حمله نظامی ترکیه به شمال سوریه و مناطقی که تحت کنترل نیروهای دمکراتیک سوری (قصد) بودند، از حوادث مهم جهان و منطقه بود که جبهه جدیدی در داخل جنگ داخلی سوریه گشود و نقشه درگیریها در این کشور را تغییر داد.
عملیات نظامی ترکیه در روز ۱۷ مهر با نام «چشمه صلح» درست سه روز بعد از اعلام دولت آمریکا در خصوص خروج از پایگاههای نظامی در شمال سوریه شروع شد و تا ۹ روز ادامه یافت. در این حمله که منجر به کشته شدن صدها نفر، مجروح شدن هزاران نفر و آوارگی دهها هزار نفر شده، نیروهای موسوم به «ارتش آزاد سوریه» به عنوان بخشی از مخالفان مسلح دولت سوریه نیز حضور داشتهاند.
اگرچه اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان به استثنای دولتهای پاکستان و قطر اقدام دولت ترکیه را محکوم کردند، ولی در داخل ترکیه اردوغان از حمایت بالایی برخوردار بود. همچنین مخالفتها با تهاجم نظامی ترکیه در دنیا و منطقه بیشتر در حرف بود و تبدیل به اقدامات عملی متناسب برای تغییر وضعیت دستکم تا کنون نشده است.
اما توافق غیرمنتظره دولتهای ترکیه و آمریکا باعث تعلیق پنج روزه این درگیریها شد. این توافق بعد از یک روز به نظر میرسد عملی شده و رویاروییهای نظامی موقتاً پایان یا تقلیل یافته است. البته هم گروههای کرد موسوم به «نیروهای دمکراتیک سوریه» و هم دولت ترکیه همدیگر را به نقض توافق و تداوم اقدامات نظامی علیه یکدیگر متهم میکنند.
سابقه حمله ترکیه به کردهای سوریه
دولت ترکیه از سال ۱۳۹۵ حمله به شمال سوریه و مناطق مرزی را شروع کرده و هدف خود را جلوگیری از تشکیل دولت خودمختار کردهای سوریه اعلام کرد که از دید ترکیه آنها به دلیل ارتباط با پ.ک.ک (حزب کارگر کردستان) سازمانی «تروریست» تلقی میشوند. ترکیه همچنین مدعی تلاش کردها برای تغییر بافت جمعیتی منطقه شمال شرق سوریه با جابهجایی و ایجاد محدودیت برای عربها و ترکمنها بودند. حمله به شهر عفرین در استان حلب از سوی ترکیه و «ارتش آزاد سوریه» و بیرون آوردن آن از دست رژاوا (اداره خودمختار شمال و شرق سوریه) با این توجیه صورت گرفت.
در ادامه مطلب هدف ترکیه از حمله فوق و دستیابی به توافق با دولت آمریکا برای تأسیس منطقه حائل در شمال سوریه و نقاط مرزی با ترکیه و عراق مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. منتهی پیش از آن ضرورت دارد تا مرور مختصری پیرامون پیش زمینههای برخورد و سیاق موضوع انجام شود.
پیشزمینههای برخورد
اگرچه کردهای سوری که در جنگ داخلی سوریه فعال شده و ایدههای تشکیل «دولت خودمختار» و «مبارزه با داعش و افراطیهای اسلامگرا» را دنبال کردند، متکثر هستند اما در بین آنها گروه ی.پ.گ (یگانهای مدافع خلق) به عنوان شاخه نظامی حزب اتحاد دمکراتیک دست بالا را داشته است. این گروه که ارتباط نزدیک و اشتراک گفتمانی و ایدئولوژیک (چپ مارکسیست-لنینیست) با پ.ک.ک دارد، وارد ائتلاف با دولت وقت آمریکا در زمان ریاست جمهوری اوباما برای پیکار با داعش شد.
البته هدف اصلی این گروه ایجاد رژاوار (دولت خودمختار شمال و شرق سوریه) بود، و شهرها و مناطق آزاد شده را با این رویکرد سامان میدادند که اگرچه در ظاهر دولت خودمختار کرد قید نشده بود، اما کردها در عمل بر امور مسلط بودند.
برخی از اعراب و دیگر گروههای غیر کرد ساکن در مناطق فوق اعتراض داشتند که کردها به بهانه برخورد با «همکاران داعش» آنها را به مهاجرت وادار ساخته و به دنبال تغییر نقشه قومی هستند. همچنین گزارشهای تأیید نشدهای نیز منتشر شد که حاکی از مجبور کردن عربها به همکاری نظامی بود. سازمان حقوق بشری عفو بینالملل با انتشار گزارشی رژوار را به ارتکاب جنایت جنگی متهم کرد.
البته کردهای سوریه این اتهام را رد کرده و مدعی برقراری دمکراسی و رعایت حقوق شهروندی همه ساکنان و برقراری عدالت بودند. رژاوار مدعی است مدل نوینی از حکمرانی بر مبنای دمکراسی، برابری خلقها و رعایت حقوق زنان در خاورمیانه ارائه داده و به دنبال تجزیهطلبی نیست.
تعارضات راهبردی و تاکتیکی همکاری آمریکا و کردهای سوریه
رابطه کردهای سوریه با مخالفان دولت سوریه نیز مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرد. در ابتدا آنها به حمایت از مخالفان برخاستند اما در ادامه به سمت تنشزدایی با دولت سوریه حرکت کردند تا ایده خودمختاری را با حفظ تمامیت ارضی سوریه و موافقت بشار اسد جلو ببرند. از این زاویه به مرور بین آنها و «ارتش آزاد سوریه» و گروههای اسلامگرای جهادی سوریه اختلافاتی پیش آمد.
همکاری ی.پ.گ با ائتلاف ضد داعش به رهبری دولت آمریکا، نقطه آغاز اختلافات بین دولتهای ترکیه و آمریکا در سوریه شد. تصمیمگیران آمریکایی که کردها را گزینه بهتر و با قابلیت بیشتر برای شراکت محلی در تلاش برای ساقط کردن خلافت داعش ارزیابی کردند، با نگاهی مقطعی و بیتوجهی به تعارض جنبههای راهبردی و تاکتیکی به مخالفتهای ترکیه اعتنایی نکردند و در عوض تلاش کردند تا حزب اتحاد دمکراتیک سوریه با اصلاحاتی حساسیت ها را کم کند.
این حزب پذیرفت تا ائتلاف بزرگتری تحت نام «نیروهای دمکراتیک سوریه» ایجاد کند و نیروهای غیر کرد را نیز شرکت دهد. در حال حاضر تخمین زده میشود که ۴۰ درصد نیروهای دمکراتیک سوریه را اعراب و دیگر قومیتها تشکیل میدهند. همچنین آنها تمهیداتی برای استقلال از پ ک ک نیز انجام دادند. در عین حال نیروهای آمریکا کنترل نقاط مرزی با ترکیه را در دست گرفتند.
منتهی در تمام سه سال گذشته دولت ترکیه مرتب حساسیت خودش را نشان داده و خواهان خالی شدن نقاط مرزیاش از نیروی ی.پ.گ شده بود. ترکیه فقط به موضعگیری اکتفا نکرده و هر از چندگاهی به مواضع کردهای سوریه و عراق حملات نظامی میکرد.
از ابتدا معلوم بود همکاری کردهای سوریه و دولت آمریکا با توجه به عواملی چون اختلافات ایدئولوژیک، چرخش سیاست آمریکا در سوریه به پذیرش عملی بشار اسد، سوابق تاریخی و روابط آمریکا و ترکیه به عنوان دو متحد عضو ناتو نمیتواند استمرار یابد. سقوط خلافت داعش، تغییر در صحنه سیاسی آمریکا و توجه ترامپ به خروج نیروهای نظامی آمریکا از خاورمیانه و سیاست تجارت بنیاد باعث شد تا آمریکا به همکاری با کردها پایان بدهد و تسلیم فشارهای دولت ترکیه شود.
البته گزارشهایی در دست است که دولت ترکیه پیش از حمله به مناطق شمالی سوریه هماهنگیهایی با دولتهای آمریکا و روسیه انجام داده و چراغ سبز گرفته بود. دولت آمریکا پیش از حمله یادشده نتوانسته بود موافقت اداره خودمختار شمال و شرق سوریه برای تخریب پایگاههای نظامی و مواضع دفاعی خود در مرز با ترکیه را جلب کند.
البته آلدار خلیل از رهبران کردهای مسلح سوری مدعی است که آنها در گذشته به صورت مستقیم و غیر مستقیم مذاکراتی با ترکیه داشتهاند و حتی برای اثبات حسن نیت خندقهای حفر شده در نقاط مرزی را خراب کرده بودند اما ترکیه این اقدامات را نپذیرفته چون خواهان حذف آنها است.
بدین ترتیب ترامپ تصمیم گرفت تا در جنگ ترکیه با کردهای سوریه علیرغم مخالفت کنگره و جریان مسلط نظامی آمریکا دخالت نکند و در عوض با تحریمهای اقتصاد کمدامنه نوعی بازدارندگی در برابر اقدامات تهاجمی ترکیه انجام دهد.
انگیزههای ترکیه
مشکل ترکیه کردهای سوریه به صورت عام نیستند، بلکه گروههای خاصی از آنها مانند ی پ گ هستند که از دید نیروهای سیاسی و جریان مسلط نظامی و امنیتی ترکیه تهدیدی برای امنیت ملی این کشور به حساب میآیند. تشکیل دولت خودمختار کردستان سوریه در کنار مرز با ترکیه و عراق، ترکیه را نسبت به فعالیتهای پ. ک.ک و دیگر کردهای معارض آسیبپذیر میسازد. همچنین مدل فدرالیسم و خودمختاری مد نظر کردهای سوریه دیگر مشکل ترکیه است که مطالبه برای چنین درخواستی در خاک ترکیه را افزایش دهد.
اما ترکیه بر خلاف توصیه اکثر کشورهای دنیا روشی غلط را در حل ملاحظه خود به کار گرفت و با حمله ناموجه نظامی هم مرتکب جنایت جنگی در مواردی شد و هم بیثباتی در سوریه و منطقه را افزایش داد که دستکم در کوتاهمدت با فرار بخشی از زندانیان داعش به تقویت اسلامگرایان افراطی منجر میشود. در عین حال اهمیت این موضوع برای اردوغان و نیروهای همسو علاوه بر ملاحظات راهبردی امنیتی، ایجاد فرصت برای تقویت وجهه ملیگرایی و ترمیم موقعیت ضعیفشده سیاسی نیز هست.
به نظر میرسد تصمیمگیران آنکارا میدانستند که نیرویی جز کردها در برابر آنها قرار نخواهد گرفت و مناسبات سیاسی شکل گرفته بین ترکیه و آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم و هزینه بالای تحریمها برای دو طرف اجازه نمیدهد که رابطه تقابلی بین آنها شکل بگیرد.
از سویی دیگر روابط ترکیه و روسیه نیز باعث شد تا دغدغهای بابت درگیری با ارتش سوریه هم وجود نداشته باشد. نیروهای نظامی روسی و مقامات دولت این کشور گفتهاند که به عنوان سپر دفاعی مقابل نیروهای نظامی سوریه و ترکیه قرار گرفته و اجازه درگیری بین آنها را نمیدهند.
ارتش سوریه علیرغم اینکه توافقی با کردهای سوریه امضا کرد تا در نقاط مرزی حضور یابد، اما هنوز اقدام مؤثری برای مهار تهاجم ترکیه انجام نداده است.
چشمانداز توافق شکننده آمریکا و ترکیه
به نظر میرسد توافق آمریکا و ترکیه شرایط را عوض کرده است. اگرچه این توافق شکننده است اما در بر دارنده منافع آمریکا و ترکیه است. برای کردهای سوریه نیز منافعی دارد. البته موقعیت آنها ضعیف میشود ولی باز در مقایسه با حالتی که رژاوار وابسته و نیازمند دولت سوریه شود، مزیتهای بهتری دارد.
بشار اسد و جمهوری اسلامی ایران مترصد فرصت بودند تا با خروج آمریکا مناطق شمالی و شرقی سوریه را نیز در کنترل خود بگیرند. کردهای سوریه میدانند که همکاری با اسد چشمانداز روشنی برای آنها ندارد و احتمال حفظ خودمختاری ضعیف است. اما تشکیل منطقه امن توسط ترکیه اجازه میدهد تا آنها بین نیروهای تحت حمایت ترکیه و ارتش سوریه قرار بگیرند و بتوانند در محدوده کوچکتری دولت خودمختار شمال و شرق سوریه را تشکیل دهند و از حمایت سیاسی آمریکا نیز برخوردار باشند.
در این شرایط به طور نسبی امکان بهتری برای دفاع از طرح فدرالیسم در قانون اساسی جدید سوریه خواهند داشت. البته بدبینی نسبت به اهداف ترکیه میتواند مانعی برای پذیرش این وضع باشد. اتحاد دمکراتیک سوریه میپندارد مشکل دولت ترکیه با آنها موجودیتی است و خواهان نابودی آنها است. همچنین دولت ترکیه را به سازماندهی و پشتیبانی داعش متهم میکند.
در این چارچوب و ادعای تداوم حملات نظامی ارتش ترکیه هنوز نیروهای نظامی رژاوار مناطق مرزی را رها نکردهاند. اردوغان هم تهدید کرده که اگر این اتفاق نیفتد حملات نظامی ترکیه ادامه مییابد و از واژه تند و توهینآمیز «کوبیدن سر آنها به سنگ» استفاده کرده است.
منطقه امن و حائل در مرزهای سوریه با عراق و ترکیه
دولت سوریه و جمهوری اسلامی مخالفان تشکیل منطقه امن در سوریه هستند که به معنای تغییر حاکمیت بخشی از شمال سوریه از نیرویی خنثی به متخاصم است. در این صورت ایده بازسازی کامل حاکمیت بشار اسد بر کل خاک سوریه با موانع غیرقابل عبوری مواجه میشود.
اما هدف نهایی ترکیه چیست؟ آیا ترکیه میخواهد مشابه قبرس عملاً یک واحد سیاسی-جغرافیایی در درون خاک سوریه و تحت نفوذ خود تشکیل دهد؟ پاسخ به این سؤالها راحت نیست. مقامات ارشد ترکیه تصریح کردهاند که برنامهای برای اضافه کردن به قلمرو خود ندارند و تمامیت ارضی سوریه را به رسمیت میشناسند. حتی اردوغان اظهار داشته که مشکلی با حضور ارتش سوریه در مناطق مرزی ندارد.
پرسش اینجا است که چگونه تشکیل منطقه امن با محوریت ترکیه و ارتش آزاد سوریه با حضور ارتش سوریه امکانپذیر است؟ طبق بند ۱۰ توافق آمریکا و ترکیه قرار است منطقه امن در مجاورت مرز ترکیه و سوریه تشکیل شود. البته این اولین بار نیست که دو دولت چنین توافقی کردهاند. در سال ۱۳۹۵ در زمان ریاست جمهوری اوباما نیز تفاهم کلی حاصل شد که برای مبارزه با داعش در منطقهای عمق ۶۵ کیلومتر و عرض ۱۰۰ کیلومتر ناحیه «عاری از داعش» ایجاد شود. این موافقتنامه دوجانبه هیچگاه اجرایی نشد، و در توافق اخیر نیز جزئیات منطقه حائل ذکر نشده است.
دولت ترکیه تمایل دارد که این منطقه در عمق ۳۵ کیلومتری و عرض ۴۴۰ کیلومتری تشکیل شده و کل مناطق مرزی سوریه با عراق و ترکیه را در بر گیرد. این منطقه وسعتی در حد ۱۴ هزار و ۵۰۰ کیلومتر خواهد داشت که تقریباً در حد هشت درصد کل سرزمین سوریه و ۴.۳ برابر وسعت جمهوری ترک قبرس شمالی است.
به لحاظ جمعیتی هم بازگشت حداقل دو میلیون پناهجوی سوری از ترکیه به منطقه فوق بدون احتساب ساکنان بومی که تقریباً معادل ۹ درصد جمعیت کل سوریه است، پیامدهای مشخصی داشته و تنشهای اجتماعی، عقیدتی و فرهنگی ایجاد خواهد کرد.
از این رو برخی مقامات دولت امریکا طرح بلندپروازانه دولت ترکیه را ناشدنی و حتی «دیوانهوار» توصیف کردهاند. بشار اسد و جمهوری اسلامی ایران نیز سرسختانه در برابر تشکیل این منطقه حائل مخالفت خواهند کرد. بنابراین اجرای توافق آمریکا و ترکیه وضعیت مبهمی دارد. شهرهای مرزی چون رأسالعین در پیشانی تنشها و عدم قطعیتها قرار دارد. طبق توافقنامه نیروهای دمکراتیک سوریه باید شهر را تخلیه کنند، اما این کار ساده نخواهد بود.
بنابراین اگرچه میتوان نوعی تمایل در دولت ترکیه برای قبرسی کردن سوریه و حاکمیت ارتش آزاد و دیگر نیروهای سوری همسو را مشاهده کرد اما اجرای آن با موانع متعددی روبهرو است که عبور از تمامی آنها اگر ناشدنی نباشد، خیلی دشوار است.
کردهای سوریه برای حفظ دستاوردهای هشت ساله خود از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد تا برنامه ترکیه عملی نشود. اما عدم پیشروی دولت سوریه تنگنای آنها است که نوعی تعامل با ترکیه حدقل در سطحی محدود به میانجیگری آمریکا را برای آنها گریزناپذیر میسازد.
بنابراین تعاملها و درگیریها بین پنج بازیگر ترکیه، آمریکا، روسیه، جمهوری اسلامی ایران، کردهای سوریه و دولت سوریه که برخی از آنها مناطق اشتراک و افتراقی با هم دارند، روشن میسازد که آیا بخشی از قلمرو سوریه به منطقه نفوذ ترکیه تبدیل شده و به صورت دو فاکتو از آن جدا میشود؛ همانطور که در سال ۱۹۲۱ دولت وقت ترکیه شهر قدیمی رأسالعین را به دو قسمت تقسیم کرد و پارهای از شهر قدیمی را در اختیار گرفت و نام آن را سیلان پیلار نامید.