اعلام برکناری جان بولتون، سومین مشاور امنیت ملی کاخ سفید، در شرایطی صورت گرفت که اختلافات متعددی در مورد اداره بهینه موضوعات تنشزای بینالمللی در داخل دولت دونالد ترامپ مورد بحث ناظران و محافل سیاستگذاری ایالات متحده است. از جمله این موضوعات سیاست آمریکا در قبال ایران، ونزوئلا، کره شمالی افغانستان و روسیه است.
از سال ۲۰۱۷ تا کنون، دونالد ترامپ سه مشاور امنیت ملیاش -ژنرال فلین، ژنرال مکمستر، و جان بولتون- را بر کنار کرده است، در حالی که مسائل تنشزای بینالمللی همچنان لاینحل ماندهاند.
برکناری یا استعفا
گرچه برکناری بولتون برای بسیاری فاقد شگفتی بود، ولی بیتردید با عجله صورت گرفت. ساعتی قبل از اعلام این برکناری نام او برای حضور در برنامه کنفرانس مطبوعاتی کاخ سفید در کنار استیو منوچین وزیر خزانهداری، و مایک پومپئو وزیر امور خارجه دیده میشد و به همین دلیل عدم حضور او در این برنامه ناگهانی بود و تا حد زیادی توجه خبرنگاران حاضر را به جای محتوای آنچه قرار بود اعلام سیاستهای جدید آمریکا در رویارویی با تروریسم بینالمللی باشد، به سؤال و جواب در مورد چرایی این برکناری تبدیل کرد.
در ساعات اولیه بامداد دونالد ترامپ در یک پیام توئیتری اعلام کرد که شب گذشته به بولتون اطلاع داده «دیگر به خدمات او در کاخ سفید نیازی نیست»، در حالی که توئیت جان بولتون زبان دیگری را به کار گرفته و گفته است که شب گذشته پیشنهاد استعفایش را با رئیسجمهور مطرح کرده، ولی رئیسجمهور گفته است که «حالا فردا در این مورد صحبت میکنیم».
اما نامه استعفای بولتون به تاریخ ۱۰ سپتامبر بجز خطاب و امضای نامه، فقط از ۲۵ کلمه تشکیل شده که در آن ضمن تشکر از اینکه به او امکان خدمتگذاری به کشورش داده شده، خطاب به رئیسجمهور میگوید «بدین وسیله و بلافاصله، استعفای خود را اعلام میکنم».
اختلاف نظر عمیق
آنچه اتفاق افتاد -برکناری یا استعفا- نشان میدهد اختلافات موجود به مرحله غیرقابل سازش رسیده بود. در مجموع دو نوع اختلاف بین جان بولتون و اعضای دولت، و شخص رئیسجمهور گزارش شده است. از یک طرف گفته شده که بولتون و دونالد ترامپ، و همینطور بولتون و مایک پومپئو و برخی دیگر از اعضای دولت، با یکدیگر اختلافاتی داشتهاند که ناشی از نحوه سلوک و منش آنان بوده است. از طرف دیگر این اختلافات به عرصه سیاستگذاری گسترش یافته و رئیسجمهور در بسیاری از موارد مشاورههای جان بولتون را همسو با اهداف و خواستههای خود نمیدیده است.
پیتر بیکر نویسنده نیویورک تایمز با تأکید بر آخرین مورد از اینگونه اختلافات که در عرصه سیاستگذاری بروز کرده، معتقد است در هفته گذشته فشار جان بولتون بر پرزیدنت ترامپ مانع امضای توافقنامه صلح با طالبان شد، در حالی که رئیسجمهور آماده میشد با نمایندگان گروه طالبان در کمپ دیوید ملاقات و پیمان صلح امضا کند.
استدلال جان بولتون این بود که دونالد ترامپ نباید با سازمانی که مسئول کشتار هزاران آمریکایی در خلال ۱۸ سال گذشته است، توافقنامه صلح امضا کند و میتواند برای عملی کردن وعده انتخاباتی خود مبنی بر خاتمه دادن جنگ افغانستان بدون امضای چنین توافقی فقط نیروهای آمریکایی را از آن کشور فرا بخواند.
انصراف کاخ سفید از ملاقات با سران طالبان و امتناع از امضای توافق با آنان نشان داد جان بولتون توانست نظر خود را بر کرسی بنشاند، ولی در نهایت تحمل ترامپ به آخر رسید و به رابطه جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملیاش خاتمه داده شد.
منتقدان بولتون چه میگویند؟
گروهی که با نام شبکه اقدام (Action Network) فعال است و عمدتاً با سیاستهای دونالد ترامپ مخالفت میورزد، جان بولتون را یک افراطی ایدئولوژیک میداند که نباید در کاخ سفید باشد. این گروه معتقد است مشاورههای جان بولتون تا به امروز موجب شده یک سری از توافقنامههای مربوط به کنترل تسلیحات اتمی یکی پس از دیگری لغو شده و سپر حفاظتی در برابر تهدیدات اتمی برداشته شود -اقدامی که جهان را در معرض بیثباتی قرار داده است. از جمله این پیمانها «ِای بی ام» یا پیمان منع موشکهای بالیستیک، چارچوبهای توافق شده با ایران (برجام)، و خلع سلاح اتمی در کره شمالی است.
آنها همچنین بولتون را مسئول خاتمه دادن به پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) میدانند که در ۸ دسامبر ۱۹۸۷ بین رونالد ریگان و میخائیل گورباچف امضا شد، اما رسماً با خروج آمریکا (اول فوریه ۲۰۱۹) و خروج روسیه در روز بعد به کلی باطل شد. خروج آمریکا از این پیمان توسط محافل حامی حزب دموکرات نیز به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.
مخالفین جان بولتون معتقدند هدف بعدی او خاتمه دادن به پیمان تسلیحات اتمی موسوم به «استارت جدید NEW START» بوده و اگر او همچنان در کاخ سفید باقی میماند با ابطال این پیمان آخرین حفاظهای اتمی را از میان برداشته و به یک مسابقه تسلیحاتی اتمی جدید بین آمریکا و روسیه دامن میزد.
دیگر مخالفان بولتون معتقدند او دونالد ترامپ را برای حمله نظامی به ایران ترغیب میکرد و در قضیه هدفگیری پهباد آمریکایی بر فراز تنگه هرمز توسط ایران ترامپ را به اقدام نظامی سوق داده بود اما ترامپ در دقایق آخر تصمیمش را در مورد بمباران ایران عوض کرد. جان بولتون، همچنین در روزهای آخر ژانویه سال جاری برای حمله احتمالی به ونزوئلا زمینهسازی میکرد و خبرنگاران توانسته بودند از یادداشتی که در دست داشت عکسبرداری کنند. روی این یادداشت عبارت «۵۰۰۰ نیرو به کلمبیا» با دستخط بولتون نوشته شده بود.
بولتون کیست؟
جان بولتون فارغ التحصیل سال ۱۹۷۴ در رشته حقوق از دانشگاه معروف ییل است. او در اوایل دهه ۱۹۸۰ کارش را در زمینه سیاست خارجی و امنیت ملی در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان آغاز کرد. از او پیوسته به عنوان یک افرطی که نسبت به نهادهای بینالمللی به دیده تردید نگاه میکند یاد شده است. بولتون که در زمان جورج بوش (پسر) نیز از معاونان وزارت خارجه بود و به شدت از این نظریه (که امروزه کاملاً مردود شناخته میشود) حمایت میکرد که عراق دارای تسلیحات اتمی است.
نشریه نیویورکر (۶ مه ۲۰۱۹) نوشت بولتون در سال ۲۰۰۲ معتقد بود که کوبا با هماهنگی و حمایت لیبی و ایران در حال تولید تسلیحات بیولوژیک پیشرفته است. او حتی آماده میشد که در کنگره آمریکا در مورد این موضوع شهادت بدهد ولی وزارت خارجه آمریکا این نظر را مردود میدانست و دلایل و شواهدی در مورد آن در اختیار نداشت.
در سال ۲۰۰۵ جان بولتون توسط جرج بوش به سمت سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد انتخاب شد در حالی که او پیوسته منتقد نقش این سازمان بود و آن را سازمانی غیرمؤثر در امور و روابط بینالملل میدانست. نیویورکر در گزارشی تحت عنوان «جان بولتون در مسیر جنگ» مینویسد او حتی یکبار گفته بود «اگر سازمان ملل ۱۰ طبقه از ساختمانش را از دست بدهد، هم هیچ تفاوتی نمیکند».
این گزارش بولتون را دارای زبانی بسیار گزندهای توصیف میکند که تقریباً با همه چیز و همه کس -موافق یا مخالف- با زبان غیر دیپلماتیک، تحقیرآمیز و یا توهینآمیز سخن میگوید. راهحلهای پیشنهادی او در مورد مسئله فلسطین نیز افراطی است. یکبار در یک سخنرانی درسال ۲۰۱۷ در اسرائیل راه حل «سه دولت» را مطرح کرد که بر اساس آن سه کشور اسرائیل، اردن و مصر باید سرزمینهای فلسطینی را در ساحل غربی و غزه بین خود تقسیم و نهادهای سیاسی موجود را کاملاً محو کنند.
به نوشته نیویورکر، بولتون برای این سخنرانی جایزه یکصد هزار دلاری محافظان صهیون را از دانشگاه بار ایلان دریافت کرد. در اینجا لازم است روابط او با سازمان مجاهدین خلق ایران و شناسایی این گروه که خود زمانی در فهرست گروههای تروریستی آمریکا بود به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی و شرکت در نشستهای آن سازمان نیز یادآوری شود.
جانشین بولتون کیست؟
پرزیدنت ترامپ وعده داده است ظرف هفته آینده جانشینی برای جان بولتون انتخاب و معرفی کند. با برکناری جان بولتون اولین سؤال مهم این است که مشاور امنیت ملی بعدی دونالد ترامپ چه کسی خواهد بود؟ هنوز ساعاتی از برکناری بولتون نگذشته که دست کم نام سه نفر توسط خبرنگار «فاکسنیوز» در این رابطه به میان آمده است: ریچارد گرنل سفیر آمریکا در آلمان، برایان هوک نماینده ویژه و رئیس گروه اقدام ایران در وزارت خارجه که روابط بسیار خوبی با مایک پومپئو وزیر امور خارجه دارد، و همچنین استیو بیگان نماینده ویژه آمریکا در امور کره شمالی در این فهرست هستند.
اما خبرنگار «واشنگتن اگزامینر» از دو نفر دیگر یاد می کند که هر دو نظامی هستند: نفر اول یک کلنل بازنشسته ارتش ایالات متحده بنام کلنل داگلاس مکگریگور است. او دارای درجه دکتری در روابط بینالملل از دانشگاه ویرجینیا و مؤلف کتب و مقالات تحلیلی متعددی در حوزه نظامی است. نفر دوم ژنرال ارتش ریکی ودل است که حدود یکسال (۲۰۱۷-۲۰۱۸) در دوران پرزیدنت ترامپ در سمت معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید خدمت کرده است.
سیاست خارجی ترامپ پس از بولتون
همانطور که اشاره شد دونالد ترامپ به طور مشخص در مورد ایران، کره شمالی و ونزوئلا با جان بولتون اختلاف اساسی داشت. دو مورد دیگر در سیاست خارجی آمریکا وجود دارد که بین پرزیدنت ترامپ و جان بولتون در مورد آن اختلاف نظر مشاهده شده است: افغانستان و روسیه.
پیشتر در همین مطلب به قضیه صلح با طالبان اشاره شد اما، در مورد روسیه قضیه کمی پیچیدهتر است. مثلاً علیرغم وعده حمایتی که بولتون به اوکراین داده بود کاخ سفید هیچگونه اقدام چشمگیری انجام نداد و از حمایت دولت اوکراین به نحوی طفره رفت. ظاهراً ترامپ چندان اعتمادی به دولت اوکراین نشان نداده است. از طرف دیگر انتقاد بولتون در مورد انتخابات روسیه موضوعی نیست که چندان مورد علاقه پرزیدنت ترامپ باشد.
ایران و ترامپ بعد از بولتون
بعد از خروج آمریکا از توافق اتمی برجام با ایران دولتمردان آمریکایی و بویژه ترامپ کراراً تأکید کردهاند که خواهان مذاکره مستقیم با ایران هستند. بولتون با این پیشنهاد کاملاً مخالف بود هر چند که این تقاضا به دو دلیل تا کنون تحقق پیدا نکرده است: یکی امتناع جمهوری اسلامی از مذاکره که خود دلایل متعددی دارد و بخشی از آن به ترس درون سیستمی جمهوری اسلامی بر میگردد که نگران است در صورت نزدیکی به آمریکا باید امتیازات زیادی بدهد و نهایتاً با از دست دادن کنترل داخلی، وارد مراحلی شود که منجر به فروپاشی حاکمیت اقتدارگرای مذهبی است. بعد دیگر این ترس همان چیزی است که به دفعات از زبان وزیر خارجه ایران محمدجواد ظریف شنیدهایم و آن نگرانی از دسیسه «تیم ب» یعنی بولتون و نتانیاهو برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است.
اکنون با خروج بولتون از این تیم، اسرائیل به نوعی تنها مانده است. خروج بولتون از حلقه نزدیکان ترامپ این احتمال را که ممکن است اسرائیل به تنهایی به ایران حمله کند کاهش میدهد چرا که ترامپ به دفعات برای گفتوگوی بدون قید و شرط با ایران ابراز تمایل کرده است. به عبارت دیگر خروج بولتون حتی میتواند بر سیاست آمریکا در قبال اسرائیل تأثیرگذار باشد.
در کنفرانس خبری کوتاه روز سهشنبه در کاخ سفید استیو منوچین و مایک پومپئو ضمن اشاره به نیروی قدس ایران و اعلام تحریم علیه لیستی از گروههای تروریستی، بر ادامه کارزار فشار حداکثری آمریکا بر ایران تأکید کردند اما در عین حال خواست ملاقات و مذاکره بی قید و شرط ترامپ با روحانی را نیز مطرح کردند.
به نظر نگارنده این قضیه در حل حاضر به نوعی شعار تبدیل شده که همانند شعار «مرگ بر آمریکا»ی امامان جمعه ایران، از آن استفاده میشود. نباید انتظار داشت با برکناری جان بولتون راهبرد فشار حداکثری حذف شود. این راهبرد برای آوردن ایران بر سر میز مذاکره است و تنها میتواند با ورود ایران به مذاکرات مستقیم متوقف شود.
نکته آخری که در اینجا باید به آن اشاره کنیم این است که تجربه بیش از دو سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ به ما میگوید سیاست خارجی آمریکا قائم به شخص ترامپ است و هر قدر مهرههای داخل دولت با ترامپ مخالف باشند، نمیتوانند بر اراده شخصی رئیسجمهور تأثیر عمیق بگذارند.