بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۲۲، چه بهلحاظ سیاسی و مناسبات بینالمللی چه بهلحاظ مصالح و منافع محیط زیست و چه از حیث مناسبات انسانی که ورزش باید به غنا و تقویت آن کمک کند، لزوماً بهعنوان رویدادی مثبت در کارنامه المپیک ثبت نخواهد شد؛ شاخصهای که بهتدریج قابل تعمیم بر کل رقابتهای ورزشی بینالمللی خواهد بود.
یادداشتی از حبیب حسینیفرد: المپیک زمستانی امسال از ۱۵ بهمن با شرکت ۲۹۰۰ ورزشکار از ۹۱ کشور آغاز شد و تا دو هفته ادامه دارد. این اولین بار در تاریخ بازیهای المپیک است که شهری که چند سال پیش محل برگزاری المپیک تابستانی بوده، حالا المپیک زمستانی را برگزار میکند.
پکن در سال ۲۰۰۸ میزبان المپیک تابستانی بود و افتتاحیه هم در مکانی برگزار شد که آی ویوی، هنرمند چینی، در طراحی آن نقش عمده داشت. آی ویوی حالا از جمله بهدلیل مشکلاتش با حکومت و اعتراضهای حقوق بشری، پس از بارها بازداشت از کشور خارج شده و در غرب به سر میبرد. خروج و بازنگشتن آی ویوی تنها موردی نیست که تفاوت شرایط بستهتر کنونی چین و فضای تنشآلودتر بینالمللی نسبت به سال ۲۰۰۸ را نشان میدهد.
سال ۲۰۰۸ مدیریت تدارکات المپیک به عهده شی جینپینگ، معاون رئیسجمهور، بود، با برنامههایی سختگیرانه برای ایجاد نظم و دسیپلین و ارائه سیمایی زیبا و هماهنگ از شهرها و به نمایشگذاشتن مدیریتی عالی در برگزاری المپیک.
او برای ایجاد هوای سالمتر در پکنِ ۲۲ میلیون نفری برای مدتی حتی بخش عمده عبور و مرور خودروها را به حالت تعلیق درآورد و شماری از کارخانههای پر دود و دم را هم موقتاً تعطیل کرد. اعضای سازمان جوانان حزب را هم به ایستگاههای قطار و مترو فرستاد تا مردم را بیش از پیش به ایستادن در صف و انباشته نکردن واگنها ترغیب کنند تا مسافران خارجی هوای سالمتری برای تنفس داشته باشند.
آزادی نسبتاً گسترده خبرنگاران خارجی برای گزارشدهی از زندگی مردم در خارج از استادیومها هم تضمین شده بود.
سال ۲۰۰۸ البته جهان غرب هم با چین مناسباتی نسبتاً حسنه داشت. بهرغم عمده شدن تدریجی خطر برآمدن این کشور بهعنوان یک رقیب قدر و تمرکز استراتژی امنیت ملی آمریکا بر «تهدیدات» آن، روابط دو کشور و نیز با کلیت غرب همچنان در سطحی گسترده بود و گستردهتر هم میشد.
گرچه این مناسبات در جریان سرکوب تظاهرات اعتراضی چینیها در میدان صلح آسمانی در سال ۱۹۸۹ با نوسانات و سردیها همراه شده بود، ولی در ابتدای سده جدید، با ورود چین به سازمان تجارت جهانی، این تصور در غرب غالب شد که با شتابگیری احتمالی لیبرالیسم اقتصادی و درهم تنیده شدن چین در اقتصاد جهانی، هم غرب در نظام اقتصادی این کشور سهم بیشتری خواهد گرفت و هم لیبرالیسم سیاسی جبراً از پی خواهد آمد.
غرب و تصوراتی که تحقق نیافتند
این تصورات اما مابهازای واقعی پیدا نکردند. بهخصوص با تصدی رهبری حزب کمونیست و ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲ توسط کسی که چهار سال پیشتر مدیریت تدارکات المپیک را به عهده داشت (شی جینپینگ) و با نقش عمدهتری که چین در عرصه اقتصاد جهانی پیدا کرد، برآمد تهاجمی این کشور در عرصه بینالمللی و انسداد درونی هم شدت بیشتری یافت.
ضعفها و پسرویهای اقتصادی، نظامی و سیاسی آمریکا و بروز شکافهای اجتماعی و سیاسی در لیبرال دمکراسیهای غرب نیز محملهایی برای مانور و اقدامات تهاجمی چین شدند، بهگونهای که رهبری این کشور از معرفی معجون پیشرفت اقتصادی جهشوار خود در تلفیق با یک نظام بسته سیاسی بهعنوان نظامی موفقتر از غرب هم ابایی نکرد. کسانی مانند فرانسیس فوکویاما هم ابایی نکردند که در توصیف وضعیت پارادوکس و متناقض چین از «نظام اقتدارگرای کارآمد» سخن بگویند.
چین گرچه همچنان مدافع همگرایی با اقتصاد جهان و بهرهمندی از مناسبات گسترده اقتصادی با غرب باقی مانده، ولی در تحقق خواست و تصور غربیها برای باز کردن بازارهای مالی و بانکی و اقتصادی خود یا در گستره لیبرالیسم سیاسی روی خوشی نشان نداده است. رویکردهای دولت دونالد ترامپ که چالش سنگینتر و مقابلهجویانهتری با چین را در همه عرصهها در دستور کار قرار داد نیز محمل مناسبتری برای توجیه داخلی رویکردها و سیاستهای چین و درونگرایی بیشتر آن تحت رهبری شی فراهم آورد.
موفقیت این اقتصاد که از کپیبرداری از تولیدات و یافتههای غرب فراتر رفته و خود در این یا آن رشته بعضاً بهصورت انحصاری حرفی برای گفتن دارد نیز برای غرب و رقابتهای سیستمی و ژئوپلیتکی و اکونومیک آن چالش کمی نیست.
شی حالا با تغییر قانون اساسی تا هر موقع که بخواهد میتواند در قدرت بماند و هالهای از تقدس که گرداگرد او در حال ایجاد شدن است، وضعیت چین را بهگونهای به دوران «صدر مائو» و کیش شخصیت او شبیه ساخته است.
در عرصه داخلی، حزب کمونیست بیش از پیش با مانور روی موفقیتهای اقتصادی و قدرتگیری در عرصه بینالمللی در حال محدودسازی امکان مخالفت و تشدید کنترل اجتماعی است.
رفتار سرکوبگرانه نسبت به اقلیت اویغور و بردن بخشی از این جمعیت به «اردوگاههای بازپروری»، محدود شدن فضای سیاسی در هنگکنگ، رویکرد تهاجمیتر و تهدیدآمیزتر در راستای بازگرداندن تایوان به زیر حاکمیت پکن، قدرتنمایی بیشتر در دریای جنوب چین و ادعاهای ارضی بیشتر در این منطقه، از مؤلفههای بارز رویکرد رهبری کنونی چین است. تمرکز تبلیغاتی و امنیتی و نظامی غرب بر چین، این رقیب سنگینوزن نوپا، هم فاکتور مهمی در رویکردهای اخیر رهبری چین به شمار میآید.
فضایی که در درون و برون تغییر کرده است
سال ۲۰۰۸ در چین یکصد میلیون دوربین در سطح شهرها و روستاها برای رصد اوضاع نصب شده بود، حالا شمار این دوربینها به پنج برابر رسیده است. کار این دوربینها صرفاً کمک به تأمین امنیت در معنای متعارف آن نیست، بلکه کنترل همه تحرکات و رفتار شهروندان هم در دستور کار است.
حالا شهروندان برای «رفتار مدنی» در یک «سامانه اعتبار اجتماعی» دارای پرونده میشوند و امتیاز و نمرهٔ مثبت و منفی دریافت میکنند. کار مثبت اجتماعی بکنی، نمره و امتیازهای مثبت به حسابت وارد میشود، و رفتار «غیرمدنی و غیراجتماعی» نمره منفی بهدنبال دارد. و بسته به همین نمرهها و امتیازات، سهمبری از خدمات اجتماعی هم میتواند کم و زیاد شود.
همهگیری جهانی کرونا هم سهم کمی در بازتر شدن دست حکومت برای تشدید رصد جامعه و کنترل بر اطلاعات و تحرک شهروندان نداشته است.
برآمد و سیاست تهاجمیتر چین در عرصه بینالمللی هم با اوجگیری قدرت اقتصادی این کشور بهتدریج رو به افزایش گذاشته است. حالا اگر کشوری مانند لیتوانی جرئت کند و به تایوان، که از نظر چین بخش متمرد و یاغی و جداییطلب این کشور به شمار میآید، اجازه تأسیس دفتر نمایندگی بدهد، پکن بلافاصله آن را از مناسبات اقتصادی خود حذف میکند و به همه شرکتهای بزرگ فعال در چین هم فشار میآورد که مناسبات اقتصادی خود با لیتوانی را بازنگری کنند.
طرفه اینکه از اتحادیه اروپا هم، چون منافع اقتصادی گستردهای در مناسبات با چین دارد، کار چندانی برای حمایت از این عضو خود (لیتوانی) برنمیآید.
شرکت مرسدس بنز هم وقتی که نقلقول غیرسیاسی و خنثایی از دالایی لاما، مخالف ارشد تبعیدی تبت، در اینستاگرام خود منتشر میکند، عتاب و خطاب چین که بالا میگیرد، راهی جز حذفش نمییابد، چرا که منافع گسترده این شرکت در چین به خطر میافتد.
و باز طرفه اینکه این بار برخلاف المپیک سال ۲۰۰۸ اسپانسر اصلی در میان اسپانسرهای المپیک امسال نه شرکتهایی مانند آدیداس که شرکت معظم چینی «آندا» است؛ نشانهای از رشد اقتصادی چین در همه عرصهها و نیز اهمیت تجاری رویدادهایی مانند المپیک برای اقتصاد این کشور.
وزن و سهم بزرگ اقتصادی چین در جهان این پیامد را هم داشته که حال کشورهای غربی هم در بایکوت سیاسی المپیک زمستانی رویه و رویکرد یکسانی نداشته باشند. سال ۱۹۸۰ بایکوت کامل المپیک مسکو «در اعتراض و انتقاد به اعزام نیروهای شوروی به افغانستان» برای کل غرب کاری آسان بود که ملاحظه منافع و مصالح مختلف را ایجاب نمیکرد، با چین اما، با توجه به اهمیت و وزن آن در اقتصاد و سیاست جهان، حالا داستانی دیگر است.
تنها برخی از کشورهای آنگلوساکسون و ژاپن و نیز دانمارک و هلند بودهاند که در همراهی با آمریکا از بایکوت سیاسی المپیک سخن گفتهاند.
اتحادیه اروپا در این زمینه از اتخاذ هماهنگی و رویه مشترک ناتوان بوده است. لهستان که مناسبات تنگاتنگی با آمریکا دارد و حالا در دوران دولت بایدن با هم کمی کج افتادهاند، بالاترین مقام سیاسی خود، رئیسجمهور، را رأساً به پکن فرستاده است. برخی کشورهای اتحادیه هم که در بایکوتی غیررسمی و بیسروصدا نماینده سیاسی (وزیر ورزش یا امور خارجه) برای افتتاحیه المپیک اعزام نکردند، از تصمیم شخصی این مسئولان سخن گفتند تا «خاطر مقامات پکن زیاد آزرده نشود».
اینکه خود المپیک هم به تجارت کلانی بدل شده که بایکوت کامل و بر هم زدنش برای شرکتهای غربی هم ضرر و زیان زیاد دارد و باشگاهها و ورزشکاران را هم پس از مدتها هزینهپردازی و آمادهسازی متضرر میکند، عوامل کماهمیتی در کژ دار و مریزی رفتار غرب نیستند.
شی جین پینگ در روز افتتاحیه المپیک هم ولادیمیر پوتین را در کنار خود داشت، که پای اصلی منافشه کنونی در اطراف اوکراین است، و هم آندژی دودا، رئیسجمهور لهستان، را که هم متحد آمریکاست و هم از حامیان اصلی دولت اوکراین در مناقشهاش با روسیه؛ تجمعی نمادین برای رهبری چین تا بایکوت سیاسی غرب را کماهمیت جلوه دهد و وانمود کند که آن را جدی نگرفته است.
با اینهمه، خود این بایکوت در کنار دیدار شی و پوتین در روز قبل از افتتاح المپیک و حمایت رهبری چین از روسیه در مناقشه اوکراین و خواست آن مبنی بر توقف گسترش ناتو به سوی شرق، بهعلاوهٔ برخی اقدامات نمایشی نمادین در جریان افتتاحیه که آشکارا بر تأکید بر تعلق تایوان به چین دلالت داشت و نیز نوعی رابطه تنگاتنگ بحثانگیز میان مدیریت کمیته بینالمللی المپیک با رهبری چین، همه و همه، این المپیک «غیرسیاسی» را از نظر شماری از منتقدان بهشدت سیاسی کردند و شعار این دوره بازیها، یعنی «با هم برای آینده مشترک» که رؤیای جهانی بههمپیوسته در راه صلح و دوستی و رفاه و امنیت را القا میکرد، با علامت سؤالی بزرگ روبهرو شد.
برفی که تولید میشود، محیط زیستی که به فنا میرود
چین کشوری با تاریخ و سنتی از بازیهای ورزشی زمستانی شناخته نمیشود، ولی تلاش این کشور برای گرفتن امتیاز برگزاری المپیک امسال را هم میتوان نشانه دیگری از برآمد و حضور چشمگیر آن در گستره بینالمللی تلقی کرد.
البته سال ۲۰۱۵ که این قرعه به نام چین افتاد، صرفاً پکن و آلماتی (قزاقستان) در رقابت حضور داشتند. شهرهایی مانند اسلو، استکهلم و مونیخ بهدلیل اعتراض و مخالفت شهروندان به اثرات منفی زیستمحیطی برگزاری المپیک و هزینههای گزاف آن پیشاپیش از رقابت کنار کشیدند.
به این ترتیب، المپیک زمستانی ۲۰۲۲ در منطقهای برگزار میشود که از برف طبیعی بهاندازهای که برای انجام بهینه بازیهای زمستانی نیاز است، خبری نیست. در همین راستا ۱۵۸ «توپ برفساز» (Snowmaking) و ۳۰ دستگاه «برفافشان» به کار گرفته شدند تا حدود ۱۸۵ میلیون متر مکعب آب را به برف تبدیل کنند، آن هم در شهری مانند پکن که سالهاست با کمآبی روبهروست و آبش از جنوب کشور تأمین میشود.
با اینهمه بخشی از بازیها را برخلاف تمام دورههای پیش به دو نقطه دیگر غیر از پکن منتقل کردهاند که شرایط اقلیمی نسبتاً مناسبتری برای برخی از بازیها دارند.
حالا سالهاست که بهدلیل کاهش نزولات برفی و گرمتر شدن هوا شهرهای دارای وضعیت اقلیمی مناسب برای برگزاری بازیها المپیک زمستانی در سراسر جهان رو به کاهش است و بیش از پیش انتقال بازیها به مناطق کوهستانی و استفاده از وسایل برفساز ضروری شده است.
در المپیک سال ۲۰۱۴ در سوچی روسیه ۸۰ درصد برف را بهطور مصنوعی تهیه کردند، سال ۲۰۱۸ این میزان در کره جنوبی به ۹۰ درصد افزایش یافت و حالا در چین به ۱۰۰ درصد رسیده است.
در دوره قبل از جنگ جهانی دوم، دمای اماکنی که بازیهای المپیک زمستانی در فوریه در آنها برگزار میشد، بهطور متوسط کمتر از نیم درجه سانتیگراد بود. این رقم به تبع تغییرات اقلیمی در نیمه دوم سده قبل بهطور متوسط به ۳.۱ درجه رسید و حالا در دهه دوم قرن حاضر بر ۶.۳ درجه بالغ میشود. انتقال هر چه بیشتر بازیها به مناطق کوهستانی در کنار تولید برف مصنوعی راه چارهٔ این تغییرات و شرایط ناشی از کم شدن سرما و میزان برف بوده است.
البته نیاز به سرما و برف بیشتر به متعدد و متنوع شدن بازیهای زمستانی هم بیارتباط نبوده است. یک قرن پیش در بازیهای المپیک فرانسه در سال ۱۹۲۴، ۲۵۸ ورزشکار در ۱۶ رشته رقابت میکردند، حالا در پکن شمار ورزشکاران به ۲۹۰۰ نفر رسیده که در ۱۰۹ رشته به مصاف هم میروند. برای چنین رقم بالایی از ورزشکاران و رشتهها عمدتاً شهرهای بزرگ امکانات زیرساختی مناسب دارند، که آنها هم روزبهروز از برف و سرما تهی میشوند.
حرکت به سوی کوهها؟
در پکن در ۱۳ سال گذشته بهطور متوسط تنها سه روز در ماه فوریه برف باریده است که ارتفاع آن هم از ۵ سانتیمتر بالاتر نرفته است. این در حالی است که یک پیست بازیهای ورزشی زمستانی برای فعالیت عادی به برفی با ارتفاع ۳۰ سانتیمتر نیاز دارد. این رقم در مورد پیستهایی که برای رقابتهای ملی و بینالمللی اختصاص مییابند باید بین ۵۰ تا ۶۰ سانتیمتر باشد.
آبی که برای این برفسازی اختصاص مییابد و آب شدن برفهای مصنوعی، بعد از پایان بازیها که بهراحتی میتواند اثرات زیانبار برای اکوسیستم منطقه داشته باشد، از هزینههای هنگفتی است که بازیهای المپیک زمستانی در شرایط تغییرات اقلیمی روی دست بشر میگذارد. این در حالی است که هر چه گرمای هوا در زمستان و در محل معینشده برای بازیها بالا برود، کار دستگاههای برفساز هم مشکلتر میشود، زیرا آنها هم برای تولید برف به میزان معینی از برودت و سرما نیاز دارند.
بنا بر برخی تحقیقات، حتی اگر پیمان اقلیمی پاریس هم بهطور درست و کامل اجرا شود، در دهههای آینده شاید کمتر شهری در جهان برای بازیهای المپیک زمستانی امکانات برف و یخ لازم را داشته باشد و پیوسته این بازیها باید به مناطق کوهستانی مرتفعتری انتقال یابد؛ آغازی برای تجدیدنظر اساسی در بازیهای المپیک زمستانی؟ یا صرف هزینههای پیوسته گزافترِ توأم با تدوام تخریب طبیعت تا جایی که دیگر ممکن نباشد؟
این بحثها در کنار چالشها و مباحثات انتقادی که در ارتباط با برگزاری بازیهای جام جهانی فوتبال امسال در قطر در جریان بوده، بیش از پیش محوری شدن سود و تجارت در این بازیها، نسبت آنها با مسئله حقوق بشر، نفی تبعیض و سرکوب، و تقویت همبستگی انسانی و رابطهٔ متناسب انسان و طبیعت را به مباحثی جدی در سطح بینالمللی بدل کرده است.
شاخصهای که در حال عادی شدن است؟
این که در شرایط کرونایی، بازیهای المپیک چه در چین و چه نسخهٔ تابستانی این بازیها در سال گذشته در ژاپن، در فقدان یا با حضور شمار معدودی از تماشاگران داخلی و خارجی برگزار شد و میشود هم، کمتر با روح رفتوآمد و تعاملات انسانی در سطح بینالمللی و رسالتی که در این زمینه برای ورزش متصور است، سنخیت دارد.
در شرایط عادی، بازیهای بینالمللی محملی بودند برای حضور گسترده خبرنگاران و دوربینهای تلویزیونی جهان در کشور برگزارکننده با خبرها و گزارشهایی غیرورزشی از گوشهوکنار این کشور و تقویت شناخت و فهم خوب و بد آن. همهگیری جهانی کرونا بهویژه با شرایط سفت و سختی که چین در چارچوب و بهبهانهٔ سیاست «کووید۱۹، صفر» اعمال میکند، این امکان را هم محدود و حتی نابود کرده است.
در مجموع، بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۲۲، چه بهلحاظ سیاسی و مناسبات بینالمللی چه بهلحاظ مصالح و منافع محیط زیست و چه از حیث مناسبات انسانی که ورزش باید به غنا و تقویت آن کمک کند، لزوماً بهعنوان رویدادی مثبت در کارنامه المپیک ثبت نخواهد شد؛ شاخصهای که بهتدریج قابل تعمیم بر کل رقابتهای ورزشی بینالمللی خواهد بود.