از روزی که خبرنگار سرشناس سعودی، جمال خاشقجی، ناپدید شده، روزی نیست که رسانههای نامدار جهانی از پوشش اخبار مرتبط با سرنوشت او و همچنین مسئولیتی که متوجه عربستان سعودی است، خودداری کرده باشند. این خود نشان قوت خبر ربایش یک مخالف است که وجدان جهانیان حتی متحدان ریاض مانند ترامپ را به شدت جریحهدار کرده است. اینک که قتل او از سوی ریاض پذیرفته شده، فشارها بر عربستان افزایش یافته تا آمران قتل او را معرفی کند و نه صرفاً عاملان قتل او را.
حجم فشار وارده بر عربستان را آنجا میتوان دریافت که به رغم مصونیت امکان دیپلماتیک، ریاض موافقت خود را با بازرسی پلیس ترکیه از کنسولگری عربستان در استانبول و همچنین منزل سرکنسول اعلام داشته است. به جرئت میتوان گفت که در تاریخ روابط بینالملل تاکنون چنین امتیازی از سوی هیچ کشوری (آن هم با نفوذ عربستان در این سالها) به کشور میزبان داده نشده است.
برای اینکه شدت نفوذ عربستان را نه صرفاً در منطقه یا در اتحادیه عرب یا در سازمان همکاری اسلامی بلکه در سازمان ملل دریابیم کافی به یاد آوریم که در خرداد ۹۵، بان کیمون دبیرکل وقت سازمان ملل طی اظهاراتی بیسابقه اعلام کرد که «دردناکترین» تصمیم او هنگامی بود که اراده گرفت نام عربستان را از از فهرست سیاه سازمان ملل درباره ناقضان حقوق کودکان حذف کند. او گفت که این تصمیم را در پی آن گرفت که عربستان و برخی کشورهای عربی همپیمان با ریاض بارها در تماس با او تهدید کردند کمکهای مالیشان را به سازمان ملل و نهادهای مرتبط قطع خواهند کرد، اگر نام عربستان در این فهرست آورده شود.
در پی این تصمیم دبیرکل، همان زمان «کنث روث» مدیرکل سازمان دیدهبان حقوق بشر گفت: «بانکیمون اجازه داده است که ریاض با "پول" او را "ساکت" کند.»
اگر این سرنوشت سازمان ملل باشد، سرنوشتی که اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی بدان گرفتار آمدهاند، ناگفته پیداست. در وضعیتی که سازمان همکاری اسلامی بدان گرفتار آمده همین بس که حسین جابری انصاری، سخنگوی پیشین وزرات خارجه ایران، در اظهاراتی تأملبرانگیز گفته بود که «متأسفانه سازمان همکاری اسلامی به جزئی از وزارت خارجه سعودی تبدیل شده و مثل ادارهای از این وزارتخانه عمل میکند.»
اما، اینک به رغم این همه نفوذی که ریاض به یُمن پولهای نفتی برای خود فراهم آورده، در تصمیمی تحقیرآمیز درب کنسولگری و منزل کنسول خود در استانبول را بر پلیس ترکیه گشوده تا بلکه از خود در پرونده ناپدید شدن خاشقجی رفع اتهام کند.
در این میان، آنچه نباید از یاد برده شود، اینکه مدیریت «کاستن از اعتبار» عربستان در دستان آنکاراست. آنکارا در عین پمپاژ اخبار لحظه به لحظه اقدامات خود در واکاوی حقیقت، رایزنی با ملک سلمان را از یک سو و امریکا از سوی دیگر متوقف نکرده است. ما شاهد رفتارهای هیجانی در آنکارا نیستیم. سفارت عربستان در آنکارا مورد هجوم طرفداران خاشقجی قرار نگرفته است. تردید نباید داشت که آنکارا این رویداد را بسان نعمتی میبیند که جایگاه منطقهای و جهانی خود را ارتقا دهد.
به بیان دیگر، آنکارا تلاش دارد تا هرچه از اعتبار عربستان کاسته میشود بر اعتبار ترکیه افزوده شود. دقیقاً در میان این فرصت باور نکردنی بود که آنکارا در سکوت خبری، اندرو برانسون کشیش آمریکایی را که دستگیریاش روابط آنکارا-واشنگتن را تیره کرده بود، آزاد کرد.
از سیل خروشانی که علیه ریاض به جریان افتاده میتوان باور داشت که این سیل همچنان برای عربستان زیانبار باقی خواهد بود. اما، در این میان آنچه برای ایرانیان درسآموز است رفتار هیجانی است که در تهران علیه ریاض در اعدام شیخ نمر باقر النمر شاهد بودیم.
اعدام شیخ نمر نعمتی برای عربستان و خسارتی برای تهران
۱۲ دی ۹۴ بود که خبر یورش به سفارت عربستان در تهران و آتش زدن کنسولگری این کشور در مشهد یکباره به صدر اخبار جهان تبدیل شد. موج محکومیتهای جهانی یکی پس از دیگری علیه تهران به پا خاست. حتی کشوری مانند سوریه نیز در دفاع از رفتار جمهوری اسلامی در نیامد. نقض مصونیت اماکن دیپلماتیک فقط از مشتی بیخرد متصور است وگرنه هیچ خردمندی در جهان با این رویداد ابراز همسویی نمیکند.
اما، جمهوری اسلامی چرا متقبل چنین زیانی شد؟
ماجرا از آنجا آغاز شد که در ۱۱ دی ۹۴، عربستان یک روحانی شیعه تبعه خود به نام نمر باقر النمر را به اتهاماتی امنیتی اعدام کرد. اعدام باقر النمر که مورد حمایت جمهوری اسلامی بود، عقل از برخی از افراد در حلقه قدرت در جمهوری اسلامی ربود. فرمان یورش به سفارت عربستان صادر شد. نیروهای مهاجم سفارت عربستان را مورد حمله قرار دادند و کنسولگری این کشور در مشهد را به آتش کشیدند. این رویداد حیرتبرانگیز در حالی رخ داد که به گواه تصاویر، نیروی انتظامی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی، از کمترین تلاش برای جلوگیری از این اقدام خودداری کرد.
در نتیجه، اعدام شیخ نمر مخالف سعودی که همچون خاشقجی دیگر مخالف سعودی، تا اندازهای پتانسیل آن داشت که به اهرم فشاری علیه ریاض تبدیل شود، به اهرم فشاری علیه ایران تبدیل شد. عربستان و چندی دیگر از کشورهای عربی با تهران قطع رابطه کردند. برخی کشورهای عربی رابطه با ایران را به سطح کاردار کاهش دادند. کشورها و رهبران جهان یک به یک رفتار جمهوری اسلامی را تقبیح کردند و از همه بدتر موضوع کشته شدن بیش از دو هزار و پانصد زائر (از جمله ۴۶۴ زائر ایرانی) در حج همان سال که به نقطه فشار سهمگینی بر ریاض تبدیل شده بود، به فراموشی سپرده شد.
به این ترتیب، هرچه از اعتبار ایران کاسته شد بر اعتبار عربستان افزوده شد. عربستان به بهانه بسته بودن سفارتش در تهران از صدور ویزا برای حجاج ایرانی امتناع کرد تا جمهوری اسلامی دو سال بعد تمنای حضور خود در حج را به نزد عربستان بَرد. تو گویی دو سال پیش نه شیخ نمری اعدام شده و نه هزاران تند در عربستان جان باخته بودند.
دو تبعه سعودی مخالف حاکمیت
شیخ نمر و خاشقجی هر دو در یک ویژگی مشترک ولی در چند ویژگی متفاوتند. هر دو اتباع سعودی هستند که عَلم مخالف با حاکمیت عربستان را برداشتند. هر دو نیز در این مسیر به سرنوشتی شوم دچار آمدهاند. شیخ نمر اعدام شده و خاشقجی نیز جان باخته است.
اما، تفاوت این دو از زمین تا آسمان است. خبر سرنوشتی که خاشقجی بدان گرفتار آمده تاکنون از صدر اخبار به زیر نیامده است. نام او اینک بر سر زبانهاست. بسیاری از رهبران جهان نسبت به سرنوشت او ابراز حساسیت کرده و ریاض را مسئول دانستهاند. عربستان درب اماکن دیپلماتک خود را گشوده تا بلکه از فشار افکار جهانی رهایی یابد. پادشاه عربستان، شاهزاده جوانش و وزیر خارجه این کشور حتی برای دقیقهای در برابر افکار عمومی به دفاع از خود بر نیامدهاند. قتل یک خبرنگار بیدفاع آن هم در یک ساختمان دیپلماتیک در تاریخ روابط بینالملل بیسابقه است. از همین جا میتوان دریافت چه رسوایی «جهانی» و «تاریخی» برای عربستان رقم خورده است.
اما، در جمهوری اسلامی اینک انبوهی زیادی از ایرانیان حتی نام شیخ نمر را به یاد ندارند. حتی به رغم آنکه در تهران، خیابان مجاور سفارت عربستان را به نام «شهید آیتالله باقر النمر» نامگذاری شده است.
دیگر تفاوت فاحش این دو تبعه سعودی در شخصیتی است که این دو از خود به جا گذاشتهاند. خاشقجی "قلم" در دست گرفته بود و خود را منتقد حاکمیت میدانست اما، شیخ نمر آل سعود را با یزید مقایسه میکرد. خاشقجی مقالهنویس در واشنگتنپست بود و شیخ نمر حتی یک برگ از افکارش را به یادگار نگذاشته است. خاشقجی از منزلتی برخوردار بود که میهمان رسانههای معتبر جهان بود. در مقابل، شیخ نمر حتی یک دقیقه حضور رسانهای در جهان عرب که هیچ؛ در رسانههای جمهوری اسلامی نیز نداشت.
در یک کلام سرنوشت خاشقجی به کابوس ریاض تبدیل شده در حالی که اعدام شیخ نمر به مجلس شادی عربستان مبدل شد.