توافق سوچی حاوی امتیازها و عقبنشینیهایی برای هر دو طرف ترکیه و روسیه است، ولی پایاندهندۀ بحران سوریه نیست. ترکیه از حضور خود در سوریه اهداف گوناگونی را دنبال میکند و غرب و کشورهای منطقه هم همچنان به دنبال تأثیرگذاری بر معادلات سیاسی مربوط به آینده سوریه و از جمله میزان حضور و نفوذ ایران در این کشور هستند.
توافق ده مادهای روسیه و ترکیه در باره شمال سوریه که روز دوشنبه، ۲۲ اکتبر، در سوچی روسیه در پی مذاکرات چندساعته میان ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان به دست آمد، عملاً حاوی امتیازات متقابلی است که دو طرف بنا به ملاحظات ژئوپلتیک و اقتصادی و... به یکدیگر دادهاند.
سخن رفتن از «عملیات چشمه صلح» در توافق و قبول حضور نظامی ترکیه در رأسالعین و تل ابیض و در عمق سی کیلومتری حد فاصل این دو شهر امتیازی است که روسیه و سوریه به ترکیه دادهاند. در مورد بقیه مرز، ترکیه از خواست اولیه خود که کنترل عمق سیکیلومتری در کل شرق فرات تا مرز عراق بود، عقب نشسته است و صرفاً قرار است که در عمق ده کیلومتری بقیه این مرز همراه با نیروهای روسی گشت مشترک داشته باشد.
توافق صحبت از بازگشت پناهجویان میکند و نه استقرار و جابهجایی آنها از ترکیه به شمال سوریه. جابهجایی آمرانۀ پناهجویان سوری مقیم ترکیه به شمال سوریه را دولت اردوغان دنبال میکرد تا شاید با تغییر ترکیب جمعیت در این منطقه، وضعیت به ضرر کردها تغییر کند.
در توافق، روسیه مانعِ آن شده است که خواست ترکیه، مبنی بر استفاده صریح از لفظ تروریست برای گروههای کرد سوریه یا قلمداد کردن آنها بهعنوان شاخهای از «گروه تروریستی پ ک ک»، نمود و تحقق پیدا کند. در عین حال به بدرفتاری و جنایاتی که نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر متوجه گروههای نزدیک به ترکیه در مناطق تحت تسلط این کشور در شمال سوریه میکنند و لزوم مهار و شناسایی آنها نیز اشارهای نشده است.
توافق بر حفظ تمامیت ارضی سوریه تأکید دارد و اردوغان و مقامهای ترکیه هم تأکید کردهاند که قصد ماندن درازمدت در شمال سوریه را ندارند. با اینهمه، ترکیه حضور تثبیتشدهاش در نتیجۀ توافق با روسیه را تا اطلاع ثانوی برای تأثیرگذاری بر معادلات سیاسی مربوط به آینده سوریه به کار خواهد گرفت، بهخصوص در مورد مذاکرات مربوط به قانون اساسی سوریه که قرار است از ۳۱ اکتبر در ژنو شروع شود.
روندهای میدانی در سوریه و احیای قدرت رژیم اسد بر بخشهای مختلف سوریه سبب شده که ترکیه از هدف اولیه خود، یعنی برکناری اسد، باز بماند. ولی حالا تلاشش بر این است که انحصار قدرت در دست این حکومت را بشکند و نیروهای دیگر، از جمله نیروهای کموبیش نزدیک به خود، را هم در قدرت مرکزی شریک کند. در این زمینه میان آنکارا و پایتختهای غربی اشتراک هدف وجود دارد.
در توافق به سرنوشت مناطقی از سوریه در غرب رود فرات که ترکیه در آنجا حضور دارد، یعنی عفرین و ادلب، اشارهای نشده است. میتوان تصور کرد که ترکیه در مورد این مناطق به مسکو و دمشق چراغ سبز نشان داده است. یعنی هم به حضور نیروهای خود و متحدانش در عفرین و هم به مدعایش در مورد مدیریت منطقه عاری از تنش ادلب که عملاً با حمایت از شماری از گروههای شورشی افراطی و غیرافراطی مخالف دولت اسد در این استان همراه بود پایان میدهد.
داستانی که پایان نیافته است
برای روسیه در سلب «امتیازات» ترکیه در سوریه تأملات ژئوپلتیک وزن خاصی داشته است. مسکو مواظب بوده که در مخالفت با خواست ترکیه برای حضور و نفوذ در شمال سوریه تا حدی پیش نرود که آنکارا را دوباره تمام و کمال به سوی واشینگتن و اروپا سوق دهد و شکاف در ناتو رو به ترمیم برود. به خطر نیفتادن معاملات تسلیحاتی و اتمی و توریستی با آنکارا و نیز واقعیت حضور میدانی ترکیه در بخشهایی از سوریه که پایان دادن به آنها به لحاظ نظامی برای روسیه میتوانسته ریسکآمیز باشد، در رویکرد کرملین در دستیابی به توافق سوچی نقشی اساسی داشتهاند.
توافق البته در مجموع به نفع کردهای سوریه و طرحهای آنها برای ایجاد یک منطقه خودمختار نیست. آنها در جنوب منطقه تحت تسلط خود نیز، در چارچوب نزدیکی به دولت دمشق، مجبور به خروج از مناطق مهمی هستند؛ مناطقی که لزوماً در آنها کردها اکثریت نداشته و ندارند. همچنین، این که کل روندهای اخیر دست کردها را در مذاکره برای گرفتن حقوق بیشتر از دولت مرکزی سوریه محدود میکند کمتر جای شک و تردید دارد؛ امری که عملاً تأمینکننده هدف اولیه و اصلی دولت ترکیه است؛ یعنی ممانعت از شکلگیری یک ساختار قوی و خودمختار در شمال سوریه. این ساختار میتوانست برای کردهای ترکیه هم الهامبخش باشد و به پشتوانه و پایگاهی برای اقدامات سیاسی و احیاناً نظامی آنها بدل شود.
امتیاز اساسی کردها در معامله میان مسکو و آنکارا شاید این باشد که علیالحساب جنگ و خشونت گستردهای در منطقه در نخواهد گرفت، هرچند این توافق، ورای محدودسازی امکانات و ساختارهای کردی کنونی در شمال سوریه، میزانی از آوارگی را برای آنها رقم میزند.
با اینهمه، توافق سوچی پایان ماجرای سوریه نیست. بازیگران بینالمللی و منطقهای رقیب روسیه و ایران همچنان تلاش خواهند کرد که از طریق سهمگیری در مذاکرات مربوط به قانون اساسی سوریه، در معادلات آینده این کشور تأثیرگذار باشند و سهم بگیرند. آنها پایان حضور و نفوذ در مراکز نفتی سوریه یا لغو تحریمها و مشروطکردن کمک برای بازسازی و بازگرداندن پناهجویان را هم احیاناً به گرفتن این یا آن امتیاز در معادلات سیاسی دمشق و از جمله کاهش حضور و نفوذ ایران در سوریه مشروط خواهند کرد.