این عادت بازارهای سرمایه است، گویی صداها در تالارهای شیشهای سهام، بلندتر از بیرون این بازارها شنیده میشود.
شاید گوشهای این بازارها و فعالان آن، حساستر از بقیه است که به محض شلیک نخستین گلوله، شاخصهای بازار واکنش نشان میدهند و رنگ قرمز منفی شدن به خود میگیرند.
شاید گوشهای این بازارها و فعالان آن، حساستر از بقیه است که به محض شلیک نخستین گلوله، شاخصهای بازار واکنش نشان میدهند و رنگ قرمز منفی شدن به خود میگیرند.
جنگ، برای بازارهای مالی به معنای سقوط است و نخستین گلوله که سینه آسمان را بشکافد، برای بازارهای مالی به معنای فرار سرمایهها از این بازارهاست.
پس از برهمخوردن آرامش است که سرمایههای فراری به بازارهای سنتی رو بیاورند و طلای زرد و سیاه را جایگزین سهام میکنند، نفت و طلایی را که در روزهای جنگ عطش افزایش قیمت دارند.
پس از برهمخوردن آرامش است که سرمایههای فراری به بازارهای سنتی رو بیاورند و طلای زرد و سیاه را جایگزین سهام میکنند، نفت و طلایی را که در روزهای جنگ عطش افزایش قیمت دارند.
سایه جنگ با سوریه و بالا گرفتن بحران در خاورمیانه در هفتههای گذشته نیز با همین سنتها همراه بودهاست، هر زمان که سیاستمداران در برابر دوربینها و میکروفون رسانهها از جنگ و حمله حرف زدهاند، شاخصها در بازارهای مالی رو به پایین و قیمتها در بازار طلا و نفت سر به هوا شدهاند.
پیگیری اخبار جنگ در بازار
پیگیری اخبار جنگ در بازار
این حساسیت به گونهای بوده که حتی بدون دنبال کردن اخبار بحران سوریه و تنها با نگاه به شاخصهای بازارهای سهام سراسر دنیا میتوان حدس زد که آتش جنگ گرمتر شده یا آرامش نسبی در عرصه سیاست پابرجاست.
در یک ماه گذشته، قیمت هر اونس طلا در بازارهای بین المللی فلزات گرانبها در محدودهای بیش از ۲۰۰ دلار در نوسان بوده که نوسان نسبتا قابلتوجهی به حساب میآید. قیمت طلا در این بازه زمانی از ۱۲۷۵ دلار تا ۱۴۲۵ دلار در هر اونس تغییر کردهاست.
شاخص داوجونز که شاخص شرکتها و گروههای صنعتی وال استریت به شمار میرود در دوره یک ماه گذشته، بیش از ۱۵۵ واحد نوسان کرده که به معنای تغییر بیش از یک درصدی این شاخص است.
این نوسان برای دیگر شاخص بازار سهام نیویورک، یعنی «نزدک» که بازتاب دهنده وضعیت گروه شرکتهای تکنولوژیک است، بیش از ۱۱۴ واحد بوده که به معنای نوسان بیش از ۳ درصدی این شاخص است.
سایه انداختن کابوس جنگ، آن هم بر منطقهای از جهان مانند خاورمیانه که بزرگترین مخزن نفتی جهان به شمار میآید، بیتردید چشم اندازی فزاینده از قیمت طلای سیاه پیش چشم سرمایهگذاران این بازار باز میکند، از این رو گرمشدن بازار نفتیها در این روزها، آن قدرها هم دور از ذهن نبود.
قیمت نفت برنت دریای شمال در یک ماه گذشته که آتش جنگ در سوریه سرد و گرم شده، نزدیک به یک و نیم درصد افزایش یافته و به بیش از بشکهای ۱۱۵ دلار رسید.
قیمت هر بشکه نفت وست تگزاس اینترمیدیت هم در این دوره زمانی یک ماهه با رشد نزدیک به یک درصدی به حدود ۱۰۹ دلار رسیده است، همین سرنوشت برای سبد نفتی اوپک نیز تجربه شده است تا قیمت سبد نفتی اوپک نیز با رشدی ۵٫ ۹ درصدی روبرو شود.
از جنگ بیست میلیارد دلاری تا جنگ هزار میلیارد دلاری
آثار جنگ بر اقتصاد اما محدود به این نوسانات نیست. هزینههای جنگ بر اقتصادهای درگیر چنان گسترده است که میتواند تمام شاخصهای کلان اقتصادی کشورهای درگیر را تحت تاثیر قرار دهد.
براساس گزارش مرکز پژوهش کنگره آمریکا، هزینههای جنگ جهانی اول ۲۰ میلیارد دلار بوده که به قیمتهای ثابت سال ۲۰۱۱ میلادی به ۳۳۴ میلیارد دلار میرسد.
هزینههای جنگ جهانی دوم بر اساس همین گزارش مرکز پژوهش کنگره آمریکا، ۲۹۶ میلیارد دلار بوده که به قیمتهای ثابت سال ۲۰۱۱، بالغ بر ۴ هزار و ۱۰۰ میلیارد دلار میشود.
هزینههای جنگ جهانی دوم، نزدیک به ۳۶ درصد تولید ناخالص داخلی کشور آمریکا در سال ۱۹۴۵ را شامل میشد.
در این گزارش تصریح شده که هزینههای جنگهای عراق، افغانستان و درگیریهای دیگر پس از حملههای ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، بیش از یک هزار میلیارد دلار بودهاست.
هزینههای نظامی بیش از یک دهه جنگ و درگیریهای آمریکا به قیمتهای ثابت سال ۲۰۱۱ میلادی به یک هزار و ۱۴۷ میلیارد دلار بالغ میشود.
این هزینههای سنگین جنگها که در گزارش مرکز پژوهش کنگره آمریکا بر آنها تصریح شده، محدود به هزینههای قابل محاسبه جنگهاست و هزینههای روحی، روانی و تبعات ناشی از آسیبهای جنگی بر روح وروان انسانها و جامعه و دیگر هزینههای پنهان جنگها لحاظ نشده است.
اما همین هزینههای پیدا و آشکار جنگها نیز برای مخالفان جنگ، سندهای قابل اتکایی است تا هواداران صلح با پافشاری و به استناد آنها، آب بر آتش جنگافروزی بریزند.
از جمله گروههای مخالف جنگ که به استناد آمار و ارقام پیدا و پنهان جنگ بر صلح اصرار میکنند، موسسهای غیردولتی در آمریکاست به نام «پروژه اولویتهای ملی» که سایتی به همین نام را مدیریت میکند.
در این سایت، شمارشگرهای متعددی وجود دارد که لحظه به لحظه به هنگام میشوند و به آمار و ارقام آنها افزوده میشود. هر کدام از این شمارشگرها، میزان هزینههای ناشی از جنگ، بودجهها و هزینههای امنیتی و نظامی در آمریکا را که بر بودجهعمومی این کشور تحمیل میشود، نشان میدهند.
از جمله این نشانگرها، نشانگری است که تاکید میکند مالیات دهندگان آمریکایی هر ساعت بیش از ۱۱ میلیون دلار، بابت جنگهای پس از سال ۲۰۰۱ میلادی پرداخت میکنند.
یک جنگ شش هزار میلیارد دلاری
یک جنگ شش هزار میلیارد دلاری
سال ۲۰۰۸ میلادی ژوزف استیگلیتز، برنده نوبل اقتصاد در کتابی که درباره هزینههای جنگهای اخیر آمریکا نوشت، هزینه این جنگها را سه هزار میلیارد دلار برآورد کرد.
انتشار کتاب استیگلیتز، که «جنگ سه هزار میلیارد دلاری» نام دارد، با انتقادها و مخالفتهای زیادی همراه بود. از جمله رایان کروکر، مشاور ارشد اقتصادی باراک اوباما، برآوردهای نویسنده کتاب را غیرواقعی و با اشکال توصیف کرد.
انتشار کتاب استیگلیتز، که «جنگ سه هزار میلیارد دلاری» نام دارد، با انتقادها و مخالفتهای زیادی همراه بود. از جمله رایان کروکر، مشاور ارشد اقتصادی باراک اوباما، برآوردهای نویسنده کتاب را غیرواقعی و با اشکال توصیف کرد.
اگرچه چند سالی پس از انتشار آن کتاب، رسانهها از نتایج یک گزارش تحقیقاتی خبر دادند که اداعاهای استیگلیتز را تایید میکرد.
بر اساس گزارش مرکز مطالعاتی واتسن، وابسته به دانشگاه براون آمریکا، «فقط جنگ عراق برای آمریکا، بیش از یک هزار و ۷۰۰ میلیلارد دلار هزینه داشته است، ضمن اینکه آمریکا از بابت پرداخت حقوق و مزایای سربازان حاضر در این جنگ ۴۰۰ میلیلارد دلار تعهد دارد.»
براساس این پروژه تحقیقی، «هزینههای ناشی از این جنگ تا چهار دهه آینده برای آمریکا، با احتساب سود این هزینهها، به بیش از شش هزار میلیارد دلار خواهدرسید.»
تاجران مرگ
هزینههایی که آتش جنگ بر دامن اقتصاد و اجتماع میافکند بیش از اینهاست، اما سکه جنگ روی دیگری هم دارد. بیتردید جنگ برای برخی سودهای اقتصادی رقم میزند که آنها را مجاب میکند بر این آتش بدمند.
هزینههایی که آتش جنگ بر دامن اقتصاد و اجتماع میافکند بیش از اینهاست، اما سکه جنگ روی دیگری هم دارد. بیتردید جنگ برای برخی سودهای اقتصادی رقم میزند که آنها را مجاب میکند بر این آتش بدمند.
تولیدکنندگان تجهیزات نظامی و تسلیحات جنگی و تاجران این تولیدات از جمله گروههایی هستند که از پس دود، بوی باروت، خون و زخم و کشته، سود خود را میبرند.
براساس کتاب سال ۲۰۱۳ «مرکز بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم» در سوئد، میزان فروش نظامی یکصد شرکت برتر تولید کننده تجهیزات نظامی و تسلیحات در دوره ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱، بیش از ۵۱ درصد رشد کرده است.
در میان ۱۰ شرکت برتر تولید تجهیزات نظامی و تسلیحات در فهرست یکصد شرکت نخست سازنده تجهیزات نظامی و تسلیحات، هفت شرکت آمریکایی، یک شرکت بریتانیایی، یک شرکت ایتالیایی و یک سازنده تجهیزات نظامی اروپایی که با مشارکت چند کشور اروپایی تاسیس شده، حضور دارند.
«لاکهید مارتین» آمریکا، سازنده تجهیزات هوا و فضا، در صدر این فهرست قرار دارد و «بوئینگ»، دیگر سازنده آمریکایی تجهیزات هوایی و فضایی، در رتبه دوم ایستاده است.
بر اساس این گزارش، میزان فروش پنج شرکت نخست تولیدکننده تجهیزات نظامی و تسلیحات در این فهرست یکصد شرکتی در سال ۲۰۱۱ میلادی، ۱۴۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیارد دلار بوده است. از این پنج شرکت، چهار شرکت آمریکایی هستند که هر جنگ برای آنها به طور بالقوه به معنای بازاری تازه برای فروش تولیداتشان خواهدبود.
از بیلان تجارت تجهیزات نظامی و تسلیحات از طرفی و با در نظرگرفتن هزینههای جنگهای سالهای اخیر، به نظر میرسد میتوان به این جمع بندی رسید که آمریکاییان بزرگترین برندگان و بازندگان جنگها هستند، جنگی که ممکن است یک بار دیگر در منطقه خاورمیانه شعلههایش جان بگیرد.