لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۳۳

عبدالحلیم خدام؛ داستان دهه‌ها «وفاداری» و سال‌ها «خیانت»


عبدالحلیم خدام، معاون پیشین رئیس‌جمهور سوریه که پس از تبعید به یک چهره مهم در میان مخالفان رژیم دمشق تبدیل شده بود، روز سه‌شنبه، ۱۳ فروردین، در فرانسه در ۸۷ سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت.

او که ملقب به «ابوجمال» بود، پس از ۳۵ سال خدمت به رژیم حافظ اسد و سپس پسرش، بشار اسد، در آرزویش برای رسیدن به بالاترین سطح قدرت در سوریه ناکام ماند و، با غضب حکومت، ۱۵ سال پایانی عمر خود را در تبعید گذراند.

بازوی سنی‌مذهب یک نظام علوی

عبدالحلیم خدام پانزدهم سپتامبر سال ۱۹۳۲ در شهر بانیاس در شمال غرب سوریه و در خانواده‌ای سنی‌مذهب به دنیا آمد.

او در اواخر دهه ۱۹۴۰، وقتی هفده ساله بود، به حزب بعث سوریه پیوست. این حزب در آن زمان یک حزب کوچک لائیک بود و بر هویت عربی تأکید داشت، اما کم‌کم در سوریه گسترش یافت و در سال ۱۹۶۳ قدرت را در این کشور به دست گرفت.

نزدیکی خدام به کلنل حافظ اسد، که از اقلیت علوی سوریه برآمده بود، موجب شد به کانون قدرت راه یابد.

او که در رشته حقوق تحصیل کرده بود، پس از مدتی به استانداری حماه و دمشق، سپس در دهه ۱۹۶۰، به وزارت اقتصاد رسید. در تمام درگیری‌های درون‌حزبی که حزب بعث در این دوره از سر گذراند، عبدالحلیم خدام به حافظ اسد وفادار ماند و پس از آن‌که اسد همه رقبای خود را کنار زد و کنترل کشور را در سال ۱۹۷۰ به دست گرفت، پاداش این وفاداری، عهده‌داری وزارت امور خارجه سوریه بود.

خدام (چپ) در کنار حافظ اسد، و فاروق الشرع
خدام (چپ) در کنار حافظ اسد، و فاروق الشرع

مهم‌ترین ویژگی دوره زمامداری او بر دستگاه دیپلماسی سوریه که تا چهارده سال بعد، یعنی سال ۱۹۸۴، به طول انجامید، خروج نسبی این کشور از انزوای جهانی بود.

در سال ۱۹۸۴، عبدالحلیم خدام به معاونت رئیس‌جمهوری رسید. انتخاب او به این مقام عالی‌رتبه، به‌نوعی ضمانت اهل سنت از سوی رژیم علوی‌مذهب حافظ اسد بود. اما خدام در این سمت نیز همچنان صدای حافظ اسد در عرصه بین‌المللی و به‌ویژه در نشست‌های اتحادیه عرب بود.

خدام و پرونده نفوذ سوریه در لبنان

خدام همچنین در فاصله سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۸، چه زمانی که وزیر خارجه بود و چه زمانی که به عنوان معاون رئیس‌جمهور فعالیت می‌کرد، مسئول پرونده لبنان، از حوزه‌های نفوذ استراتژیک سوریه، بود و سیاست‌های دمشق در لبنان را پیش می‌برد.

آغاز این مسئولیت همزمان بود با آغاز جنگ داخلی لبنان و ورود نیروهای نظامی سوریه به لبنان. خدام تلاش می‌کرد برای کنترل احزاب مختلف لبنان و تسلط بر دولت چندپاره این کشور، با همه طرف‌های درگیر در سیاست و جنگ رابطه برقرار کند. با این حال خدام نقش مؤثری در پیمان طائف در سال ۱۹۸۹ داشت که منجر به پایان جنگ داخلی در لبنان شد.

در کنار رفیق حریری، نخست‌وزیر وقت لبنان در سال ۲۰۰۱
در کنار رفیق حریری، نخست‌وزیر وقت لبنان در سال ۲۰۰۱

در دهه ۱۹۹۰، خدام به رفیق حریری، تاجر وسیاستمدار لبنانی-سعودی، نزدیک شد که به مرد قدرتمند لبنان پس از جنگ تبدیل شده بود. این نزدیکی منجر به همکاری‌های این دو در حوزه تجارت و ساخت‌وساز گردید.

الیزابت پیکار، تحلیلگر سیاسی و نویسنده کتاب «لبنان-سوریه: غریبه‌های آشنا»، نوشته است که در این دوره، اقدامات خدام موجب می‌شود که موانع قضایی برای فعالیت شرکت‌های حریری در لبنان برداشته شود. بعد که حریری به نخست‌وزیری می‌رسد، زمینه را برای مشارکت مخفی خدام در بخش‌های فوق‌العاده سودده، مثل ارتباطات و شبکه‌های تلفن‌ همراه، فراهم می‌سازد.

تأکید بیش از اندازه خدام بر هویت عربی، حتی بر نگاه او به لبنان نیز تأثیر گذاشته بود. مثلاً می‌گفت قبول ندارد که لبنان یک کشور چندفرهنگی و «دارای یک فرهنگ و آن هم فرهنگ عربی» است. این در حالی است که بسیاری از لبنانی‌ها به وجود تکثر مذهبی، فرهنگی و زبانی در کشورشان افتخار می‌کنند.

همچنین ابوجمال چند سال پیش از مرگش گفته بود که تردید دارد خاطراتش درباره لبنان را منتشر کند، زیرا نگران است که این خاطرات به عمیق‌تر شدن اختلافات در میان سیاستمداران لبنانی منجر شود.

در سال ۱۹۹۸، زمانی که حافظ اسد تصمیم گرفت مسئولیت پرونده لبنان را به پسرش بشار اسد واگذار کند، دوران افول عبدالحلیم خدام آغاز شد. این اقدام حافظ اسد، به‌نوعی، تمرین قدرت و آماده‌سازی بشار اسد برای در اختیار گرفتن زمامداری سوریه پس از درگذشت پدرش بود.

در دیدار با حسن نصرالله در دمشق در ژوئن ۲۰۰۰
در دیدار با حسن نصرالله در دمشق در ژوئن ۲۰۰۰

از «بهار دمشق» تا پناهندگی در پاریس

اما خدام هم آرزوی جانشینی حافظ اسد را در سر می‌پروراند و حتی در سال ۲۰۰۰، وقتی حافظ اسد درگذشت، برای چند هفته به عنوان رئیس‌جمهوری موقت سوریه فعالیت کرد تا بشار اسد بتواند به ریاست‌جمهوری «انتخاب» شود.

برخی تحلیلگران، دوره کوتاه و موقت ریاست‌جمهوری عبدالحلیم خدام در سوریه را، به دلیل سهل‌گیری‌های نسبی در آن دوره، «بهار دمشق» نامگذاری کردند.

به حاشیه راندن خدام از قدرت، که از سال‌ها پیش آغاز شده بود، در دوره بشار اسد شدت گرفت. رئیس‌جمهور جدید سوریه که می‌خواست نظم خود را حاکم کند، معماران نظم پیشین را یکی یکی کنار زد.

در سال ۲۰۰۵، پس از ترور رفیق حریری و خروج نیروهای نظامی سوریه از لبنان با فشار جامعه جهانی، عبدالحلیم خدام از ترور رفیق حریری و همچنین سیاست خارجی سوریه انتقاد کرد، اما این انتقاد برای او هزینه داشت و به دستور بشار اسد مجبور به کناره‌گیری شد.

در کنار بهاءالدین حریری در مراسم یادبود پدرس رفیق حریری در فوریه ۲۰۰۵
در کنار بهاءالدین حریری در مراسم یادبود پدرس رفیق حریری در فوریه ۲۰۰۵

پس از خروج از حزب بعث سوریه و استعفا از همه مقام‌های رسمی، با گرفتن پناهندگی از فرانسه، در خانه مجلل خود در خیابان اعیان‌نشین فوش پاریس، که هدیه رفیق حریری به او بود، ساکن شد. در آن زمان، ژاک شیراک رئیس‌جمهوری فرانسه بود.

رویگردانی شگفت‌انگیز خدام از حکومت سوریه و خروج او از وطنش موجب شد برخی ناظران پیش‌بینی کنند که در آینده پایه‌های این حکومت سست خواهد شد.

خدام، چند ماه بعد، در دسامبر ۲۰۰۵، در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی العربیه متعلق به عربستان سعودی، بشار اسد را به عنوان عامل پشت پرده قتل حریری معرفی کرد. این اتهام از سوی حکومت دمشق رد شد، اما شواهد نشان می‌داد که هم رژیم سوریه و هم حزب‌الله لبنان در ترور حریری نقش داشتند.

خدام در همان سال‌های آغازین تبعید، به اخوان المسلمین سوریه، از گروه‌های مخالف رژیم بشار اسد، نزدیک شد و با این دشمن قدیم و شریک جدید، «جبهه نجات ملی» را تشکیل داد و آن را به عنوان جایگزین حکومت بشار اسد معرفی کرد.

در تبعید خودخواسته در پاریس، در ژانویه ۲۰۰۶
در تبعید خودخواسته در پاریس، در ژانویه ۲۰۰۶

خروج از سوریه و فعالیت علیه بشار اسد، به مذاق دمشق خوش نیامد و او از سوی دستگاه قضایی سوریه به اتهام «خیانت» به زندان محکوم شد. خدام در واکنش به این حکم گفت که اين حكم نشان‌دهنده‌ وضعيت خفقان در سوريه است.

در سال ۲۰۰۷ که نیکلا سارکوزی در انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه به پیروزی رسید، دولت جدید پاریس تصمیم گرفت روابط خود با سوریه را محکم کند. به همین دلیل، در این دوره، خدام در انتقاد از رژیم سوریه کمی محتاط‌تر شده بود. ائتلاف او با اخوان المسلمین نیز دوام چندانی نیاورد و در سال ۲۰۰۹ از هم پاشید.

«بهار عربی» و ناکامی سیاسی دوباره

در سال ۲۰۱۱ که موجی از اعتراضات موسوم به بهار عربی، برخی کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه، از جمله سوریه، را درنوردید، ورق به نفع مخالفان دولت بشار اسد برگشت.

خدام نیز پیش از آن‌که اعتراضات سوریه تبدیل شود به جنگ داخلی تمام‌عیار، در پاریس تلاش کرد گروه‌های مختلف مخالف رژیم بشار اسد را در چارچوب «کمیته ملی حمایت از انقلاب سوریه» گرد هم آورد.

او حتی در آن زمان خواستار مداخله نظامی جامعه جهانی در سوریه علیه رژیم بشار اسد شد و در نوامبر سال ۲۰۱۱ به خبرگزاری رویترز گفت: «اگر جامعه بین‌المللی برای توقف جنایت‌های رژیم و محافظت از مردم غیرنظامی اقدامی انجام ندهد، سوری‌ها ناچار خواهند بود که برای دفاع از خودشان اسلحه به دست بگیرند.»

خدام که در دوران جنگ ایران و عراق و حمایت سوریه از جمهوری اسلامی در برابر صدام، سیاست دمشق در قبال تهران را پیش می‌برد و بارها به ایران سفر کرده و با مقام‌های جمهوری اسلامی از جمله علی خامنه‌ای دیدار کرده بود، حالا دیگر زبانش درباره ایران نیز صریح‌تر شده بود.

او، در گفت‌وگویی، پای تهران را به عنوان حامی بشار اسد و حزب‌الله لبنان در قتل رفیق حریری پیش کشید و گفت که انجام تروری در چنین سطحی بدون هماهنگی با جمهوری اسلامی ایران ممکن نبود. او دلیل خواسته جمهوری اسلامی برای حذف حریری را نزدیکی حریری به عربستان سعودی می‌دانست و این که حریری نمی‌گذاشت حزب‌الله لبنان به‌تمامی بر لبنان مسلط شود.

خدام همچنین درباره جنگ داخلی سوریه گفت که اگر غرب سوریه را به بشار اسد و متحدان ایرانی‌اش واگذار کند، زمینه را برای تسلط جمهوری اسلامی بر همه منطقه فراهم کرده است.

اما تلاش دوباره عبدالحلیم خدام برای بازگشت به صحنه سیاست سوریه نیز ناکام ماند.

مهم‌ترین اتهامی که مخالفان حکومت سوریه، چه در خارج و چه در داخل ،علیه او مطرح می‌کردند، این بود که او چرا در بیش از سی سال حضور در قدرت، لب به انتقاد از سیاست‌های دولت نگشود و دوره‌ای طولانی را در خدمت نظام سیاسی دمشق با سکوت گذراند.

همچنین، برخی او را به ایفای نقش در کشتار مخالفان در سال ۱۹۸۲ متهم می‌کردند، ولی خدام در واکنش به این انتقادها می‌گفت که دستش به خون آلوده نیست و بیشتر بر امور بین‌المللی و سیاست خارجی سوریه تمرکز داشت: «با سیاست‌های داخلی مخالف بودم، اما به رژیم حمله نمی‌کردم، زیرا مجازات کسانی که با اسد مخالفت می‌کردند، حبس ابد یا مرگ بود.»

عبدالحلیم خدام همچنین متهم به ثروت‌اندوزی از اموال دولتی بود. اما او این اتهام را نیز رد می‌کرد و خود از منتقدان ثروت هنگفت رفعت اسد، برادر کوچک‌تر حافظ اسد، در خارج از سوریه بود.

پرونده‌ای که به‌تازگی علیه رفعت اسد در فرانسه به اتهام «تصاحب غیرقانونی املاک» و «پولشویی سازمان‌یافته» در جریان افتاده و قرار است روز سی‌ام آوریل، حکم نهایی دادگاه اعلام شود، با شهادت کسانی چون عبدالحلیم خدام شکل گرفت.

اکنون با مرگ او، داستان زندگی دومرحله‌ای او از «وفاداری تا تا خیانت به حکومت سوریه» نیز به نقطه آخر رسید.

XS
SM
MD
LG