تمرکز اصلی سومین دور مذاکرات اتمی در ژنو مابین نمایندگان دولت تهران و گروه ۱+۵ همچنان بر محور قبول و یا عدم پذیرش غنی سازی اورانیوم در ایران خواهد بود. در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات و تامین نظر جمهوری اسلامی، پرسشی که برای مردم عادی ایران مطرح خواهد بود نحوه بهره گرفتن از این «حق» و قابلیت تبدیل آن در زندگی روزمره آنها است.
شرط اصلی رسیدن به توافق در هر مذاکره سیاسی نزدیک شدن یک سوی مذاکره به خواستههای طرف دیگر است. از این جهت، در ابتدای مذاکرات، هر طرف حداکثر خواستههای مورد نظر خود را مطرح میسازد به این امید که در انتها به بخشی از آن دست پیدا کند. در غیر این صورت تن دادن به مذاکره برای حل اختلاف ضرورتی نمییافت.
هنر دیپلماسی در ابتدا، امکانپذیر ساختن ادامه مذاکرات است، و زیرکی طرفهای مذاکره در دادن امتیازهای کمتر و گرفتن امتیازهای بیشتر. بدون شک اهرمهای در اختیار یک سوی مذاکره و ضعفهای طرف دیگر در نتیجه مذاکرات تاثیر قاطع خواهد داشت. مذاکره از موضع قدرت برای رسیدن به نتیجه مطلوب، حتی با اهمیت تر از داشتن اطمینان به پیروزی قبل از آغاز یک جنگ است.
با این توضیحات، در مذاکرات ژنو٬ ایران به تنهایی در مقابل پنج قدرت بزرگ جهان که عنوان عضویت ثابت شورای امنیت را یدک میکشند، بعلاوه آلمان که بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا است قرار میگیرد؛ یک رویارویی نا متوازن، حتی با وجود تفاوت نظرهایی نزد گروه بزرگتر دیده میشود.
مقایسه اهرمها
نکته دیگری که در مذاکرات جاری اتمی قابل تامل است، آسیب پذیری بیشتر یک سوی گفتوگو نسبت به سوی دیگراست. ایران در نتیجه تحمیل تنبیهات و تحریمهای یک جانبه در فشار قرار گرفته و خواستار کاهش فشارها است. طرف مقابل، در جامه تاجر نقد فروش، ضمن راضی بودن از نتایج تنبیهات و ضعیف ساختن حریف، تهدید به افزایش فشارها و حتی اعمال تنبیهات سختتر (استفاده از ظرفیت نظامی) میکند.
در مقابل، برای ترساندن و یا در فشار قرار دادن جامعه جهانی، ایران کنونی و جمهوری اسلامی کدام اهرم موثر را در اختیار خود دارد؟ تا دو سال پیش قدرت صادرات نفت ایران و تهدید به قطع آن میتوانست تا حدودی یک اهرم موثر تلقی شود. اهرم نفت، برخلاف گذشته، اینک به نقطه ضعف ایران بدل شده، و در خواست عمده تهران برداشتن فشارهای خارجی برای ادامه صادرنفت است و نه تهدید به قطع آن.
اهرم دوم ایران شاید تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و ترک سازمان انرژی اتمی است. اما پرسش این است که در صورت خروج از پیمان، ایران به برداشتن کدام گام دیگر قادر خواهد شد که جامعه جهانی میباید از پیش، نسبت به عملی شدن احتمالی آن احساس خطر کند؟
برای رسیدن به نتیجه نیازی به جنگ نیست
بیتردید اعلام خروج از انپیتی، ایران را با خطر تحریمهای سیاسی گسترده، قطع کامل صادرات نفت خام، و به موجب اجرای این تحریمها، محاصره بنادر روبرو خواهد ساخت. نتیجه ساده این تحول محتمل، قرار دادن بحران اقتصادی کنونی در وضعیت فروپاشی است. برای متوقف کردن برنامههای اتمی جمهوری اسلامی، نیازی به استفاده از ظرفیت نظامی نیست، ادامه وضع موجود هدف نهایی را در زمانی طولانیتر با هزینههایی کمتر تامین میکند.
با چنین آرایشی ایران در میز مذاکرات ژنو قرار میگیرد: دستهای خالی برای بده بستان، ضعیفتر از
حریف، با داشتن نیاز فوری برای رسیدن به نتیجه لمسی (کاهش تحریمها در شروع و لغو آن در انتها).
در این وضعیت انتظار رسیدن به حد اکثر مطالبات طی مذاکرات، (کسب مجوز ادامه غنی سازی نا محدود اورانیوم در ایران و لغو کامل تحریمها) انتظاری واهی است. در صورت رضایت دادن به سازش، در بهترین شرایط٬ ایران میتواند به کسب مجوز غنی سازی محدود اورانیوم (با چند هزار سانتریفیوژ) قناعت کند.
در صورت رسیدن به این نتیجه (برسمیت شناختن «حق ملی» برای غنی سازی اورانیوم) ایران با آن چه خواهد کرد؟
ایران مدعی است که غنی سازی اورانیوم را تنها با هدف تولید تولید برق اتمی و صرفه جویی در مصرف سوختهای فسیلی دنبال میکند. در صورت فعال نگاه داشتن ۱۰ هزار سانتریفیوژ (که حد اکثر امتیازهای دریافتی ممکن برای جمهوری اسلامی در ژنو خواهد بود)٬ تولید سوخت اتمی برای مصرف تنها یک سال، در یک راکتور اتمی در اندازههای بوشهر (صد هزار کیلوگرم سوخت با غلظت تا پنج در صد) بیش از ۲۰ سال زمان خواهد برد.
ساختن یک راکتور اتمی از ابتدای طراحی تا راه اندازی نیازمند ۱۰ سال وقت است. به این ترتیب در بهترین شرایط ممکن، و در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات طبق خواستههای ایران، «حق غنی سازی» تا ۲۰ سال آینده برای مردم عادی قابل بهره برداری نخواهد بود. فراموش نکنیم که راکتور بوشهر در صورت فعال بودن، با حداکثر تولید، امروز قادر به تامین تنها ۱٫۵ در صد از برق مصرفی ایران است. همچنین در ۲۰ سال آینده مصرف برق ایران به نسبت رشد امروز احتمالا چهار برابر خواهد شد.
جمهوری اسلامی در ژنو به چانه زنی در مورد «حقی» اصرار میورزد که مردم ایران بهره اقتصادی آن را هرگز تجربه نخواهند کرد، ولی هر روز زیانهای شکننده دفاع از آن را در زندگی روزانه لمس میکنند.
شرط اصلی رسیدن به توافق در هر مذاکره سیاسی نزدیک شدن یک سوی مذاکره به خواستههای طرف دیگر است. از این جهت، در ابتدای مذاکرات، هر طرف حداکثر خواستههای مورد نظر خود را مطرح میسازد به این امید که در انتها به بخشی از آن دست پیدا کند. در غیر این صورت تن دادن به مذاکره برای حل اختلاف ضرورتی نمییافت.
هنر دیپلماسی در ابتدا، امکانپذیر ساختن ادامه مذاکرات است، و زیرکی طرفهای مذاکره در دادن امتیازهای کمتر و گرفتن امتیازهای بیشتر. بدون شک اهرمهای در اختیار یک سوی مذاکره و ضعفهای طرف دیگر در نتیجه مذاکرات تاثیر قاطع خواهد داشت. مذاکره از موضع قدرت برای رسیدن به نتیجه مطلوب، حتی با اهمیت تر از داشتن اطمینان به پیروزی قبل از آغاز یک جنگ است.
با این توضیحات، در مذاکرات ژنو٬ ایران به تنهایی در مقابل پنج قدرت بزرگ جهان که عنوان عضویت ثابت شورای امنیت را یدک میکشند، بعلاوه آلمان که بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا است قرار میگیرد؛ یک رویارویی نا متوازن، حتی با وجود تفاوت نظرهایی نزد گروه بزرگتر دیده میشود.
مقایسه اهرمها
نکته دیگری که در مذاکرات جاری اتمی قابل تامل است، آسیب پذیری بیشتر یک سوی گفتوگو نسبت به سوی دیگراست. ایران در نتیجه تحمیل تنبیهات و تحریمهای یک جانبه در فشار قرار گرفته و خواستار کاهش فشارها است. طرف مقابل، در جامه تاجر نقد فروش، ضمن راضی بودن از نتایج تنبیهات و ضعیف ساختن حریف، تهدید به افزایش فشارها و حتی اعمال تنبیهات سختتر (استفاده از ظرفیت نظامی) میکند.
در مقابل، برای ترساندن و یا در فشار قرار دادن جامعه جهانی، ایران کنونی و جمهوری اسلامی کدام اهرم موثر را در اختیار خود دارد؟ تا دو سال پیش قدرت صادرات نفت ایران و تهدید به قطع آن میتوانست تا حدودی یک اهرم موثر تلقی شود. اهرم نفت، برخلاف گذشته، اینک به نقطه ضعف ایران بدل شده، و در خواست عمده تهران برداشتن فشارهای خارجی برای ادامه صادرنفت است و نه تهدید به قطع آن.
اهرم دوم ایران شاید تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و ترک سازمان انرژی اتمی است. اما پرسش این است که در صورت خروج از پیمان، ایران به برداشتن کدام گام دیگر قادر خواهد شد که جامعه جهانی میباید از پیش، نسبت به عملی شدن احتمالی آن احساس خطر کند؟
برای رسیدن به نتیجه نیازی به جنگ نیست
بیتردید اعلام خروج از انپیتی، ایران را با خطر تحریمهای سیاسی گسترده، قطع کامل صادرات نفت خام، و به موجب اجرای این تحریمها، محاصره بنادر روبرو خواهد ساخت. نتیجه ساده این تحول محتمل، قرار دادن بحران اقتصادی کنونی در وضعیت فروپاشی است. برای متوقف کردن برنامههای اتمی جمهوری اسلامی، نیازی به استفاده از ظرفیت نظامی نیست، ادامه وضع موجود هدف نهایی را در زمانی طولانیتر با هزینههایی کمتر تامین میکند.
با چنین آرایشی ایران در میز مذاکرات ژنو قرار میگیرد: دستهای خالی برای بده بستان، ضعیفتر از
حریف، با داشتن نیاز فوری برای رسیدن به نتیجه لمسی (کاهش تحریمها در شروع و لغو آن در انتها).
در این وضعیت انتظار رسیدن به حد اکثر مطالبات طی مذاکرات، (کسب مجوز ادامه غنی سازی نا محدود اورانیوم در ایران و لغو کامل تحریمها) انتظاری واهی است. در صورت رضایت دادن به سازش، در بهترین شرایط٬ ایران میتواند به کسب مجوز غنی سازی محدود اورانیوم (با چند هزار سانتریفیوژ) قناعت کند.
در صورت رسیدن به این نتیجه (برسمیت شناختن «حق ملی» برای غنی سازی اورانیوم) ایران با آن چه خواهد کرد؟
ایران مدعی است که غنی سازی اورانیوم را تنها با هدف تولید تولید برق اتمی و صرفه جویی در مصرف سوختهای فسیلی دنبال میکند. در صورت فعال نگاه داشتن ۱۰ هزار سانتریفیوژ (که حد اکثر امتیازهای دریافتی ممکن برای جمهوری اسلامی در ژنو خواهد بود)٬ تولید سوخت اتمی برای مصرف تنها یک سال، در یک راکتور اتمی در اندازههای بوشهر (صد هزار کیلوگرم سوخت با غلظت تا پنج در صد) بیش از ۲۰ سال زمان خواهد برد.
ساختن یک راکتور اتمی از ابتدای طراحی تا راه اندازی نیازمند ۱۰ سال وقت است. به این ترتیب در بهترین شرایط ممکن، و در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات طبق خواستههای ایران، «حق غنی سازی» تا ۲۰ سال آینده برای مردم عادی قابل بهره برداری نخواهد بود. فراموش نکنیم که راکتور بوشهر در صورت فعال بودن، با حداکثر تولید، امروز قادر به تامین تنها ۱٫۵ در صد از برق مصرفی ایران است. همچنین در ۲۰ سال آینده مصرف برق ایران به نسبت رشد امروز احتمالا چهار برابر خواهد شد.
جمهوری اسلامی در ژنو به چانه زنی در مورد «حقی» اصرار میورزد که مردم ایران بهره اقتصادی آن را هرگز تجربه نخواهند کرد، ولی هر روز زیانهای شکننده دفاع از آن را در زندگی روزانه لمس میکنند.