بازار کتاب ایران، علاوه بر رکودی که سالانه در این فصل با آن روبهرو میشود، اکنون در وضع نامطلوب بیسابقهای هم قرار گرفته است. این بازار فرهنگی گسترده، بهطور سنتی، در شش ماه نخست هر سال به نسبت نیمه دوم سال رکودی اجباری را از سر میگذراند که بیشتر ریشه در کارکرد نمایشگاه کتاب بهعنوان یک فروشگاه بزرگ با تخفیف بسیار دارد.
ارائه تخفیف بیشتر از حد معمول بهطور مستقیم به مخاطب و اشباع دورهای نیاز خریداران کتاب از جمله عواملی است که به این رکود فصلی بیشتر دامن میزند. امسال اما نابسامانی اوضاع اقتصادی از یک سو و بحرانی شدن مسئله کاغذ از دیگر سو سبب شده این رکود فصلی ابعاد گسترده و گاه عجیبی پیدا کند بهگونهای که، بنا بر برخی گزارشها، بازار کتاب دستدوم نیز حال خوشی را نمیگذراند.
بازار کتاب دستدوم در تهران بازار گستردهای است با تهیهکنندگان و بازاریابان و فروشندگان مخصوص به خود که از طریق آنها میتوان به دو دسته آثار دسترسی داشت؛ کتابهای اغلب قدیمی و کلاسیک و کتابهای مهمی که دستکم دو سال از انتشار آنها گذشته و نسخه جدید آنها قیمت بالایی دارد یا اساساً به دلیل توقیف یا چاپ نشدن به هر دلیلی موجود نیست؛ بازار جذابی بهطور خاص برای دانشجویان و علاقهمندان ادبیات، به شرط آنکه اوضاع در حالت عادی باشد.
مدیر یکی از کتابفروشیهای معروف پاساژ ایران در میدان انقلاب به ایبنا گفته است که اوضاع عادی نیست و «کتاب و فرهنگ، نو و دستدوم ندارد، هر دو ضعیف شدهاند.» در کنار شروع رکود فصلی این بازار، مهمترین عامل افزایش پیوسته قیمت کاغذ و کتاب و حتی کمبود یا نبود کاغذ است؛ مسئلهای که اخیراً دامن برخی از مشهورترین روزنامههای ایران از جمله روزنامههای دولتی «همشهری» و «ایران» را هم گرفته و مدیران آنها را به کاهش چشمگیر شمار صفحات واداشته است.
«فروش کتاب دستدوم برای خمیر شدن» یکی از راهکارهای بازار دستدوم کتاب برای کسب درآمد در اینروزهاست که مدیر کتابفروشی گنجنامه در گفتوگو با ایبنا به آن اشاره کرده است.
رضا غیبی، مدیر این کتابفروشی که بیش از ۳۰ سال تجربه کار در این بازار را دارد، ضمن اشاره به بیرونقی بازار کتاب در این روزها گفته است: «قیمت کاغذ آنقدر بالا رفته که حتی گاهی کتابها را برای خمیر کردن میفروشیم و برای اینکه کتابهایمان مدت زیادی در کتابفروشی باقی نماند، معاوضه کتاب هم داشته باشیم.»
با این حال، کتابهای دستدوم بهتازگی مشتریان دیگری هم پیدا کرده که اساساً ارتباطی با دنیای کتاب و مطالعه ندارند: مشتریانی که اصطلاحاً «متری» کتاب میخرند و آنهایی که برای آتش زدن به این کتابها نیاز دارند. دسته اول کسانی هستند کتابخانه یا قفسهای در دکور خانه خود ساختهاند و برای پر کردن فضای آن به کتابهایی نیاز دارند که صرفاً قیافه و رنگ و رخ عطف آنها مهم است نه نام و محتوایشان.
دسته دوم از این مشتریان کسانی هستند که کتابها را برای آتش زدن در صحنههای خاص فیلم و سریال و ویدئوکلیپ میخرند. این مشتریان نامتعارف در کنار خریداران کیلویی کتاب برای خمیر کردن، اینروزها، گریزگاههای بازار کتاب دستدوم است برای کسب درآمد و غلبه موقت بر رکودی که تحت تأثیر گرانی روزافزون کاغذ و کاهش قدرت خرید مردم بر اثر نابسامانی اوضاع اقتصادی هر روز بر عمق و گستره آن افزوده میشود.