حدود چهل سال پیش وقتی ژاک فرانسس، تاجر معروف ویولنهای کمیاب در نیویورک، در حال بررسی کاتالوگی بود که شرکت سادبی برای حراج ۱۸ مارس ۱۹۸۲ خود منتشر کرده بود، متوجه یک موضوع غیرعادی شد.
ژاک ویولن عتیقهٔ استرادیوریوسی را که در این کاتالوگ معرفی شده بود، بیدرنگ شناخت. در توضیحات کاتالوگ آمده بود که این ویولن، از ساختههای ۱۶۹۸ آنتونیو استرادیواری ایتالیایی، پیش از این متعلق به ملکه ماری از باواریا بوده و قبل از آن نیز متعلق به یک بارون به نام آیچستات.
اما ژاک بهخوبی به یاد داشت که یک سال پیش از انقلاب ایران، در ۲۱ مارس ۱۹۷۸، خودش این ویولن را همراه با یک ویولن استرادیوریوس دیگر به رادیو و تلویزیون ملی ایران فروخته بود. اما در کاتالوگِ سادبی، در سلسلهٔ صاحبان این ویولن عتیقه، هیچ اشارهای به شاه یا دولت سابق ایران نشده بود.
ژاک با گالری تماس گرفت و به آنها خاطرنشان کرد که اگر زنجیرهٔ کامل سندهای مالکیت ویولن را نداشته باشند، به دردسر خواهند افتاد، اما مسئول گالری در جواب گفت: «چیزی که برای من مهم است این است که ما قرارداد خیلی خوبی برای این ویولن داریم.»
ژاک که از صحبت با مسئول گالری نتیجهای نگرفت، با دفتر نمایندگی دولت ایران در سازمان ملل تماس گرفت تا بفهمد آیا دولت ایران این ویولن را فروخته است یا نه. دفتر ایران یک تلکس استعلامی به تهران فرستاد و بهفاصلهٔ کوتاهی جواب تلکس از تهران رسید که ویولن گم شده است. پس از آن، وکیل دولت ایران در واشینگتن بهسرعت برای توقف حراج اقدام قانونی کرد.
این ویولن یکی از کمنظیرترین ویولونهای دنیا بود که انتظار میرفت آن زمان حداقل تا ۳۵۰ هزار دلار به فروش برود. ارزش امروزهٔ این نوع ویولن تا چندین میلیون دلار تخمین زده میشود.
ویولونهای موسوم به استرادیواریوس ساختههای آنتونیو استرادیواری و پسرانش هستند که بهگواهی گوشهای حساس اهالی موسیقی، بهترین صدای ویولن از آنها آفریده میشد.
گفته میشود استرادیواری در طول عمرش بیش از هزار ویولن ساخت که فقط حدود نیمی از آنها بعد از گذشت بیش از سه قرن باقی مانده است. بهگفته گالری سادابی (Sotheby Parke Bernet)، برچسب کاغذیای که مهر شخصی سازندهٔ ویولن روی آن بود، سالم و دستنخورده روی ویولن باقی مانده بود.
چارلز رادین، کارشناس سازهای موسیقی، در همان سال به روزنامهٔ واشنگتنپست گفته بود که این ویولن در اوایل قرن متعلق به ویلی برمستر، یک نوازنده چیرهدست آلمانی، بوده که آن را در کنسرتهایش استفاده میکرده است. بهگفتهٔ چارلز رادین، برمستر بهخاطر آسیب جدی و دائمی اعصاب انگشتانش در نتیجهٔ کار زیاد ناچار شده موسیقی را کنار بگذارد.
چارلز این ویولن را به افتخار این نوازندهٔ آلمانی به نام او، یعنی برمستر، نامگذاری میکند و گالری سادابی هم آن را به همین نام در لیست حراج مارس ۱۹۸۲ خود میآورد.
بعد از ادعای وکیل دولت ایران، بهدستور قاضی ویلیام بریانت، در اولین جلسهٔ دادگاه این پرونده که در نوامبر ۱۹۸۲ تشکیل شد، ویولن و آرشههایش در گاوصندوق سادبی تا زمان برگزاری دادگاه توقیف شد و از آنجا که فروشندهٔ ویولن از ترس حکومت ایران در پاریس در اختفا زندگی میکرد، این توقیف پنج سال به طول انجامید. صاحب این ویولن که در این پروندهٔ قضایی از او با نام ن.ک. بهروزیان اسم برده شده، یک تاجر ۳۵سالهٔ ثروتمند فرش بود.
سرانجام اولین جلسهٔ دادگاه تصمیمگیری دربارهٔ این پرونده پنج سال بعد در ۴ فوریه ۱۹۸۷ در واشینگتن اما باز هم بدون حضور بهروزیان تشکیل شد و چهار روز به طول انجامید. بهروزیان که وکیلش از طرف او در دادگاه حضور داشت، مدعی بود که ویولن را در یک حراج عمومی به قیمتی معادل ۵۰ هزار دلار در دسامبر ۱۹۷۹ در مقابل چشم صدها نفر ار مردم تهران خریده است.
ظاهراً یکی از شخصیتهای مذهبی از او خواسته بود که با خرید ویولون، این ساز را از گزند طوفان انقلاب که در پی قانون ممنوعیت سازهای موسیقی بود، حفظ کند. بهروزیان در آن زمان نمیدانست که یک ویولن استرادیواریوس خریده است. در پی انقلاب اسلامی، ویولن از دولت شاه مصادره شده و در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفته بود و توسط همین بنیاد هم به حراج گذاشته شده بود.
بهروزیان که سعی کرده بود این ویولن را حفظ کند، خود از گزند انقلاب مصون نماند و چندی بعد از این حراج، خانه و تجارتش توسط انقلابیون مصادره شد. او از ایران فرار کرد و در پاریس از یک وکیل فرانسوی برای فروش ویولن کمک خواست.
این وکیل فرانسوی کسی نبود جز کریستین بورگه، دوست صمیمی صادق قطبزاده و کسی که از طرف او در مذاکرات محرمانه با کاخ سفید برای پایان بحران گروگانگیری و همینطور استرداد شاه از پاناما به ایران شرکت داشت. علاوه بر بورگه، نام هکتور ویلالون، بازرگان و کارچاقکن معروف که از قضا او هم همکار بورگه در تلاشهای قطبزاده برای استرداد شاه بود، به میان آمد.
ظاهراً بهروزیان از هر دو این افراد برای فرستادن ویولن به نیویورک و فروش آن کمک خواسته بود. ویلالون بعد از انتشار خبر توقیف ویولن در یک مصاحبهٔ تلفنی از پاریس به واشینگتنپست گفته بود که چون بهروزیان را فرد صادقی تشخیص داده، تصمیم گرفته به او کمک کند. او همچنین گفته بود که از چندین مورد دیگر باخبر است که «رژیم خمینی» آثار هنری و عتیقه را در حراجهای عمومی فروخته و بعداً که آنها از ایران خارج شدهاند، مدعی آنها شده است.
در جلسه دادگاه، کریم خداپناهی که زمانی یکی از نزدیکان قطبزاده در صداوسیما و وزارت خارجه بود، در دادگاه حاضر شد و با ارائهٔ رسیدی با دستخط و امضای قطبزاده مدعی شد که ویولن را قطبزاده از رادیو و تلویزیون تصاحب کرده و در دوران حلوفصل قضیه گروگانگیری بهعنوان رشوه به کریستین بورگه، وکیل فرانسوی، داده بوده.
در آن زمان بیش از چهار سال از اعدام قطبزاده میگذشت، اما ابوالحسن بنیصدر که بهدلیل صادر نشدن مجوز سفر از فرانسه به آمریکا نتوانسته بود شخصاً در دادگاه شرکت کند و اظهاراتش را بهصورت کتبی رسماً برای دادگاه فرستاده بود، این امضا را جعلی خواند و گفت که خداپناهی، که خود از یاران نزدیک قطبزده بوده، با جعل امضای قطبزاده سعی دارد همراهی خودش را با قطبزاده لاپوشانی کرده و جای خود را در حکومت تثبیت کند.
کریستین بورگه هم در جلسهٔ دادگاه امضای منسوب به قطبزاده روی رسید این ویولن را جعلی خواند و تعلق امضا به قطبزاده را، بهعنوان بهترین دوستی که تا به حال داشته، رد کرد. دادگاه از یک متخصص خط هم استعلام گرفت. این متخصص که ابتدا دستخط را متعلق به قطبزاده تشخیص داده بود، در جلسهٔ دادگاه گفت که اطمینان صددرصد ندارد.
اسکیپ شورت، که وکالت بهروزیان را بهعهده داشت، به قاضی بریانت گفت زوایای سیاسی قضیه مهم است چون زمانی که قطبزاده اعدام شد، یک حاکم شرع ایران بورگه را به مرگ محکوم کرده بود با این اتهام که هکتور ویلالون، یعنی همکار بورگه در مذاکرات گروگانگیری، به قطبزاده برای طرح کودتایش کمک مالی کرده بود.
در اسناد بهجامانده نام دو کیل آمریکایی به چشم میخورد که وکالت دولت انقلابی ایران را در این دعوای حقوقی بهعهده داشتند: کریستین کوک نتشایم (Christine Cook Nettesheim) و برونو ریستائو (Bruno Ristau). ریستائو در یکی از جلسات دادگاه ادعای بهروزیان را «افسانهٔ علیبابا» خوانده بود.
در آخرین جلسهٔ دادگاه که تقریباً چهار ساعت طول کشید و از قضا در هشتمین سالگرد سقوط شاه تشکیل شده بود، دادگاه نه تنها تقاضای ایران را رد کرد بلکه دولت ایران را محکوم کرد که بهدلیل ممانعت از فروش ویولن توسط بهروزیان مبلغ ۱۵هزار دلار خسارت به جری ابیتبول (Jerry Abitbol) هم بپردازد؛ یعنی همان دلال عتیقه که قرار بود از فروش این ویولن در حراج ۱۵هزار دلار درآمد داشته باشد.
این ویولن عتیقه، که همچنان در لیست ادعاهای مالی حکومت ایران از آمریکا قرار دارد، قاعدتاً بعد از رفع حکم توقیف به حراج گذاشته شده و اکنون احتمالاً در مالکیت یک مجموعهدار خصوصی است.