عبدالحلیم خدام، معاون پیشین رئیسجمهور سوریه از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۵، در سالهای بامداد سه شنبه بر اثر سکته قلبی در پاریس درگذشت.
او در ۱۹۳۲ در شهر بانیاس، در ساحل مدیترانه به دنیا آمد، و پس از پایان تحصیلات در دانشکده حقوق دانشگاه سوریه به میشل عفلق و صلاح البیطار در حزب بعث سوریه پیوست. دوستی او با خلبان جوان حافظ اسد، به زمان دانشجوییاش برمیگردد. حافظ اسد در آن زمان در نیروی هوایی سوریه خدمت میکرد.
پس از کودتای ۱۹۶۳ در سوریه و به قدرت رسیدن حزب سوسیالیستی بعث در این کشور، عبدالحلیم خدام که حالا چهرهای شناخته شده در حزب بعث بود، به فرمانداری شهر حماه منصوب شد.
تلاش او برای سرکوب شورش مسلحانه جماعت اخوان المسلمین در حماه در سال ۱۹۶۴ به نتیجه نرسید و پس از این شکست، به فرمان امین الحافظ نخستین رئیسجمهور سوریه، حماه مورد حمله هوایی قرار گرفت. در این حمله بسیاری از اعضای جماعت اخوان المسلمین و دیگر ساکنان شهر کشته شدند.
پس از این سرکوب، خدام به فرمانداری قنیطره در بلندیهای جولان رفت، اما پس از تصرف بلندیهای جولان توسط اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ ناچار به ترک منطقه شد.
استانداری دمشق، و وزارت اقتصاد در دولت نورالدین آتاسی (۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰) از دیگر سمتهای عبدالحلیم خدام بود.
خدام در دوران حافظ اسد
در پی کودتای دیگری که در سال ۱۹۷۰ حافظ اسد را به رهبری سوریه رساند، او دوست دوران جوانی خود، عبدالحلیم خدام را به عنوان معاون نخستوزیر و وزیر خارجه سوریه منصوب کرد. نه تنها اینکه معاونت مجلس خلق سوریه نیز به خدام واگذار شد.
در نوامبر ۱۹۸۳ که حافظ اسد دچار سکته قلبی شد، کمیتهای مرکب از شش تن از مسئولان حزبی بلندپایه در دولت و ارتش، وظایف حافظ اسد را تا زمان بهبود او، به عبدالحلیم خدام، رفعت اسد برادر حافظ اسد و زهیر مشارقه سپرد.
با بازگشت حافظ اسد از بیمارستان به کاخ ریاست جمهوری، او عبدالحلیم خدام را به معاونت ریاست جمهوری منصوب کرد. همچنین پرونده لبنان و نیز پرونده روابط با گروهها و سازمانهای فلسطینی و روابط با عراق به خدام سپرده شد، و فاورق الشرع جانشین او در وزارت خارجه شد.
در سال ۱۹۷۸ اما خدام پیامهای کتبی بشاراسد را در مخالفت با تلاشهای انور سادات رئیسجمهور وقت مصر، برای صلح اعراب با اسرائیل، به رهبران کشورهای عرب رساند. در پی انقلاب ایران در ۱۳۵۷ نیز، پرونده روابط با ایران به خدام سپرده شد.
او در دیدارش از تهران در پاییز ۱۳۵۸، انقلاب ایران را «مهمترین رویداد تاریخ معاصر» توصیف کرد.
خدام را بنیانگذار روابط میان دمشق و حکومت انقلابی ایران توصیف کردهاند؛ روابطی که با گذر زمان گسترش بیشتری یافت. گرچه درباره او گفتهاند که بر آن بود تا بین روابط با تهران از یکسو، و روابط با کشورهای عرب از سوی دیگر، توازن برقرار کند.
جنگ داخلی لبنان و دوستی با همه طرفهای درگیر
حافظ اسد در آوریل ۱۹۷۵ عبدالحلیم خدام را به عنوان نماینده ویژه خود، مأمور میانجیگری بین طرفهای درگیر در جنگ داخلی لبنان کرد. خدام در این نقش موفق شد با تکیه بر روابط دوستانهاش، رهبران نیروهای عمده درگیر در جنگ داخلی لبنان، یعنی ولید جنبلاط (حزب پیشرو سوسیالیستی)، نبیه بری (جنبش امل)، و ایلی حبیقه (نیروهای لبنان)، را قانع کند پیمان آتشبس امضا کنند؛ پیمانی که هرچند به طور کامل رعایت نشد، اما مقدمهای شد برای امضای پیمان طائف در سال ۱۹۸۹، با هدف پایان دادن به جنگ داخلی لبنان در سال بعد.
نفوذ خدام در لبنان تا حدی بود که در دمشق و بیروت او را حاکم واقعی لبنان میخواندند.
پس از بازگشت بشار اسد از لندن به دمشق، پرونده لبنان در سال ۱۹۸۸ از خدام به بشار اسد واگذار شد، امری ناخوشایند برای عبدالحلیم خدام و متحدان او در لبنان به ویژه نزدیکترین دوستش رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان. و این آغاز کمرنگ شدن نقش او در عرصه سیاسی سوریه بود.
***
حافظ اسد در ژوئن ۲۰۰۰ درگذشت و در ماه بعد بشار اسد جانشین پدر شد. هرچند خدام در سمت معاون او باقی ماند، اما عرصه عمل او در سیاست خارجی سوریه به ویژه در ارتباط با لبنان محدود شد. پس از ترور رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان در فوریه ۲۰۰۵، خدام در ژوئن همان سال از معاونت ریاست جمهوری سوریه استعفا داد و راهی پاریس شد.
در لبنان و سوریه، هم از اختلافات او و بشار اسد خبر داشتند و کمتر از سه ماه پس از حضور در پاریس، او با انتشار بیانیهای، نه تنها جدایی کامل خود را از حکومت سوریه اعلام کرد، بلکه این حکومت را قاطعانه به قتل «دوستش رفیق حریری» متهم کرد. در دمشق، بشار اسد نیز او را به «خیانت بزرگ» متهم کرد و دستور مصادره اموالش در دمشق و بانیاس را داد.
عبدالحلیم خدام در سال ۲۰۰۶ با جماعت اخوانالمسلمین سوریه و چند تن از چهرههای سرشناس سوریه، «جبهه رهایی» را علیه بشار اسد شکل داد، گرچه در پی توقف عملیات اخوان المسلمین علیه بشار اسد، این جبهه در سال ۲۰۰۹ از هم پاشید.
او یکسال پیش در مصاحبهای در پاریس خواستار برقراری دموکراسی و اصلاحاتی بنیاد در عرصههای سیاسی و اقتصادی سوریه شده بود.