یادداشتها و تحلیلهای منتشر شده در روزنامههای ایران طی هفته گذشته، بخشی از مجله نماگر هر هفته است که در آن گزیده برخی از این یادداشتها و تحلیلها را همخوان می کنیم:
فقدان راهبرد
حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرای تهران، در یادداشتی که برای روزنامه بهار نوشته، فرآیند توسعه را به دو دوره قبل و پس از انقلاب سال ۵۷، تقسیم کرده و با تاکید بر نگاه حاکم بر توسعه در دوره پس از انقلاب، نوشته است: «در این دوره هدف از توسعه اقتصادی برقراری عدالت اجتماعی و فقرزدایی اعلام شد؛ هدفی که یکی از آرمانهای انقلابیون بود و آثار آن را در سیاستها و حتی در جای جای قانون اساسی میتوان مشاهده کرد.»
فقدان راهبرد
حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرای تهران، در یادداشتی که برای روزنامه بهار نوشته، فرآیند توسعه را به دو دوره قبل و پس از انقلاب سال ۵۷، تقسیم کرده و با تاکید بر نگاه حاکم بر توسعه در دوره پس از انقلاب، نوشته است: «در این دوره هدف از توسعه اقتصادی برقراری عدالت اجتماعی و فقرزدایی اعلام شد؛ هدفی که یکی از آرمانهای انقلابیون بود و آثار آن را در سیاستها و حتی در جای جای قانون اساسی میتوان مشاهده کرد.»
آقای راغفر در ادامه یادداشت خود، تاکید کرده است که «نگاهی به روند توسعه و برقراری دموکراسی در ایران طی سه دهه اخیر نشاندهنده این مهم است که نه تنها فقرزدایی و برقراری عدالت، بلکه توسعه اقتصادی و برقراری دموکراسی مطلق نیز در ایران فاقد راهبرد بوده است و عملکرد سلیقهای در سه دهه گذشته تحقق آرمانهای انقلاب را با چالش مواجه کرده است.»
این اقتصاددان در بخشی از یادداشت خود تصریح کرده که در سه دهه گذشته، «توسعه و برقراری دموکراسی و عدالت اجتماعی» یکدست نبوده است.
حسین راغفر در پایان این یادداشت، تاکید کرده است که در سه دهه اخیر «اگر شاخصی هم بهبود داشته، نتیجه عملکرد دولتها نبوده و این بهبود را باید متاثر از شرایط جهانی و داخلی بدانیم.»
تدوینگر نقشه فقر در ایران، «یکی از دلایل عقبافتادگی اقتصاد ایران از توسعه، را نبود راهبرد و استراتژی روشن و مشخص برای توسعه و برقراری عدالت اجتماعی» دانسته که به نوشته اقای راغفر «این فقدان راهبرد به اتخاذ سیاستهای نفیشده در جوامع بینالمللی و عملکرد سلیقهای دولتها منجر شده است.»
تلنگر تحریمها
علی میرزاخانی، سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد، سرمقاله نخستین شماره این روزنامه در سال ۱۳۹۲ را به بررسی و ریشه یابی تلاطمات اقتصادی سال سپری شده اختصاص داده و با طرح این پرسش که تحریمها یا سوءمدیریت اقتصادی دولت ریشه تلاطمات اقتصادی سال ۹۱، بوده؟ نوشته است: «غربیها قبل از اینکه تحریمهای نفتی را برای آسیبزدن به اقتصاد ایران شناسایی کنند، نقطه اصلی آسیبپذیری اقتصاد ایران را از محل واردات بنزین شناسایی کرده بودند؛ اما سیاستهای اقتصادی صحیحی که با هدف مهار مصرف بنزین در دستور کار قرار گرفت این نقطه را کور کرد.»
آقای میرزاخانی در ادامه اشاره کرده است که اگر، همان مدل مقابله با تحریم فروش بنزین به ایران برای مهار مصرف دلارهای نفتی نیز در دستور کار قرار میگرفت آثار تحریمهای نفتی نیز قطعا در ابعادی بسیار کوچکتر از آنچه شاهد آن بودیم، ظاهر میشد.»
سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد، در ادامه یادداشت خود با انتقاد از سیاستهای دولت که منجر به مصرف بیشتر دلارهای نفتی شد، تاکید کرده است که «تحریمها تلنگر یا جرقهای بر انبار باروت انباشته از پتانسیل تورمی بود که دیر یا زود تحت تاثیر هر عامل دیگری از جمله یک شوک کاهنده نفتی نیز میتوانست به وقوع بپیوندد و نادیده گرفتن این مساله مهم میتواند به تداوم خطا در سیاستگذاریهای اقتصادی منجر شود.»
آقای میرزاخانی در پایان یادداشت خود، با اشاره بر اینکه «اقتصاد ایران، نیازمند سیاستگذاریهایی با نگاه بلندمدت همراه با ضمانت اجرایی است، که باید جایگزین نگاههای کوتاهمدت و پروژهمحور شود.
سند فراموششده
«رشد اقتصادی در هر کشوری، نیازمند بسترهایی مشخص است و در فقدان آنها، این مولفه اقتصادی بهشدت کاهش یافته و در پارهای موارد، صفر یا منفی میشود.» این سرآغاز یادداشتی است به قلم بایزید مردوخی، اقتصاددان و مشاور ارشد پیشین ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی، که برای روزنامه شرق نوشته است.
«رشد اقتصادی در هر کشوری، نیازمند بسترهایی مشخص است و در فقدان آنها، این مولفه اقتصادی بهشدت کاهش یافته و در پارهای موارد، صفر یا منفی میشود.» این سرآغاز یادداشتی است به قلم بایزید مردوخی، اقتصاددان و مشاور ارشد پیشین ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی، که برای روزنامه شرق نوشته است.
به نوشته آقای مردوخی، شواهد و قراین موجود حاکی از آن است که عدم تغییر در فضای کسب و کار مانند سال گذشته و سالهای اخیر، امید چندانی برای تغییر نرخ رشد اقتصادی در سال ۹۲ پیش رو نمیگذارد.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه تولید، «فرآیندی زمانبر است و اینگونه نیست که ناگهان نتیجه دهد.» تصریح میکند که «در حال حاضر به دلیل نبود نگاه جامع اقتصادی و کمتوجهی به فرآیندهای توسعه و زیرساختها و برنامههای کلان قابلاجرا، بخشهای اقتصادی کشور زمینگیر هستند و احتمال اینکه در کوتاه مدت، این بخشها اصطلاحا «براه بیفتند» ضعیف شده است.»
آقای مردوخی، در ادامه یادداشت خود، با اشاره به در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری در ایران، تاکید کرده است که احتمال تحقق مولفههایی همچون، سرمایه گذاری و تشکیل سرمایه در بخش تولید، در نیمه نخست امسال؛ ضعیف خواهد بود و به نوشته این اقتصاددان، «متاسفانه گمان نمیرود کسی به موضوعاتی چون رونق فضای کسب و کار و سرمایهگذاری جدی در بخشهای تولیدی بپردازد.»
به نوشته بایزید مردوخی، «کمتوجهی به برنامههای توسعه، فراموشی سند چشمانداز و به محاق رفتن دوراندیشی در اقتصاد، نتیجهای جز رشد اقتصادی صفر یا منفی در پی نخواهد داشت.»