انواع هنرهای نمایشی، از تئاتر و رقص، تا باله و اپرا و سیرک، هر سال در ماه ژوئیه، دهها هزار علاقهمند را از سراسر جهان به آوینیون، شهر کوچکی در جنوب فرانسه، میکشاند.
نام آوینیون امروز با هنر نمایش آمیخته است؛ جشنواره ای که ژان ویلار در سال ۱۹۴۷ پایه گذاشت و حال، در هفتاد و سه سالگی، یکی از بزرگترین رخدادهای هنری جهان است.
در بخش اصلی جشنواره امسال ۴۳ اثر از کشورهای مختلف به جشنواره دعوت شده بود که در ۲۸۲ اجرا، به طور متوسط بیش از نود و پنج درصد تالارها پر شد و در مجموع حدود صد و ده هزار بلیت به فروش رفت.
بخش جنبی که به بخش آف/Off مشهور است تا بیست و هشتم ژوئیه (ششم مرداد) ادامه داشت؛ بخشی که از سال ۱۹۶۶ به راه افتاده و گروههای تئاتری مختلف خود میتوانند با کرایه یک تالار، از تالارهای نمایشی بزرگ تا کافهها و کلیساها، آثار خود را به مخاطب عرضه کنند.
سال گذشته امیررضا کوهستانی با نمایش «بی تابستان» برای دومین بار در بخش اصلی شرکت داشت و امسال نمایش «خاموشخانه» به کارگردانی مهدی مشهور در این جشنواره دو بار اجرا شد؛ یک اثر تجربی که غالب آن در سکوت میگذرد و تنها چند دیالوگ به زبانهای فارسی و فرانسه دارد و چند داستان را روایت میکند که مهمترین آن درباره یک زوج است که در انتظار رابط مهاجرتیشان هستند.
خداحافط تئاتر مدرن؟
آوینیون، جشنوارهای که برای حمایت از تئاتر مدرن بنا شد، بیش از هر زمان دیگری به سنتها و تئاترهای کلاسیک تن داده و در مجموع تنها چند اثر انگشت شمار را میتوان یافت که به تمام معنی «مدرن» باشند.
نوع ادا کردن دیالوگها در غالب اجراها (که معمولاً با فریاد زدن بازیگران توام است) باضافه استفادههای کلیشهای از عناصر ظاهراً مدرن (مثل تصاویر ویدئویی)، غالب اجراها را از تئاتر نوآور، تجربی و واقعاً مدرن دور میکند. در عوض مساله موضوع و محتوا، بیش از پیش خود را مینمایاند و فرم آثار را به زیر سیطره خود درمی آورد.
امسال در ادامه این توجه مضمونی، مایه جشنواره امسال «اودیسه» بود و پرداختن به مساله مهاجران. از این رو تعداد زیادی از این آثار به طور مشخص به این تم میپرداختند، بی آن که از نظر فرم بیانی، حرف تازهای برای گفتن داشته باشند. از جمله این نمایشها «مکان»، به کارگردانی تامارا السعدی بود که به شکلی خودزندگینامه، سعی داشت رابطه خود را به عنوان یک کودک مهاجر عراقی با جامعه فرانسه روایت کند، بی آن که در فرم و محتوا قابلیت ارائه اثری نو و جذاب را داشته باشد.
اولیویه پی، مدیر جشنواره، طبق معمول آثاری از خودش را هم در جشنواره اجرا کرد که یکی از آنها «فلسفه مکبث» نام داشت که به همراه انزو وردت کارگردانی کرده بود، با بازی زندانیان واقعی. جدای از دیالوگمحور بودن اجرا و عدم استفاده از قابلیتهای صحنه، سود جستن از زندانیان واقعی در نمایش هم ایده تازهای نیست و پیشتر فیلم درخشانی از برادران تاویانی به نام «سزار باید بمیرد» (با اجرای زندانیان واقعی از اثر شکسپیر) خلق شده بود.
حیاط قصر پاپ (پله دو پاپ) با اجرای اکرم خان با عنوان «فریب شیطان» -ملهم از رقصها و متون شرقی- جان تازهای گرفت، اما شب آخر جشنواره، اجرای موسیقی الکترونیک آرنو ربوتینی در قصر پاپ، تمام سحر و جادوی این محل تاریخی را از بین برد و پایان نابهجایی را برای جشنواره رقم زد.
اپرای ظاهراً مدرن چین با عنوان «چایخانه» به کارگردانی منگ جینگ هوی، اثر پر سر و صدایی بود که مدرن بودن آن را تنها میتوان در طراحی صحنه عظیمش جستوجو کرد و نه در فرم اجرا.
اما وین مک گرگور، طراح رقص بریتانیایی در اثری به نام «اوتوبیوگرافی»، در یکی از دیدنیترین رقصهای امسال، مفهوم بدن و رابطه آن با حافظه را در اجرای ده رقصنده اش میکاود و سعی دارد در فضایی باز و خیره کننده، سکون و سکوت زندگی را با ریتمی تند به نمایش درآورد.
فاوستین لینیکولا، در «تاریخ تئاتر، بخش دوم»، به سراغ رقصندههای اولین باله ملی کنگو در آفریقا رفته و سه نفر از آنها را با خود روی صحنه آورده تا در ترکیبی از ویدئوی اجرای سالهای هفتاد میلادی با رقص امروز آنها، بخشی از تاریخ ناگفته هنرهای نمایشی را روایت کند، اما اجرا به درازا میکشد و به راحتی میتوانست کوتاهتر باشد.
اما یکی از دیدنیترین تئاترهای امسال، «خارجی» اثر کیریل سربرنیکوف از روسیه بود که در این کشور ممنوعالخروج است و نمایش بدون حضور او اجرا شد؛ هنرمندی که با فیلم دیدنی «تابستان»، در جشنواره کن سال گذشته درخشیده بود، حالا در نمایشی جذاب به یک شاعر و عکاس چینی به نام رن هنگ میپردازد تا تنهایی او را در اثری بیپروا با کلمات و اشعار جنسی و بازیگران گاه کاملاً برهنه با تماشاگر در میان بگذارد و سنتهای اجتماعی (و تئاتری) تثبیت شده را به چالش بکشد و بر علیه سانسور و حکومتهای سرکوبگر بشورد.