رسانههای نزدیک به حکومت برای کنترل بحران ورزش، ورزشکاران و البته مسابقات لیگهای ورزشی به خصوص فوتبال پروژهای مشترک را اجرا میکنند. پروژهای به نام «پروندهسازی» برای ستارهها.
جام جهانی قطر که حتما عجیبترین میزبان در تمام ادوار جامهای جهانی است به روزهای پایانی رسیده. ۲۸ تیم به خانه برگشتهاند و تنها چهار تیم ماندهاند. چهار تیم که هر کدام رویایی دارند
نظام که فوتبال را به ابزاری برای انحراف افکار عمومی از اعتراضات سراسری بدل کرده بود، حالا با یک بحران تازه مواجه شده است، بحرانی به نام لیگ برتر فوتبال ایران و حضور تماشاگران.
اساسنامهای که میشد یک سال قبل در آرامش و به دور از جنجال اصلاح شود و آب از آب تکان نخورد، حالا تبدیل به چالشی برای ادامه فعالیت فوتبال در ایران شده است که سرانجامش به بودن یا نبودن فوتبال ختم میشود.
ناصر حجازی مردی سرسخت بود و معتقد به اصول خودش. حتی آن زمان که روی تخت بیمارستان بود نیز حاضر نشد کمک و عیادت هیچ مسئولی را بپذیرد.
آخرین روزهای کار مجلس دهم شورای اسلامی همزمان شده است با تصویب طرح ها و لوایحی جدید و عجیب. از پرکشیدن صفرهای واحد پول ملی و خداحافظی با ریال، تا طرحی که در صورت تایید توسط شورای نگهبان و تبدیل شدن به قانون میتواند برای همیشه ورزش ایران را به قهقرا ببرد.
تمام روز و شب آرات به خاطر یک مشت لایک سپری میشود. اینستاگرامش ۳میلیون دنبالکننده دارد و سلبریتیها، خوانندهها و شاخهای اینستاگرامی برای لایو با او از همدیگر سبقت میگیرند.
از همان روزی که ناگهان ضربان قلبش به شماره افتاد و استعفا کرد، همه چیز مشکوک بود. آنقدر بوهای بد به مشمام میرسید که میشد حدس زد کاسهای زیر نیم کاسه استعفایش است. ابهام پشت ابهام و شایعاتی جدی به گوش میرسید اما بهترین راهکار صبر بود، صبر برای آشکار شدن زوایای پنهان و حقیقت یک استعفا.
هنوز هم اما اهالی بندر مهآلود، هر وقت صحبتی از اسطوره فوتبالیشان به زبان میآید، میگویند: سیروس نه. بگو سیروس آبای. هنوز میگویند کاپیتان فقط سیروس آبای و نقطه سر خط. انزلیچیها اطمینان دارند یکی مثل قایقران دیگر برایشان تکرار نمیشود. یکی مثل سیروس که نخستین کاپیتان شهرستانی تیم ملی شود.
مهدی تاج در فاصله کمتر از پنج ماه به پایان دوران ریاست بر فدراسیون فوتبال ناگهان از سمتش کنارهگیری کرد. استعفای یکی از خبرسازترین روسای تاریخ فوتبال ایران در روزهایی سرنوشتساز رخ داد و حالا فوتبال ایران که نه مربی داشت و نه پول، تصمیم گیرنده هم ندارد و در سردرگمی مطلق فرو رفته است.
فدراسیون فوتبال ایران در تابستان ۹۸ نامهای بسیار تند و جدی از فیفا دریافت کرد، نامهای که نشان میداد صبر مدیران فیفا درباره تبعیض جنسیتی در فوتبال ایران به سر آمده است.
ماجراجویی مارک ویلموتس روی نیمکت تیم ملی ایران که پروژه «طلوع دوباره» نامگذاری شده بود، تنها هفت ماه طول کشید. تیم ملی ایران که هشت سال با ثبات همراه کارلوس کیروش سپری کرد و دو صعود آسان به جام جهانی داشت، حالا با شرایطی دشوار در گروه مقدماتی و همچنین سرگردانی روی نیمکت مربیگری مواجه شده است.
۱۸ مهر ۹۸، بسیاری در سراسر دنیا بازی نه چندان مهم ایران و کامبوج را تماشا کردند، اما نه برای حساسیت بازی بلکه برای تماشای منظرهای که ۴۰ سال زنان را در انتظار گذاشته بود. لحظهای که بسیاری را در فکر فرو برد که کاش برای سایر معضلات و محدودیتها هم پای یک فیفا در میان بود تا تابوشکنی کند.
لیگ برتر فوتبال ایران که قرار بود از ۱۰ مرداد آغاز شود، با تأخیر تأملبرانگیزی مواجه شده است. آن هم به دلایلی که به بسته بودن ۴۰ ساله درهای ورزشگاه به روی زنان ایرانی مربوط میشود.