«چرا ما نتوانستیم بعد از ۳۵ سال کاری کنیم که بزرگان ما از شرایط فرهنگی جامعه ما رضایت داشته باشند؟ اشکال از کجاست؟ اگر با فشارها و شیوههای پلیسی مسائل فرهنگ حل شده بود که امروز نباید بعد از گذشت آن سالها بازهم نگران فرهنگ جامعه باشیم.»
این بخشی از گفتههای انتقادی حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران درباره محدودیتهای فرهنگی و مطبوعاتی در مراسم اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات درتهران در روز شنبه ۱۷ اسفند است. حسن روحانی همچنین در این مراسم از آنچه «مطبوعات دارای دژ پولادین و رفتار قیم مآبانه آنها» نامید انتقاد کرد.
برخی تحلیلگران این گفتهها را به انتقاد از روزنامههایی نظیر کیهان تعبیر کردند. از سوی دیگر روز پنجشنبه ۱۵ اسفند علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با رییس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری گفته بود از مسایل فرهنگی نگران است و در نگرانی نمایندگان خبرگان در این زمینه سهیم است.
در هفته گذشته هم از آیتالله محمدتقی مصباح یزدی چهره شاخص جبهه پایداری نهاد سیاسی بازتاب دهند گرایش سرسخت طیف اصولگرا نقل شد که دولت نهالی را کاشته که از فتنه ۸۸ هم خطرناک تر است. اصولگرایان واژه «فتنه» را برای توصیف اعتراضهای سال ۸۸ به کار میبرند.
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی همچنین در دیدار با عباس عراقچی عضو ارشد هیئت مذاکره کننده هستهای ایران در هفته گذشته گفته بود مشکل مبنایی او با دولت بر سر مسایل فرهنگی است و نه شیوه برخورد به مذاکرات هستهای. این روحانی اصولگرا همزمان از شباهت سیاست فرهنگی دولت حسن روحانی با سیاست فرهنگی دولت محمد خاتمی در دوران معروف به اصلاحات و ارزشهای مدارا، تسامح و تساهل یاد کرده بود.
ریشه نگرانی فرهنگی اصولگرایان، مجلس خبرگان رهبری و رهبر جمهوری اسلامی ایران در چیست؟ دولت حسن روحانی در زمینه فرهنگی با چه چالشهایی روبهرو است؟ این پرسشهای برنامه دیدگاهها است از سه میهمان این هفته برنامه. احمد منتظری، روحانی حامی جناح اصلاحطلب و فرزند آیتالله فقید حسینعلی منتظری در قم، علی اصغر رمضان پور، روزنامهنگار و معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت محمد خاتمی در لندن و مرتضی کاظمیان روزنامهنگار و فعال طیف ملی مذهبی در پاریس.
آقای احمد منتظری، بعد از گفتههای علی جنتی وزیر ارشاد درباره بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران و رفع محدودیت از نویسندگان ممنوعالقلم و رفع فیلتر از فیس بوک با حساسیتهای مجلس خبرگان و واکنش رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با اعضای این مجلس در زمینه نگرانی از مسایل فرهنگی روبهرو هستیم. ریشه این نگرانی در کجاست؟
احمد منتظری: من فکرمیکنم به هیچ وجه نگران نباید باشند. یعنی آن چه که آقای (علی) جنتی گفتند کاملاً در جهت تحکیم نظام است. در جهت این است که مردم نظام را از خودشان بدانند و گروههای مختلف فکری بدانند که نظام از خودشان است. پیشنهاد آقای (علی) جنتی بسیار پیشنهاد پسندیدهای بوده. یعنی اگر این جور میشد درصد بسیاری از جمعیت ۷۰ میلیونی میشدند پشتیبان نظام. نه اینکه افرادی را جدا کنیم و به صورت خودی و غیرخودی مطرح کنیم.
حتی دیدم جناب استادی در جمع خبرگان که در مرقد امام حاضر شدند بسیار از اتحاد و همدلی صحبت کردند. این اتحاد و همدلی باید در عمل باشد. یا خود مقام رهبری در مورد حفظ استقلال و حفظ هویت فرهنگی... اینها همه مواردی است که صحبتهای زیبایی هست. گفتمان سازی ایشان گفتند. تقویت وحدت ملی. وحدت ملی نمیشود که یک فکر خاصی را مطرح کنیم و بگوییم تمام بیایید دور این وحدت کنید. هرکس برای فکر خودش احترام قائل است. یعنی بیجهت نیست که فکر و اندیشه را پیدا کرده...
آقای منتظری ولیکن میبینیم که از طرف دیگر علمایی مثل آیتالله نوری همدانی، مکارم شیرازی یا آملی لاریجانی نگرانیهایی دارند. چه جوری میشود ک گشایشی ایجاد شود؟ میشود یا نمیشود؟ چگونه است؟
من فکر میکنم با گفتگو و تکرار آن و همین مشابه همین برنامهای که شما دارید برای تنویر افکار عمومی و یادآوری اینکه باید درعمل افراد بیایند و آن ارزشها را پاس بدارند. اینها تکرار شود وقتی من فکر میکنم حتی مراجع تقلید مجبورند که بپذیرند. باید بپذیرند. یعنی آن فطرت پاک مردم... اسلام دین فطرت است. آن چیزهایی که مخالف فطرت است یعنی آن دربند کردنها، گرفتن آزادیها، حبس و حصرها همهاش مخالف فطرت انسان است و اینها نمیتوانند مطابق دین باشد.
هر کسی بیاید از آزادیها دفاع کند، نهایتاً پیروز میشود و هرکس بخواهد آزادیها را سلب کند از چشم مردم میافتد و در نهایت شکست میخورد. ولو اینکه چند روزی به ظاهر پیروز شود.
ممنونم آقای منتظری. آقای رمضان پور، علی جنتی گفته رفع دغدغههای رهبر جمهوری اسلامی ایران نیازمند درک مقوله تهاجم فرهنگی است. بعد از حرفهای ۱۲ اسفند علی جنتی درباره رفع محدودیتهای فرهنگی و مطبوعاتی حالا این مفهوم بر زبان او جاری شده. از اینها میشود فهمید سیاست درازمدت فرهنگی دولت به کدام سو است و با چه چالشهایی روبهرو است؟
علی اصغر رمضان پور: باید یک تمایزی گذاشت میان سیاستهای مورد نظر دولت و آن چیزی که از سوی بعضی از جناحهای دیگر به عنوان جناحهای تندرو عمدتاً چه در روحانیت و چه در سپاه مطرح میشود و به نظر من هم به دولت تحمیل میشود و هم به آقای خامنهای.
من تعجب میکنم از صحبتهای آقای خامنهای برای اینکه در طول این دوره دولت آقای روحانی و به خصوص شخص آقای جنتی نشان دادند که بسیار حساساند که در آن سیاستهایی که از نظر خودشان به صلاح کشور هست را به نحوی پیش ببرند که حداکثر ملاحظات مورد نظر آقای خامنهای را هم به نحوی درش لحاظ کنند.
این تعبیری که به کار برده میشود به عنوان تهاجم فرهنگی و اینها در واقع یک جور اسم مستعار است که گذاشته میشود برای حق آزادی بیان درایران. آن چیزی که به عنوان تهاجم فرهنگی گفته میشود حق ابراز خود وابراز هویتی است که گروههای مختلف شهروندی چه در مرکز ایران و چه در حاشیههای ایران در اقشار مختلف خواهان آن اند و میخواهند آن را بیان کنند. این را در فعالیتهای فرهنگی و هنری خود بروز میدهند.
همین صحبتهای اخیر آقای خامنهای را اگر نگاه کنیم آقای خامنهای خودش میگوید خودنگری و بازیابی وظیفه از جمله مسئولیتهاست. خب این یعنی چی؟ این را اگر بگذاریم در کنار آن بحثی که ایشان به عنوان نرمش قهرمانانه مطرح کرد یعنی این که یک ضرورتهایی در کشور پیش آمده که نشان داده آن سیاست قبلی چه از نظر بینالمللی و چه از نظر داخلی پاسخگو نیست. و خب ایشان باید این حمایت را از این تغییر سیاستها نشان بدهد نه اینکه ایشان به صرف اینکه در دو ماه گذشته میبینیم یک جناحهایی مثل آقای مصباح و مثل دیگران از این ابراز درخواست آزادیهای مدنی و فرهنگی و هنری مردم نگران شدند و دوباره فشار آوردند.
من فکر میکنم آقای خامنهای دارد در یک موضع انفعالی به آن پاسخ میدهد و آقای جنتی هم دارد با یک زبان رسمی و اداری در جمهوری اسلامی میگوید که او خودش متوجه ملاحظات هست به نظر من.
آقای کاظمیان، در روز پنجشنبه آیتالله مصباح یزدی در تازهترین اظهار نظرش در این موارد گفته دولت نهالی را کاشته که از فتنه سال ۸۸ هم خطرناک تر است. این گفتهها چگونه قابل تعبیر است؟
مرتضی کاظمیان: دولت آقای روحانی با مخالفتها، ممانعتها و موانع جدی رو به رو است. بخشی از اقتدارگرایان در جمهوری اسلامی اساساً تمایلی به پیروزی روحانی و این تفکر در انتخابات ۹۲ نداشتند. آقای مصباح یزدی یکی از چهرههای شاخص این جریان است که اساساً تمایلی به روی کار آمدن این دولت اعتدال نداشت و طبیعتاً این دست موضعگیریها دور از انتظار نیست. به ویژه با تجربهای که اینها از دوره اصلاحات دارند.
البته آقای مصباح یک بخشی از مخالفتها و موانع را نمایندگی میکند. یک بخشی دیگر که در کانون مرکزی قدرت تعریف میشود و آقای خامنهای نماد بارز آن هست توافق کردند یا پذیرفتند پیروزی آقای روحانی را، مطالبات جامعه مدنی را، مطالبات مردم تغییر خواه در یک حوزهای مشترک شد با تدبیر و واقعبینی حکومت. برای تغییر قوه مجریه. به خصوص در حوزه مسایل خارجی و رفع تحریمها کاملاً همسو بود و این همسویی همچنان وجود دارد. اما مشکل این جاست که آن هسته مرکزی قدرت و لایههای مختلف اقتدارگرایی در ایران که بخش مهمی از آن... همانطور که اشاره کردم در جناح آقای مصباح جبهه پایداری و اینها تعریف میشود... اینها تمایلی به توسعه سیاسی ندارند و اساساً توسعه سیاسی در چارچوب اندیشه اینها جای نمیگیرد.
با توجه به اینکه یک فضای همچنان امنیتی و سرکوب و ارعاب وجود دارد و به نوعی احزاب سیاسی و مخالفان تحت کنترل هستند، آنجایی که خب به نوعی میتواند موجب حساسیت شود یا دغدغه ایجاد کند برای اینها، میشود حوزه توسعه فرهنگی. یعنی نه تنها دارند ممانعت میکنند از توسعه سیاسی و فقط اکتفا میکنند به توسعه اقتصادی و بهبود شرایط معیشتی مردم ایران، بلکه این بخش توسعه فرهنگی را هم تلاش میکنند که محدود کنند یا مهار کنند. حالا بخشی از جریان اقتدارگرا رویکردها و نقطه عزیمتهای ایدئولوژیک دارد و طبیعتاً اساساً نگاهش با نگاه کسانی که در بخش فرهنگی دولت بنفش مستقرند یکی نیست. بخش دیگر اساساً فکر میکنند توسعه فرهنگی به معنای تغییراتی است به ویژه در حوزه مطبوعات و نشر کتاب. که اینها میتواند یک زمینهای را ایجاد کند باز برای دگرگونیهای سیاسی. برای گسترش دموکراتیزاسیون.
چنانکه اشاره کردم چون اساساً کانونهای مختلف اقتدارگرایی نسبتی با دموکراتیزاسیون ندارند طبیعتاً واکنش نشان میدهند. کسانی که در قدرت اند به گونهای مثلاً با توقیف روزنامه بهار، توقیف روزنامه آسمان.
و کسانی که خارج از ظاهراً ابرازهای قدرت قرار دارند مثل آقای مصباح یزدی، یا مثل آقای حسین شریعتمداری در کیهان یا دیگر بازیهای رسانهای جریان اقتدارگرا با هجوم تلاش میکنند که آن بخش فرهنگی دولت را به حاشیه ببرند و به نوعی نه تنها توسعه سیاسی را در دولت روحانی منتفی کنند بلکه توسعه فرهنگی را هم رنگ و لعاب ایدئولوژیک بزنند و بیش از پیش مهار کنند و طبیعتاً وضعیت موجود بشود تداوم اقتدارگرایی مسلط با بهبود اوضاع معیشتی در چارچوب یک دولتی که مورد توافق لایههای مختلف است چه در حکومت و چه در جامعه.
آقای منتظری، با توجه به نفوذ مجلس خبرگان و توجه رهبر به این نهاد، دولت چگونه و با چه ترفندهایی و شیوههایی میتواند از فیس بوک رفع فیلتر کند، محدودیت ممنوعالقلمها را کمتر کند و راه را بر بازگشایی نهادهایی نظیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران باز کند؟احمد منتظری
آقای روحانی و کابینه ایشان بیشتر با مردم باید صحبت کنند. یعنی موانعی را مطرح کنند. قولهایی که داده میشود بلکه عمل کند. اگر نمیتوانند عمل کنند موانع را بگویند. مردم بتوانند قضاوت کنند که ببینند مشکل کار کجاست و با تکرار موانع بلکه بتوانند آنها را از سر راه بردارند و متقاعد کنند. کسی نمیخواهد کسی را براندازی کند. بیایند آگاه کنند مردم را که چه راهی در پیش است. از مردم اصلاً نظر بخواهند، مردم را محرم خودشان بدانند و اشکالات را مطرح کنند.
فرض کنیم آمدند این کار را کردند، سرفصل بعدی که بخواهد این افکار عمومی خودش را بازتاب بدهد و نشان بدهد و موثر باشد کجاست وکی است؟
افکار عمومی... وقتی صحبت میکنند در محافل مختلف با توجه به این شنودهایی که هست و با توجه به عوامل اطلاعاتی... من فکر میکنم مسئولان بلند پایه نظام از افکار عمومی مطلع میشوند. یعنی وقتی آگاه سازی شود و گفتگو شود خود به خود اثر میگذارد. علاوه بر آن در انتخابات هم موثر است. مردم حالت آتش زیر خاکستر هستند. یعنی در انتخابات دوم خرداد برای آقای خاتمی دیدیم و در انتخابات ۲۴ خرداد برای آقای روحانی. واقعاً غیر منتظره بود برای بعضیها.
مردم به موقع میآیند و رای خودشان را اعلام میکنند. اینها چیزی نبوده غیر از آگاه سازی افرادی که از طریق شبکههای اجتماعی و گاهی از طریق اینترنت، رسانههایی مانند رسانه شما یا دیگران اینها آگاه سازی شده و به موقع خودش را نشان میدهد.
آقای رمضان پور، یکی از مسئولان دولت چندی پیش گفته بود که کانون نویسندگان ایران باید پوست بیاندازد. حرفی که با واکنش شماری از نویسندگان هم رو به رو شد. این گونه گفتار بعضی از مسئولان دولتی تا چه حد برای اطمینان دادن به مخالفان است که نگران نباشید و تا چه حد یک سیاست مشخص دولت است؟
من فکر میکنم این بخشی از سیاست مشخص دولت است. به دلیل این که بخش عمدهای از برنامه ریزان و سیاست گذاران کسی هستند که سابقه حضور در دستگاههای امنیتی و به خصوص دستگاههای امنیتی ناظر بر فعالیتهای فرهنگی را دارند و دارند سعی میکنند که یک سیاست متوازی را پیش ببرند که تا حدی هم فضای فعالیت را ایجاد کند برای اهل فرهنگ و هنر و هم تا حدی به خواستههای آقای خامنهای و جناحهای تندرو یا اصولگرایان مذهبی پاسخ بدهند. به همین دلیل میخواهند سیاست یکی به نعل یکی به میخ را پیش ببرند.
ولی من فکر میکنم که لحن متزلزل دولت مشکلی را حل نمیکند. به این خاطر که کانون نویسندگان مثل هر نهاد صنفی حق دارد که فعالیت خودش را انجام بدهد و این که دولت خودش را به عنوان متولی در موضع تعیین تکلیف برای کانون نویسندگان قرار بدهد، با آن سیاستی که آقای روحانی اعلام کرده بود سازگاری ندارد.
ولی وزارت ارشاد و دولت آقای روحانی دارد سعی میکند بین آن سیاست خودش و آن چیزی که آقای خامنهای میخواهد هماهنگی ایجاد کند ولی متاسفانه میبینیم که بازهم این سیاست مصالحه جویانه راه به جایی نمیبرد و بازهم در عمل اجازه فعالیت به کانون یا نویسندگانی از زمره نویسندگان کانون در عمل داده نشده.
آقای کاظمیان، واکنش بعضی علمای قم و مجلس خبرگان رهبری مطابق معمول واکنش همیشه اینها نیست؟ به خاطر اینکه در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد هم به خصوص در دوره دومش همین انتقادات به دولت احمدینژاد مطرح بود. آیا این نگاه نگاهی نیست که فرا و ورای این و آن دولت میرود و یک خواستهای فرهنگی را نمایندگی میکند که یک پایه اجتماعی هم در زیرش قرار داشته باشد؟
البته منتقدان و مخالفان توسعه فرهنگی در ایران قسمتهای مختلفی دارند. بخشی از آنها روحانیون سنتی هستند که اساساً نسبتی با این مفاهیم مدرن برقرار نمیکنند و گشایشهای سیاسی فرهنگی در چارچوب ایدئولوژی آنها نمیگنجد. طبیعتاً برکنار از این که ریاست قوه مجریه در دست کی است زاویه دید خودشان را دارند و نگاه انتقادی خودشان را. چنانکه در دوره اصلاحات موقعی که آقای خاتمی هم ریاست جمهور بود بخش مهمی از روحانیت سنتی در حوزه مطالبات خودش را داشت که اساساً مطالبات سیاسی هم نبود.
ولی مطالبات فرهنگی بود که در بخش سنتی کلاسیک حوزه ایران همواره وجود داشته. اما مشکل آنجاست که بخش مهم و موثر روحانیتی که سیاسی شده اینها نه تنها نقطه عزیمتهای ایدئولوژیک دارند بلکه رویکردهای سیاسی دارند و زاویه دید انتقادی خودشان را دارند نسبت به دولت روحانی یا اساساً هر پروژهای که در آن توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی باشد. به ویژه که اینها خودشان را تنظیم میکنند هماهنگ میکنند با زاویه دید کانون مرکزی قدرت، آنجا که آقای خامنهای خط مشی تعریف میکند و طبیعتاً میشوند بازوهای بازتولیدکننده مواضع رهبر جمهوری اسلامی یا آنجا که کاملاً اقتدارگرایانه دارد تلاش میکند مانع دموکراتیزاسیون در نظام شود.
ممکن است که فکر کنید که آقایان از مطالبات جامعه ایران بیخبر هستند یا این که این مطالبات را اکثریتی این مطالبات را به نفع خودشان میدانند. ولی من اینطوری فکر نمیکنم. یعنی گمان من این است که اغلب کسانی که دست اندرکار امور هستند چه در دستگاه قضایی و چه در نهادهای امنیتی اطلاعاتی و چه در آن کانال مرکزی قدرت اینها خبر دارند از اینکه لایههای اجتماعی ایران چه مطالباتی دارند و این مطالبات هرجا که مجال بروز و ظهور پیدا کند خودشان را آشکار خواهند کرد.
مشکل آن جا هست که با یک نگاه اقتداگرایانه و با یک رویکرد ایدئولوژیک تلاش میشود که نظام به همین ترتیب ادامه بقا داشته باشد و با یک اقتدار غیردموکراتیک این مطالبات سرکوب شوند. اعم از توقیف مطبوعات، جلوگیری از فعالیت انجمنهای صنفی، سندیکایی یا پا گرفتن نهادهای مدنی، مقابله با فعالیت احزاب سیاسی و این چالشی هست که دولت روحانی خود به خود در این ساختار سیاسی قدرت با آنها روبهرو است.
من ارجاع میدهم به صحبت آقای منتظری. من هم همدل هستم که اگر دولت روحانی خودش را مبتنی نکند بر نیروی اجتماعی به نظر من بیش از پیش دستش خالی خواهد شد در برابر این کانونهای قدرت و حکومت و امکان چانه زنی پیدا نخواهد کرد. و اگر دولت بر این باور باشد که فقط با اتکا به توسعه اقتصادی میتواند این حمایت اجتماعی را همچنان داشته باشد نگاه اشتباهی است و باید دولت خودش را در حوزه توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی چنان جذاب نشان بدهد و چنان فعال باشد که این لایههای اجتماعی حامی همچنان امیدوار پشت دولت بایستند و این فشار از پایین وادار کند کانونهای اقتدارگرا و کانونهای مزاحم و مانعهایی که وجود دارند را به اینکه مقداری تمکین کنند و گام به گام یک بستر جدیدی ایجاد کنند برای جان گرفتن جامعه مدنی و ثبات یافتن و گسترش هرچه بیشتر جامعه مدنی ایران.
آقای منتظری، سئوال آخر از شما، بنیه علمایی نظیر خود شما که خواستار گشایش فرهنگی و سیاسی هستید تا چه حد است و این ها از چه راه میتوانند تاثیر بگذارند به نفع گشایش فرهنگی در جامعه؟
خود به خود کار مشکلی است. یعنی متاسفانه آن بیعدالتی که وجود دارد کار را مشکل میکند حتی در سطح مراجع تقلید. آقای نوری همدانی راحت میآید صحبت میکند و علیه آقای رضوی فقیه صحبت میکند و مردم همدان را تشویق میکند به اینکه حرکت کنید، اعتراض کنید. در مقابل وقتی آیتالله صانعی وقتی صحبت میکنند که به پر قبای بعضی برخورد میکند میآیند و به خانهشان حمله میکنند، میشکنند شیشه را و اعتراضهایی به آن صورت میکنند و اگر چنین حرفی را بر فرض شخصی مثل آقای صانعی، آقای موسوی اردبیلی زده بودند که مردم حرکت کنند و اعتراض کنند این را تشویش اذهان عمومی حساب میکردند و اصلاً پرونده سازی میکردند.
متاسفانه این بیعدالتی که هست کار را مشکل میکند ولی در عین حال ما بر حسب توان خودمان باید انجام وظیفه کنیم.... لیس للانسان الا ما سعی ... یعنی آن چیزی که در توان هست باید ارائه بدهیم یعنی با آن ادبیاتی که نتوانند اشکال بگیرند، با آن ادبیاتی که نتوانند بیایند احضار کنند و بعضی ماده قانون درست کنند بگویند شما آمدید تشویش کردید یا نظام را تضعیف کردید. باید مواظب باشیم آن لایههایی را که به کار میبریم بالاخره حرف خودمان را بزنیم در جهت آگاه سازی مردم و انتقاد به مسئولان، انجام وظیفه مان را در حد حدی که میتوانیم انجام دهیم.
صحبتهایی که آیتالله صانعی، آیتالله زنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی میکنند و مجمع محققین مدرسین که بسیار از مدرسین عالیمقام حوزه هستند و آن هم باز در باب بیعدالتی بخواهیم صحبت کنیم که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنان تحویل گرفته میشود کانه مراجع تقلید را باید تعیین کنند. با اینکه هیچ قانونی و هیچ شخصی به آنها چنین حقی نداده یک همچو اختیاری برای خودشان قایل اند و این کار را میکنند. ولی مجمع محققین و مدرسین که از نظر علمی هیچ کم ندارند از جامعه مدرسین هر روز برایشان یک مشکلی درست میکنند. یک روز میگویند مجوز ندارید. با اینکه مجوز دارند. مشکلاتی برایشان درست میکنند. ولی با این حال بیانیههای روشنگر و روشنبخشی که میدهد.
حتی مجمع روحانیون تهران چندین بار موضعگیریهای بسیار خوبی کرده. و موضعگیریهای اصلاحطلبانه است. اصلاحطلبانه به این معنا که... متاسفانه در اثر غوغاسالاری آمدند گفتند که اصلاحطلبانه مثل این که میخواهند براندازی کنند. با این که اصلاحطلب هستیم. یعنی میآییم میگوییم آن راهی که برای انقلاب ۵۷ ترسیم شده بود توسط مبارزین قبل انقلاب، توسط رهبران انقلاب، شعارهایی ووعدههایی که داده شد اینها از راه منحرف شدند بعضی و باید برگردیم و اصلاحات کنیم به همان راه انقلاب ۵۷. وعدههایی که داده میشد در مورد آزادی بیان و در مورد چیزهای دیگر.
اصلاحطلبان الان حرف برای زدن دارند ولی متاسفانه با غوغاسالاری اینها را منکوب کردند کانه اصلاحطلبی مساوی با براندازی است. یعنی من معتقدم اصلاحطلبی همان انقلابی بودن است و آن اصول را اصول انقلاب را همین اصلاحطلبان دارند دنبال میکنند. میخواهند برگردند به آن وعدههایی که داده شد قبل از انقلاب و بر اساس آن انقلاب به پیروزی رسید.
علی اصغر رمضان پور: اگر فرصت داشته باشید یک نکتهای را میخواهم بگویم.
خواهش میکنم آقای رمضان پور بفرمایید.
من فکر میکنم جناحهایی مثل آقای مصباح، آیتالله همدانی... اینها بازتاب دهنده جناحهای سنتی و اقشار سنتی در جامعه ایران نیستند. اینها گروههایی هستند که درطول سالیان گذشته از منافع و رانتهای دولتی برخوردار بودند.
دلیل این که شما میبینید که تحلیل بر علیه مذاکرات اتمی از سوی دفتر مطالعات آقای مصباح بیرون میآید یا هجوم بر علیه مثلاً آقای سعید رضوی در همدان از سوی آیتالله نوری همدانی میشود دلیلش این است که اینجا چندان نفوذی در پایگاههای اجتماعی ندارند. تکیه آنها بر رانتهای سیاسی و مالی که از دولت پیشین آقای احمدینژاد میبردند و الان از حکومت میبرند و به همین دلیل هم میخواهند به هر شکلی که شده چه در صحنه بینالمللی در برابر مذاکرات بر سر مساله اتمی و چه در صحنه داخلی بر سر فضای فرهنگی و باز شدن فضای سیاسی در کشور موانع ایجاد کنند و اگر اینها تکیه بر اقشار سنتی مردم داشتند نیازی بر تکیه بر این رانتها نداشتند.
بنابراین من فکر میکنم حساب این جناحها را در مقابل خواستههای مردم که رای در انتخابات ایجاد شده ایستادند باید از حساب لایههای سنتی و اقشار سنتی روحانیت در ایران هم جدا کرد.
این بخشی از گفتههای انتقادی حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران درباره محدودیتهای فرهنگی و مطبوعاتی در مراسم اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات درتهران در روز شنبه ۱۷ اسفند است. حسن روحانی همچنین در این مراسم از آنچه «مطبوعات دارای دژ پولادین و رفتار قیم مآبانه آنها» نامید انتقاد کرد.
برخی تحلیلگران این گفتهها را به انتقاد از روزنامههایی نظیر کیهان تعبیر کردند. از سوی دیگر روز پنجشنبه ۱۵ اسفند علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با رییس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری گفته بود از مسایل فرهنگی نگران است و در نگرانی نمایندگان خبرگان در این زمینه سهیم است.
در هفته گذشته هم از آیتالله محمدتقی مصباح یزدی چهره شاخص جبهه پایداری نهاد سیاسی بازتاب دهند گرایش سرسخت طیف اصولگرا نقل شد که دولت نهالی را کاشته که از فتنه ۸۸ هم خطرناک تر است. اصولگرایان واژه «فتنه» را برای توصیف اعتراضهای سال ۸۸ به کار میبرند.
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی همچنین در دیدار با عباس عراقچی عضو ارشد هیئت مذاکره کننده هستهای ایران در هفته گذشته گفته بود مشکل مبنایی او با دولت بر سر مسایل فرهنگی است و نه شیوه برخورد به مذاکرات هستهای. این روحانی اصولگرا همزمان از شباهت سیاست فرهنگی دولت حسن روحانی با سیاست فرهنگی دولت محمد خاتمی در دوران معروف به اصلاحات و ارزشهای مدارا، تسامح و تساهل یاد کرده بود.
ریشه نگرانی فرهنگی اصولگرایان، مجلس خبرگان رهبری و رهبر جمهوری اسلامی ایران در چیست؟ دولت حسن روحانی در زمینه فرهنگی با چه چالشهایی روبهرو است؟ این پرسشهای برنامه دیدگاهها است از سه میهمان این هفته برنامه. احمد منتظری، روحانی حامی جناح اصلاحطلب و فرزند آیتالله فقید حسینعلی منتظری در قم، علی اصغر رمضان پور، روزنامهنگار و معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت محمد خاتمی در لندن و مرتضی کاظمیان روزنامهنگار و فعال طیف ملی مذهبی در پاریس.
آقای احمد منتظری، بعد از گفتههای علی جنتی وزیر ارشاد درباره بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران و رفع محدودیت از نویسندگان ممنوعالقلم و رفع فیلتر از فیس بوک با حساسیتهای مجلس خبرگان و واکنش رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با اعضای این مجلس در زمینه نگرانی از مسایل فرهنگی روبهرو هستیم. ریشه این نگرانی در کجاست؟
پیشنهاد آقای (علی) جنتی بسیار پیشنهاد پسندیدهای بوده. یعنی اگر این جور میشد درصد بسیاری از جمعیت ۷۰ میلیونی میشدند پشتیبان نظام. نه اینکه افرادی را جدا کنیم و به صورت خودی و غیرخودی مطرح کنیم.احمد منتظری -- فرزند آیت الله فقید حسینعلی منتظری (قم)
حتی دیدم جناب استادی در جمع خبرگان که در مرقد امام حاضر شدند بسیار از اتحاد و همدلی صحبت کردند. این اتحاد و همدلی باید در عمل باشد. یا خود مقام رهبری در مورد حفظ استقلال و حفظ هویت فرهنگی... اینها همه مواردی است که صحبتهای زیبایی هست. گفتمان سازی ایشان گفتند. تقویت وحدت ملی. وحدت ملی نمیشود که یک فکر خاصی را مطرح کنیم و بگوییم تمام بیایید دور این وحدت کنید. هرکس برای فکر خودش احترام قائل است. یعنی بیجهت نیست که فکر و اندیشه را پیدا کرده...
آقای منتظری ولیکن میبینیم که از طرف دیگر علمایی مثل آیتالله نوری همدانی، مکارم شیرازی یا آملی لاریجانی نگرانیهایی دارند. چه جوری میشود ک گشایشی ایجاد شود؟ میشود یا نمیشود؟ چگونه است؟
هر کسی بیاید از آزادیها دفاع کند، نهایتاً پیروز میشود و هرکس بخواهد آزادیها را سلب کند از چشم مردم میافتد و در نهایت شکست میخورد. ولو اینکه چند روزی به ظاهر پیروز شود.احمد منتظری -- روحانی اصلاح طلب
هر کسی بیاید از آزادیها دفاع کند، نهایتاً پیروز میشود و هرکس بخواهد آزادیها را سلب کند از چشم مردم میافتد و در نهایت شکست میخورد. ولو اینکه چند روزی به ظاهر پیروز شود.
ممنونم آقای منتظری. آقای رمضان پور، علی جنتی گفته رفع دغدغههای رهبر جمهوری اسلامی ایران نیازمند درک مقوله تهاجم فرهنگی است. بعد از حرفهای ۱۲ اسفند علی جنتی درباره رفع محدودیتهای فرهنگی و مطبوعاتی حالا این مفهوم بر زبان او جاری شده. از اینها میشود فهمید سیاست درازمدت فرهنگی دولت به کدام سو است و با چه چالشهایی روبهرو است؟
باید یک تمایزی گذاشت میان سیاستهای مورد نظر دولت و آن چیزی که از سوی بعضی از جناحهای دیگر به عنوان جناحهای تندرو عمدتاً چه در روحانیت و چه در سپاه مطرح میشود و به نظر من هم به دولت تحمیل میشود و هم به آقای خامنهای.علی اصغر رمضان پور معاون فرهنگی وزارت ارشاد در دولت محمد خاتمی (لندن)
من تعجب میکنم از صحبتهای آقای خامنهای برای اینکه در طول این دوره دولت آقای روحانی و به خصوص شخص آقای جنتی نشان دادند که بسیار حساساند که در آن سیاستهایی که از نظر خودشان به صلاح کشور هست را به نحوی پیش ببرند که حداکثر ملاحظات مورد نظر آقای خامنهای را هم به نحوی درش لحاظ کنند.
این تعبیری که به کار برده میشود به عنوان تهاجم فرهنگی و اینها در واقع یک جور اسم مستعار است که گذاشته میشود برای حق آزادی بیان درایران. آن چیزی که به عنوان تهاجم فرهنگی گفته میشود حق ابراز خود وابراز هویتی است که گروههای مختلف شهروندی چه در مرکز ایران و چه در حاشیههای ایران در اقشار مختلف خواهان آن اند و میخواهند آن را بیان کنند. این را در فعالیتهای فرهنگی و هنری خود بروز میدهند.
همین صحبتهای اخیر آقای خامنهای را اگر نگاه کنیم آقای خامنهای خودش میگوید خودنگری و بازیابی وظیفه از جمله مسئولیتهاست. خب این یعنی چی؟ این را اگر بگذاریم در کنار آن بحثی که ایشان به عنوان نرمش قهرمانانه مطرح کرد یعنی این که یک ضرورتهایی در کشور پیش آمده که نشان داده آن سیاست قبلی چه از نظر بینالمللی و چه از نظر داخلی پاسخگو نیست. و خب ایشان باید این حمایت را از این تغییر سیاستها نشان بدهد نه اینکه ایشان به صرف اینکه در دو ماه گذشته میبینیم یک جناحهایی مثل آقای مصباح و مثل دیگران از این ابراز درخواست آزادیهای مدنی و فرهنگی و هنری مردم نگران شدند و دوباره فشار آوردند.
من فکر میکنم آقای خامنهای دارد در یک موضع انفعالی به آن پاسخ میدهد و آقای جنتی هم دارد با یک زبان رسمی و اداری در جمهوری اسلامی میگوید که او خودش متوجه ملاحظات هست به نظر من.
آقای کاظمیان، در روز پنجشنبه آیتالله مصباح یزدی در تازهترین اظهار نظرش در این موارد گفته دولت نهالی را کاشته که از فتنه سال ۸۸ هم خطرناک تر است. این گفتهها چگونه قابل تعبیر است؟
چون اساساً کانونهای مختلف اقتدارگرایی نسبتی با دموکراتیزاسیون ندارند طبیعتاً واکنش نشان میدهند. کسانی که در قدرت اند به گونهای مثلاً با توقیف روزنامه بهار، توقیف روزنامه آسمان.مرتضی کاظمیان -- فعال طیف ملی-مذهبی (پاریس)
البته آقای مصباح یک بخشی از مخالفتها و موانع را نمایندگی میکند. یک بخشی دیگر که در کانون مرکزی قدرت تعریف میشود و آقای خامنهای نماد بارز آن هست توافق کردند یا پذیرفتند پیروزی آقای روحانی را، مطالبات جامعه مدنی را، مطالبات مردم تغییر خواه در یک حوزهای مشترک شد با تدبیر و واقعبینی حکومت. برای تغییر قوه مجریه. به خصوص در حوزه مسایل خارجی و رفع تحریمها کاملاً همسو بود و این همسویی همچنان وجود دارد. اما مشکل این جاست که آن هسته مرکزی قدرت و لایههای مختلف اقتدارگرایی در ایران که بخش مهمی از آن... همانطور که اشاره کردم در جناح آقای مصباح جبهه پایداری و اینها تعریف میشود... اینها تمایلی به توسعه سیاسی ندارند و اساساً توسعه سیاسی در چارچوب اندیشه اینها جای نمیگیرد.
با توجه به اینکه یک فضای همچنان امنیتی و سرکوب و ارعاب وجود دارد و به نوعی احزاب سیاسی و مخالفان تحت کنترل هستند، آنجایی که خب به نوعی میتواند موجب حساسیت شود یا دغدغه ایجاد کند برای اینها، میشود حوزه توسعه فرهنگی. یعنی نه تنها دارند ممانعت میکنند از توسعه سیاسی و فقط اکتفا میکنند به توسعه اقتصادی و بهبود شرایط معیشتی مردم ایران، بلکه این بخش توسعه فرهنگی را هم تلاش میکنند که محدود کنند یا مهار کنند. حالا بخشی از جریان اقتدارگرا رویکردها و نقطه عزیمتهای ایدئولوژیک دارد و طبیعتاً اساساً نگاهش با نگاه کسانی که در بخش فرهنگی دولت بنفش مستقرند یکی نیست. بخش دیگر اساساً فکر میکنند توسعه فرهنگی به معنای تغییراتی است به ویژه در حوزه مطبوعات و نشر کتاب. که اینها میتواند یک زمینهای را ایجاد کند باز برای دگرگونیهای سیاسی. برای گسترش دموکراتیزاسیون.
چنانکه اشاره کردم چون اساساً کانونهای مختلف اقتدارگرایی نسبتی با دموکراتیزاسیون ندارند طبیعتاً واکنش نشان میدهند. کسانی که در قدرت اند به گونهای مثلاً با توقیف روزنامه بهار، توقیف روزنامه آسمان.
و کسانی که خارج از ظاهراً ابرازهای قدرت قرار دارند مثل آقای مصباح یزدی، یا مثل آقای حسین شریعتمداری در کیهان یا دیگر بازیهای رسانهای جریان اقتدارگرا با هجوم تلاش میکنند که آن بخش فرهنگی دولت را به حاشیه ببرند و به نوعی نه تنها توسعه سیاسی را در دولت روحانی منتفی کنند بلکه توسعه فرهنگی را هم رنگ و لعاب ایدئولوژیک بزنند و بیش از پیش مهار کنند و طبیعتاً وضعیت موجود بشود تداوم اقتدارگرایی مسلط با بهبود اوضاع معیشتی در چارچوب یک دولتی که مورد توافق لایههای مختلف است چه در حکومت و چه در جامعه.
آقای منتظری، با توجه به نفوذ مجلس خبرگان و توجه رهبر به این نهاد، دولت چگونه و با چه ترفندهایی و شیوههایی میتواند از فیس بوک رفع فیلتر کند، محدودیت ممنوعالقلمها را کمتر کند و راه را بر بازگشایی نهادهایی نظیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران باز کند؟احمد منتظری
آقای روحانی و کابینه ایشان بیشتر با مردم باید صحبت کنند. قول های که می دهند اگر نمیتوانند عمل کنند موانع را بگویند. مردم بتوانند قضاوت کنند که ببینند مشکل کار کجاست و با تکرار موانع بلکه بتوانند آنها را از سر راه بردارند.احمد منتظری
فرض کنیم آمدند این کار را کردند، سرفصل بعدی که بخواهد این افکار عمومی خودش را بازتاب بدهد و نشان بدهد و موثر باشد کجاست وکی است؟
مردم به موقع میآیند و رای خودشان را اعلام میکنند. اینها چیزی نبوده غیر از آگاه سازی افرادی که از طریق شبکههای اجتماعی و گاهی از طریق اینترنت، رسانههایی مانند رسانه شما یا دیگران اینها آگاه سازی شده و به موقع خودش را نشان میدهد.احمد منتظری
مردم به موقع میآیند و رای خودشان را اعلام میکنند. اینها چیزی نبوده غیر از آگاه سازی افرادی که از طریق شبکههای اجتماعی و گاهی از طریق اینترنت، رسانههایی مانند رسانه شما یا دیگران اینها آگاه سازی شده و به موقع خودش را نشان میدهد.
آقای رمضان پور، یکی از مسئولان دولت چندی پیش گفته بود که کانون نویسندگان ایران باید پوست بیاندازد. حرفی که با واکنش شماری از نویسندگان هم رو به رو شد. این گونه گفتار بعضی از مسئولان دولتی تا چه حد برای اطمینان دادن به مخالفان است که نگران نباشید و تا چه حد یک سیاست مشخص دولت است؟
لحن متزلزل دولت مشکلی را حل نمیکند. به این خاطر که کانون نویسندگان مثل هر نهاد صنفی حق دارد که فعالیت خودش را انجام بدهد و این که دولت خودش را به عنوان متولی در موضع تعیین تکلیف برای کانون نویسندگان قرار بدهد، با آن سیاستی که آقای روحانی اعلام کرده بود سازگاری ندارد.علی اصغر رمضان پور
ولی من فکر میکنم که لحن متزلزل دولت مشکلی را حل نمیکند. به این خاطر که کانون نویسندگان مثل هر نهاد صنفی حق دارد که فعالیت خودش را انجام بدهد و این که دولت خودش را به عنوان متولی در موضع تعیین تکلیف برای کانون نویسندگان قرار بدهد، با آن سیاستی که آقای روحانی اعلام کرده بود سازگاری ندارد.
ولی وزارت ارشاد و دولت آقای روحانی دارد سعی میکند بین آن سیاست خودش و آن چیزی که آقای خامنهای میخواهد هماهنگی ایجاد کند ولی متاسفانه میبینیم که بازهم این سیاست مصالحه جویانه راه به جایی نمیبرد و بازهم در عمل اجازه فعالیت به کانون یا نویسندگانی از زمره نویسندگان کانون در عمل داده نشده.
آقای کاظمیان، واکنش بعضی علمای قم و مجلس خبرگان رهبری مطابق معمول واکنش همیشه اینها نیست؟ به خاطر اینکه در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد هم به خصوص در دوره دومش همین انتقادات به دولت احمدینژاد مطرح بود. آیا این نگاه نگاهی نیست که فرا و ورای این و آن دولت میرود و یک خواستهای فرهنگی را نمایندگی میکند که یک پایه اجتماعی هم در زیرش قرار داشته باشد؟
منتقدان و مخالفان توسعه فرهنگی در ایران قسمتهای مختلفی دارند. بخشی از آنها روحانیون سنتی هستند که اساساً نسبتی با این مفاهیم مدرن برقرار نمیکنند و گشایشهای سیاسی فرهنگی در چارچوب ایدئولوژی آنها نمیگنجد.مرتضی کاظمیان
ولی مطالبات فرهنگی بود که در بخش سنتی کلاسیک حوزه ایران همواره وجود داشته. اما مشکل آنجاست که بخش مهم و موثر روحانیتی که سیاسی شده اینها نه تنها نقطه عزیمتهای ایدئولوژیک دارند بلکه رویکردهای سیاسی دارند و زاویه دید انتقادی خودشان را دارند نسبت به دولت روحانی یا اساساً هر پروژهای که در آن توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی باشد. به ویژه که اینها خودشان را تنظیم میکنند هماهنگ میکنند با زاویه دید کانون مرکزی قدرت، آنجا که آقای خامنهای خط مشی تعریف میکند و طبیعتاً میشوند بازوهای بازتولیدکننده مواضع رهبر جمهوری اسلامی یا آنجا که کاملاً اقتدارگرایانه دارد تلاش میکند مانع دموکراتیزاسیون در نظام شود.
ممکن است که فکر کنید که آقایان از مطالبات جامعه ایران بیخبر هستند یا این که این مطالبات را اکثریتی این مطالبات را به نفع خودشان میدانند. ولی من اینطوری فکر نمیکنم. یعنی گمان من این است که اغلب کسانی که دست اندرکار امور هستند چه در دستگاه قضایی و چه در نهادهای امنیتی اطلاعاتی و چه در آن کانال مرکزی قدرت اینها خبر دارند از اینکه لایههای اجتماعی ایران چه مطالباتی دارند و این مطالبات هرجا که مجال بروز و ظهور پیدا کند خودشان را آشکار خواهند کرد.
مشکل آن جا هست که با یک نگاه اقتداگرایانه و با یک رویکرد ایدئولوژیک تلاش میشود که نظام به همین ترتیب ادامه بقا داشته باشد و با یک اقتدار غیردموکراتیک این مطالبات سرکوب شوند. اعم از توقیف مطبوعات، جلوگیری از فعالیت انجمنهای صنفی، سندیکایی یا پا گرفتن نهادهای مدنی، مقابله با فعالیت احزاب سیاسی و این چالشی هست که دولت روحانی خود به خود در این ساختار سیاسی قدرت با آنها روبهرو است.
باید دولت خودش را در حوزه توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی چنان جذاب نشان بدهد و چنان فعال باشد که این لایههای اجتماعی حامی همچنان امیدوار پشت دولت بایستند و این فشار از پایین وادار کند کانونهای اقتدارگرا و کانونهای مزاحم و مانعهایی که وجود دارند را به اینکه مقداری تمکین کنندمرتضی کاظمیان
آقای منتظری، سئوال آخر از شما، بنیه علمایی نظیر خود شما که خواستار گشایش فرهنگی و سیاسی هستید تا چه حد است و این ها از چه راه میتوانند تاثیر بگذارند به نفع گشایش فرهنگی در جامعه؟
متاسفانه آن بیعدالتی که وجود دارد کار را مشکل میکند حتی در سطح مراجع تقلید. آقای نوری همدانی راحت میآید صحبت میکند و علیه آقای رضوی فقیه صحبت میکند و مردم همدان را تشویق میکند به اینکه حرکت کنید، اعتراض کنید. در مقابل وقتی آیتالله صانعی وقتی صحبت میکنند که به پر قبای بعضی برخورد میکند میآیند و به خانهشان حمله میکنند، میشکنند شیشه را.احمد منتظری
متاسفانه این بیعدالتی که هست کار را مشکل میکند ولی در عین حال ما بر حسب توان خودمان باید انجام وظیفه کنیم.... لیس للانسان الا ما سعی ... یعنی آن چیزی که در توان هست باید ارائه بدهیم یعنی با آن ادبیاتی که نتوانند اشکال بگیرند، با آن ادبیاتی که نتوانند بیایند احضار کنند و بعضی ماده قانون درست کنند بگویند شما آمدید تشویش کردید یا نظام را تضعیف کردید. باید مواظب باشیم آن لایههایی را که به کار میبریم بالاخره حرف خودمان را بزنیم در جهت آگاه سازی مردم و انتقاد به مسئولان، انجام وظیفه مان را در حد حدی که میتوانیم انجام دهیم.
صحبتهایی که آیتالله صانعی، آیتالله زنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی میکنند و مجمع محققین مدرسین که بسیار از مدرسین عالیمقام حوزه هستند و آن هم باز در باب بیعدالتی بخواهیم صحبت کنیم که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنان تحویل گرفته میشود کانه مراجع تقلید را باید تعیین کنند. با اینکه هیچ قانونی و هیچ شخصی به آنها چنین حقی نداده یک همچو اختیاری برای خودشان قایل اند و این کار را میکنند. ولی مجمع محققین و مدرسین که از نظر علمی هیچ کم ندارند از جامعه مدرسین هر روز برایشان یک مشکلی درست میکنند. یک روز میگویند مجوز ندارید. با اینکه مجوز دارند. مشکلاتی برایشان درست میکنند. ولی با این حال بیانیههای روشنگر و روشنبخشی که میدهد.
حتی مجمع روحانیون تهران چندین بار موضعگیریهای بسیار خوبی کرده. و موضعگیریهای اصلاحطلبانه است. اصلاحطلبانه به این معنا که... متاسفانه در اثر غوغاسالاری آمدند گفتند که اصلاحطلبانه مثل این که میخواهند براندازی کنند. با این که اصلاحطلب هستیم. یعنی میآییم میگوییم آن راهی که برای انقلاب ۵۷ ترسیم شده بود توسط مبارزین قبل انقلاب، توسط رهبران انقلاب، شعارهایی ووعدههایی که داده شد اینها از راه منحرف شدند بعضی و باید برگردیم و اصلاحات کنیم به همان راه انقلاب ۵۷. وعدههایی که داده میشد در مورد آزادی بیان و در مورد چیزهای دیگر.
اصلاحطلبان الان حرف برای زدن دارند ولی متاسفانه با غوغاسالاری اینها را منکوب کردند کانه اصلاحطلبی مساوی با براندازی است. یعنی من معتقدم اصلاحطلبی همان انقلابی بودن است و آن اصول را اصول انقلاب را همین اصلاحطلبان دارند دنبال میکنند. میخواهند برگردند به آن وعدههایی که داده شد قبل از انقلاب و بر اساس آن انقلاب به پیروزی رسید.
علی اصغر رمضان پور: اگر فرصت داشته باشید یک نکتهای را میخواهم بگویم.
خواهش میکنم آقای رمضان پور بفرمایید.
من فکر میکنم جناحهایی مثل آقای مصباح، آیتالله همدانی... اینها بازتاب دهنده جناحهای سنتی و اقشار سنتی در جامعه ایران نیستند. اینها گروههایی هستند که درطول سالیان گذشته از منافع و رانتهای دولتی برخوردار بودند.علی اصغر رمضان پور
دلیل این که شما میبینید که تحلیل بر علیه مذاکرات اتمی از سوی دفتر مطالعات آقای مصباح بیرون میآید یا هجوم بر علیه مثلاً آقای سعید رضوی در همدان از سوی آیتالله نوری همدانی میشود دلیلش این است که اینجا چندان نفوذی در پایگاههای اجتماعی ندارند. تکیه آنها بر رانتهای سیاسی و مالی که از دولت پیشین آقای احمدینژاد میبردند و الان از حکومت میبرند و به همین دلیل هم میخواهند به هر شکلی که شده چه در صحنه بینالمللی در برابر مذاکرات بر سر مساله اتمی و چه در صحنه داخلی بر سر فضای فرهنگی و باز شدن فضای سیاسی در کشور موانع ایجاد کنند و اگر اینها تکیه بر اقشار سنتی مردم داشتند نیازی بر تکیه بر این رانتها نداشتند.
بنابراین من فکر میکنم حساب این جناحها را در مقابل خواستههای مردم که رای در انتخابات ایجاد شده ایستادند باید از حساب لایههای سنتی و اقشار سنتی روحانیت در ایران هم جدا کرد.