تنها شش ماه سن داشت که ویدئوی پشتک زدنش تبدیل به پربازدیدهای اینستاگرام شد. آرات نام دارد و متولد بابل است.
موهای بلند و نگاه کودکانهاش، چهرهای خاص و فوتوژنیک به او هدیه داده که اگر این خصوصیات را با حرکات عجیب ورزشی (البته برای یک کودک ۷ساله) و بدن عضلانیاش ترکیب کنید، با خود میگویید حتماً آرات یک روز به ستارهای بزرگ در زمین ورزش تبدیل خواهد شد.
آرات اما بیشتر شبیه کودک کار است و اسیر چنگال پدری که گویا تمام نداشتههای خود را در فرزند ۷سالهاش جستوجو میکند. کودکی اسیر در فضای مجازی که نه بچگی میکند و نه آغوش مادرش را درمییابد.
تمام روز و شب آرات به خاطر یک مشت لایک سپری میشود. اینستاگرامش ۳میلیون دنبالکننده دارد و سلبریتیها، خوانندهها و شاخهای اینستاگرامی برای لایو با او از همدیگر سبقت میگیرند.
وقتی لئو مسی پستش را لایک کرد و برایش کامنت گذاشت، پدرش دچار این توهم شد که میتواند با زبان کودکی از همهجا بیخبر، یقه بزرگان فوتبال ایران را بگیرد، دعوای مجازی راه بیندازد و تیتر رسانهها شود.
آرات حالا در اشتباهیترین پیچ زندگیاش است بیآنکه خود بداند فرمان دست کیست و قدم در چه مسیر تباهی گذاشته است.
تو بهترین فوتبالیست دنیا میشوی
آرات خیلی زودتر از آنچه باید، سرش شلوغ شد. ویدئوی پشتک زدن، از دیوار صاف بالا رفتن و کارهای جالبش، در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد. تنها چهار سال سن داشت که یک شبکه سرگرمی در چین او را به واسطه یک پیام خصوصی در اینستاگرام به شانگهای دعوت کرد و با پرداخت هزینهای نامشخص، آرات را به دنیا معرفی کرد. شبکه چینی به او لقب «کودک شگفتانگیز» داد و این آغاز سفرهای آرات و پدرش به نقاط مختلف دنیا شد.
«تو بهترین فوتبالیست دنیا میشوی» جملهای بود که آرات لابد زودتر از نام خواهر ۱۷سالهاش آموخت؛ خواهری که مدت زیادی با آرات زندگی نکرد و مانند مادر خیلی زود از او جدا شد، چرا که برای آرات دنیایی دیگری در نظر داشتند که در جغرافیای ایران و کنار خانواده نمیشد به آن رسید. جبر جغرافیایی یا تصمیم پدر، در حالیکه آرات تنها پنج سال سن داشت، او را از خانواده که تنها و اصلیترین نیازش بود جدا کرد و سفرهای دور دنیا آغاز شد.
دروغ بزرگ لیورپول
آرات با توپی که از خودش بزرگتر بود شروع به دربیل زدن کرد و با دریبلهایش بچههایی را از پیش رو برمیداشت که هنوز مشغول کودکی بودند و دنیایی متفاوت با کودک شگفتانگیز بابلی داشتند. پدر آرات رؤیای قرارداد با باشگاههای بزرگ دنیا را در سر میپروراند اما هنوز نمیدانست باشگاههای بزرگ دنیای فوتبال تا پیش از ۱۶سالگی قرارداد رسمی امضا نمیکنند.
او رؤیای لاماسیا (مدرسه فوتبال بارسلونا) را در سر داشت اما نمیدانست در لاماسیا تنها ۵ روز در هفته به مدت یک ساعت و سی دقیقه فوتبال بازی میکنند. برای مسئولان بهترین مدرسه فوتبال دنیا، درس خواندن، کنار خانواده ماندن و آموختن مهارتهای زندگی اجتماعی و شاد بودن کودکانی در سن آرات، مهمتر از فوتبال است.
محمد حسینی اما با یک ویزای تحصیلی سرانجام خود و آرات را به انگلستان رساند و کمی بعد با انتشار عکسهای آرات در مدرسه فوتبال لیورپول مدعی حضور فرزندش در لباس قرمز (لکلکها) شد. دروغ بزرگی که به واسطه چند فریم عکس و دوستان رسانهایاش به گوش مردم رساند. بهتر است سری به سایت مدرسه فوتبال لیورپول بزنید تا متوجه شوید نه با کودکی در سن آرات قرارداد امضا میکنند و نه نشانی از کوچولوی شگفتانگیز در آن وجود دارد. تنها نتیجه این سفر اما دوری آرات از مادر و خواهرش بود که در یک ویدئوی تلخ در صفحه شخصی آرات به ثبت رسید.
آرات بعد از مدتها دوری و حضور در شهر لیورپول به تهران برگشت و مادرش او را در آغوش گرفت، اما نگاه آرات سرد است و غریبی خاصی با خواهر بزرگترش دارد. او خیلی زود از خانواده دور و با توپ فوتبال رفیق شد؛ اتفاقی که برای هیچکدام از ستارههای دنیای فوتبال نیفتاده است. آنها آرام آرام در زمین فوتبال به بلوغ رسیدند و تبدیل به ستارههای امروزی شدند.
لایک مسی و دعوا با علی کریمی
یک ویدئو از قیچیبرگردانی که آرات زد تبدیل به دعوا شد. ابتدا ویدئو را اکانت بارسا منتشر کرد و سپس لئو مسی آن را لایک کرد و برای آرات پیام گذاشت. اینجا آغاز دعوا بود.
پدر آرات که حالا از مسی لایک گرفته بود، انتظار داشت جادوگر فوتبال آسیا هم برای فرزندش پیامی بنویسد و درخواست لایو با علی کریمی داشت. کریمی که کلا از فضای مجازی و پزهای معمول شبکههای اجتماعی به دور است، پاسخی به پدر آرات نداد و سپس در یک لایو اینستاگرامی با امیر مقصودلو (تتلو) که معمولاً عادت به جنجالهای اینچنینی دارد، ماجرا آغاز شد.
پست تتلو و فحاشی لشکر تتلیتی (لقب هواداران تتلو) علیه علی کریمی به بلاک شدن صفحه آرات توسط علی کریمی منجر شد که ظاهراً برای پدر آرات بسیار ناراحتکننده بود.
پدر آرات در صفحهای که به نام پسرش است اینگونه واکنش نشان داد: «علی آقا کریمی، سالها برام اسطوره بود. مادر آرات میدونه چقدر ازش تعریف کردم تو خونهمون. همه جا عکسهای کریمی بود. آرات بیشترین پستها را برای علی آقا گذاشت. این همه ابراز علاقه هیچ واکنشی نداشت، اما حرفهای یک روز باعث بلاک کردن آرات شد. عجیبه واقعا. اسطوره سالهای سال من اینگونه واکنش نشون میده. اما از این همه ابراز علاقهمون حتی کوچکترین کاری نکرد. همیشه سلامت باشید. دیگه اسطوره ما نیستی. فقط دو تا طرفدار از دست دادی بین این همه طرفدار».
بیراه نیست اگر بگوییم پدر کوچولوی داستان کمی متوهم شده است؛ از درخواست ۵۰میلیونی برای حضور پسرش در مراسم افتتاح یک بانک در بابل تا درخواستهای عجیب از ستارههای ملی فوتبال ایران و بعد از تمام این جنجالها، انتشار ویدئویی سخیف با زبان آرات برای تتلو و علی کریمی که موجی از احساسات طرفداران خواننده ایرانی را به راه انداخت و نتیجهاش فحاشی به یکی از بهترین فوتبالیستهای تاریخ ایران شد.
واکنش کریمی اما یک جمله معنادار بود: «باور کنید دنیا خودش به اندازی کافی مهارت دارد که دل آدم را به درد بیاورد. کاش علت حال خوب یکدیگر باشیم.»
شگفتانگیز یا کودک کار
آرات حالا بیشتر از ستارههای فوتبال ایران مورد توجه رسانههایی قرار گرفته است که روابط مشخص و معینی با پدرش دارند؛ بازیهایی که خیلی زود وارد آنها شده و بسیاری را در فکر فرو برده است که سرنوشت استعدادی مانند آرات چه خواهد شد.
نظریهای نیز وجود دارد که آرات را کودک کار قلمداد میکنند، وقتی پدرش او را از بازی و بودن در کنار همسالانش منع میکند و به اجبار پای دوربین مینشاند تا جملاتی را به زبان بیاورد که نه معنی آنها را میداند و نه دلیل گفتنشان را.
آرات برای خانواده تبدیل به ماشین پولسازی شده است که پدر را به آرزوهایش میرساند، اما کودکی را از آرات به یغما برده است.
فوتبالیستهای بزرگ هیچکدام در اینستاگرام به جایی نرسیدند و آرات هم از این قاعده جدا نیست؛ مسیری که به اشتباه برای آرات ترسیم شده و او را به دنیایی وارونه برده است. نگران آینده آرات اگر نباشیم، حتما آراتهای دیگری پرورش داده میشوند شبیه یک ربات، بدون روح و آنچه کودک در کنار مادر و خانوادهاش میآموزد. این رباتها را حتماً انسانهای کاملتر به راحتی شکستشان میدهند و آن گاه مسیری جز سقوط ندارند.
فرق آرات با کودکان کاری که در خیابانهای تهران به وفور دیده میشوند، تنها در نوع کارشان است. آرات از سنی که باید دنبال همسالانش میدوید و بچگی میکرد، سر از دنیای عجیب شبکههای اجتماعی درآورده است و با واژه و رفتارهایی آشنا میشود که نباید.