میگوید سختترین مرحله زندگی «آشکارسازی» است، اعلام این که تو آنچه دیگران فکر میکنند، نیستی، این که تو، تمایلاتت، خواستههایت و نگاهت به زندگی آن چیزی نیست که همه این سالها به همه ما آموزش دادهاند. این که تو زندگی را طور دیگری تعبیر میکنی.
در روز جهانی مبارزه با دگرباشهراسی که به آیداهوبیت معروف است، نیما، همجنسگرای ایرانی میگوید: «از عمدهترین و بارزترین مشکلات ما مشکلات اجتماعی آشکارسازی و بیرون آمدن از زیر نقابی است که همیشه روی صورت بچههای LGBTQ هست.»
۲۵ سال پیش در چنین روزی ۱۷ ماه مه، سازمان جهانی بهداشت، همجنسگرایی را از لیست بیماریها حذف کرد. اما به گزارش ایلگا- سازمان جهانی همجنسگرایان، دوجنسگرایان، تراجنسیتیها و میانجنسیها- همچنان ۷۲ کشور رابطه جنسی دو همجنس با رضایت دو طرف را جرم تلقی میکنند و در ۴۵ کشور این جرمانگاری در روابط زنان نیز مانند روابط مردان اعمال میشود.
بنابر این گزارش در هشت کشور عضو سازمان ملل، مجازات اعدام برای رابطه جنسی میان افراد همجنس اعمال میشود. در کشورهای ایران- عربستان سعودی، یمن و سودان، اجرای حکم اعدام در سراسر کشور امکانپذیر است. در کشورهای سومالی و نیجریه، تنها در برخی استانها این حکم اعمال میشود و در عراق و سرزمینهای تحت تسلط حکومت خودخوانده داعش، این حکم از سوی دادگاهها یا پاسگاههای محلی یا گروههای غیردولتی نیز اجرا میشود.
آنگونه که سوده راد، فعال برابری جنسیتی میگوید در برابر همه مخاطرات اجتماعی مأمن اصلی، خانواده است: «درک جنسیتی و اولین تجربههایی که انسانها از احساسات و میل به بودن با یک انسان دیگر دارند در دوران کودکی رخ میدهد. به همین دلیل است که احساس نیاز به امنیت و حمایت به خانواده برمیگردد. در مورد جامعهای مثل ایران که میدانیم دگرباشستیزی و ستیز با هر گرایش جنسی و هر هویت جنسیتی جز آنچه حکومت میخواهد آنقدر بالاست که هیچ مأمن دیگری خارج از خانه وجود ندارد، اهمیت و نقش خانواده و اطرافیان بیشتر میشود.»
نیما میگوید که سد خانواده، اولین سدی است که در برابر اقلیتهای جنسی وجود دارد: «وقتی پل خانواده را رد میکنیم، با سد دیگری به نام سیاست و دولت روبهرو هستیم. احکامی که به خاطر لواط وجود دارد و نگاه جرمانگارانهای که روی همجنسگرایی هست، سبب میشود که زندگی برای ما دشوار شود.»
میخواستند از من یک مرد بسازند
سال ۱۳۹۰ شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با صدور قطعنامهای برای نخستین بار از حقوق برابر برای تمامی انسانها، بدون توجه به گرایش جنسی و هویت جنسیتی آنها حمایت کرد.
در این قطعنامه از رعایت حقوق انسانی برای همجنسگرایان مرد و زن، دوجنسگرایان و تطبیق گرایش جنسی حمایت شده و نسبت به بدرفتاری با دگرباشان و تبعیض نسبت به آنها در کشورهای مختلف ابراز نگرانی شده است. با گذشت سالها از تصویب این قطعنامه اما الهام، دختر همجنسگرای ایرانی میگوید حتی حق کنترل او بر بدنش نیز در ایران نادیده گرفته شده است.
او پیش از این به رادیو فردا گفته بود: «بعد از اینکه من پی به گرایش جنسیام بردم، پیش روانپزشک رفتم. یک بار هم رفتم پیش دکتر هورمون و غدد. گفتم که من این جوری هستم. من همجنسگرا هستم. ازشان کمک خواستم. اما خیلی جالب بود دکتر به من برگشت گفت من میخواهم از شما آزمایش خون بگیرم. بعد گفتم اوکی. رفتم آزمایش خون دادم آمدم. آزمایش را نگاه کرد و گفت اگر شما به دختر حس دارید قوانین ایران این است یا باید زن باشید یا مرد. میخواهید من شما را بنویسم به کمیسیون پزشکی که شما میتوانید اقدام کنید برای تغییر جنسیت. گفتم خب من از بدنم راضی هستم. من نمیخواهم این عمل انجام شود. گفت دیگر برای زندگی راحت در ایران مجبورید که این کار را بکنید. میخواست مرا عوض کند. میخواستند از یک دختر یک مرد بسازند.»
براساس گزارشهای سازمان پزشکی قانونی ایران سالانه دستکم ۲۷۰ نفر به عملهای جراحی برای تطبیق جنسیت تن میدهند.
دشواریهای آشکارسازی نه تنها برای خانوادهها و حکومت، بلکه برای افرادی که گرایش جنسی و هویت جنسی متفاوتی دارند، شرایطی را ایجاد کرده که شادی امین، فعال حقوق لزبینها و ترنسها میگوید حتی آنها نیز نیاز به آموزش دارند: «در ایران ما با چند موضوع روبرو هستیم، علاوه بر سرکوب بسیار خشن دولتی علیه همجنسگرایان، نفرتپراکنی که از سوی تمام مسئولان دولتی در مورد همجنسگرایان صورت میگیرد، سانسور بسیار فشردهای که وجود دارد که اجازه نمیدهد موضوعات مربوط به همجنسگرایی و ترانسسکوالیتی آن طور که امروز علم مدرن و پیشرفت جهانی با آن روبرو هست، در رسانههای ایران مطرح شود. از سوی دیگر فرهنگ جامعه، تسلط مذهب، باورهای غلط و تابوهای غلط جنسی باعث میشود بر کسانی که کشف میکنند گرایش به همجنس دارند فشار بسیار زیادی بیاید و از سوی خانوادهها طرد شوند. با این همه باید بگویم که علیرغم تمام این فشارها بچهها با همه این مسائل دارند زندگی میکنند، خودشان را سازمان بدهند، سعی میکنند تحصیلاتشان را ادامه بدهند و اجازه ندهند جامعه آنها را له کند.»
نیما، فقدان آموزش و وجود تعصبات مذهبی و قانونی را در عدم حمایت خانوادهها بسیار مهم میداند و میگوید «از هر ده همجنسگرای ایرانی که میشناسد، تنها یک نفر مورد حمایت خانوادهاش است. اگر در جامعه و حداقل از طرف خانواده پذیرفته شویم و درکی بین ما بوجود بیاید، قطعاً میتوانیم در عرصه بزرگتر، سیاست و مسائل اجتماعی موفقتر شویم و ترس از ما کمی کمتر شود. اگر این اتفاق برای ما بیفتد، ما اطمینان خواهیم داشت که حمایت خانواده و دوستان را داریم.»
از سبک زندگی تا عمل جنسی
همجنسگرایی را نوعی شیوه یا سبک بودن و زیستن تعریف کردهاند، شیوهای که در آن فرد همجنسگرا نوع گرایش جنسی خود را میپذیرد و از دیگران میخواهد تا این شیوه زندگی او را بپذیرند. روندی که در عمل دشواریهای فراوانی را بر سر راه او ایجاد میکند. زیرا هرچند اقلیتهای جنسی و جنسیتی به دنبال شیوه متفاوت از زندگی هستند اما در جوامع دگرباشستیز این امر تا صِرف یک عمل جنسی کاسته میشود.
سوده راد فعال برابری جنسیتی در مورد آنچه که میتواند از دگرباشهراسی بکاهد میگوید: «آن چیزی که ما با آن روبرو هستیم، فقط تابوی روابط همجنس با یکدیگر یا تراجنسیتی بودن نیست، بلکه با پروپاگاندا و آموزشهای سراسری مبنی بر غیرطبیعی بودن، زشت بودن، بد بودن، فساد بودن این طور گرایشها و هویتهای جنسی و جنسیتی هم روبرو هستیم که متأسفانه آنقدر قوی است که نمیگذارد صدای دیگران به گوش مردم برسد. از هر کس که در حال خواندن این متن است، خواهش میکنیم به منابعی مراجعه کند که بدون پیشداوری تهیه شده و با آغوش باز به دنبال آموختن برود، هنوز هم سؤالات زیادی هست، از سؤال کردن نترسند و جوابهای آماده را به عنوان جوابهای درست نپذیرند. شاید یکی از افراد اطرافشان، از کسانی باشد که هویت جنسیتی و گرایش جنسی متفاوتی داشته باشد. به هر حال انسانها در تفاوتهاو تنوعشان میتوانند به ثروت انسانی بیفزایند نه در همگونی و یکسانی».
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایران- ششرنگ – با انتشار بیانیهای از کاندیدهای ریاست جمهوری پرسیده است: بهراستی آیا میتوان از دمکراسی و حقوق شهروندی حرف زد و بیش از دو میلیون جوان و نوجوان را نادیده گرفت یا برایشان حکم مرگ صادر کرد و یا آنها را منحرف و بیمار خواند؟