تحقیقات مشترک آمریکا و کلمبیا، که برخی از نتایج آن این روزها رسانهای شده، برخی از فعالیتهای حزبالله لبنان در کلمبیا را برای کسب درآمد، جهت «تأمین مالی فعالیتهای تروریستی» این سازمان بررسی کرده است؛ از فروش گوشت، ذغال و خودروهای دزدی گرفته تا هویتهای جعلی، راهکارهایی برای افزایش درآمد حزبالله است.
رسانههای آمریکایی و اسرائیلی یکشنبه نوزدهم فروردین با استناد به رسانههای کلمبیا، فشردهای از این تحقیقات سه ساله را که از سوی پلیس کلمبیا و نهاد امریکایی نظارت بر مواد مخدر، دی ای ای، انجام شده، منتشر کردهاند.
این تحقیقات این نتیجه را به دست میدهد که بسیاری از فعالیتهای حزبالله در کلمبیا، در شاخه خارجی این سازمان لبنانی که در غرب از آن با مخفف ای اس او نام برده میشود، در جریان بوده است. این واحد از راهکارهایی توانسته است به فعالیتهای خود در کلمبیا مهر قانونی نیز بزند.
تحقیقات یاد شده نشان داده که چندین شرکت تجاری و پلاتفرم مختلف در کلمبیا پوششی برای فعالیتهای حزبالله لبنان بوده است و زیر این محملها، کارهای فروش مواد مخدر، صادرات و فروش خودروهای سرقتی و کلاهبرداری از بانکها و مصرفکنندگان برای درآمدزادیی جهت حزبالله انجام شده است.
پلیس کلمبیا با یاری بازوی محلی اینترپل، پلیس بینالملل، اولویتهای تحرکات حزبالله در کلمبیا را تشخیص داده است؛ در صدر آنها تأمین امنیت و ایجاد محملهای محکم برای نیروهای مخفیاش در این کشور قرار دارد؛ آنها را از خاورمیانه آورده و با هویت جعلی در شهرهای کارتاخنا، بارانکیلا و مایکائو مستقر میکند.
جنبه دوم فعالیتهای حزبالله تأسیس شرکتهای بازرگانی متخصص در اموری مانند فروش پارچه و صنایع نساجی (شامل قاچاق لباس از پاناما به لبنان)، صادرات ذغال به لبنان (زیر نظارت شاخه اجرایی حزبالله به فرماندهی محمد عقیل) و فروش گوشت است.
بر اساس تحقیقات سازمان اطلاعات کلمبیا، بانکداران اروپایی در ۸۰ درصد از این فعالیتها و انتقال صادرات به بیروت نقش دارند و در واقع، فعالیتهای این سازمان شبه نظامی را تأمین میکنند و ۲۰ درصد بقیه سود، در چرخه فعالیتهای درآمدزا دوباره در خود کلمبیا و نیز در پاناما سرمایهگذاری میشود.
این گزارش مشترک میگوید که بسیج و دکترین حزبالله در چند مرحله انجام میشود؛ ابتدا جستجو و بسیج حامیان در مساجد و نیز در مراکز فرهنگی، تا افراد بسیج شده زیر پوشش گرفتن «بورسیه» به لبنان اعزام شوند. در کلمبیا رسماً ۱۴ هزار مسلمان زندگی میکنند اما گفته میشود که شمار واقعی آنها به چهل هزار نفر نیز میرسد؛ در ۱۵ سال اخیر، ۴۰ درصد بر شمار شهروندان مسیحی کلمبیا که مسلمان میشوند، یکباره افزوده شده و پنج مسجد و ۱۰ مرکز فرهنگی اسلامی فعال در بسیج حامیان برای حزبالله در این کشور ظاهراً نقش دارند.
افزون بر این راهکارها، حزبالله در کلمبیا و همچنین پاناما، از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی افراد بالقوهای را که بتوانند حامی و در نتیجه فعال آن شوند، شناسایی میکند؛ با آنها تماس میگیرد و با «مغزشویی» آنها را به پیوستن به اسلام تشویق کرده و در نهایت، میکوشد آنها را به خدمت خود گیرد.
تحقیقات کلمبیا و آمریکا میگوید که دستورات و رهنمودها از تهران به لبنان میرسد؛ و از آنجا به فرمانده ای اس او و سپس مهرههای دانه درشت حزبالله در کلمبیا منتقل میشود.
بر اساس این تحقیقات، یکی از سران شبکه حزبالله در آمریکای لاتین، عبدالله راده رامل، مهره ارشد حزبالله لبنان، مسئول امور حزبالله در پاناما بود که میان کشورهای زیادی در منطقه مانند ونزوئلا، پاراگوئه، برزیل و آرژانتین و حتی به آلمان، سوئیس و ایالات متحده آمریکا رفت و آمد داشت.
کلمبیا حدود شش ماه پیش رامل را پس از آنکه به اتهام قاچاق مواد مخدر و پولشویی متهم و محکوم شد، از خاک خود اخراج کرد.
شاخه خارجی حزبالله که واحد ۹۱۰ حزبالله نیز شناخته میشود، از آغاز برپایی آن زیر فرماندهی عماد مغنیه بود تا آنکه مغنیه در زمستان ۲۰۰۸ در انفجاری در دمشق، پایتخت سوریه، کشته شد. برخی از گزارشها میگوید که طلال حمیه جایگزین مغنیه در این شاخه شده است.
برخی از کشورها مانند استرالیا، شاخه خارجی حزبالله را به عنوان بازوی تروریستی این سازمان در خارج از مرزهای لبنان، تحریم کردهاند.
اسرائیل و بلغارستان بر این باور هستند که عملیات تروریستی علیه گردشگران اسرائیلی در منطقه بورگاس بلغارستان در سال ۲۰۱۲ که پنج اسرائیلی و راننده بلغاری اتوبوس آنها را کشت، کار شاخه خارجی حزبالله بود.
اسرائیل دو ترور سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۴ در آرژانتین را نیز کار شاخه خارجی حزبالله میداند؛ در انفجار سفارت اسرائیل ۲۹ تن کشته و ۲۴۲ تن زخمی شدند و در انفجار کانون همیاری یهودیان ۸۵ تن کشته و بیش از ۳۰۰ نفر زخمی شده بودند.
شاخه خارجی حزبالله بر اساس مستندات دادگاه میکونوس آلمان به ترور رهبران حزب دموکرات کردستان ایران دربرلین نیز کمک مؤثری کرده است. اپوزیسیون ایرانی نیز همواره مدعی بوده است که نیروهای حزبالله در ترور فعالان اپوزیسیون در خارج از ایران در حدود چهار دهه اخیر نقش داشتهاند.
بر اساس نوشته رسانههای اسرائیلی، بازوی خارجی حزبالله در سال ۲۰۱۴ عملیات تروریستی در بانکوگ تایلند علیه هدفهای اسرائیل را برنامهریزی کرد اما ناکام شد و افرادی که دستگیر شدند به ارتباط با حزبالله اذعان کردند.
یک سال پیش از آن نیز افرادی در کشور آفریقایی نیجریه که در ارتباط با کشف مواد منفجره دستگیر شدند، به ارتباط با حزبالله اعتراف کردند. سال ۲۰۱۳ نیز یک مرد لبنانی که تابعیت سوئد را هم گرفته بود، به جرم تعقیب گردشگران اسرائیلی برای اجرای طرح تروریستی علیه آنها، در قبرس محاکمه و محکوم شد.
رسانهای شدن نتایج تحقیقات سه ساله آمریکا و کلمبیا در خصوص شبکه مالی حزبالله در کلمبیا با نگاهی به برخی از کشورهای دیگر آمریکای لاتین در حالی است که حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، سال گذشته زمانی که درخواست آمریکا برای تحریم برخی از بانکهای لبنان در پی همکاری آنها با حزب الله مطرح شد، در یک سخنرانی، با خنده بر لب، گفت «خیال شما را راحت کنم و بگویم که نان، آب، اسلحه، پول، و همه چیز ما از ایران می آید و تا ایران پول دارد، حزبالله هم پول دارد».
واکنش سران ایران، چه مقامهای سیاسی و چه نظامیانی که از دیرباز به رابطه با حزبالله و حتی برپایی آن «افتخار» کرده اند، به این سخنان نصرالله، سکوتی سنگین بود.
نصرالله همچنین در فرصتهای دیگری تأکید کرده بود که حزبالله از دوستدارانی از جمله تاجران در جهان برخوردار است که برای کمک مالی به حزبالله از راهکارهایی که خود درآمدزا میدانند، اقدام کردهاند اما این تلاش آنها را نباید به خود حزبالله ربط داد.
اما از دیرباز فعالیتهای حزبالله در آمریکای لاتین مورد توجه قرار گرفته بود؛ سال ۱۹۹۲ که سفارت اسرائیل در آرژانتین منفجر شد و دو سال بعد، ۱۹۹۴، که کانون همیاری یهودیان آرژانتین با خاک یکسان شد، توجه آمریکا، اسرائیل و همپیمانان آنها به تقویت حزبالله در آمریکای لاتین بیشتر شد.
مثلثی در مرزهای میان آرژانتین، برزیل و پاراگوئه در سالهای اخیر به عنوان یکی از کانونهای اصلی تقویت شبکههای حزب الله، مورد رصد آمریکا و دیگر همپیمانان آن بوده است.
تقویت پیوندهای جمهوری اسلامی ایران با برخی از کشورهای آمریکای لاتین، به باور بسیاری از کارشناسان امور خاورمیانه و کسانی که فعالیتهای حزبالله را از آغاز تشکیل آن در اوایل دهه هشتاد میلادی بررسی کردهاند، زمینهساز گسترش فعالیتهای حزب الله در آمریکای لاتین بوده است؛ تا جایی که برخی از مقامات آمریکا نیز اذعان کردند که ایران بخشهایی از آمریکای لاتین را به حیات خلوت خود و حزبالله، برای ضربه زدن به منافع آمریکا و همپیمانانش در این بخش از جهان مبدل کرده است.
اندکی بعد از آغاز به کار دولت دونالد ترامپ نیز جمهوریخواهان گفتند که دولت باراک اوباما برخی از تلاشهای محرمانه آمریکا را برای تعقیب حزبالله در آمریکای لاتین و خود آمریکا، در طرح موسوم به «کاساندرا» راکد گذاشت، زیرا نگران بود که این امر به تلاشهای واشینگتن برای دستیابی به توافق هستهای با ایران لطمه بزند.
در پی انتشار گزارشهایی در این زمینه، از جمله در وبسایت آمریکایی پولیتیکو، درخواستهایی از سوی این منتقدین دولت پیشین آمریکا، برای پیگیری قضایی آنچه که سهلانگاری و مماشات دولت باراک اوباما در ارتباط با حزبالله و ایران مینامیدند، مطرح شد.
جف سشنس، دادستان کل آمریکا، نیز با ورود به این عرصه و دستور به آغاز تحقیقات، خود ابراز امیدواری کرد که کشورش در هیچ مرحلهای در تعقیب تحرکات حزبالله و سایر فعالیتهای تروریستی کوتاهی نکرده باشد؛ نتایج تحقیقات دادستانی در پرونده «کاساندرا» هنوز ظاهراً تکمیل نشده است.