برخی خبرگزاریهای ایران مثل مهر گزارش دادهاند که حل مشکل خشکی زایندهرود به آلمانیها سپرده شده است. در این گزارشها از یک نشست خبری، نقل میشود که یکی از مسئولان وزارت آموزش و پژوهش آلمان در آن حضور داشته است؛ يوهانس کراوس، نامی که در این خبرگزاریها ذکر شده و به عنوان مدیرکل توسعه پایدار، تغییر آب و هوا و انرژی وزارت علوم و تحقیقات آلمان در این نشست از همکاری ایران و آلمان گفته است.
اما بر خلاف آنچه که رسانههای ايرانی گزارش کردهاند، مديریت این هيئت آلمانی را که به ایران رفته، هلموت لووه به عهده داشته نه ویلفرید کراوس که يکی از مقامات بلندپايه وزارت آموزش و پژوهش آلمان است.
این را راینهولد اوليگ مسئول توسعه پایدار، تغییر آب و هوا و انرژی وزارت علوم و تحقیقات آلمان در گفتوگو با برنامه محیط زیست رادیو فردا میگوید: «هدف سفر این هیات آلمانی به ایران مديريت یکپارچه منابع آب در اصفهان بود که شامل بازديد از سراب و پاياب زايندهرود و اطراف آن است. اين تمام حقيقت است!»
این سفر از ۱۸ تا ۲۵ ماه میلادی مه یعنی ۲۸ اردیبهشتماه تا چهارم خردادماه انجام شد. همان زمان بود که خبرگزاریهای داخلی با این عنوان خبر را منتشر کردند: «نجات زایندهرود به آلمانیها سپرده شد».
راینهولد اوليگ این خبر را تایید میکند و میگوید این پروژه از سال ۲۰۱۰ میلادی آغاز شده است: «پروژه زمانی آغاز شد که در ایران نگرانی در مورد نواحی اطراف رودخانه به وجود آمده بود. چون از اين سيستم آبی به شکل افراطی بهرهبرداری شده است. یکی از دلایل ریختن فاضلابهای شهری و صنعتی به رودخانه است. فکر میکنم اين ناحیه دومين منطقه صنعتی ايران است و مقدار بسیار زیادی آب از آن برداشت میشود. از طرفی باید آب کشاورزی و البته آب آشامیدنی هم برای ساکنان از همین رودخانه به دست بیاید. درنتیجه این رودخانه اهمیت بسیار زیاد اقتصادی و همینطور اجتماعی- سیاسی برای تمام ناحیه دارد.»
او که مسئولیت چند پروژه مشابه دیگر را هم در این وزارتخانه در آلمان به عهده دارد، میگوید در سال ۲۰۱۰ میلادی، مسئولان در ایران بررسی کردهاند تا بر اساس «نمونهای» شبیه زایندهرود بتوانند از متخصصان در این زمینه استفاده کنند.
همین روند آنها را به آلمان رساند. کشوری که به گفته آقای اولیگ، بعد از جنگ جهانی دوم رودخانههای آلودهای شبیه زایندهرود داشت و با مشکلات محیطزیستی بزرگی دست و پنجه نرم میکرد. مشکلاتی که امروز بعد از چند دهه در آلمان حل شده و بعد از اتحاد آلمان موارد مشابه در بخش شرقی این کشور هم درست شد.
راینهولد اوليگ مدیر مسئول توسعه پایدار، تغییر آب و هوا و انرژی وزارت علوم و تحقیقات آلمان از جزئیات بررسیهایشان بر روی زایندهرود میگوید :«اندازهگیریهایی برای احتساب میزان آبی که هدر میرود انجام شد. بخشی از لولههای آبرسانی به مردم کهنه هستند و نشت میکنند که باعث هدر رفتن مقدار بسیار قابل توجهی آب میشود. سعی شد که مدیریت مصرف آب پایهگذاری شود که تا حدودی هم موفق بوده است. نحوه مدیریت فاضلاب بررسی شد، چون اگر فاضلاب را بدون تصفیه داخل رودخانه بریزید، به درد نمیخورد. براساس مدلهای اداره آب باید در ناحیه ببینیم چه میشود کرد؟ با مصرفکنندگان گوناگون باید سر یک میز نشست. بعضی نیازهای قابل درکی دارند به خصوص در مناطق بیابانی یا نیمهبیابانی. این شرایط بررسی شد که چه میشود کرد تا فاضلاب تصفیه شود و - نه به آب آشامیدنی - بلکه به آب قابل استفاده در کشاورزی تبدیل شود. واقعاً لازم نیست که از آب با کیفیت آشامیدن برای مناطق کشاورزی استفاده شود.»
به گفته این مسئول در وزارتخانه علوم و تحقیقات آلمان اینها مهمترین نکاتی هستند که بررسی شدهاند و این مرحله از پروژه رضایتبخش بوده هرچند قرار است بعضی از بخشهای پروژه به مدت شش ماه تمدید شود تا این نتایج به طور قطعی به دست بیاید.
یکی از بزرگترین مشکلات ایران در این زمینه، مدیریت منابع آب در ایران است. افزایش جمعیت در ۳۰ سال گذشته، برداشت آب از سفرههای زیرزمینی و رودخانه زایندهرود را به شدت افزایش داده است. مشکلی که این روزها در کنار بحران خشکسالی و مشکلات کمآبی در ایران بیشتر مطرح میشود.
راینهولد اولیگ، مدیر مسئول توسعه پایدار، تغییر آب و هوا و انرژی وزارت علوم و تحقیقات آلمان میگوید این مشکلات آنقدر حاد شده که راهی غیر از جدی گرفتن آن باقی نمانده: «رودخانهای که عرض آن به اندازه رودخانه راین در آلمان است، خشک شده است. این مسئلهای است که تمام اقشار جامعه به آن به عنوان معضل نگاه میکنند و باعث نارضایتی آنها میشود. البته وزارتخانهها و ادارههای آب و نیز سازمانهای فاضلاب و تصفیهخانهها باید به این شرایط واکنش نشان بدهند.»
او میگوید، در سفارت آلمان و در وزارت نیرو که مسئول آب است دیدارهایی انجام شده و از اتاق بازرگانی ایران - آلمان بازدید صورت گرفته است: «چون بعضی دستگاهها و فناوریها باید فراهم شود تا بتوان این مشکل را حل کرد. یکی از طرفهای این گفتوگو استاندار اصفهان بود. از یک تصفیهخانه، از بالادست تا پاییندست رودخانه و نیز سد زایندهرود و باتلاق گاوخونی بازدید شد تا تصویر کاملی به دست بیاید.»
او میگوید این مراحل تحقیق و بازدید به پایان رسیده و حالا طرف آلمانی منتظر است تا تقاضاهای تمدید پروژه بررسی شود.
* این گزارش با همکاری آتوسا عزیزی تهیه شده است.
روز جهانی مبارزه با بیابانزایی و وضعیت خطرناک ایران
۲۷ خردادماه یا هفدهم ماه میلادی ژوئن روز جهانی مقابله با بیابانزایی است. بیابانهای طبیعی مثل کویر لوت و دشت کویر در ایران از بزرگترین بیابانهای کشور محسوب میشوند که محل زندگی گونههای گیاهی و جانوری کمیابی هم هستند. برای همین مقصود از بیابانزایی نابودکردن این زادبوم باشکوه و اصیل نیست.
بلکه منظور آگاه شدن دولتها و مردم از وضعیت منابع طبیعی و مدیریت درست از منابع آب و خاک برای مقابله با پدیده بیابانزایی است. بیابانزایی که به گفته اسماعیل کهرم، بومشناس و کارشناس محیط زیست در تهران، به راحتی توسط خود ما شکل میگیرد: «در ایران قسمت اعظم بیابانها وقتی زاییده میشوند که جنگلها را پاک میکنیم. این بخشها تبدیل به مرتع میشوند و بعد زمین کشاورزی و بعد فرسایش خاک به وجود میآید و در نهایت بیابان به وجود میآید. همینطور در ایران بیابانها با خشکشدن تالابها به وجود میآیند؛ مثلا وقتی دریاچه ارومیه با آن وسعت در حال خشکشدن است به جای آن یک بیابان بیآبوعلف شکل میگیرد که در سراسر عالم در حال گسترش است. ازطرفی احداث سدها هم باعث بیابانزایی میشود. »
جلوگیری یا کاهش تخریب سرزمین، زندهکردن احیای زمینهایی که کمی تخریب شدهاند و احیای زمینهایی که تا حدی بیابانی شدهاند از جمله کارهایی است که به شکل قانونی در برخی کشورها برای مقابله با بیابانزایی انجام میشود.
در روز جهانی مبارزه با بیابانزایی در شهرهای مختلف ایران نشستهای تخصصی برگزار شد. در این روز بود که مدام از ضرورت کاشت درخت، پخش سیلاب و آب ، تعادل دام و مرتع برای حفاظت از پوشش گیاهی موجود و احیای شورهزارها به عنوان راهکارهای مقابله با بیابانزایی گفته میشود. برخی از مسئولان استانها هم گفتهاند مقابله با بیابانزایی از اولویتهای برنامه سال جاری سازمانهای مربوطهشان است.
اسماعیل کهرم که پیشتر مشاور امور کشاورزی در وزارت کشاورزی هم بوده، میگوید بیابانزایی در ایران به دلیل شرایط جغرافیاییاش به شدت سریع و راحت اتفاق میافتد: «بر اساس آمار ما، هر سال حدود یک تا یک و دو دهم درصد از جنگلها از دست میرود. مملکت ما در منطقه خشک و نیمهخشک از جهان قرار گرفته که یک سوم معدل آب جهان رو دریافت میکنیم. در چنین کشورهایی شدت بیابانزایی بیشتر است.»
او همچنین به تالابهایی در استان فارس اشاره میکند و هامون و پریشان که جایشان را به بیابان دادهاند. به گفته این بومشناس، کشورهای در حال توسعه در مناطق خشک و نیمهخشک وضعیت وخیمٱری از نظر زایش بیابان دارند.