار در روزنامه واشنگتنپست رکسانا صابری مینویسد مطمئن است که این دو زن بهایی زندانی با وجود تمام ظلمهایی که در حق آنها صورت گرفته هیچ کینهای به دل نگرفتهاند. در روزهایی که در زندان بودیم وقتی که من از دست بازجو قاضی عصبانی میشدم فریبا و مهوش به من میگفتند که از هیچکس کینهای به دل ندارند حتی از سرگوبگران خود.
آنها میگفتند: «ما به عشق و محبت برای تمام بشریت اعتقاد داریم حتی برای آنهایی که اعمال نادرستی انجام میدهند».