حملات علیه صادق لاریجانی، رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس پیشین دستگاه قضایی ایران شدت گرفته است و برخی رسانهها این موضوع را نشانهای از «لاریجانیزدایی» دانستهاند.
برخی تحلیلگران هم این حملات را نشانهای از رقابت لاریجانی و ابراهیم رئیسی برای رهبری آینده میدانند و برخی نیز این درگیری را تنها جلوههایی از تلاش نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی برای «نمایش مقابله با فساد» توصیف میکنند.
حملات به لاریجانی وقتی جنبه جدیتری پیدا کرد که محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین که پیش از این نیز حملاتش به منتقدان رهبر جمهوری اسلامی در حوزه علمیه سابقه داشته وارد میدان شد.
این حملات اما ابتدا از طرف گروهی آغاز شد که ۱۵ سال پیش نیز با محمود هاشمی شاهرودی در قوه قضائیه درگیر بودند و ریاست صادق لاریجانی برای آنان نقطه مثبتی تلقی میشد.
درگیری این گروه با محمود هاشمی شاهرودی با تحقیق و تفحص از قوه قضائیه و حمله به سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، علنی شد.
در روز قرائت گزارش تحقیق و تفحص از قوه قضائیه در آخرین روز فعالیت رسمی مجلس هفتم نیز فراکسیون اصلاحطلبان قصد داشت با آبستراکسیون جلسه را از رسمیت بیندازد. فراکسیونی که اتفاقاً بیشتر از اصولگرایان با قوه قضائیه درگیر بود.
از نظر اصلاحطلبان مجلس هفتم گروه منتقدان هاشمی شاهرودی افراطیتر از اصولگرایان سنتی بودند و منشأ و نیت حملاتشان به قوه قضائیه نیز مشخص نبود. اینک نیز شاید شرایط برای برخی شبیه آن روزهاست.
علیرضا زاکانی، نماینده سابق مجلس، که موضوع اکبر طبری را برای نخستین بار مطرح کرده از جمله آن نمایندگان بود. زاکانی که این روزها از منتقدان صادق لاریجانی است، از ریاست او بر قوه قضائیه استقبال و او را فردی توصیف کرده بود که «استحكام دارد» و «معتقد به برخورد با مفاسد و دنبال عدالت» است.
از جمله متحدان این گروه در مجلس حسین فدایی، رئیس بازرسی دفتر دبیر کل جمعیت ایثارگران بود که اینک رئیس بازرسی دفتر رهبر جمهوری اسلامی است. دفتری که گفته میشود زاکانی نیز از همکاران آن است. شاید از همین رو برخی از تحلیلگران معتقدند حملات به لاریجانی با چراغ سبر دفتر رهبر جمهوری اسلامی انجام شده است.
بر اساس این تحلیل، ابراهیم رئیسی گزینهای قابل کنترلتر است اما صادق لاریجانی تشکیلات خاص خود را دارد و فرزندان و اعضای دفتر آیتالله خامنهای را به بازی نخواهد گرفت.
گروه منتقد صادق لاریجانی از غلامعلی حداد عادل در مقابل علی لاریجانی حمایت میکردند و بارها معترض ریاست او در مجلس شدند. از این رو آنان پیش از حمله به صادق لاریجانی مخالفت خود را با نامزدی علی لاریجانی در انتخابات ابراز کرده بودند.
این تحولات و به حاشیه رفتن برادران لاریجانی به تقویت بیشتر یک حلقه وفادار به آیتالله خامنهای منجر خواهد شد. حلقهای از جوانان اصولگرا که با دیگر روحانیون قدیمی را برنمیتابند و خود مدعی رهبری جریان اصولگرا هستند.
این جریان به لحاظ سیاسی افراطیتر از جریانات اصولگرای سنتی عمل می کنند و مبازره با فساد را رمز تفاوت خود با دیگر اصولگرایان سابق می دانند.
از نظر آنان برخی از اصولگرایان قدیمی مانند علیاکبر ناطق نوری که به اصلاحطلبان نزدیک شدهاند، مؤتلف صادق لاریجانی هستند. یکی از پروندههای جدی در حمله به لاریجانی «زمینخواری» در کلاک لواسان است که این گروهها خواستار تعقیب همزمان ناطق نوری و صادق لاریجانی شدهاند.
علاوه بر این محمدجواد غلامرضا کاشی، تحلیلگر و جامعهشناس سیاسی، در یادداشتی فیسبوکی، از گروهی نوشته که اصرار دارند که نه «این» هستند و نه «آن».
پیروزی محمود احمدینژاد یکی از موفقیتهای این جریان بود اما آنان در نهایت پس از مدت کوتاهی با احمدی نژاد نیز درگیر شدند و اینک خود را منتقد او میخوانند. فسادهای منسوب به حامیان احمدینژاد اما باعث شده که این جریان درباره جدی بودن در مقابله با فساد و آلوده نشدن خودشان به فساد مورد پرسش قرار گیرند.
نظرات و دیدگاههای این جریان اما شبیه به نظریات محمود احمدینژاد و یا نظریات مطرح شده در تبلیغات انتخاباتی ابراهیم رئیسی است. این جریان فساد را پاشنه آشیل جمهوری اسلامی میداند و نه موضوعاتی چون نبود آزادی سیاسی و یا فشارهای خارجی را.