بنیاد دیدهبان اینترنت و آزادی در گزارش سالانه خود اعلام کرده آزار جنسی کودکان از طریق اینترنت در سال ۲۰۱۷، سال گذشته میلادی، در سراسر جهان نسبت به سال قبل افزایش شدیدی داشته است.
طیبه سیاوشی، نماینده مجلس هم بهتازگی اعلام کرده که ۴۲ درصد موارد کودکآزاری توسط افراد خانواده انجام میشود. رئیس اورژانس اجتماعی هم گفته بود در شش ماهه نخست سال ۹۶ حدود ۱۶ هزار مورد کودکآزاری به این نهاد گزارش شده است.
او گفته بود ۲۹ درصد از آزارها جسمی و ۳ درصد جنسی بوده است. این آمار درحالی ارائه شده که بیشتر خانوادهها بدلایل مختلف موضوع آزار جنسی فرزندشان را پنهان کرده و گزارش نمیدهند.
در برنامه این هفته دیدگاهها به موضوع آزار کودکان، عوامل بازدارنده و نحوه برخورد با آن در ایران پرداختهایم. همراه با دو کارشناس: فریبا ناطق، روانشناس و مشاور در بریتانیا و حسین رئیسی، حقوقدان و وکیل دادگستری ساکن کانادا.
خانم ناطق، سؤالها را از شما شروع میکنیم. اصولاً چه تعریفی میشود برای کودک آزاری ارائه داد؟
بستگی دارد که ما بخواهیم [از] تعریفی محدود استفاده کنیم یا تعریفی گسترده. اگر بخواهیم [از] تعریفی گسترده استفاده کنیم، در حقیقت هر کسی که شما در دنیا با او روبهرو شوید، هر آدمی در دنیای به این بزرگی، همه یک نوعی به وسیله پدر و مادرشان یا کسانی که آنها را بزرگ کردهاند، آزار دیدهاند.
ولی اگر تعریف محدودی را استفاده کنیم، مثلاً انواع مختلفی که یک کودک ممکن است بوسیله کسانی که دوروبرش هستند -بزرگترها و جامعه- آزار ببیند، ما می توانیم یکی ضرب و شتم فیزیکی [را نام ببریم]، یا این آزار می تواند آزار روحی و روانی باشد، احساسی باشد یا آزار جنسی باشد؛ خیلیها از لحاظ حرفی یا زبانی آزار میبینند و خیلیها به وسیله این که از طرف پدر و مادر یا دیگران ترک شده اند، از طریق ترک شدن آزار میبینند؛ از طریق اینکه به آن نیازهای خیلی کوچک و معمولی که هر شخص در زندگی دارد مثل پوشش، یا برای غذا و چیزهایی که هر شخص برای زنده ماندن احتیاج دارد، وقتی برایش آماده نباشد و آن را پدر و مادر یا دیگران برایش تهیه نکنند، این بچه می تواند مورد آزار قرار گیرد. این بستگی دارد که ما چگونه تعریفی را بخواهیم استفاده کنیم.
آقای رئیسی، آیا اصولا در قانون اساسی ایران، قانونی یا بخشی برای حمایت از کودکان وجود دارد؟ آزار کودکان در قانون اصولا چه عواقبی دارد و برای آن چه پیش بینی شده؟
من ممنونم از این بحث خوبی که شما دنبال می کنید. قانون اساسی ایران در حوزه حقوق کودک، به نظر من ضعیف ترین قانون ایران است و این [قانون موجود]، چیز مهمی ندارد جز یک مورد جزیی، که در مورد خانواده صحبت کرده و نه در مورد کودک. قوانین دیگری درایران وجود دارد، مهمترین قانونی که می توانیم به آن اشاره کنیم، قانونی است معروف به قانون اجازه پیوستن دولت جمهوری اسلامی به کنوانسیون حقوق کودک، که در واقع کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفته و متاسفانه البته با حق شرط پیوسته -در سال ۱۳۷۲، و یک قانون خیلی مختصر داریم و آن هم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۸۱ تصویب شده. یک قانون دیگر در مورد کودکان بدسرپرست و بی سرپرست هم داریم که آن هم نقاط قوت و ضعف خودش را دارد.
اما ما یک ساختار خیلی روشن و مشخص برای حمایت از حقوق کودک و حمایت از [خود] کودکان –نه فقط از حقوقشان- به طور مشخص، و حمایت همه جانبه از کودکان نداریم. همچنان که بسیاری از کشورها دارند که چگونه حمایت کنند از کودکان، چگونه اگر کسی آن حمایت ها را نادیده گرفت با او برخورد شود، و همچنین در مورد همین موضوع کودک آزاری و مصادیق کودک آزاری، که بدانیم چه مواردی کودک آزاری محسوب می شود، حد و مرز تعیین می کند، از نظر حقوقی قابل تعریف باشد و از نظر حقوقی، [در مورد] کسی که آزاردهنده است، مسئولیت داشته باشد و فرد [آزاردهنده] را، چه والدین باشند چه غیر والدین، در مقابل کودک پاسخگو کند، و هدف همه این ها هم بایستی در راستای انسان شمردن کودک و سپس، حمایت از کودک برای آینده کودک باشد.
حسین رئیسی، حقوقدان:«ما برای شناسایی و برخورد با کودک آزاری، متولی روشنی نداریم، همچنین برای آموزش والدین و آموزش خانواده ها و آموزش عمومی جامعه و برای پرهیز از کودک آزاری. از آن طرف، ما جای مناسبی نداریم که اگر کودک آزاری رخ داد، سریع به حمایت از کودک بلند شود و اقدام جدی انجام بدهد. مواردی هست مثل اورژانس اجتماعی، مثل سازمان بهزیستی و ... پلیسی که آموزش دیده باشد در حوزه کودک آزاری نداریم.»
آقای رئیسی، با توجه به این صحبت هایی که کردید، فکر می کنید آیا اصولا عوامل بازدارنده ای الان در ایران برای برخورد با کودک آزاری وجود دارد؟
البته عوامل بازدارنده ای وجود دارد. ما یک سری عوامل ساختاری داریم، یک سری هم عوامل اجرایی داریم. ما در حوزه ساختارها و مبانی مان ضعف داریم، به خصوص در حوزه ای که کودک آزاری را به طور دقیق تعریف کند، به خصوص کودک آزاری والدین را، که ما به صراحت قوانینی داریم که کودک آزاری والدین را تا حدودی مجاز می داند.
متاسفانه یک قانون بسیار بسیار بسیار دردناک هم داریم به نام ماده ۱۰۱ قانون مجازات اسلامی، که اجازه می دهد به پدر که فرزندش را بکشد. در حقیقت مجازات متناسبی هم در صورت کشتن فرزندش، دریافت نکند.
البته این مخصوص کودک نیست ولی پدر در هر شرایطی فرزندش را بکشد، که عمدتا کودکان مورد هدف این موضوع قرار می گیرند، به خصوص ما در قتل های ناموسی با آن مواجه هستیم، برای دختران جوان و نوجوان که اتفاق می افتد، از این نظر یک مانع جدی در ساختارمان داریم که عمدتا این ساختارها و این موانع، متاثرند از برداشت فقهی که از اسلام می شود و می خواهند به آن عمل کنند و می خواهند مبانی اسلامی را رعایت کنند و از این رو، در حقیقت بعضی از کودک آزاری ها را دامن می زنند و یا مانع حقوقی جدی در سر راه کودک آزاری به وجود نمی آورند.
دسته دیگری که من می توانم تقسیم بندی کنم، در حوزه اجرایی است، از این نظر که مثلا ما برای شناسایی و برخورد با کودک آزاری، متولی روشنی نداریم، همچنین برای آموزش والدین و آموزش خانواده ها و آموزش عمومی جامعه و برای پرهیز از کودک آزاری.
از آن طرف، ما جای مناسبی نداریم که اگر کودک آزاری رخ داد، سریع به حمایت از کودک بلند شود و اقدام جدی انجام بدهد. مواردی هست مثل اورژانس اجتماعی، مثل سازمان بهزیستی و ... پلیس داریم ولی پلیس مخصوص کودک نداریم، پلیسی که آموزش دیده باشد در حوزه کودک آزاری نداریم. این ها خود به خود بیشتر به این موضوع دامن میزند.
یک موضوع دیگر هم که با آن مواجه هستیم، این است که آموزشی که از سنین پایین کودکی در مورد کودکان اتفاق می افتد، باید مبتنی بر این باشد که کودکان را به طور خیلی ساده از آزارهایی آگاه کند که کودکان با آن مواجه می شوند تا خود کودکان را هم بتواند به نوعی در پروسه حمایت از خودشان به تناسب سنشان، وارد کند. این اتفاق هم در ساختار ما نمی افتد و از این نظر هم ساختار حقوقی و هم ساختار اجرایی مان دچار ضعف جدی اند.
در مورد آن بحث آموزش و آزارهای دیگر بیشتر صحبت می کنیم. من دوست دارم نظر خانم ناطق را هم بدانم. همان طور که آقای رئیسی هم اشاره کردند، نقش پدر در قانون ایران به عنوان ولی کودک هست. یک آماری هم خانم طیبه سیاوشی، نماینده مجلس اخیرا داده اند که می گوید بیشترین موارد کودک آزاری، یعنی حدود ۴۲ درصد آن، توسط افراد خانواده رخ می دهد. خانم ناطق، شما این آمار را چه طور ارزیابی می کنید، باتوجه به این نقشی که پدر از نظر قانونی در ایران دارد؟
این درصد می تواند خیلی درست باشد، به خاطر این که بیشترین وقتی که بچه در محیطی هست، محیط خانواده است و بچه ها در سنی نیستند که خودشان برای خودشان از خانه بیرون بروند و بیشترین احتمال آزار دیدن، از سوی افراد خانواده است. پدر خانواده همیشه دارای رُل حمایتی است و مادر همیشه به عنوان کسی است که محبت و تغذیه و چیزهایی را که بچه احتیاج دارد به او می رساند. و نقش پدر از خانواده و از همسر و بچه ها، رُل حمایت است.
وقتی کسی که در حقیقت باید از بچه ها حمایت کند و وقتی بچه ها از کسی بیرون از خانه مثلا در خیابان، در مدرسه، و جامعه آزار می بینند، این پدر است که معمولا جلو می رود و از حق بچه و از این که آزار نبیند، او را حمایت می کند. متاسفانه خیلی وقت ها نه تنها این اتفاق نمی افتد، بلکه همان شخص که پدر باشد-یا مادر، یا افراد خانواده-، خودشان به بچه شان آزار می رسانند. و این آمار [۴۲ درصد] می تواند آمار خیلی صحیحی باشد.
آقای رئیسی، یک آماری به تازگی از طرف بنیاد دیدبان اینترنت در مورد آزار جنسی کودکان به ویژه در اینترنت در استفاده از عکسشان در سایت های پورن یا جاهای دیگر منتشر شده. اصولا در ایران در قانون برای حمایت کودکان از آزار جنسی، چیزی داریم؟
بله داریم، موضوعاتی در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان به آزار جنسی هم اشاره کرده و برای کسی که کودک نابالغ را اگر مورد تجاوز جنسی قرار بدهد، مجازات اعدام داریم. البته تعریف دارد. تعریف فقهی وارده کرده اند به این موضوع، که تجاوز باید حتما به صورت کامل اتفاق افتاده باشد و اگر به صورت غیرکامل باشد مجازات جدی در بر ندارد. نمونه اش پروندههایی داشتیم که برخورد جدی نشده، مثلاً دختر ۹ ساله را گفته اند خودش راضی بوده، که غیر ممکن است چنین باشد، وقتی که معلمش همیشه او را مورد آزار جنسی قرار داده.
یا مورد دیگر داشتیم که معاون یک مدرسه بود و مجازاتی دریافت نکرد دلیلش هم این بود که موضوع تجاوز کامل در ایران مطرح است، یعنی قانون ایران، متاسفانه در مورد تجاوز، قانون آلت جنسی محور است و اگر آن اتفاق نیفتاده باشد مجازات جدی ندارد که البته اگر آن اتفاق افتاده باشد، مجازاتش اعدام است که آن هم مجازات بسیار شدیدی است. ولی این مجازات باید بازدارندگی داشته باشد که به دلیل این که مجازات خیلی شدید است، خود به خود راه فرار برایش فراهم می شود.
راه فرار هم این است که خیلی خانواده ها ممکن است نیایند و نگویند که این تجاوز کامل صورت گرفته و این خود به خود یک محیط ناسالمی در رابطه با این موضوع درست کرده. ولی جا دارد که همین طور که شما اشاره کردید، در مورد آزار جنسی که از طریق فضای مجازی امروزی، اینترنت و سایر شبکه های اجتماعی اتفاق می افتد، ما هم این فعالیت را انجام بدهیم.
ولی ما در جامعه ایران، متأسفانه به دلیل همین تعریف سن مسئولیت، خودش منشا بخشی از کودک آزاری است. و سن مسئولیت کیفری را و مسئولیت اجتماعی را ۹ سال تمام قمری برای دختر و ۱۵ سال تمام قمری برای پسر در نظر گرفته اند. یعنی دختر بالای ۹ سال در صورت بالغ شدن، بزرگسال محسوب می شود و خیلی از راه های قانون هم می خواهند با او مثل یک بزرگسال رفتار کنند. و همین طور در مورد پسر. منشأ بسیاری از کودک آزاریها از این طریق است.
با وجود این که قانون در رابطه با کودک آزاری جنسی بیتفاوت نیست. مثلاً یک قانونی داریم در رابطه با کسانی که در امور سمعی و بصری اخلال میکنند، منظور آنهایی است که عکس تهیه می کنند، فیلم تهیه می کنند، به خصوص در آن قانون اشاره کرده هر جا که قربانی کودک است، اشد مجازات اِعمال بشود.
ولی این ها اگر در مجموعه ای جدی قرار نگیرد و همه اهرم های حقوقی در یک فضای دقیق در کنار هم قرار نگیرد، نمیتواند کارکرد خودش را به خوبی ارائه دهد و خیلی ها از آن بیخبر خواهند بود. از این رو میتوانم بگویم ما هم قانون داریم و هم قانون نداریم، و نیاز به آن داریم که در این حوزه به صورت مدرن قانون گذاری کنیم.
فریبا ناطق، روانشناس:«ضربه های روحی برای تمام عمر آن بچه، به او آسیب می رساند و یکی از بدترین آزارهایی که کودک می تواند ببیند، غیر از آزار فیزیکی و لفظی و آزارهای دیگر، آزار جنسی است.»
خانم ناطق، یکی از صحبت هایی که می شود، همین آزار جنسی در خانواده است. طیبه سیاوشی، نماینده مجلس، گفته دخترها و پسرهایی هستند که در خانواده ها مورد آزارجنسی قرار می گیرند اما امکانات حمایتی برای دورکردن آن ها از این شرایط وجود ندارد. آقای رئیسی هم اشاره کردند بیشتر افراد مسئله آزارجنسی را اعلام نمی کنند. ولی رئیس اورژانس اجتماعی گفته در شش ماه اول سال ۹۶ یعنی سال گذشته، ۳ درصد کودک آزاری ها آزارجنسی بوده. در این مورد شما چه ارزیابی دارید و فکر می کنید با توجه به این که این آمار اعلام نمی شود و این که خانواده ها بیشتر، کودکان را مورد آزارجنسی قرار می دهند، این مورد چگونه است؟
ببینید من فکر می کنم این آمار یک کمی پایین است. خیلی قابل درک است از این نظر که همان طور که آقای ریئسی اشاره فرمودند، درصد کسانی که این جور چیزها را به مرجع قانونی می برند و شکایت می کنند، پایین است. این نکته را هم آقای رئیسی اشاره درستی کردند، کلا باید بچه ها در مدارس و از طریق تلویزیون، کتاب و [رسانه های] مختلف، یاد بگیرند و حق و حقوق خودشان را بفهمند و این را متوجه بشوند که چه چیزی آزار جنسی است و چه چیزی غلط است و نباید انجام شود و اگر به بچه ها آگاهی داده نشود، خیلی وقت ها کارهایی که بزرگسالان و افراد فامیل و دیگران در مقابلشان انجام می دهند، نمی دانند که درست نیست و آن بچه صد درصد صدمه می خورد و کاملاً ضربه های روحی [بر او وارد می شود].
برای همین است که کشورهای پیشرفته سعی می کنند فوری بچه را از آن خانواده و محیطی که این اتفاق ها می افتد، دور کنند، برای این که ضربه های روحی برای تمام عمر آن بچه به او آسیب می رساند و یکی از بدترین آزارهایی که کودک می تواند ببیند، غیر از آزار فیزیکی و لفظی و آزارهای دیگر، از همه بدتر که ضربه خیلی بدی به کودک می زند، آزار جنسی است.
خانم ناطق، اشاره کردید به این آموزش. حالا گفته اند یک طرح پیشگیری از آزارهای جنسی در استان تهران تهیه شده و به زودی رونمایی خواهد شد. ولی همیشه این بحث آزار جنسی و آموزش آن، از طرف گروه های تندرو مذهبی با حالت تدافعی روبرو شده، حتی در سند ۲۰۳۰ هم دیدیم برای این که به کودکان آموزش بدهند با مشکل مواجه شد، گروه های تندرو مذهبی جلو آن را گرفتند. این به چه صورتی است؟
این در کشورهای غربی هم در سال های خیلی گذشته کسانی که می خواستند این آموزش ها را در مدارس بدهند دچار مشکل می شدند. حالا نه فقط برای این که آزار جنسی را بچه ها بتوانند بفهمند، که چیست و بتوانند راجع به آن حرف بزنند و اگر کسی دارد آن ها را مورد آزار جنسی قرار می دهد بتوانند این را به پدر و مادرشان و دیگران بگویند.
این بیشتر در کشورهای غربی بود که دوست نداشتند بچه های خیلی کوچک یا آن هایی که هنوز در سن پایین یا تین ایجری هستند، راجع به مسائل جنسی خیلی زیاد اطلاع داشته باشند و بتوانند راجع به آن فکر کنند. در مدارس این اطلاعات را به بچه می دهند یا نه، خیلی بحث مشکلی است. البته به نظر من باید باشد و این که مدرسه و جامعه نمی تواند مطمئن باشد که پدر و مادر این اطلاعات را به بچه میدهند و به بچه کمک می کنند متوجه شود اگر کسی دارد به آن ها آزار جنسی میدهد.
به نظر من خیلی هم مهم است که خود خانواده این رل اصلی را بازی کنند و چون خانواده تنها جایی نیست که ممکن است بچه مورد آزار جنسی قرار گیرد، ممکن است در مدرسه اتفاق بیفتد یا از طریق فامیل های دورتر و نه در خود خانواده. در وهله اول به نظر من خود خانواده باید این آموزش را خیلی خیلی جدی بگیرد. این که چرا با این مسائل مخالفت میکنند و نمیخواهند این چیزها در مدارس و جوامع به بچه ها اطلاع و آموزش داده بشود و بچه ها این چیزها را بفهمند، این را دیگر باید از خودشان بپرسید که چرا با این مسئله مشکل دارند. در حالی که نباید مشکل باشد.
اگر بخواهیم جامعه سالمی داشته باشیم و اگر بخواهیم چنین اتفاقاتی نیفتد یا کمتر بیفتد، این که وقتی کسی بچه را آزار می دهد از لحاظ ضربه روحی، که اگر یکبار اتفاق بیفتد یا در سال های مداوم و به صورت خیلی طولانی بچه آزار ببیند، از نظر روحی اثرش خیلی فرق می کند. اگر بچه این آموزش را داشته باشد، اگر یک بار این اتفاق برایش بیفتد به هرکسی که به او گوش می دهد، یا اگر در خانواده اتفاق می افتد بتواند به معلمش بگوید، یا اگر در مدرسه اتفاق می افتد در خانواده بگوید، باعث میشود کسی که آن کار را با این بچه انجام میدهد همان بار اول با مشکل [و مانع] مواجه خواهد شد و با کمک دولت و کمک پلیس این آدم را به مجازات خواهند رساند و دیگر آن بچه این اتفاق برایش تکرار نخواهد شد.
ولی این مسائل میتواند برای سالهای سال اتفاق بیفتد و هیچ کسی آن را نداند. در کار من، یکی از بزرگترین مشکلات مراجعین من، کسانی که خیلی خیلی کار کردن با آن ها کمک کردن به آن ها سخت است، یک عده شان همین کسانی هستند که در بچگی آزارجنسی دیده اند.
و این آثار هم احتمالاً سالها میماند، در حالی که فرد بزرگ شده؟
بله. بیشتر کسانی که به مواد مخدر روی می آورند، بیشتر دخترانی که سراغ مواد مخدر می روند، -حتی پسرها، چون وقتی راجع به آزارجنسی صحبت می شود، هم می تواند برای دختر اتفاق بیفتد هم پسر، ولی در مورد دخترها، وقتی راجع به آزارجنسی صحبت می کنیم، همه جا درصدش بالاتر است. یعنی دخترها بیشتر مورد آزارجنسی قرار می گیرند. و به خاطر این که این اشخاص دچار افسردگی می شوند، دچار اضطراب و مشکلات روحی و روانی می شوند، برای این که بتوانند به خودشان کمک کنند و یک طوری خودشان را مداوا کنند، به طرف مواد مخدر و مشروب می روند.
در جاهایی که برای ترک اعتیاد در آمریکا و انگلیس کار کرده ام، خیلی از مراجعین کسانی اند که به خاطر اعتیاد می آیند ولی وقتی که تاریخچه این ها را گوش می دهیم و راجع به بچگی شان و اتفاقاتی که در زندگی برایشان افتاده بیشتر توجه می کنیم، می فهمیم خیلی هایشان در بچگی به آن ها آزار جنسی رسیده و متاسفانه خیلی وقت ها معلوم نمی شود، حتی وقتی که برای ترک اعتیاد می آیند، کسانی هستند که ... برای این که این مسئله بیرون نرود، چون خیلی ها نمی خواهند راجع به آن حرف بزنند، یا آن را فراموش کرده اند، خیلی وقت ها این مسائل را خیلی عمیق در ضمیرناخودآگاهشان می برند و از بس برایشان سنگین است که نمی خواهند حتی آن را به یاد بیاورند، وقتی از مرکز ترک اعتیاد مرخص می شوند، ترک می کنند، برای مدتی، اما به طرف استفاده از مواد مخدر بر می گردند.
آقای رئیسی، شما نظرتان راجع به فرهنگسازی و آموزش چیست؟ این مسئله آموزش در مورد آزارهای جنسی که با انتقاد شدید گروه های تندرو مذهبی در ایران، حکومت و نزدیکان آیت الله خامنه ای روبرو شده، این را شما چطور ارزیابی می کنید؟
من معتقد هستم برای این که بخواهیم جامعه بهتری داشته باشیم و فرزندانمان را مورد چتر حمایتی دقیق قرار بدهیم، ضرورت دارد به آن ها آموزش های مختلف بدهیم، از جمله آموزش های جنسی، متناسب با سن خودشان. این مقاومت های مذهبی که در این رابطه صورت می گیرد، من معتقدم حتی آن ها هم برداشت نادرستی از این آموزش دارند که بخواهد در ایران انجام شود و به چه مسیری منجر بشود. من معتقدم این موضوع بیشتر فرهنگی است، یعنی یک فرهنگ عقب افتاده است که مانع می شود آموزش جنسی به خوبی موفق شود.
آموزش جنسی یکی از محوریترین حوزههایی است که میتواند هر کودک را با بدن خودش آشنا کند. نهایتا آشنایی با بدن خودش می تواند این قدرت را بدهد که بداند بدن اوست و مال اوست و کسی اجازه ندارد آن را بدون اجازه او لمس کند، در کودکی هم، حتی بدون اجازه او معنی ندارد. از این نظر ضرورتش امکانناپذیر و لازم است، و این برای پیشگیری از بسیاری از تجاوزات جنسی، آزارهای جنسی، چه در مورد کودکان پسر و چه در مورد کودکان دختر، این آموزش میتواند مهم باشد. و میتواند آنها را آماده کند تا شهروندان بهتری باشند و بهتر بتوانند تمایلات جنسی خودشان را شناسایی کنند، و بتوانند در سن بزرگسالی، خودشان تبدیل نشوند به کسانی که آگاهی کامل ندارند که چگونه باید با نیاز جنسی شان مواجه شوند، و خودشان احیانا به طور بالقوه به آزاردهنده های دیگر تبدیل نشوند.
پس این، ضرورتش هست. از طرف دیگر، این ضرورن، به نظر من با توجه به این که در هر جامعه ای حتی جوامع مدرن، همچنان که خانم دکتر ناطق به خوبی اشاره کردند، این حوزه مخالفینی دارد، همیشه آدم های محافظه کار در همه جوامع وجود دارند، و آن ها هم پرچم هایی بلند می کنند، که وای برسید که می خواهند کانون خانواده را نابود کنند، و فکر می کنم که این ها همه برداشت نادرست است و جامعه رشد خودش را انجام می دهد، و فریادهای آن ها جز این که موجب فراگیرتر شدن آسیب شود، چیز دیگری نیست.
نکتهای که به باور من باید در این حوزه به آن توجه داده شود، ضمن فرهنگسازی، این است که قانون گذاری صورت بگیرد. قانون گذاری که بیاید و سیستم آموزشی را تحت فشار قرار بدهد، و بگوید که تو در منابع درسی به فراخور سن کودکان، متناسب با سن رشد آنها، آموزش جنسی هم به آنها بدهی. این شیوه در جوامعی مثل جامعه ما بهتر کار میکند تا این که بخواهیم با توصیه رفتار کنیم.
سند ۲۰۳۰ یکی از بخشهایش همین موضوع بود، سند ۲۰۳۰ حاوی نکات بسیار بسیار ارزشمندی بود و هست که جامعه ما برای رشدکردنش به آن نیاز دارد. یک حوزه ی جزیی اش را یک سری افراد تندرو بزرگ کردند و با برداشت های بسیار بسیار ابتدایی خودشان مانع تحقق آن شدند. چون در این سند مواردی پیش بینی شده که می تواند باعث ارتقا سطح آگاهی و باعث رشد بسیار بسیار بهتر کشورها ی در حال توسعه، کشورهای فقیر و ریشه کن گرسنگی برای کودکان بشود. ولی بی توجه اند به آن بخش های با ارزشی که در این سند هست، و آن را مورد نقد بیرحمانه و شاید هم بتوانیم بگوییم مغرضانه و احمقانه قرار دادند.
و مهمتر این که، چنانچه ما یک ساختار روشن برای اعاده حقوق کودک نداشته باشیم، از جمله ساختاری که اجازه بدهد آموزش های لازم و ضروری متناسب با سن کودک اتفاق بیفتد، از جمله آموزشهای جنسی، به نظر من به صورت سلیقهای رفتار خواهد شد، در حالی که حوزه خطر مختص به یک جامعه مثلا حاشیه یا جامعه بزرگتر و کوچکتر نیست.
خطر آزار جنسی برای همه کودکان، در همه خانواده ها، تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده، وجود دارد. پرونده های متعددی که خود من دفاع کرده ام و درگیر بوده ام با آن، شاهد این است که به هیچ وجه عنوان و سمت و چیز دیگری نمی شناسد. همه خانواده ها درگیرند، عمده آن ها هم به وسیله خود خانواده [درگیرند]. اگر این آموزش جنسی به خوبی اتفاق بیفتد و قوانینی داشته باشیم که آموزش را تعدیل کند، خودبه خود یک کنترل پیشگیرانه به وجود می آورد.